eitaa logo
الهه عشق
41.8هزار دنبال‌کننده
11.2هزار عکس
7.1هزار ویدیو
2 فایل
«وأنت في طريقك للبحث عن حياة، لا تنسى أن تعيش.» در راه یافتنِ زندگی، زندگی را فراموش نکن.🤍🍃 بهم‌ پیام بده رفیق🥰💕 @Rogaiee جهت رزرو تبلیغات 👇👇👌 https://eitaa.com/joinchat/1292435835Ca8cb505297
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃🍃🍃💕🍃🍃🍃 📌تصاحب قلب همسر هنگامیکه در جایی هستید که نمی توانید آشکارا ابراز علاقه کنید، به او نگاه کرده و لبخند گرمی نثارش کنید. 👈 دست هایش را همیشه در دست بگیرید و تا آنجاییکه می توانید نزدیکش باشيد. مثل یک نجیب زاده با او برخورد کنید. همیشه درها را برایش باز کنید، شاید بعضی ها بگویند که این کارها قدیمی شده است، اما این امر نشانی از احترام است و ادب و احترام هم چیزی نیست که رنگ کهنگی به خود بگیرد. این امر به عنوان نوعی نزاکت عمومی قلمداد می شود.‌‌‌‌‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌‌‌‌🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🍃🍃🍃💕🍃🍃🍃 امام صادق عليه السلام: هر اندازه، محبّت و علاقه بنده به زنان (همسرش) بيشتر باشد، ايمانش افزون تر است العَبدُ كُلَّمَا ازدادَ لِلنِّساءِ حُبّا، اِزدادَ فِی الإيمانِ فَضلاً من لايحضره الفقيه ج3 ص384 ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌‌‌‌🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
برنامه ای که خدا برای شما دارد نمیتواند توسط مردم متوقف شود در سرزمین ناامیدی زندگی نکنید خدا در سرزمین امید منتظر شماست ‌‌‌‌‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌‌‌‌🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🍃🍃🍃💕🍃🍃🍃 📌تصاحب قلب همسر هنگامیکه در جایی هستید که نمی توانید آشکارا ابراز علاقه کنید، به او نگاه کرده و لبخند گرمی نثارش کنید. 👈 دست هایش را همیشه در دست بگیرید و تا آنجاییکه می توانید نزدیکش باشيد. مثل یک نجیب زاده با او برخورد کنید. همیشه درها را برایش باز کنید، شاید بعضی ها بگویند که این کارها قدیمی شده است، اما این امر نشانی از احترام است و ادب و احترام هم چیزی نیست که رنگ کهنگی به خود بگیرد. این امر به عنوان نوعی نزاکت عمومی قلمداد می شود.‌‌‌‌‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌‌‌‌🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این گیف حکایت خیلی از آدماس! آدمها را به میزان درکشان بسنج نه به اندازه مدرکشان ... چرا که فاصله ی زیادی از مدرک تا درک وجود دارد، مدرکی که درک بالاتری به ارمغان نیاورد، کاغذ پاره ای بیشتر نیست ... مهمترین نشانه ی درک بالاتر " تواضع " بیشتر است ‌‌‌‌‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌‌‌‌🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
چقدر این متن زیباست کوله بار گناهانم بر دوشم سنگینی میکرد... ندا آمد بر در خانه ام بیا، آنقدر بر در بکوب تا در به رویت وا کنم... وقتی بر در خانه اش رسیدم هر چه گشتم در بسته ای ندیدم!! هر چه بود باز بود... گفتم: خدایا بر کدامین در بکوبم؟؟؟؟ ندا آمد: این را گفتم که بیایی... وگرنه من هیچوقت درهای رحمتم را به روی تو نبسته بودم! کوله بارم بر زمین افتاد و پیشانیم بر خاک... "مهربان خدایم دوستت دارم"ُ🌿🌹 ‎‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌ ‌‌‌‌‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌‌‌‌🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ ❤️ ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ دختر زیبایی که همسر یه معلول میشه....
