eitaa logo
عماد دولت‌آبادی
79.5هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
955 ویدیو
7 فایل
نویسنده‌هه به نخست‌وزیر گفت؛ شماها دو روز پشت این میز می‌شینین ولی قلم همیشه دست ما نویسنده‌ها می‌مونه💪 عمادم، یه نویسنده تبلیغات: @ads100 ارتباط با خودم: @edolatabadi دو تا تیک نمی‌خوره ولی می‌خونم امکان پاسخ‌گویی ندارم💔 ‌‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ #ترک_کانال
مشاهده در ایتا
دانلود
‌ ولی امشب میثم مطیعی رسماً توهین کرد به امیر قطر. برام عجیبه که چطور اون تیکه رو نبریدن🤔
‌ گفت یه مداحی داشت روضه حضرت علی‌اصغر می‌خوند، یه بچه آوردن دادن بغلش، بچه‌هه تپل بود. مداحه گفت این که شیر داره از ناخناش می‌زنه بیرون. این طفل کربلاس یا امیر قطر؟😂
‌ حسینیه معلی همه‌چیش خوبه فقط ای کاش سیدرضا یکم محاسنش رو کوتاه‌تر می‌کرد😅🙃
به من خرده نگیرینا هرکی نتونه به سیدرضا چیز بگه من میتونم چون پامنبریش بودم، اون وقتی که پامنبری بودنش مد نبود یادش بخیر مسجد امام حسن اصفهان با چهل پنجاه تا پامنبری جلسه می‌گرفت. بعد جلسه هم آلو و زردآلو می‌دادن😁
‌ بعدشم سدرضا خودش سر شوخیو باز کرد هرکی با نجم‌الدین شوخی کنه انگار با من شوخی کرده✋
‌ گویا الهام حمیدی درباره‌ی کمپانی کوروش گفته؛ منم مثل شما فریب خوردم اما خب یه فرقی‌ داره سلبریتی‌ها فریب خوردن و پول گرفتن ملت فریب خوردن و پول دادن
‌ سلام رفقا اعیادتون مبارک امشب شب سوم اسفنده و سالروز کودتای رضاخان موافقین یکم دربارش حرف بزنیم؟؟
‌ ده و رب قرارمون پس🌱
سوم اسفند سالروز کودتای انگلیسی رضاخان ژنرال آیرون ساید، در سال ۱۲۹۹ فرماندهی نیروهای انگلیسی در شمال ایران را بر عهده داشت. همان سال رضاخان با نیروهای تحت امر خود به تهران رفت و حکومت نظامی پایتخت را به دست گرفت. او چند سال بعد احمدشاه قاجار را از قدرت خلع کرد و خود بر اریکه‌ی شاهی نشست. 53 سال بعد خاطرات شخصی آیرون ساید در لندن منتشر شد و مهر تاییدی بر انگلیسی بودن کودتای رضاخان زد. در ادامه برش‌هایی از خاطرات آیرون ساید را می‌خوانیم: کارهای واحد قزاق تبریز توجه من را به خود جلب کرد. فرمانده‌ی آن‌ها مردی بود با قامتی به بلندی بیش از شش پا، با شانه‌هایی فراخ و چهره‌ای بسیار مشخص و متمایز. بینی‌اش مثل عقاب بود، چشمانی درخشان و سیمایی سرزنده داشت. او رضاخان نام داشت. به‌این ترتیب مردی که قرار بود بر سرنوشت کشورش تاثیری بزرگ بجای بگذارد، در کانون توجه من قرار گرفت. نخستین باری که او را دیدم، از شدت بیماری مالاریا، دچار تب و لرز شده بود ولی هرگز به روی خود نمی‌آورد. تصمیم گرفتم او را موقتا به فرماندهی ارتش قزاق منصوب کنم. من شخصا معتقدم که باید بگذاریم قزاق‌ها از قزوین -به تهران- بروند. در واقع فقط یک دیکتاتوری نظامی مشکلات ما را -در ایران- حل خواهد کرد. -با وجود رضاخان- نیروهای قزاق به سرعت کاراتر می‌شدند. با او صحبت کردم و دو چیز را به او فهماندم؛ نخست اینکه مبادا وقتی نیروهای انگلیسی در حال عقب‌نشینی از قزوین هستند، از پشت به آن‌ها خنجر بزند. به او گفتم اگر چنین کنی، بی‌رحمانه به تو یورش می‌برم. همچنین از او خواستم مبادا دست به اقدام خشنی برای سرنگونی احمدشاه بزند. رضاخان سفت و محکم قول داد که طبق خواسته‌های من رفتار کند. از نظر من او مردی قوی بود، سری نترس داشت و قلبا خیرخواه کشورش بود. ایران یک رهبر می‌خواست، احمدشاهِ جوان، مردی تنبل و بزدل بود، او همیشه ترس جان خودش را داشت. از برخوردهای کوتاهم با او چنین دریافتم که همیشه در حال تصمیم‌گیری برای فرار به اروپا است. در این سرزمین من تنها یک مرد را دیدم که توانایی رهبری آن ملت را داشت. او رضاخان بود. مردی که عنان تنها نیروی نظامی کارای کشور را در دست داشت. 🔺عماد دولت‌آبادی | عضو شوید
اینم تصویر ژنرال آیرون ساید👆
یه نکته از دیشب جاموند؛ وقتی یه انگلیسی از یه ایرانی تعریف می‌کنه، مثل اینه که یه دزد بیاد خونه‌ی شما و بعد بخواد از مرد خونه تعریف کنه. مثلا دزده می‌تونه بگه: دیشب رفتیم یه جا دزدی، مرد خونه فوق‌العاده آدم مادی و خسیسی بود. مقاومت می‌کرد جلومون. و می‌تونه بگه: دیشب رفتیم یه جا دزدی، مرد خونه فوق‌العاده فداکار و مهربون بود، اصلا اهل درگیری و دعوا نبود، دستشم خیر بود تازه. ایرون ساید وقتی میگه احمدشاه آدم بزدل و ترسویی بود، منظورش اینه که ما می‌خواستیم با یه قرارداد ایران رو تحت الحمایه‌ی خودمون کنیم، اون باید امضا می‌کرد، ولی از مردمش می‌ترسید و امضا نکرد. وقتی‌هم میگه رضاخان آدم شجاعی بود منظورش اینه که اومد پدر یک‌یک مخالفین انگلیس رو توی ایران درآورد.