eitaa logo
ظهورمنجی عج وحوادث آخرالزمان
1.3هزار دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
7.3هزار ویدیو
36 فایل
✍🏻در کـانال مهـــدوی مــا با حوادث آخـرالزمان و نشـانه های ظهـور آشنا بشیـد‌.. ♨️جــامــع تــریــن ڪــانــال بــا مــوضــوع آخــرالــزمــان ومــهدویــت بــا ذڪــر مــنــابــع روایــات وڪــلــیــپ ها @Amir12145 ارتباط با خادم‌ کانال
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
15.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❇️🔸❇️🔸🕋🔸❇️🔸❇️ ✨بسم الله الرّحمن الرّحیم🖤 💠در روايتى از امام جعفر صادق(عليه السلام) نقل شده: «هر كس چهل صبح «دعای عهد» را بخواند از ياوران قائم ما باشد و اگر پيش از ظهور آن حضرت بميرد خداوند متعال و مهربان🖤 او را از گور بيرون آورد تا در خدمت آن حضرت باشد و حق تعالی به هرکلمه از حسنه او را کرامت فرماید و هزار گناه از او محو کند» 🔹قرائت دعـــای عهـــد ⬅️قرار صبحگاهی منتظران ظهور ❇️🔸❇️🔸🕋🔸❇️🔸❇️ ظــهور مــنــجــی عــج وحــوادث آخــرالــزمــان و عــلــائم ظــهور @emam1214 اللهم بارک لمولانا یا صاحب الزمان. ❇️🔸❇️🔸🖤🔸❇️🔸❇️
doaye ale yasin.mp3
16.2M
📌 ✅ ۴۰ روز زیارت آل یاسین به نیت فرج نهایی . اللهم عجل لولیک الفرج 🤲 🌲روز بیست و پنجم ۲۵ 🎼 زمان و تایم زیارت نزدیک ۷ دقیقه ▫️امن‌ترین پناهِ دنیا اینجاست... 🔘 "در پناهِ سلام" https://eitaa.com/emam1214
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام آقاجانم یا صاحب الزمان 🌹 ما تشنه کامان دیدارتان در عطش سوزان آخرالزمان به دنیا آمدیم ، زیستیم و انتظار کشیدیم ... ای کاش پیش از چشم فروبستنمان، بازآیید و آب را برایمان معنا کنید و ما در ریزش زلال باران نگاهتان و در ترنم دلتشین صدایتان و در سایه سار بهشتی ظهورتان، طعم سیراب شدن را بچشیم ... بازآیید ای پایان شیرین چشم براهی ها ...
🌹حکایت کفاشی که کفش امام زمان(عج) را پینه نمی زد روزی حضرت به حجره سید عبدالکریم کفاش تشریف آوردند در حالی که او مشغول کفاشی بود. پس از دقایقی حضرت فرمودند: «سید عبدالکریم، کفش من نیاز به تعمیر دارد، برایم پینه می زنی؟  به گزارش مشرق، سید عبدالکریم کفاش شخصی بود که مورد عنایت ویژه امام زمان (عج) قرار داشت و حضرت دائماً به او سر می زد. روزی حضرت به حجره کفاشی او تشریف آوردند در حالی که او مشغول کفاشی بود. پس از دقایقی حضرت فرمودند: «سید عبدالکریم، کفش من نیاز به تعمیر دارد، برایم پینه می زنی؟»  سید عرض کرد: آقاجان به صاحب این کفش که مشغول تعمیر آن هستم قول داده ام کفش را برایش حاضر کنم، البته اگر شما امر بفرمائید چون امر شما از هر امری واجب تر است، آن را کنار می گذارم و کفش شما را تعمیر می کنم. حضرت چیزی نگفتند و سید مشغول کارش شد.  پس از دقایقی مجدداً حضرت فرمودند: «سید عبدالکریم! کفش من نیاز به تعمیر دارد، برایم پینه می زنی!؟» سید کفشی را که در دست داشت کنار گذاشت، بلند شد و دستانش را دور کمر مبارک حضرت حلقه زد و به مزاح گفت: قربانت گردم اگر یک بار دیگر بفرمایید "کفش مرا پینه می زنی" داد و فریاد می کنم آی مردم آن امام زمانی که دنبالش می گردید، پیش من است، بیایید زیارتش کنید!  