.
#زمینه
#اسارت
#حضرت_زینب_زمینه
سَلامٌ عَلَی العَطشانِ عِندَ الفُرَات
سَلامٌ عَلَي العُريانِ ذِي الزَّفَرات
سَلامٌ عَلَي الاَبدانِ فِي الفَلَوات
گریهمیکنمصبحوشام بامهدیعلیهالسّلام
تویروضههاتاز خُدا ظُهورِ آقامو میخوام
بِعَطَشِ الحُسَین (ای خدا)۳
فرج آقارو برسون صاحب مارو برسون
مُنتقم حقیقیِ کرببلارو برسون
یا مُنتقم الحسین (العَجَل)۳
حسین جان قسم به رگهای حنجرت
میخواستش بمونه پیش تو خواهرت
ولی داره میره ناچارا با سرت وای من
روی ناقه بی جهاز نشونده منو دشمنت
خداحافظی میکنم با زخمای رو تنت
به سوی شام و کوفه ام چه ظالمانه میبرند
نمیروم ولی مرا به تازیانه میبرند
یاسیدنا الغریب (یاحسین)۳
زیر تیر و نیزه مدفون شد پیکرت
بمیرم که رفت از دستت انگشترت
شنیدم داداش ضجه میزد مادرت وای من
تنترو زمینمونده بود سرت رفتهبود تو تنور
دارم بوسه میدم تورو ولی دیگه از راه دور
راس تورا به روی نی هرچه نظاره میکنم
سیر نمیشود دلم نگه دوباره میکنم
یاسیدنا الغریب (یاحسین)۳
#محمد_قاسمی✍
.👇
.
#زمینه
#اسارت_زمینه
#بعد_از_شهادت_امام_حسین
نظر به حال من بی پناه کن/حسین جان۲
از روی نیزه خواهر و نگاه کن/حسین جان۲
شده پر از حرامیا
دور و برم حسین من
بیا ببین قاتل توست
همسفرم حسین من
وای حسین....
(حسین من...)
نیستی ببینی خون بر دلم شد/حسین جان۲
حرمله نزدیک به محملم شد/حسین جان۲
داره آتیشم میزنه
نگاه نامحرم حسین
اونکه بریده سرتو
داد کشید سرم حسین
وای حسین
چشماتو رو نیزه ببند برادر /حسین جان۲
نبینی سنگ میزنن به خواهر/حسین جان۲
هرچی که سنگ میزنن
کاش بخوره به خواهرت
ولی یدونه سنگ هم
نیاد به نزدیک سرت
وای حسین...
خیره شده رقیه دختر تو /حسین جان۲
رو نیزه ها به زخم حنجر تو/حسین جان۲
فدای رگهای گلوت
فدای چشمای ترت
تا دلش آروم بگیره
نگاه کن به دخترت
وای حسین...
#عبدالزهرا
#اسارت
.👇
.
#زمینه
#شهادت_امام_سجاد
#امام_سجاد_زمینه
#زمینه_امام_سجاد
تشنه لب کربلا/ یا ابتا یاحسین
کشته سر نیزه ها /یا ابتا یاحسین
گریه کنم روز و شب / بهر تو ای سر جدا
نرفته از خاطرم / مصیبت کربلا
یا ابتا یاحسین /یا ابتا یاحسین
.......
خیمه که آتش گرفت / کار حرم زار شد
بر تن تبدار من / عمه پرستار شد
دامن دردانه ها /در حرم آتش گرفت
رقیه میزد صدا / معجرم آتش گرفت
یا ابتا یاحسین یا ابتا یاحسین
.....
سخت تر از کربلا/ مصیبت شام بود
که جای ناموس ما / در ملا عام بود
کوی یهودی نشین / وای من و وای من
ز نیزه نقش زمین / شد سر بابای من
یا ابتا یاحسین یا ابتا یاحسین
.....
#عبدالحسین ✍
👇
۰
حق ذوی القربی
السلام علیک یا مظلوم یا اباعبدالله
آیا هدف ز خلقت ما معرفت نبود
این آفرینشِ همه جز موهبت نبود
شرح خصال عترت طه نگفتنی است
آدم به عزم و رتبه در این مرتبت نبود
در سال های دعوت و ابلاغ وحی رب
یک لحظه راحتی و دمی عافیت نبود
در آیه های مصحف حق بهر اهل بیت
غیر از فضیلت و سخن از منقبت نبود
اجر رسالت نبی از جانب خدا
غیر از مودّت و کرم و مرحمت نبود
گاهی به ضرب درب و گهی سنگ و نیزه ها
آیا برای عترت او منزلت نبود
آتش زدن به خیمه و دامان دختران
دیگر چنین سزا و چنان عاقبت نبود
حتی عرب به رسم بد جاهلیّتش
این گونه در ستمگری اش بی صفت نبود
بر دختران داغ دیده و رنجیده و اسیر
سیلی و تازیانه دگر تسلیت نبود
شد برترین تقربِ حق اشکِ بر حسین
گریه برای غربت او بی جهت نبود
باید که معرفت به مرام حسین داشت
آیا هدف ز خلقت ما معرفت نبود
چهارشنبه ۲۷ تیر ۱۴۰۳
#محمدعلی_شهاب ✍
یازدهم محرم ۱۴۴۶
..............
