تصمیم گرفتهام آرام باشم، دقت نکنم، متوقع نباشم، سخت نگیرم، ببخشم، نرنجم، به دل نگیرم، بگذرم، از یادببرم. تصمیم گرفتهام قضاوت نکنم، لبخند بزنم، مهربانی کنم، از کوره در نروم، صبور باشم، جسور باشم و گذرا به همه چیز نگاه کنم.
تصمیم گرفتهام بروم، بدوم، ببینم، بشنوم، بشناسم، سفر کنم، حرف بزنم، انجام بدهم، بیاموزم، تجربه کنم و در حسرت هیچ خواستهای نمانم.
تصمیم گرفتهام برایم مهم نباشد، بیتفاوت باشم، توجهی نکنم، توضیحی ندهم، توضیحی نخواهم، تفسیری نکنم و سر به راه و خوشبین باشم.
تصمیم گرفتهام بعد از این، جهان را رنگیتر و آدمها را مهربانتر و اتفاقات را سطحیتر از آنی ببینم که بخواهند غمگینم کنند.
من آرامم، من میخندم، من میبخشم، من به دل نمیگیرم، من حق میدهم، من قضاوت نمیکنم، من توضیح نمیدهم، من بیش از اندازه فکر نمیکنم، من صبورم، من جسورم، من از رابطهها و اتفاقات و آدمها آسیبی نخواهمدید.
من با آرامش گام بر خواهمداشت،
من با حال خوبتری خواهمزیست.
🍁🍂🍁🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍁🍁🍁🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂
و من همیشه خودم بودم. گاهی غمگینِ غمگین، گاهی شادِ شاد. گاهی در مسیر تکامل، گاهی در مسیر سقوط.
من همیشه خودم بودم و هیچ زمانی نقاب نزدم و هیچ زمانی تظاهر به کسی که نبودهام، نکردم، چون خودم را دوست داشتم، من خودم را همینگونه که بودهام دوست داشتم، حتی با وجود نقصها و ضعفها و شیطنتهای ذاتیام.
و درد دقیقا همین بود. درد این بود که آدمها ترجیح میدهند همیشه شاد و بینقص و قوی باشی، حتی اگر وانمود میکنی...
🍁🍂🍁🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍁🍁🍁🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂
❤🍃
دمت گرم که واسه ساختن زندگیت داری میجنگی و منتظر نیستی یکی دیگه بیاد زندگیت رو بسازه!
دمت گرم وسط این همه بی تعهدی بازم عاشق میشی،بازم اعتماد می کنی!
دمت گرم با اینکه بهت می گن: تهش که چی، اینجا هیچ کاری بدرد نمیخوره، اما تو بازم با ذوق هدف میسازی!
دمت گرم اگر شرایط خانوادگیت با بقیه فرق داره و راحت نیست اما با رفتارت نشون دادی کی بیشتر دلسوز بابا مامانه!
دمت گرم با اینکه خیلیا چشم دیدنت رو ندارن توی جامعه، اما بازم با قدرت داری حقت رو می گیری!
من ازت تشکر میکنم! من بهت افتخار میکنم...
🍁🍂🍁🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍁🍁🍁🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂
❤🍃
اگر روزی تهدیدت کردند، بدان در برابرت ناتوانند ...!
اگر روزی خیانت دیدی، بدان قیمتت بالاست ...!
اگر روزی ترکت کردند، بدان با تو بودن لیاقت می خواهد ...
#دکتر_علی_شریعتی
🍁🍂🍁🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍁🍁🍁🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂
❤🍃
یه توصیه بهت بکنم کیفیت زندگیت خیلی ساده بره بالا؟ هرکاری میکنی، هرررکارییی، سعی کن فقط چنددقیقه روی همون تمرکز کنی.
مولتیتسکینگ و همزمانی و ... اینها رو فراموش کن یه مدت.
به چنددقیقهی اول کارهات دقت کن.
غذا میخوری فقط غذا بخور وقت گوشی چک کردن نیست! سریال میبینی فقط سریال ببین، وقت همزمان انجام دادن کارهای دیگه نیست! دیگه بماند توی کارهای جدیتر که باید تمام تمرکزت رو بدی بهش.
