eitaa logo
الهه سلطانی
733 دنبال‌کننده
149 عکس
84 ویدیو
0 فایل
﷽ ★◄کانال اشعار الهه سلطانی 🍃✿ شاعر ✑ نویسنده ✎ ترانه سرا ♫♪♬♭ ارتباط با من ☜ @elahesoltani61
مشاهده در ایتا
دانلود
✨ تقدیم به مادران صبور کویری 💚🍃 گل سرخی‌است لبت بر لب فنجان، مادر خنده‌ات نقش تجسم ‌شده‌ی جان، مادر شوره‌زار از سرِ لطفت شده باغی پرگل آیه آیه سخنت، سوره‌ی احسان مادر از کویر آمده‌ام از تب خورشید، پُرم خاطرات عطشم را تو بمیران مادر در کویری که پر از فاجعه‌ی تشنگی‌است چشم‌های تو پر از زمزم باران، مادر جان بده این کلماتی که همه پژمرده‌اند خسته‌ام خسته از این حجم زمستان مادر تو به پیغمبری عاطفه مبعوث شدی تا شوی آینه‌ی رحمت یزدان، مادر از بهشت آمده‌ای تا به بهشتم ببری آه ای حوری در قامت انسان مادر تا که دستت به تن خشک زمین تابیده گل شکفته‌است به گلدان بیابان مادر تا که خورشید جوانه زند از شاخه‌ی صبح کاشتی در دل شب دانه‌ی ایمان مادر آینه حسرت دیدار و تماشای تو شد وقت بوییدن و بوسیدن قرآن، مادر هم قدم با شب و شن‌ها، به هوای خورشید بردی آهوی دلم را به خراسان مادر مثل هر صبح بیا ابری از آواز بریز به هوای من و یاس سر ایوان مادر خانه‌ی امن من از کودکی‌ام چادر توست جان‌پناهی به سر دلهره‌هامان مادر گریه‌ات پاک کند جوهر عصیان مرا تو دعا کن بروم سمت شهیدان مادر پینه‌ی دست تو از عشق حکایت دارد وقت چرخاندن دستاس، بچرخان مادر در نفس های سکوتی که سراسر بغض است بر لبت ولوله‌ی خطبه‌ی طوفان مادر باز با معجزه‌ی چشم تو شاعر شده‌ام شعر شد باز هم این نظم پریشان مادر من به پایان برسم، شعر به پایان نرسد... بوسه‌ی لطف تو شد نقطه پایان مادر | | ↪️ @elahesoltani ☂ღ🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
رفتنت آن‌قدرها که فکر می‌کنی فاجعه نیست من مثل بیدهای مجنون ایستاده می‌میرم.. ↪️ @elahesoltani ☂ღ🍃
الهه سلطانی
🔰 به درخواست مکرر اهالی خوب شاهدیه، انجمن "شهد سخن‌" با همکاری "کتابخانه‌ی شهدای شاهدیه" برگزار می‌ک
سلام و مهر اولین جلسه‌ی این دوره آموزش شعر☝️ به امید خدا امروز دوشنبه سوم دی‌ماه ساعت ١٨ در محل کتابخانه شهدای شاهدیه برگزار خواهد شد چشم‌به‌راه عزیزان شعردوست هستیم 🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨ حتی اگر یک لحظه حرفی از سفر می‌شد سرتاسرِ این سرسرا آسیمه‌سر می‌شد هر بار می‌‌گفتی خداحافظ، نه تنها من در هم به دنبال صدایت در به در می‌شد از کوچه تا رد می‌شدی پاییز می‌آمد پشت سرِ تو چشم‌های شیشه تر می‌شد مثلِ منِ بیچاره افتاده است از رونق گل هم میانِ گیسوانت معتبر می‌شد "رفتی" غم "آمد" جای تو ای کاش می‌شد که این "رفت‌وآمد" مثلِ بم زیروزبر می‌شد جان دادم آن روزی که از چشم تو افتادم دنیای من در چشم‌هایت مختصر می‌شد # "های" دو چشمی باش "در" پیشم که تا امروز دور از تو حتی روزهای من "هدر" می‌شد | | ↪️ @elahesoltani ☂ღ🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
7.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✨ جهان من خُلاصه می‌شود در بین دستانت به دورم حلقه کن جغرافیای بازوانت را... | | ↪️ @elahesoltani ☂ღ🍃
✨ چو بخت نیست که شایستهٔ وصال تو باشم به صبر کوشم و خرسند با خیال تو باشم | | ↪️ @elahesoltani ☂🍃
✨ بیا که لعل و گهر در نثار مَقدم تو ز گنج‌خانه‌‌ٔ دل می‌کشم به روزن چشم | | ‌+ دومین جلسه‌ی دوره‌ی مقدمانی آموزش شعر دوشنبه دهم دی‌ماه، ساعت ١٨ ↪️ @ElaheSoltani ⛵️