فَاَسْئَلُ اللهَ الَّذى اَکْرَمَنى بِمَعْرِفَتِکُمْ وَمَعْرِفَةِ اَوْلِیآئِکُمْ، وَرَزَقَنِى الْبَرآئَةَ مِنْ اَعْدآئِکُمْ.....
.
.
#اسارت_زمینه
#اسارت_شور
#کوفه
گریه پشت گریه/غصه پشت غصه
روزای اسارت/زینبو کشته غصه
غصه یکی دو تا نیس
غصه که قحط آب نیس
این روزا روضه اینه
جای زینب و سکینه
تو مجلس شراب نیس
میشه با این یه جمله هم جون داد
اسم زینب سر زبون افتاد
واسه روضه همین بسه امشب
دخلت زینب علی ابن زیاد
ــــــــــــــــــــــــ
سیلی پشت سیلی/نیزه پشت نیزه
چند تا دخترا رو/تا حالا کشته نیزه؟
غصه یکی دو تا نیس
غصه که بی شماره اس
روضه همینه آره
میگم با یه اشاره
روضه لباس پاره اس
روضه خون امشبو نزن فریاد
نرسه روضه هات به گوش باد
چشم سقا رو نیزه ها بسته س
دخلت زینب علی ابن زیاد
#وحید_محمدی✍
#اسارت
.👇
.
#زمینه
#امام_سجاد_زمینه
امام حسین هنگام وداع با امام سجاد فرمودند:
«يا وَلَدي بَلِّغْ شيعَتي عَنِّيَ السَّلامَ فَقُلْ لَهُمْ: إِنَّ أَبي ماتَ غَريباً فَانْدُبُوهُ وَ مَضى شَهيداً فَابْكُوهُ»
سی ساله گریه میکنم برای بابا
إِنَّ أَبي بِکربلا ماتَ غَريبا
قَتَلوهُ عطشانا ؛ طَرَحوهُ عریانا
در پیش چشمانم ؛ سَحَقوهُ عُدوانا
مظلوم حسین جانم ؛ مظلوم حسین جانم
.......
سی ساله سقا ببینم گریم میگیره
آب خوش از گلوی من پایین نمیره
کی میره از یادم ؛ بین دو نهر آب
بابای عطشانم ؛ با نیزه شد سیراب
مظلوم حسین جانم ؛ مظلوم حسین جانم
....
سی ساله ناله میزنم هر روز و هر شب
یادِ اسیری و گرفتاری زینب
این روضه آتش بر ؛ جان و دلم میزد
نامحرمی سیلی ؛ بر مَحرمم میزد
مظلوم حسین جانم ؛ مظلوم حسین جانم
........
سی ساله بازاره مدینه رو میبینم
بازارِ شام یادم میاد میسوزه سینهم
خیلی اذیت شد ؛ عمه سرِ بازار
دورش میرقصیدند ؛ تا آخر بازار
مظلوم حسین جانم ؛ مظلوم حسین جانم
#عبدالحسین ✍
#شهادت_امام_سجاد
👇
.
#زمزمه
#شهادت_امام_سجاد
#امام_سجاد_زمزمه
هیچ کس نمیدونه چقد سوخته پر و بالم
یاد مصیبت های بابا بین گودالم
یادم نمیره ذوالجناح اومد دم خیمه
یادم نمیره ناله و آه و غم خیمه
هیچ وقت غروب کربلا ، یادم نمیره
وای از غریبی
والشمرجالسٌ علیٰ....یادم نمیره
وای از غریبی
چرا عمر من دلخسته آنجا سر...نمی آمد؟
حرم رو می زدن کاری زدستم بر....نمی آمد
حسین جانم....
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
یادم نمیره اون همه بی احترامی ها
دنبال دختر بچه ها خیل حرامی ها
یادم نمیره خیمه ها می سوخت حرم می سوخت
از تب تنم می سوخت و از شعله سرم می سوخت
علیَ الوُجوهِ لاطِمات یادم نمیره...وای از غریبی
بعدَ العزّ مُذَلّلات یادم نمیره...وای ازغریبی
چه جور حمله به دختر بچهی بی چا...ره می بردن
جلو چشمای من از گوش هاگوشوا...ره می بردن
#محمدعلی_قاسمی_خادم ✍
#امام_سجاد
👇
.
