فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❌۶ چیزی که هرگز نباید در شبکههای اجتماعی منتشر کنید!
#آموزشی
📌سوال :
گوشی موبایلم را سرقت کرده اند، اکنون برای پیگیری و رسیدگی چکاری باید انجام بدم و به کجا مراجعه کنم؟
✅پاسخ :
با پلیس 110 تماس بگیرد و پس از حضور گشت در محل سرقت و تنظیم گزارش یک نسخه از صورتجلسه را از مامور اخذ کنید، به سایت hamyab24.ir مراجعه فرمائید و پس از ثبت سریال گوشی سرقتی، به دفاتر خدمات قضایی مراجعه و شکایتی با موضوع سرقت گوشی موبایل مطرح نمائید وبعد از دریافت پیامک دادسرا بهمراه مدارک صورتجلسه سرقت، کارتن گوشی و دستور قضایی در پلیس مشخص شده در دستور حاضر شوید.
منبع :
https://cyberpolice.ir/node/144410
#آموزشی
📌سوال :
والدین از چه نرم افزارهایی می توانند برای کنترل فرزندان خود استفاده کنند؟
✅جواب:
چند نمونه از نرم افزارهای نظارتی کودکان
۱. نرم افزار کنترل والدین توسعه راهکارهای هوشمند امین (انارستان) برای سیستم عامل های اندروید
۲. نرم افزار دنیای درسا در قالب دو اپلیکیشن مجزا برای کودک و والدین
۳. نرم افزار کنترل والدین سانیار به عنوان نرم افزار گوشی یابی و کنترل کودک
۴. سامانه مراقبت از خانواده در دنیای مجازی با نام"sfp"
۵. برنامه کنترل فرزند شقایق
۶. نرم افزار کنترل تماس و پیامک فرزند شارکو
۷. نرم افزار صدف پاساد سیستم پالایش خانگی
منبع:
https://cyberpolice.ir/node/147199
#آموزشی
خاطره ای از دکتر زرین کوب؛
روز عاشورا بود و در مراسمی به همین مناسبت به عنوان سخنران دعوت داشتم، مراسمی خاص با حضور تعداد زیادی تحصیل کرده و و به اصطلاح روشنفکر و البته تعدادی از مردم عادی، نگاهی به بنر تبلیغاتی که اسم و تصویر را روی آن زده بودند انداختم و وارد مسجد شده و در گوشهای نشستم، دنبال موضوعی برای شروع سخنرانی خودم می گشتم، موضوعی که بتواند مردم عزادار را در این روز خاص جذب کند، برای همین نمیخواستم فعلا کسی متوجه حضورم بشود، هر چه بیشتر فکر می کردم کمتر به نتیجه میرسیدم، ذهنم واقعا مغشوش شده بود که پیرمردی که بغل دستم نشسته بود با پرسشی رشتهی افکار را پاره کرد:
ببخشید شما استاد زرین کوب هستید؟
گفتم: استاد که چه عرض کنم ولی زرین کوب هستم.
خیلی خوشحال شد مثل کسی که به آرزوی خود رسیده باشد و شروع کرد به شرح اینکه چقدر دوست داشته بنده را از نزدیک ببیند.
همین طور که صحبت می کرد، دقیق نگاهش میکردم، این بنده خدا چرا باید آرزوی دیدن من را داشته باشد؟ چه وجه اشتراکی بین من و او وجود دارد؟ پیرمردی روستایی با چهرهای چین خورده و آفتاب سوخته، متین و سنگین و باوقار.
میگفت مکتب رفته و عم جزء خوانده، و در اوقات بیکاری یا قرآن می خواند یا غزل حافظ و شروع کرد به خواندن چند بیت جسته و گریخته از غزلیات خواجه و چه زیبا غزل حافظ را می خواند.
پرسیدم حالا چرا مشتاق دیدن بنده بودید؟
گفت: سؤالی داشتم
گفتم: بفرما
پرسید: شما به فال حافظ اعتقاد دارید؟
گفتم: خب بله، صددرصد
گفت: ولی من اعتقاد ندارم
پرسیدم: من چه کاری میتونم انجام بدم؟ از من چه خدمتی بر میاد؟ (عاشق مرامش شده بودم و از گفتگو با او لذت می بردم)
گفت: خیلی دوست دارم معتقد شوم، یک زحمتی برای من می کشید؟
گفتم: اگر از دستم بر بیاد، حتما، چرا که نه؟
گفت: یک فال برام بگیرید
گفتم ولی من دیوان حافظ پیشم ندارم.
بلافاصله دیوانی جیبی از جیبش درآورد و به طرفم گرفت و گفت: بفرما.
