eitaa logo
محبان حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف
17.9هزار دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
3.2هزار ویدیو
17 فایل
🌹بِٮـــمِ‌اللّھِ‌‌الرح‌ـمن‌الرح‌ـیم🌹 اینج‌ـٰآ‌درڪنـٰار‌هم‌تلـٰاش‌مۍ‌ڪنیم‌زمینھ‌ٮــــٰآز ظہور‌حضرـٺ‌یـٰار‌بـٰآشیم❥ّ 🔹تبادل و تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر http://6w9.ir/Harf_8923336?c=emam_zmn
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
6.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سلام حضرت زندگی ، مهدی جان در پناه شما صبح را آغاز می کنم ... در پناه شما بال می گشایم ... در پناه شما نفس می کشم ... در پناه شما ... جان میگیرم ای همه جانان من سلام صبح تون مهدوی 🌷@emam_zmn🌷
مےگفت:‌هروقت ، دلت‌برا؎امـآم‌زمآنت‌تــَنـــگ‌شد، زیآرت‌آل‌یـــآسین‌بخون؛ انگارامآمت‌داره باهآت‌حرف‌مےزنہ..♥️!" ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ⊱ 🌿˓ ⊰ ⊱ ⛅️˓ ⊰ 🌷@emam_zmn🌷
❇️ فراوانی عجیب ثروت، بین مردم، پس از ظهور ✅ حضرت محمد (ص) ‌می‌فرمایند: 🔸 «زمین جگرپاره‌های خود را چون قطعات طلا و نقره بیرون می‌ریزد، دزد آمده می‌گوید: 🔹 برای نظیر این اموال بود که دستم بریده شد!، ▫️ قاتل آمده می‌گوید: 🔹 من برای چنین کالائی مرتکب قتل شدم!، ▫️ قاطع رحم آمده می‌گوید: 🔹 من برای چنین چیزی قطع رَحِم (=قطع ارتباط با اقوام) کردم!، ▫️ آنگاه این اسطوانه‌های طلا و نقره روی زمین می‌ماند و کسی رغبت نمی‌کند که‌ چیزی از آن بردارد» (۱) 📜 «تقی‌ء الأرض أفلاذ کبدها أمثال الأسطوان من الذهب و الفضّه، فیجی‌ء السّارق فیقول: فی مثل هذا قطعت یدی!. و یجی‌ء القاتل فیقول: فی هذا قتلت!. و یجی‌ء القاطع فیقول: فی هذا قطعت رحمی!. ثمّ یدعونه فلا یاخذون منه شیئا». ✅ گفته می‌شود که حضرت بقیّه اللّه (عج) خطاب به آنها می‌فرماید: 🔸 «بیائید به سوی آنچه که برای آن قطع رحم کردید، خونها ریختید، و مرتکب گناهان شدید!. آنگاه آنچنان عطایای کلان به آنها می‌دهد که هرگز در تاریخ بشری سابقه نداشته است» (۲) 📜 «تعالوا إلی ما قطعتم فیه الأرحام، و سفکتم فیه الدّماء، و رکبتم فیه محارم اللّه، فیعطی شیئا لم یعطه أحد کان قبله». ⬅️ روزگار رهایی، ج‌۲، ص: ۶۰۲ (۱). ینابیع المودّه، جلد ۳ صفحه ۸۶، الصّواعق المحرقه صفحه ۲۳۵، بشاره الاسلام صفحه ۷۱، المهدی صفحه ۲۲۱. (۲). منتخب الاثر صفحه ۴۳۰. (عج) 🌷@emam_zmn🌷
🔴 برقراری دولت بهشتی صالحان در آخرالزمان 🌕 امام باقر علیه‌السلام فرمودند: براى اهل حقّ‌ دولتى است که وقتی بیاید، خداوند عزّوجلّ به هر یک از ما اهل بیت علیهم السلام بخواهد واگذار می‌کند. پس هر یک از شما که آن دولت را درک کند در نزد ما مقامی عالی خواهد داشت -و با ما در مقام بلند بهشتى خواهد بود- و اگر پيش از رسيدن به آن دولت از دنيا برود خداوند آن مقام را به او عطا می‌فرماید. عَنْ أبِي اَلْجَارُودِ عَنْ أبِي جَعْفَرٍ عَلَيهِ السَّلاَمُ قَالَ: وَ أَنَّ لِأَهْلِ اَلْحَقِّ دَوْلَةً إِذَا جَاءَتْ وَلاَّهَا اَللَّهُ لِمَنْ يَشَاءَ مِنَّا أَهْلَ اَلْبَيْتِ فَمَنْ أَدْرَكَهَا مِنْكُمْ كَانَ عِنْدَنَا فِي اَلسَّنَامِ اَلْأَعْلَى وَ إِنْ قَبَضَهُ اَللَّهُ قَبْلَ ذَلِكَ خَارَ لَهُ. 📗الغيبة(للنعمانی)، ب۱۱، ص ۱۹۴ 📗بحارالأنوار، ج ۵۲، ص ۱۳۶ 📗إثبات الهداة، ج ۵، ص ۱۵۸ 🌷@emam_zmn🌷
‌چہِ‌انتظـٰاࢪعجیبیست! نه‌ڪوششے... نه‌دعـٰایۍ... فقط‌نشستہ‌ایم‌ ومی‌گوییم‌خداڪُندڪه‌بیایـۍ . . !💔🥀 ...💚 🌷@emam_zmn🌷
7.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
√ تنها مانع رسیدنت به امام زمانت، خودتی! 🫵🏻از خودت پیاده شو! الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــ الْفَــرَج بحق زینب کبری سلام الله علیها "✨ 🌷@emam_zmn🌷