#شهادت_امام_سجاد
#امام_سجاد_زمینه
بیشتر از سی ساله-زنده ام با ناله
مثل روز اول-فکرم توو گوداله
خدا می دونه که خوب یادمه
شده بود دور گودال همهمه
برا این بود دیدم توو بوریا
چند تا عضو از تن بابام کمه
گریونم هرشب با یاد تنش
می میرم با داغ پیرهنش…
یادمه ازارُ-بچه های زارُ
رد شدن از بین_کوچه و بازارُ
رد زخم وکبودی یادمه
ازدحام ورودی یادمه
گریه های رقیه داخلِ
کوچه های یهودی یادمه
ردِّ شلاقا بود روی تنش
عمم هی فریاد می زد نزنش
غارت گهواره-گوش بی گوشواره
کار معجر می کرد-استینای پاره
دور دستا طنابو یادمه
اره بزم شرابو یادمه
وقتی که خیزرون بالا می رفت
گریه های ربابو یادمه
نامحرم پیش چشم خواهرش
می زد رو لبها با چوب ترش
#علی_زمانیان ✍
👇
.
#شور
#شهادت_امام_سجاد
#امام_سجاد_شور
بند اول
ای وای...
نمیره از/خاطراتم
روضه ی عصر عاشورا
همه دیدن/که دویدن
پا برهنه همه زنها
ای وای...
غصه دارم/بی قرارم
شمرِ کافر کجا زینب؟
کشیدم آه/اومد از راه
وسط خیمه با مرکب
ای وای/پشت سر دخترکان
ای وای/فرار کن رقیه جان
ای وای/ز دست این حرامیان
ای وای...
بابا/منم که مرد قافله م
بابا/زخمیِ غیرته، دلم
بابا/سوخت تمام حاصلم
بابا
بند دوم
ای وای...
داد بیداد/آتیش افتاد
تو شراره حرم میسوخت
وای ازین غم/که میدیدم
دامن خواهرم میسوخت
ای وای...
بمیرم من/اینهمه زن!
مردِ این کاروان بیمار
تا حرم سوخت/بسترم سوخت
بین خیمه تنم تبدار
عباس/آتیش زدن به خیمه ها
عباس/رقیه میزند صدا
عباس/کجایی ای عمو بیا
عباس...
مادر/بیا به دشت کربلا
مادر/برس بداد دخترا
مادر/سر حسین به نیزه ها
مادر...
#محمدعلی_انصاری✍
.👇
.
#شهادت_امام_سجاد
#امام_سجاد_زمینه
نای نینوا منم
سیدالبکا منم
آنکه شد خونجگر از
داغ کربلا منم
پایان ندارد اشکو ناله من
آه از این عزای سی ساله من
وای حسین وای حسین وای حسین وای حسین
سی سال است مقابلم
این صحنه هنوز هست
رأس بابای مرا
میبردند دست به دست
گاهی روی نیزه زیر آفتاب
گاهی تنور و گهی بزم شراب
وای حسین وای حسین وای حسین وای حسین
بار غم به شانه برد
جان داد و ولی نمرد
جای کل قافله
زینب تازیانه خورد
چه غصه ها که ندیده عمه ام
جان مرا هم خریده عمه ام
وای حسین وای حسین وای حسین وای حسین
این ختم کلام شد
هتک احترام شد
در کرب و بلا نشد
ظلمی که به شام شد
کار نوامیس خدا زار شد
زینب اسیر کوچه بازار شد
وای حسین وای حسین وای حسین وای حسین
#علی_سلطانی ✍
👇
.
#شور
#شام
#اسارت
غوغا شده ، دروازه ساعات
ازدحامه ، دور مخدرات
وارد شام ، شد عمه سادات ، امان از شام
واویلتا ، وای از دل زینب
خیره شدن ، به محمل زینب
سر حسین ، مقابل زینب ، امان از شام
امان از شام امان از شام ای وای
......
همه شهر و ، کردن چراغانی
زنها سرگرم آوازه خوانی
دارن میدن ، شراب مجانی ، امان از شام
قافله رو ، خیلی عذاب دادن
پیش زینب ، به هم شراب دادن
ناسزا به ، ابوتراب دادن ، امان از شام
امان از شام امان از شام ای وای
......
خون گریه کرد ، ارض و سما ای وای
دختر فاطمه کجا ای وای
بازار برده فروشا ای وای ، امان از شام
محله ، یهودی نشین و
پیرزنی ، زد با سنگ کین و
سر حسین ، شد نقش زمین و ، امان از شام
امان از شام امان از شام ای وای
......
