نزار دیرشه(مهدی رسولی).mp3
5.79M
🏴#وفات_حضرت_ام_البنین_س
🏴#حضرت_ابالفضل_العباس_علیه_السلام
🏴#روضه
🎤مداح :حاج عباس طهماسب پور
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
می گویَم از رودی کَز او یَم میشود تأمین
از اشک او باران نمنم میشود تأمین
با دودِ آهَش شعلهی غم میشود تأمین
از دستپختش رزق عالم میشود تأمین
قربان فقری که مرا مسکینترین نامید
من را گدای سفرهی امالبنین نامید
تو آمدی تا دست حق را آستین باشی
مثل ستونی..، محکماتِ بیتِ دین باشی
انگشتریِ عشق را نقش نگین باشی
اصلاً به تو میآید عباسآفرین باشی
هستیِ معشوقِ فرات از نورِ هست توست
تربیت ماه بنیهاشم به دست توست
فصل خزان را خندههای تو بهارش کرد
جاروی تو عرش زمین را بیغبارش کرد
بیتِ علی را نور چشمات نو نَوارش کرد
لفظِ ادب را نام تو بااعتبارش کرد
این احترامی که به زهرا می کنی..، عشق است
در قلب حیدر خویش را جا میکنی عشق است
از آن زمان که نور تو در خطِّ دید آمد
جبریل بالش را به خاک تو کشید..، آمد
کوه صلابت از وقارت تا شنید..، آمد
چار آینه از شیشهی عمرت پدید آمد
خرج علی کردی همین احساسهایت را
نذر حسینات کردهای عباسهایت را
ابر کبودی قاتل مهتاب باشد؟ نه
با تو حسن در کوچهها بیتاب باشد؟ نه
زینب از این بیمادری بیخواب باشد؟ نه
شبها حسین فاطمه بیآب باشد؟ نه
سرچشمهی مِهر تو در این خانه میجوشد
لبتشنهی زهرا ز دستت آب مینوشد
امّا امان از ساعتی که قلب دنیا سوخت
از تشنگی لبهای خشکِ روح دریا سوخت
روی لب طفلان صدای آب..، بابا..، سوخت
تا تیر بر مشکی اصابت کرد..، سقا سوخت
رد سیاهی روی مهتابِ شبت افتاد
عباس تا نقش زمین شد..، زینبت افتاد
دیگر پس از او تیرهای بیدرنگ انداخت
آن نیزهداری که به سمت شاه سنگ انداخت
خونابه روی رملهای سرخ، رنگ انداخت
نامردی آنجا بر لباس کهنه چنگ انداخت
صلی الله علیک یا مظلوم
روضه بخونم دیگه؟؟ ها؟!...
سرنیزهها شاه تو را از حال میبردند
ارباب ما را تا تهِ گودال میبردند
بخدا که روضه ی ام البنین این بود
4تا قبر میکشید به نشونه ی قبر پسرهاش
اما ذکر ام البنین فقط همین بود
غریب حسیــــــــن
جسم حسین تو معما شد..، نبودی که
نیزه میان حلق او جا شد..، نبودی که
بالای تل، زینب قدش تا شد..، نبودی که
پای حرامی در حرم وا شد..، نبودی که
ای وای از اطفال، از اطفال، از اطفال…
شمر از تهِ گودال آمد، در پیِ خلخال
حالا زینب باید روضه بخونه
ام البنین مادر من...
زینب کجا و ناقههای بی امان..، بی بی
زینب کجا و آنهمه زخم زبان..، بی بی
زینب کجا و مجلس نامحرمان..، بی بی
زینب کجا و ضربههای خیزران..، بی بی
گفت ابن سعد، از خاری دنیا همین بس که توئه نامرد داری صدای زینبو میشنوی
یا غیرت الله...
ببین دورتا دورمو نامحرما گرفتن
زینب کجا و ناقههای بی امان..، بی بی
زینب کجا و آنهمه زخم زبان..، بی بی
زینب کجا و مجلس نامحرمان..، بی بی
زینب کجا و ضربههای خیزران..، بی بی
😭😭😭😭
نامحرمان اطراف زینب تاب میخوردند
با حرمله پیش ربابت آب میخوردند
😭😭😭
زن و بچه هارو سوار بر ناقه عریان کردن.
سرها رو بین محمل ها تقسیم کردن
میخواستن دل زن و بچه هارو بیشتر آتیش بزنن
کنار محمل نجمه، سر قاسم
کنار محمل رباب،سر کوچولوی علی اصغر
ام لیلا که نبود
کنار محمل زینب، سر علی اکبر
سر حسین...
روضه ی من همینا...
خانم حضرت سکینه یه جمله ای گفت، عمه یه سوالی ازت دارم
عمه بین این همه سر، چرا هرموقع نگاهمون به سر عموم ابالفضل میفته، چشاش بستس؟؟
عزیز برادرم... عمه دورت بگرده
عموجانت هنوز خجالت زده ی شماست
😭😭😭
عموجانتون ابالفضل هنوز شرمنده ی شماست
😭😭
فلذا بشیر تا این موضوع رو به ام البنین گفت، سریع اومد محضر خانومْ، حضرت سکینه
عموتو حلال کن
عموت رفته بود براتون آب بیاره
قول داده بود...
😭😭😭
🍃چرا رباب اینهمه غصه داره؟
🍃بگید منم شبیه اون ببارم
🔹مشک علمدار منو دریدن
🔹فکر نکنید که من خبر ندارم
🔸خبر آوردن،پسر ربابُ با تیر زدن
🔸خبر آوردن،که به دست همه زنجیر زدن
🍂خبر آوردن که حرم رو یه دل سیر زدن
💠پسرم آب شد از شرم رباب
💠به فدای سر طفلان حسین
✔️پسرم آب نخورده لب آب
✔️به فدای لب عطشان حسین
کوچه به کوچه کاروانو بردن
میخوام سر از رو خاکا بر ندارم
🔰جسم علمدارو به خون کشیدن
🔰فکر نکنید که من خبر ندارم
◀️خبر آوردن روسری هارو به غارت بردن
⬅️خبر آوردن دخترارو به اسارت بردن
◀️خبر آوردن گوشواره هارو غنیمت بردن
🔅پسرم رو سنگ بارون کردن
🔅به فدای صوت قرآن حسین
🔅سر بچم رو پر از خون کردن
🔅به فدای لب عطشان حسین
#حسیـــــــــن
@emam_zamann