دل ز داغ غم تو ای دوست رها خواهم کرد گره از مشکل دیدار تو وا خواهم کرد در دلم نیست به جز شوق نگاهت لبریز گر که فیضم بدهی رو به خدا خواهم کرد ز طفولی به رهت مست و هوادار شدم بعدِ لطف تو دگر عهد وفا خواهم کرد  من جفا دیده ی دورانم و دل خون شده ام با همین جور و جفا بین که چها خواهم کرد  نادم از کرده ی خود شرم و حیا بنموده تا شود عفو کنون رو به شما خواهم کرد 🌷@emam_zmn🌷
❤️‍🔥 راه افزایش محبت به امام زمان علیه السلام؛ ♥️🌺 به درگاه مقدسش هدیه‌ای تقدیم کنیم... برای سلامتی ایشان صدقه دهیم، ثواب کارهای خیری را که می‌کنیم به محضر ایشان هدیه دهیم. 🌹هرچند آن بزرگوار هیچ نیازی به این هدیه‌ی ما نداشته باشد،‌ 👈 ولی موجبات جلب توجه و عنایت بیشتر آقای جهان را به خود فراهم نموده‌ایم. ⁉️شاید بگویید من چیزی برای هدیه دادن ندارم!😔 💚💚میگویم سلام کردن یک کار بسیار ارزشمندی است😊 [ثواب سلام هایی] که تا ۲۴ ساعت [یک صبح تا شب] می نمایید را به مولا و صاحب اختیارمان هدیه نماییم! الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــ الْفَــرَج بحق زینب کبری سلام الله علیها "💌 🌷@emam_zmn🌷
پیش آقا امام زمان عج بودمـ... آقا داشت ڪارامو... گناهمو.... میدید و گریھ میکرد....😣 گفتم :آقا..... گفت :جان آقا....:) بھ من نگو آقا بگو بابا!!!.... سرمو انداختم پایین و گفتم :)↯ بابا شرمندم از گناه....💔 آقا گفت:)↯ نبینم سرت پایین باشھ ها...!👀 عیب ندارھ بچھ هر کاری کنھ،... پاۍ باباش مینویسن.....🙃💔 #ܝߺ̈ߺߺࡋܢߺ߭ࡏަܝ‌ߊ‌ܢߺ߭ܣ اَلَّلهُمـّ_عجِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفَرَج 🌷@emam_zmn🌷
🔥سرباز🔥 💚🍀 میخواست بره که افشین گفت: _تو مرام شما بخشیدن چطوریه؟ باکسی که میبخشین میتونین ازدواج کنین؟ فاطمه عصبانی برگشت،بدون اینکه بهش نزدیک بشه،گفت: _من از این شیوه ی پیشنهاد ازدواج دادن اصلا خوشم نمیاد.. -ولی من قبلا پیشنهاد ازدواجم رو گفتم. با گل و شیرینی اومده بودم خونه تون... -پدرم هم جواب تون رو دادن. افشین با ناراحتی نفس شو بیرون داد. -اینطوری نمیشه حرف زد،میشه آروم باشید؟ فاطمه محکم تر گفت: -نه. در ماشین رو باز کرد که سوار بشه. -خانم نادری،من میدونم لیاقت شما رو ندارم..اینکه این همه مدت چیزی نگفتم.. بخاطر همین بوده..ولی..حالا که همه چی رو شده،میخوام تا تهش برم..الانم اینجام که یه سوال از شما بپرسم...شما هنوز از من متنفر هستید؟ فاطمه چیزی نگفت.افشین گفت: _من فقط در یک صورت از اصرار برای این ازدواج منصرف میشم،اونم وقتیه که شما از من متنفر باشید. فاطمه با مکث گفت: _من شما رو بخشیدم ولی هر تنفر نداشتنی معنیش رضایت برای ازدواج نیست. افشین در همین حد هم راضی بود. -میدونم..رضایت شما مرحله ی بعد از راضی کردن خانواده تون هست..من یاد گرفتم آدم صبوری باشم. یه پاکت از جیبش بیرون آورد. چند قدم نزدیک رفت و پاکت رو روی کاپوت ماشین فاطمه گذاشت. -گفته بودم تمام هزینه هایی که اون شب برای من کردید،بهتون برمیگردونم. عذرخواهی میکنم دیر شد،بازهم تشکر میکنم..خدانگهدار. و رفت. فاطمه هم سوار ماشینش شد. افشینی که این اواخر باهاش رو به رو میشد،با افشینی که قبلا میشناخت،زمین تا آسمون فرق داشت.ولی اونقدر نمیشناختش که مطمئن باشه میخواد باهاش ازدواج کنه. خیلی فکر کرد که چکار کنه بهتره. تصمیم گرفت .تا اگه نخواست باهاش ازدواج کنه، هم افشین برای راضی کردن حاج محمود و بقیه به زحمت نیفته، هم خانواده ش بی دلیل از دیدن افشین بیشتر ناراحت نشن. با حاج آقا موسوی درمورد افشین صحبت میکرد و سوال هاشو جزئی تر میپرسید.حاج آقا هم با دقت و حوصله جواب میداد. چند بار افشین رو از مغازه تا خونه ش تعقیب کرد.گاهی دخترهایی سعی میکردن بهش نزدیک بشن ولی افشین اصلا بهشون توجه نمیکرد.اگرهم خیلی پیشروی میکردن،قاطع و محکم باهاشون برخورد میکرد.چندبار هم وقتی مغازه بود،از دور رفتار هاشو زیر نظر داشت. حتی وقتی آقای معتمد مغازه نبود هم افشین به خانم ها نگاه نمیکرد و رسمی باهاشون برخورد میکرد. یه روز وقتی افشین خونه نبود..... 🌷@emam_zmn🌷