یه شب داداشم ازم پرسید:اجی تو چند سالته؟
جواب دادم: نوزده.
گفت: از من خیلی بزرگتری ، من کی اندازهء تو میشم؟! .
این بشره ک اعداد رو ابداع کرد و بعدشم تقویم ؛ مراحل رشدشُ با اینا تطبیق داد تهشم باعث همچین تفکری تو ذهن بچه ها شد :نوزده .. چقدر بزرگ!
به خودم قول دادم یه روزی، کنار یه بچه بشینم، سرم رو به گوشش نزدیک کنم و آروم بگم:
گاهی وقتا بزرگ شدن تو یه شب خیلی معمولی اتفاق میوفته
گاهی وقتا فاصلهی بین کودکی و بزرگسالی، چند ثانیهست..
چیزی به کوچیکی یه آغوش، یه بوسه، سالهای زیادی رو کنار میزنه..
بزرگ شدن اینجا اتفاق میوفته، نه توی تقویم و شناسنامههامون..
دست بذارم روی پیشونیش، همونجایی که افکار و خاطرات کوچیکش متولد و بعد به خاک سپرده میشن..
و از ته دل آرزو کنم که به زیباترین شکل بزرگ شه..
وقتی تو انرژی زنانت حضور داری
بدون هیچ تقلا و تلاش زیادی
همه چیز به سمتت جذب میشه🩰🧘🏻♂𐙚
با اینکه امروز بد شروع شد ولی بعدش برا خودم فرایز درست کردم و به مدت ۲۴ ساعت هیچی نمیتونه ناراحتم کنه🌝🧘🏻♂
اِلبـــــــــا ؛
من ، خوردن جِلاتوی بدمزه رو با سیسی به کلی دورهمی ترجیح میدم🩰🧘🏻♂💕
این موچی دوبی چاکلت بود که گفتی؟
میخورم و 10/10 🤌🏽🤌🏽✨️
هر وقت حس کردی گم شدی، برگرد به چیزهای ساده: خواب، غذا، نور، یه آدم امن. گرههای ذهنت بعدش کمتر پیچیده به نظر میرسن.🧘🏻♂🎠🎐