اما عزيز من!
در اين جهان بى سر و ته هيچ يك نفرى، جاى ديگری را تنگ نكرده است.
حال خوش هيچکس،از خوشبختى
كسى كم نكرده است.
نيك باش، نيكى بخواه و قلبت را نورانى كن چرا که هيچ قلب تاريك و تنگ نظرى، آرامش را لمس نكرده است...
درسته، ما تو فکرامون پیر میشیم،
وقتی سنگینیِ زندگی میافته رو دوش ذهنمون…
اما بازم ادامه میدیم،
چون ته دلمون هنوز یه نور کمرنگ امید هست،
همون که هر روز دوباره بیدارمون میکنه،
میگه هنوز میشه، هنوز وقت داریم، هنوز زندگی جریان داره
ما متشکریم از رئیسجمهور محترم
که میرن سالن فوتسال و فوتبال بازی میکنن
ما واقعاً خوشحالیم. ولی اگر بجاش
مشغول رسیدگی به امور رعیت و
اصلاح مملکت و سرکشی از امورات باشند، لازمتر و واجبتر و فوریتر هست بنظرم.. توی وضعیتی که خیلیا سه شیفت کار میکنن، متشکر میشیم اگر کار اصلی و واجبتر رو انجام بدن
یه مدرسه رو بخوای مدیریت کنی
گاهی اوقات خیلی روزها تا غروب هم
باید وایسی کار کنی و خیلی کم میرسی
به اوقات فراغت و..
چه برسه به مدیریت یک مملکت!
این بازی شما، به مناسبت هفته کارگر بود. کارگران نیاز به فوتبال کردن شما ندارند. درد کارگران رو دوا کنید. متشکرم🙏
ای سرزمین!
جان زخمیِ تو در کدام روز هفته التیام خواهد پذیرفت؟ چشمانِ ما به راه عافیتِ تو سفید شد، ای ما نثارِ عافیتِ تو...
- محمود دولتآبادی -
از گابریل گارسیا پرسیدند:
اگر بخواهی کتابی صد صفحهای درباره امید بنویسی، چه مینویسی؟
گفت ۹۹ صفحه رو خالی میذارم صفحه آخر، سطر آخر می نویسم: یادت باشه دنیا گرد است، هر وقت احساس کردی به آخر رسیدی شاید در نقطه شروع باشی. زندگی ساختنی است، نه ماندنی، بمان برای ساختن، نساز برای ماندن...
منتظرنباش کسی برایت گل بیاورد، خاک را زیر و روکن، بذر را بکار، از آن مراقبت کن، گل خواهد داد...
زلزله شه میگن تست بمب بود
سیل بیاد میگن دست کاری ابر بود
بندر منفجر شه میگن سوخت موشک بود
وظیفه ی سگ های قلم به دست دشمن
بی اعتبار کردن ایران و نیروهای امنیتی است.
محبت کردن به آدمهای غریبه و آشنا رو تمرین کنیم. میری سلمونی میبینی دو نفر نشستن برو مغازه یه نوشیدنیای بستنی چیزی بخر با هم بخورید. میری نونوایی واسه همسایه هم بگیر. مهمونی دعوتی با یه گلدون قشنگ برو. برای بچههای فامیل کتاب بخر. شبها داری میری خونه برای رفتگرها یه چی بخر سر راهت. پنجشنبهها تو مسجد و محل کار خیرات بده...
که پیامبر خدا فرمود
دوستى و مهرورزى (با مردم) نيمى از دين است!
بحار الانوار، ج ۷۴، ص ۳۹۲