میجنگم، تا جون دارم میایستم!
هرکی هرچی میخواد بگه!
دوستم، دشمنم شد، فدای سرت!
ولی خستهام.. خستهام حاجی..
چشمم به این درِ شهادت خشک شد
ما که لایق نیستیم
ولی تو بخر بیلیاقتها رو
اگه نخری من ضرر کردم..
ولی اگه بخری تو که ضرری نکردی!
بخر تا از دست نرفتم..
در بیابان گر به شوق کعبه خواهی زد قدم
سرزنشها گر کند خار مغیلان غم مخور
@elteiyam_ir
و دیندار آنست که در کشاکش بلا دیندار بماند
وگرنه در هنگام راحت و صلح و سلم
چه بسیارند اهل دین
@elteiyam_ir
این روزا حالم یه طوریه که
انگار غروب جمعه ۱۳ فروردینه
تکالیف عیدمو هم انجام ندادم
بعدازظهر خوابم برده و بیدار شدم دیدم
مهمونا رفتن و هوا هم تاریک شده.
اگه تموم هات چاکلتای دنیا و کافه ها رو دعوت شم دوباره ترجیح میدم برم تو مشایه چای عراقی نوش جون کنم و قدم بزنم و از مهمون نوازی عراقیا و عشقشون به [اباعبداللهِ جانم] لذت ببرم ...
@elteiyam_ir
چقدر؛اینروزهادیدیم
عمروعاصهارو
معاویههارو
رفاعههارو
حرملههارو
مادیدیمعلیتنهارو...!
انگار خیلی ها فراموش کردند سیل و زلزله و کرونا و فعالیت های جهادی ، سرکشی مناطق محروم ومرزی ، اردوهای جهادی همین
نظامی ها ، بسیج و طلبه ها پای کار مردم
کشورشون هستند نهلیدرهای اغتشاشگر و
سلبریتی ها .
خیلی خوش انصافین ...
دشمن فتوشاپی هر روز داره دروغ هاش
رو میشه از عکس زلنسکی و پهباد ایران
تا استوری های علیه پلیس و کشته سازی ها
ماهم مطالبه داریم ، ماهم به برخی اوضاع
معترض هستیم اما حرف شهید همت رو
فراموش نکنیم :
هرجا تشخیص جبهه خودی سخت بود
ببینید هجمه آتش به کدام سو است .
یه زمانی ۴۵ کشور دنیا علیه ایران انواع
سلاح های جنگی رو تجهیز کردند و تاختند
اما #ایمان بچه بسیجی ها بر آهن و تانک
و گلوله پیروزشد .
حالا با سلاح کشتارجمعی رسانه به ایران
قوی امروز تاخته اند .
@elteiyam_ir
دایی یکی از دوستانم تعریف میکرد بعد از جنگ، کنکور میده و دانشگاه تهران قبول میشه. یکی از استادای ضدانقلاب سر تمام کلاسها تو هر بحثی شروع میکرده تیکه انداختن به این بچههای حزباللهی که سابقه جبهه داشتن.
این استاد گرانقدر یه دختر کم سن و سالی هم داشته که خیلی از علاقش به دخترش سر کلاسا صحبت میکرده.
از قضا تو یکی از روزهایی که جناب استاد دخترشو میاره دانشگاه و سرکلاس باز شروع میکنه به تخریب دانشجوهای انقلابی، دایی جان دستشو بلند میکنه و میگه:
- استاد فرض کنید یه شب تو خونه تشریف دارید و یکی از لاتهای محلتون میاد دم در خونه با قلدری و داد و بیداد میگه میخواد دخترتو با خودش ببره! شما چیکار میکنی ؟
یه مقداری جا میخوره و میگه:
+ میرم پشت در باهاش صحبت میکنم و متقاعدش میکنم که این کار درستی نیست.
- فرض کنیم متقاعد نمیشه و درو میشکنه و میاد تو حیاط
+ خب من فرار میکنم میام تو خونه
- در خونه رو هم میشکنه و میاد تو
+ دست دخترمو میگیرم میرم تو اتاق
- میاد تو اتاق خواب
استاد برافروخته میشه و میگه:
+ اونجا دیگه احتمالاً باهاش درگیر میشم!
- خب پس شما غیرتت تو اتاق خواب بیدار میشه، ولی غیرت ما دم در خونه بیدار بود و زدیم تو صورت لات محله!
محسن عموئی
@elteiyam_ir