اینجوری آروم آروم و نمنم یاد میگیری به هرکاری سر تایم خودش
توجه نشون بدی و تمرکزت بره بالاتر.
• با Adhd همهی اینها سخته! متوجه اون هستم. یک توصیهی کلی. خیلییی کلی کردم.
هرجایی توی زندگیت میتونی اضافهش کن. همین.
🍁🍂🍁🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍁🍁🍁🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂
❤🍃
حرف حق رو امروز آقای مشاور گفت که:
"وقتی برای چیزی که باید سوگواری نکردی، حالا برای همهچیز سوگواری."
اینجوریه که لیوان میشکنه گریه ات میگیره، تو بحث کوچیک دلت میشکنه، تحمل دردت پایین میاد، وقتی چیزی رو که میخوای نمیشه؛ صبرت تموم میشه و اشک جاری میشه و..
بعضی وقتا ضعیف بودن و سوگواری کردن، دقیقا خود ِ خودِ قوی بودنه! لازم نیست همیشه قوی باشی بعضی وقتا باید اجازه بدی شرایط بگذره و رنج تموم بشه.
غصه خوردن و ناراحت بودن بخشی از احساس های ماست که نباید سرکوب بشه ولی نباید بزاری مدت طولانی توی اون حال و هوا بمونی فقط همین، اگه اینو بلد باشی شاید جلوی خیلی از آسیب های روحیتو بگیره.
🍁🍂🍁🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍁🍁🍁🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂
21.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❤🍃
این ویدئو واقعیت دنیای امروز رو به تصویر کشیده
نسلی غمگین با عکسهای شاد ...
🍁🍂🍁🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍁🍁🍁🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂
هوا تاریک بود و بعید بود کسی اونموقع شب پشت در اتاق من بیاد.من و عزیز به هم نگاه کردیم و عزیز دستپاچه بلند شد تا درو باز کنه.هربار بی هوا در به صدا در میومد،منتظر چهره ی جمشید بودم تا از پشت در پیدا بشه.هنوزم امید داشتم و نمیخواستم باور کنم که جمشید برای همیشه رفته و من تااخر عمرم دیگه نمیبینمش.هنوزم با به صدا دراومدن در اتاقم قلبم هُـــری میریخت.دستمو گذاشتم روی قلبم.جوری میزد که صداشومیشنیدم.عزیز قفلی پشت دروباز کرد وچشمم به جمال افتاد که تو چهارچوب در ایستاده بود.همه امیدم نقش برآب شد و ناامیدی وجودمو پر کرد.به سختی لحاف روی کرسی رو کنار زدم و از جا بلند شدم.جمال هنوز توی چهارچوب در ایستاده بود و منتظر بود تا من اجازه ی ورود بدم.با سر اشاره کردم و گفتم:بفرمایین داخل جمال خان چیزی شده؟اینموقع شب شما؟اینجا؟حتما کار مهمی دارین.جمال خان داخل اتاق شد و نگاهی اجمالی به اطراف انداخت.زیرلـب گفت:جای برادرم خالی.آهی کشید و به من چشم دوخت تا حرفی بزنه.نگاهمو ازش برداشتم و نگاه سرگردانمو به اطراف میچرخواندم.قیافه و هیکل جمال خیلی شبیه به جمشید بود
سلام نویسنده کانال هستم برای خطر احتمالی فیلتر ایتا کانال زاپاس زدیم حتما عضو شین مشکلی پیش اومد اونجا ادامه بدیم
https://eitaa.com/joinchat/1481638867Cb4d1fa9ca6
#دلداده
❤🍃
الگویی مشترک در همه افراد ناموفق:
بیش از حد فکر می کنند و کم کاری می کنند.
در ادامه یک روش علمی برای فرار از زندان سرد و تاریک تفکر بیش از حد (overthink):
"انرژی جایی می رود که توجه جریان می یابد"
انرژی شما زمانی گیر می کند که تمام توجه شما به افکاری که در سر شما هستند معطوف می شود.
این یک مارپیچ رو به پایین ایجاد می کند.
توجه خود را به جای دیگری جلب کنید تا از گرداب فرار کنید.
1/ فرا آگاهی را توسعه دهید
(توانایی شما برای توجه به زمانی که بیش از حد فکر می کنید).