با آل الله ، خیلی بد تا کردن
تا جایی که ، میشد جفا کردن
همه رو خارجی صدا کردن ، امان از شام
سکینه اشک ، میباره واویلا
رباب شده ، بیچاره واویلا
سنگ و سر ، شیرخواره واویلا ، امان از شام
امان از شام امان از شام ای وای
.....
زینب نگاش ، سمت علمداره
میگه ببین ، که شدم آواره
رو گرفتم ، با آستین پاره ، امان از شام
غیرت الله ، زینب و یاری کن
روی نیزه ، به حالم زاری کن
رفتم بازار ، خودت یه کاری کن ، امان از شام
امان از شام امان از شام ای وای
#علی_سلطانی ✍
👇
.
#واحد
#امام_حسین
#امام_حسین_واحد
بند اول:
یک لحظه بی تو بودنم مثل ساله
زیر این پرچم هرکی هس خوش اقباله
هر جا بودم اسمت رو بردم
دل رو به دست تو سپردم
نانی جز نان تو نخوردم
ای جان ای جان ارباب
شیرینیِ توو زندگیمی
بهترین راهِ بندگیمی
همراه من از بچگیمی
ای جان ای جان ارباب
ثارالله ثارالله حسین جان
بند دوم:
توو جمع عشاقت منم حاضر میشم
امسالم با لطف خودت زائر میشم
میزنم دل رو باز به جاده
راهی میشم پای پیاده
روزی توو راه تو زیاده
ای جان ای جان ارباب
کاشکی چشمی دریا نمونه
حسرت توی دل ها نمونه
هیچ کس توو شهرش جا نمونه
ای جان ای جان ارباب
ثارالله ثارالله حسین جان
#علی_علی_بیگی ✍
👇
.
#کوفه
هم قطره را به وسعت دریا حساب کن
هم کاسه های چشم مرا، پُر گلاب کن
هرکس خراب عشق تو باشد خراب نیست
من را بساز از نو و بعدش خراب کن
در وصل، هجر دیدم و در هجر، وصل یار
یک شب جواب من بده، یک شب جواب کن
فرقی نمی کند بزنی یا بغل کنی
تو صاحب اختیار منی ... انتخاب کن!
شال سیاه روضه مرا روسفید کرد
من را غبار سایه ی این آفتاب کن
با آبروتر از تو ندارم، مرا بخر
اینبار هم ترا به رقیه ثواب کن
جان سری که بر در دروازه معطل است
من را اسیر محمل زینب خطاب کن
گفت ای حسین گرچه سرت را شکسته اند
در کوفه یاد فرق سر بوتراب کن
فکر مرا نکن که سرم سنگ میخورد
ای سایه ی سرم، برو فکر حجاب کن
ای نیزه دار! نیزه نچرخان مقابلم
شرم از نگاه صاحب آن مشک آب کن
گرچه بناست اشک مرا در بیاوری
رحمی به حال زار و نزار رباب کن
#امام_حسین
#رضا_دین_پرور ✍
.
.
#شهادت_امام_سجاد
روی خاک افتاده اشکم که بوی نم شد بلند
من زمین خوردم میان شام و پرچم شد بلند
روزها را با مصیبت خواندنم شب کرده ام
آسمان را تار می بینم ز بس تب کرده ام
زن که می بیند کمی آزار ...بر سر می زنم
با طناب و دیدن بازار ... بر سر می زنم
حرف قاری که می آید می شود حالم خراب
بسکه می سوزد دلم از غصه ی تشت و شراب
چشم من تا میخورد بر آب گریه میکنم
می شود تا کودکی بیخواب گریه میکنم
گرچه من جامانده از پایین شش گوشم حسین
داغ عاشورا نمی گردد فراموشم حسین
تا کمی جنجال می بینم هراسان می شوم
هرکجا گودال می بینم هراسان می شوم
با هزاران نیزه و خنجر به جنگت آمدند
یک نفر بودی و صد لشکر به جنگت آمدند
باعث خوشبختی عالم! چه بختی داشتی
پیکر تو زیر و رو شد، روز سختی داشتی
من نمی دیدم ترا، جسمت غبار آلوده بود
غرق خون بودی، ضریح پیکرت فرسوده بود
بر تراب افتاده بودی پیش چشم بوتراب
آخرش هم رنگ جسمت را عوض کرد آفتاب
با تنی که خورده نیزه، کار تدفین سخت بود
با سر بالای نیزه، ذکر تلقین سخت بود
بین غربت، قوم و خویش تو دهاتی ها شدند
تکه های پیکرت روی حصیری جا شدند
#امام_سجاد
#رضا_دین_پرور ✍
.