حضرت لبخند زدند و فرمودند: «خواستیم امتحانت کنیم تا معلوم شود نسبت به قولی که داده ای چقدر مقید هستی.» *کتاب روزنه هایی از عالم غیب؛ آیت الله سید محسن خرازی 🌱الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِ‌لوَلــیِّڪَ‌اَلْفــَرَجْ🌱 ظهور منجی و حوادث آخرالزمان https://eitaa.com/emam1214
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💢 تشرف علامه میرجهانی خدمت آقا امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف 👈در کنار امامزاده ابراهیم علیه السلام قوچان ✅علّامه میرجهانی مبتلا به کسالت نقرس و سیاتیک شده بودند.ایشان برای رفع این بیماری چندین سال در اصفهان، خراسان و تهران معالجه قدیم و جدید نموده بودند ولی هیچ نتیجه‌ای حاصل نشده بود. خودشان می‌فرمودند:‌ روزی برخی دوستان آمدند و مرا به شیروان برند. ✳️در مراجعت به قوچان که رسیدیم، توقف کردیم و به زیارت امامزاده ابراهیم که در خارج شهر قوچان است، رفتیم. چون آنجا هوای لطیف و منظره جالبی داشت رفقا گفتند: نهار را در همانجا بمانیم. 🔷 آنها که مشغول تهیه غذا شدند، من خواستم برای تطهیر به رودخانه نزدیک آنجا بروم. دوستان گفتند: راه قدری دور است و برای پا درد شما مشکل بوجود می‌آید. 🔰گفتم: آهسته آهسته می‌روم و رفتم تا به رودخانه رسیدم و تجدید وضو نمودم. 🔆در کنار رودخانه نشسته و به مناظر طبیعی نگاه می‌کردم که دیدم: 🌸 شخصی با لباسهای نمدی چوپانی آمد و سلام کرد و گفت: آقای میرجهانی شما با اینکه اهل دعا و دوا هستی، هنوز پای خود را معالجه نکرده‌اید. 💠 گفتم: تاکنون که نشده است، گفت آیا دوست دارید من درد پاهای شما را معالجه کنم؟ گفتم: البته. ✨پس آمد و کنار من نشست و از جیب خود چاقوی کوچکی در آورد و اسم مادرم را پرسید (یا بُرد) و سرچاقو را بر اول درد گذاشت و به سمت پایین کشید و تا پشت پا آورد، سپس فشاری داد که بسیار متألم شده گفتم: آخ. 🌻پس چاقو را برداشت وفرمود: برخیز، خوب شدی. 🔷 خواستم بر حسب عادت و مثل همیشه با کمک عصا برخیزم که عصا را از دستم گرفت و به آن طرف رودخانه انداخت. 🍃دیدم پایم سالم است، برخاستم و دیگر ابداً پایم درد نداشت. به او گفتم: شما کجا هستید. 🌹 فرمود: من در همین قلعه هستم و دست خود را به اطراف گردانید. گفتم: پس من کجا خدمت شما برسم؟ ☀️ فرمود: تو آدرس مرا نخواهی دانست ولی من منزل شما را می‌دانم کجاست و آدرس مرا گفت و فرمود: هر وقت مقتضی باشد خود نزد تو خواهم آمد و سپس رفت. ✅در همین موقع رفقا رسیدند و گفتند: آقا عصایتان کو؟ من گفتم: آقایی نمد پوش را دریابید... ولی هر چه تفحص و جستجو کردند اثری از او نیافتند... 📒کتاب داستان هایی از ملاقات امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف
15.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 دجال چیست و با خروج او چه اتفاقی می افتد ═❁๑🍃๑🌹๑🍃๑