الهه عشق
❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ ❤️ ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ دختر زیبایی که همسر یه معلول میشه....
از تو کیف دستیم شناسنامه امو درآوردم دادم دست محمد ...محمد که در حال رانندگی بود یه اخمی کرد و گفت این چیه چیزی نگفتم متعجب گفت خب ؟؟؟بازم چیزی نگفتم شناسنامه ورق زد یهو زد رو ترمز گفت چییییییی تو و بابا ازدواج کردین با تعجب داد زد کی ازدواج کردین چرا بابا چیزی نمی‌گفت گفتم اسما جون اصرار داشت ازدواج کنم گفت من حالم خیلی داره بد میشه شبها کنار ما میخوابی برا همین...... محمد گفت از اون شب میگم بابا چرا ایقدر آشفته شده چرا اینقدر نارحت شده دلم سوخت برا بابام .... منظور محمد میفهمیدم درک میکردم گفتم بجون بهارم بجون تو که عین پسرمی بجون هانی که چند سال بیخبرم ازش اینجای قسمم رسیدم بغض کردم گفتم من مهدی روز طلاقم دیدم ... محمد دوباره حرکت کرد گفت بهت اعتماد کردم که اومدم دنبالت نزاشتم تنها بمونی چند شب بمون خونه آرزو خانوم من خونه میگیرم برات نگران نباش .... سرمو انداختم سکوت کردم آرزو چیزی نمی‌گفت میدونستم ذهنش پر سواله رسیدم آپارتمان نقلی آرزو، آرزو درباز کرد گفت برین تو بزار آرین از همسایه بگیرم صبحی گذاشتمش پیشش محمد از دم در خداحافظی کرد رفت من رفتم توخونه آقا عسکر خونه نبود روی مبل نشستم آرین بدو اومد سمت بهار باهم رفتن آرزو ابرو بالای انداخت آستینش بالا زد گفت خوب بگو ببین چجوری حامله شدی بعد بیخیال خنده ای بلندی کرد گفت با جزئیات بگو لطفا چشم غره رفتم گفتم خجالت بکش... آرزو خندان گفت بگو دیگه گفتم بابا یه شب باهم بودیم من هنوزم تست ندادم یه حالم بهم خورد که اینجوری شد...افسرده گفتم محسن باید خوشحال میشد ازم طرفداری میکرد من نمیدونم مهدی اون شب چرا اومد کلید از کجا آورد... نگاه به صورت آرزو کردم دیدم داره میخنده چیه هیچچی گفتی محسن همیشه آقای تاجیک بود برامون چی بگم دیگه من عذاب وجدان دارم حامله باشم ولی گفتم کاری که شده اسما جون خودش راضی بود ولی رفتار محسن، آرزو قلبمو شکست اگه واقعا حامله باشم باید سقط کن با دوتا بچه .... آرزو بلند شد گفت ایشالله حامله ای از بقیش نترس درست میشه ....
هدایت شده از قلبم برا تو میتپه❤️😘
یاد بگیر صبر کنی هرچیزی تو زمان خودش اتفاق می افته... ‌‌‌‌‌‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌‌‌‌🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
آن دوست که بی وفاست، دشمن به از اوست آن سکه که بی بهاست،آهن به از اوست آن کس که نمک خورد،و نمکدان بشکست در مکتب رندان جهان،سگ به از اوست ‌‌‌‌‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌‌‌‌🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
با فکر کردن به هر گوسفندی که اذیتت کرده.. ذهن خودتو تبدیل به طویله نکن... ‌‌‌‌‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌‌‌‌🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
مواظب حرف هایتان باشید حرفها گاهی ... از زباله های هسته ای هم خطرناک ترند بعضی هایشان را در هیچ جای این کره ی خاکی نمیتوان چال کرد... ‌‌‌‌‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌‌‌‌🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