مات و مبهوت نگاهش کردم و گفتم، نیت کنید
فاتحهای زیر لب خواند و گفت: برای خودم نمیخوام، میخوام ببینم حافظ در مورد امروز (روز عاشورا) چی میگه؟
برای لحظه ای کُپ کردم و مردد در گرفتن فال.
حافظ ، عاشورا ، اگه جواب نداد چی؟ عشق و علاقهی این مرد به حافظ چی میشه؟
با وجود اینکه بارها و بارها غزلیات خواجه را کلمه به کلمه خوانده و در معنا و مفهوم آنها اندیشیده بودم، غزلی به ذهنم نرسید که به طور ویژه به این موضوع پرداخته باشد.
متوجه تردیدم شد، گفت چی شد استاد؟
گفتم هیچی، الان در خدمتتان هستم.
چشمانم را بستم و فاتحهای قرائت کردم و به شاخه نباتش قسمش دادم و صفحهای را باز کردم؛
زان یار دلنوازم شکریست با شکایت
گر نکته دان عشقی خوش بشنو این حکایت
بی مزد بود و منت هر خدمتی که کردم
یا رب مباد کس را مخدوم بی عنایت
رندان تشنه لب را آبی نمیدهد کس
گویی ولی شناسان رفتند از این ولایت
در زلف چون کمندش ای دل مپیچ کانجا
سرها بریده بینی بی جرم و بی جنایت
چشمت به غمزه ما را خون خورد و میپسندی
جانا روا نباشد خونریز را حمایت
در این شب سیاهم گم گشت راه مقصود
از گوشهای برون آی ای کوکب هدایت
از هر طرف که رفتم جز وحشتم نیفزود
زنهار از این بیابان وین راه بینهایت
ای آفتاب خوبان میجوشد اندرونم
یک ساعتم بگنجان در سایه عنایت
این راه را نهایت صورت کجا توان بست
کش صد هزار منزل بیش است در بدایت
هر چند بردی آبم روی از درت نتابم
جور از حبیب خوشتر کز مدعی رعایت
عشقت رسد به فریاد ار خود به سان حافظ
قرآن ز بر بخوانی در چارده روایت
خدای من این غزل اگر موضوعش امام حسین و وقایع روز و شب یازدهم نباشد، پس چه می تواند باشد، سالها خود را حافظ پژوه می دانستم و هیچ وقت حتی یک بار هم به این غزل، از این زاویه نگاه نکرده بودم، این غزل، ویژه برای همین مناسبت سروده شده.
بیت اولش را خواندم از بیت دوم این مرد شروع به زمزمه کردن با من کرد و از حفظ با من همخوانی می کرد و گریه می کرد طوری که چهار ستون بدنش می لرزید، انگار داشتم روضه میخواندم و او هم پای روضهی من بود.
متوجه شدم عدهای دارند ما را تماشا می کنند که مجری برنامه به عنوان سخنران من را فراخواند و عذرخواهی که متوجه حضورم نشده، حالا دیگه می دونستم سخنرانی خود را چگونه شروع کنم.
بلند شدم، دستم را گرفت میخواست ببوسد که مانع شدم، خم شدم، دستش را به نشانهی ادب بوسیدم.
گفت معتقد شدم استاد، معتقد بودم استاد، ایمان پیدا کردم استاد، گریه امانش نمی داد.
آنروز من روضه خوان امام شهید شدم و کسانی پای روضهی من گریه کردند که پای هیچ روضهای به قول خودشان گریه نکرده بودند.
پیشنهاد می کنم هر وقت حال خوشی داشتید، وقایع روز عاشورا و شب یازدهم را در ذهن خود مرور کنید و بعد این غزل را بخوانید.
خطرات هوش مصنوعی برای اعتماد عمومی
🔹تولید دیپ فیک (deep fake) یکی از توانمندیهای هوش مصنوعی است که برای ایجاد تصاویر و ویدئو و صداهای متقاعدکننده جعلی استفاده میشود. این اصطلاح هم فناوری و هم محتوای گمراهکنندهای که تولید میکند را در بر میگیرد.
🔹بزرگترین خطری که دیپفیک ایجاد میکند، تواناییاش در انتشار اطلاعات نادرستی است که به نظر قابلاعتماد میآید.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#سواد_بازی
⭕️معرفی ردههای سنی سازمان اسرا
👤 #استاد_عباس_صالحی
🌷برای بچه ها بازی زندگیست🌷
~~~~~
14.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️فضای سایبر؛ محیط زیست جدید انسانها
⭕️چرا باید سواد رسانه ای خود را ارتقا دهیم؟
🎙 سید علیرضا آلداود
#مهارت_های_زندگی
#تربیت_رسانه_ای