اما آقایان مسئول!
فردا که تب انتخابات فروکش کرد،
یادتان نرود مردمی را که با تن زخمی
پای این پرچم ایستادند ... :)
ایراٰن خانم!
میخواهم بدانی من انگشتِ سبابهام را در استامپِ «ایکاش اینبار فرق داشته باشد» زدم و روی کاغذِ زرد و آبیِ «آرزوها» چهل و سه نام برای تو نوشتم. میخواهم از سلام و صلواتم به وقتِ کارتِ ملی دادن و پا کشیدنم روی پلهها با خبر باشی. از اضطرابم که بیخ گوش کنار دستیام مدام پرسیدم:« اگر اینها هم خراب کننده چه؟ ما مسئولیم؟» با خبر شوی!
ایران خانم!
انگشتم سرخ شد! شبیهِ دلم در تمامیِ این سالهای پرحسرت و سخت! میخواهم بدانی آن آدمهایی که خونمان را در شیشه کردند، قِرانی دو هزار اهمیتی نداشتند! من بخاطرِ تو و بخاطر آنکه کسی جای من تصمیم نگیرد، پای صندوقِ «یکبارِ دیگر امتحان میکنیم» رفتم. میخواهم صمیمانه از غایتِ علاقهام به خودت، به تمام زیباییها و صبرِ بیبدیلت باخبر باشی. عزیز دلم من به خیالم چاره را همین دیدم، اما اگر «دوباره» به ناکامی نشست. من را ببخش…
برای ایراٰن خانم | انتخاباتِ ۱۴۰۲.
🆔 @elteiyam_ir ✅