گفت:«بِسْمِ ٱللَّٰهِ ٱلرَّحْمٰنِ ٱلرَّحِيم.» و کاغذِ تا شده را از شکافِ باریکِ یشمی داخل صندوق انداخت و خیال کرد:«یا فرداٰ روز بهتری خواهد بود و دستِ رحمتِ خدا بلا را کنار میزند، یا همه چیز به مرز فروپاشی میرسد و ویران میشود تا مقدمه‌ی ظهور باشد. در هر دوحالت؛ آنچه پیش می‌آید حتماً خیر است. ان شاالله.»

https://t.me/major/start?startapp=658963022 👑Help me to become best of the best in @Major and get some Stars! 15⭐️ invite bonus for you 50⭐️ if you are Premium Major

‹ نصیبم شد غمت الحمدلله. › . . قد یه دنیا التماس دعا تو این شبای پر از حزن‌.

ولی‌این‌روزا‌فقط‌هیئت‌حالمو‌خوب‌میکنه:)))))))

تواین‌شبا‌بنده‌ی‌ِ‌حقیر‌رو‌یادتون‌نره:))))))

اگه همسترامون نقد می‌شد الان مهاجرت میکردیم انقدرم حرص نمیخوردیم

نه از همستر شانس آوردیم نه از رییس جمهور

گذشت خو‌بی‌ام‌ از حد، به شک دچار شدند به احترام، کمی خم شدم سوار شدند..! #حسین_جنتی

می‌دونی؛ داشتم با خودم فکر می‌کردم و مرورِ اینکه دنبال فلان هیئت اسم و رسم دار می‌گردیم، اینکه می‌گیم"فلانی خوبه! یه جوری می‌خونه اشکت در میاد!" یعنی درگیر اشخاصیم؛ نه امام حسین.. باید بریم مجلس امام حسین؛ نه فلان هیئت و مداح معروف! اینکه می‌گردیم دنبال کسی که انقدر بخونه تا قلبِ سنگ شده‌مون بالاخره بشکنه و اشکی جاری بشه، یعنی مشکل از دلِ مَنه که باهاش گناه کردم و دیگه واسه حسین(ع)نمی‌شکنه.. گاهی توی همین هیئت‌ها و مجلس‌های صمیمی و خلوت، برات و رزقِ یک سال‌مون امضا می‌شه :) مخاطب این حرف، اول از همه، خودمم..