درک کنید که شما تحت کنترل افکارتان نیستید. شما متفکر هستید
حدود 20 دقیقه در روز مدیتیشن کنید
و هر زمان که به فکر بیش از حد فرو رفتید، تمرکزتان را به تنفستان جلب کنید.
2/ گره های انرژی را باز کنید
افراط اندیشی محصول جانبی آسیب های پردازش نشده و احساسات منفی است.
مثل زمانی است که کتری چای شما به جوش می آید و بخار جمع می شود تا زمانی که سوت بزند.
انرژی که پایین بیاید، ذهن شما را فاسد می کند. برای بهبودی، باید انرژی زیاد را احساس کنید.
3/ افراط اندیشی ناشی از عدم تصمیم گیری است
ما از رنج انتخاب های اشتباه می ترسیم.
و بدتر از آن، ما از پشیمانی می ترسیم.
اما زمانی که فهمیدید هر تصمیمی عواقبی دارد، می توانید با اطمینان انتخاب کنید.
مسیری را انتخاب کنید که با ارزش های شما همسو باشد و به عقب نگاه نکنید.
4- شما مشکل فکری ندارید، مشکل عمل دارید
افراد بدبخت سعی می کنند درباره مشکلاتی که فقط با عمل حل می شوند، فکر کنند.
اقدام را حالت پیش فرض خود قرار دهید.
(این نکته به تنهایی زندگی تان را نجات می دهد)
5/ افراط اندیشی نقطه مقابل تمرکز است
افراط اندیشی = آگاهی پراکنده
تمرکز = هوشیاری تک نقطه ای
اگر به خودتان اجازه دهید که با رسانه های اجتماعی، پیام ها، ایمیل ها، تماس ها و رسانه های ارزان قیمت حواس شما پرت شود شما در حال آموزش ذهن خود هستید که هرج و مرج باشد.
اگر بتوانید کنترل ذهن خود را به دست بگیرید
به 1 درصد برتر ملحق شده اید.
جایی که توجه شما می رود، قدرت شکل می گیرد.
آیا میخواهید آن را به سیاستمداران و اکانتهای ناشناس شبکه های اجتماعی بدهید که از وجود شما خبر ندارند؟
یا می خواهید از آن برای تحقق رویاهای خود استفاده کنید؟
6/ حلقه های فکر مزاحم را از بین ببرید
حلقه زدن = پرش بین 2 یا 3 فکر تاریک
اکثر مردم سعی می کنند راه خود را از یک حلقه فکری خارج کنند.
تفکر فقط حلقه های فکری ایجاد می کند. نوشتن آنها را می شکند.
یک دفترچه یادداشت بردارید و مغز و افکارتان را روی آن بنویسید
هر چه بیشتر روی کاغذ بنویسید، داستان های بیشتری از فکرتان را متوجه خواهید شد.
این داستان ها را از واقعیت ها جدا کنید.
بیشتر داستان هایی که برای خود تعریف می کنید بر اساس احساسات است
آنها توسط ذهن شما ساخته شده اند تا احساسات شما را تأیید کنند.
هنگامی که داستان بر روی کاغذ است، متوجه می شوید که همیشه درست نیست.
نوشتن به هرج و مرج ذهن شما، نظم می بخشد.
و ممکن است به شما کمک کند تا به دیگران نظم دهید.
در دفترچه یادداشت خود بنویسید تا ذهن خود را آزاد کنید.
در شبکه های اجتماعی بنویسید تا دنیا را آزاد کنید.
ترجمه ( PeymanMedia )
🍁🍂🍁🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍁🍁🍁🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂
❤🍃
آدمی به مرور آرام میگیرد
بزرگ میشود
بالغ میشود
و پای اشتباهاتش میایستد
گذشتهاش را قبول میکند،
نادیدهاش نمیگیرد
میفهمد که زندگی یک موهبت است،
یک غنیمت است
یک نعمت است
و نباید آن را فدای آدمهای بیمقدار کرد!
اصلا از یک جایی به بعد حال آدم خودش خوب میشود ...
👤 محموددولتآبادی
🍁🍂🍁🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍁🍁🍁🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