#تشرفات
حاج محمد که از صلحا بود می گفت: مکه رفتم و اعمال حج که تمام شد، یک روز گفتم یک عمره مفرده برای مادر امام زمان ارواحنافداه انجام بدهم و از بی بی درخواست کنم که از فرزندشان بخواهد که من، چهره ایشان را زیارت کنم. طواف و نماز و سَعی بین صفا و مروه را انجام دادم. سَعی بین صفا و مروه که تمام شد، طواف نساء و نمازش را خواندم و دیگر بی حال شدم.
✨💫✨
حدود یک ساعت و نیم به اذان صبح بود. دیدم پنج شش نفر پشت مقام ابراهیم نشسته و یک ظرف خرما جلویشان گذاشته اند و آقایی هم آن بالا نشسته است که نمی شود چشم از او برداشت. خیلی فوق العاده است و برای بقیه صحبت می کند. وقتی این آقا را دیدم، زانوهایم شروع کرد به لرزیدن. خرماها بیشتر جلب توجه کرد؛ چون خیلی بی حال و خسته شده بودم. نشستم و تکیه دادم. آقا فرمود: این حاج محمد برای مادر من یک عمره انجام داده است و خسته شده است. چند تا از این خرماها را به او بدهید.
✨💫✨
یک نفر فوراً بلند شد و بـشقاب خرما را مقابل من آورد. من هم پنج شش تا برداشتم؛ شروع کردم خوردن. دیدم دارند نگاه می کنند و تبسم می کنند. بعد دو مرتبـه فرمود: بـله؛ ایشان برای مادر من یک عمره ای انجام داد و به زحمت هم افتاد. خـدا قبـول می کند؛ ان شـاء الله یک دفعه نگاه کردم، دیدم هیچ کس نیست. فوراً به خود آمدم و با خودم گفتم: اصلاً آرزویم همین بود که حضرت را ببینم و چقدر زود مستجاب شد...
📗کمال الدین، ج ٢، ص ۶٧٠
📗بحارالأنوار، ج ۶٨، ص ٩۶
🌹اللهم ارنی الطلعة الرشیدة
AUD-20220420-WA0085.mp3
8.21M
📝 برسد به دست مهدی فاطمه
برایت دلم را آماده کردهام
به کدامین نشانی ارسالش کنم؟ 💌
صوت قرائت #دعای_عهد
قرار صبحگاهی منتظران ثابت قدم ظهور
سرعت مناسب برای قرائت روزانه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸 به نام الله
یک روزدیگر
یک برکت دیگر
وفرصت دیگر برای زندگی
🌸 خدایا
تو را سپاس بخاطر
روزی دیگر و آغازی نو
با نام زیبای تو این روز
و این روز را آغاز میکنیم
🌸 بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
🌸 الهی به امید لطف و رحمت تو