«یه خانم از یه عالم دینی پرسید: اگه یه تار موی من بیرون باشه، دنیا به آخر میرسه؟ چرا اینقدر گیر میدین؟
عالم گفت: یه تار مو ، توی یه غذای خوشمزه، مزهشو عوض نمیکنه... ولی دل خیلیا رو میزنه.
مثل روغنی که یه موش توش افتاده؛ شاید کوچیک باشه، ولی دیگه قابل خوردن نیست.
امام صادق علیهالسلام گفتن:
اون چیزی که تو کوچک میبینی، موش نیست... این دینه که داری کوچیکش میکنی.
🔸 گاهی یه تار مو، فقط یه تار مو نیست...
یه نشونه هست از اینکه چقدر فرمان خدا برامون مهمه یا بیاهمیته!
زخم،روحم را تکه تکه کرده بود
و کسی از آوارگی و دیوانگی ام خبردار
نبود
آخرین تلاشم هایم برای
بیرون آوردن خودم
از گودالی که کنده بودم هم،
بی جواب مانده بود
و خسته تر از آن بودم که حتی جنازه ام را از آن گودال بیرون بیاورم
میگفتند: «اینطور نمیشود »
من اما میخواستم جنازه ام ،
همانطور بماند زیر آوار ها ،
چرا که هیچ جای سالمی را برای بیرون کشیدن در خود نمیدیدم.
اى كاش پستجى بودم وهر صبح، حال خوب مى بردم براى آدم ها, هربار در مى زدم، هربار كسى در را باز مى كرد و با ديدن من ودلخوشى كوچكى كه به همراه داشتم، برق اشتياق مى نشست توى چشم هاش و اكر غمى هم داشت, فراموش مى كرد.
كاش پستجى بودم وتمام بسته هايى كه به قصد مقصدى حمل مى كردم، يراز خوشبختى و لبخند بود. كاش قاصد خبرهاى خوب بودم، قاصد دلخوشى ها، آرزوها، لبخندها...
كاش براى خوب كردن حال اين مردم، كار كوچكى از من ساخته بود, كاش بذر خوشبختى داشتم و مى ياشيدم در دل
كوچهها وخيابانها و آدمها.
كاش پستجى بودم، كاش حال خوب يخش مى كردم ميان آدمها…
⚜ روز شنبمون رو با سلام و صلوات به پیامبر مهربانی ها شروع کنیم؛
💫السلام علیک یا رسول الله💫
💫اللهم صل علی محمد و آل محمد 💫