👆👆👆
✅ثانیاً یک دلیل #تاریخی هم وجود دارد که قول #مشهور را تأیید میکند. #کلینی مینویسد: معتمد #عباسی چون شنیده بود که از #حضرت_عسگری(ع) فرزندی باقی مانده درصدد یافتن او برآمد و دستور داد عدهای از #قابلهها، #زنان و #کنیزان آن #حضرت را معاینه کنند و اگر آثار #حمل در آنها مشاهده شد گزارش کنند.
نقل شده است که یکی از #قابلهها به #کنیزی شک کرد، از طرف #خلیفه دستور داده شد که آن #کنیز را در محلی تحت نظر قرار دهند.
سرانجام چون اثری از #حمل ظاهر نشد آن کنیز #آزاد شد. #معتمد برای آنکه وانمود کند که از #امام_حسن_عسکری(ع) فرزندی باقی نمانده و #شیعیان از وجود امام بعدی نومید شوند دستور داد، میراث آن #حضرت میان #مادر و #برادر_امام_حسن_عسکری(ع) تقسیم شود: این تقسیم #ارث دلالت بر این دارد که
#امام_حسن_عسکری(ع) فرزند دیگری نداشتهاند و با توجه به اینکه خلیفه نتوانسته بود #امام_مهدی(عج) را پیدا کند، بنابراین دستور میدهد که #ارث_امام تقسیم شود.
در ضمن👌
#علی_بن_عیسی_اربلی مینویسد: #شیعیان عقیده داشتند که از امام #فرزندی باقی مانده است که #امامت را بر عهده دارد زیرا تعدادی از آنان فرزند خردسال #امام را قبلاً دیده بودند.
💞☘💞☘💞☘💞
@emamamm
💞☘💞☘💞☘💞
👆👆👆
#آخرین_عروس 💞
#حضرت_نرجس_س_و_تولد_آخرین_موعود
#قسمت8⃣8⃣
#مادر با شنيدن اين سخن آرام شد و به خانه خود رفت.
امّا امواج دريا #موسى(ع) را به كجا برد؟
فصل بهار بود و ملكه #مصر، هوس دريا كرده بود. او همراه با فرعون به كنار ساحل آمده بود تا هوايى تازه كند.
سايبانى براى #ملكه در كنار ساحل درست كرده بودند.
كنيزان زيادى در صف ايستاده بودند.
ملكه در كنار #فرعون نشسته بود و به دريا خيره شده بود.
نسيم #بهارى میوزيد. صداىِ موسيقى آب به گوش مى رسيد.
#صندوقى در دريا شناور بود!
همه نگاه ها به آن سو رفت. امواج دريا آرام آرام، صندوق را به طرف #ساحل آورد.
كنيزان به سوى صندوق رفته و آن را باز كردند، #نوزاد زيبايى را در صندوق يافتند و او را براى ملكه آوردند.
سال ها از زندگى زناشويى ملكه با فرعون مى گذشت امّا آنها بچّه اى نداشتند.
وقتى ملكه نگاهش به #موسى افتاد، خداوند مهرِ #موسى(ع) را در دل او قرار داد.
#ملكه بى اختيار موسى(ع) را در بغل گرفت و او را بوسيد و گفت: چه بچّه نازى!
سپس #ملكه رو به فرعون كرد و گفت: اى فرعون! اين بچّه را به عنوان فرزند خود قبول كن! ببين چه #بچّه خوشگلى است!
فرعون مى ترسيد
اين همان كسى باشد كه قرار است تاج و تخت او را نابود كند، او مى خواست اين #بچّه را هم به قتل برساند
ملكه اصرار زيادى كرد و به او گفت: آخر تو بعد از #گذشت اين همه سال، نبايد فرزند پسرى داشته باشى كه بعد از تو اين تاج و تخت را به #ارث ببرد؟
#ادامه_دارد...
@emamamm