گاهیدر رمضان
دلمهواییمیشود
نمیدانمبہکجا...
گاهی،کربوبلا
گاهیمشهدالرضا
گاهیسویبقیع و گاهیسمتنجف
اما
بارالهی
تنهادلمـ باتواراممیگیرد
رمضانمراپیوندمیزنمباتو...
توییکهگفتی...
تنهادلهایمان
بایادتواراممیگیرد
#خدایمن
.
یکی به جای دلم زیر قبه گریه کند
یکی به جای دلم زیر قبه گریه کند
یکی به جای دلم زیر قبه گریه کند
#قلبی
#شبجمعهست
.
در روایت است هر که دعای مجیر را در #ایام_البیض ماه رمضان یعنی در شب های سیزدهم و چهارهم و پانزدهم این ماه مبارک بخواند گناهش آمرزیده مىشود، هر چند به عدد دانههاى باران و برگهاى درختان و ریگهاى بیابان باشد ..
از امشب باید بخونید
کاش..
کاش تنها یک ساعت..
برای یک ساعت میشد از پوستم بیرون بیایم..
زندگی ام را نگه دارم…
به غمها، به جدالها، به جنگها،
به قضاوتها، به انگشتانی که طرفم گرفته شده، به کابوس های پیاپیِ تمام نشدنی، به دادگاه هایی که برای وضع حکمِ اعدامم برگزار میشود، به کسی که میگوید از من ناامید شده، به غریبه ای که یک روز عزیزترینم بود، به صبح و شبهایی که دارد با خشم، کسالت، درد، نفرت، دست شستن و بریدن میگذرد، به همه و همه انچه که شده زندگیام.. بگویم:« همینجا بمانید. برمیگردم! قول میدهم برگردم. فقط اجازه بدهید یک ساعت بروم هرکجا که میخواهم… برمیگردم! قسم میخورم که برمیگردم تا میانتان بمیرم..»
بعد میدویدم. ته مانده توانم، خرده جانی که باقی مانده را در پاهایم میریختم، یک نفس میدویدم تا به دو دست برسم. فرقی نمیکند دستهای چه کسی، فقط یک نفر باشد که بغلم بگیرد. برای یک ساعت. من را بین دو بازو نگه دارد… دارم متلاشی میشوم… کاش اقلا یک غریبه به دادم برسد…
خدایا
همه از تو میخواهند "بدهی"
اما، من از تو میخواهم "بگیری"
خستگی، دلتنگی و غصه ها را....