eitaa logo
امام حسین ع
18.5هزار دنبال‌کننده
397 عکس
2هزار ویدیو
1.9هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
🍁🌾🌻🍂 🌾🌻🍂 🌻🍂 🍂 🔸 یک دهه در محضر " عالم آل محمد عليهم السلام " 🔸 💮 از کودکی مرا بر این باور پرورانده اند که قلب سرزمینم در توس می تپد و یادم داده اند که هر گاه گره ای به کارم افتاد ، راهی مشهد الرضا شوم تا گره گشایش باشد . اکنون که در آستانه ی میلاد سلطان سرزمینم هستم معترفم که هنوز ندانسته ام چرا او را " عالم آل محمد " لقبش داده اند ! 💮 دل به حرفهایش که بسپاری ، آسمان را برای پرواز اختیار میکنی ! چه خوش گفته است شاه سریر ارتضا آنگاه که نشانه های مومن واقعی را میشمارد :🔻 🔹" لايكـون الْمُـؤمـن مُـؤمنـاً حتـى تكـون فيه ثلاثُ خصـال : سنّة من ربّه وسنّة من نبيّه ـ و سنّة من وليّه ؛ فـَامّا السّنة مـِن رَبّه فكتمان سـرّه -و امّـا السّنة من نبيّه فمـُداراة النّاس -و امّـا السّنه مـن وليّه فـاصّبـر فـى الْبـأسـاء و الضّـرّاء 🔹مومن ، مومن نیست مگر آنکه سه خصلت و ویژگی در او باشد : سنتی از پروردگارش ، سنتی از پیامبرش و سنتی از امام و پیشوایش ؛ اما سنت الهی پوشاندن راز خویشتن است ، سنت پیامبرش مدارا و نرمی گفتار با مردم است ، اما سنت امامش پس صبر کردن در تنگدستی و پریشان حالی است . " 📚 الکافی ج 3 ص 613 باب 99 ح 39 💮 و چقدر این روزها مومنان واقعی اش را اندک می یابی ! 🔸مومنانی که سر درون بپوشانند و مدارا کنند و زبان نرمشان گواه ایمانشان باشد ، زبانی که زیبایی دینشان را به تصویر کشد ، آنان که سختی معیشت و غصه ها اندک غباری بر پیشانیشان نمی نشاند ! 🌷کاش به پاس یکی از قفلهایی که به دستان او گشوده شده است او را بشناسیم ! بیا ! لااقل یک دهه از حیاتمان را "رضوی" سازیم ! برعالم آل محمد 🌹 اللهم عجل لولیک الفرج 🌹 🍂 🌻🍂 🌾🌻🍂 🍁🌾🌻🍂
🍃🍂🍁🍂🍃 یادمان باشد که حضرت زهرا پیر شد.. یادمان باشد علی زنجیر شد.. یادمان باشد که پهلویی شکست.. حیدر از غم ها گلویش پینه بست.. یادمان باشد جگر خون شد حسن.. یادمان باشد حسین شد بی کفن.. یادمان باشد چه زینب می کشید.. پیش چشمانش رقیه پر کشید.. یادمان باشد علی اکبر چه شد.. روی تیغ و نیزه رأس بچه شد.. یادمان باشد علی بن الحسین.. اشکها می ریخت از داغ حسین.. یادمان باشد که باقر شیعه را.. خون دلها خورد تا کردش به پا.. یادمان باشد قیام شیعیان.. شد به دست حضرت صادق عیان.. یادمان باشد که کاظم شد اسیر.. شد رضا دور از دیارش مستجیر.. یادمان باشد جواد و غربتش.. حضرت هادی و هتک حرمتش.. یادمان باشد امام عسکری.. شد اسیر پادگان و لشگری.. این همه یادآوری دانی چرا؟ تا بگویم جمله های زیر را: یادمان باشد دگر صاحب زمان کفر نعمت های ما کردش نهان.. یوسف زهرا اگر در هجرت است.. از گناه ماست گر در غیبت است.. ای بشر مهدی ات را درک کن.. هر چه آقا خوش ندارد ترک کن.. 🍃🍂اللهـــــم عجـــــل لولیـــک الفــــــرج🍂🍃
Shab Milad Hazrate Masoomeh -_1395-5-13-16-04.mp3
4.93M
💕 تو عشق حضرت سلطانی 💕 بانوی اول ایرانی 🎤🎤 حاج محمود کریمی ❤️ حضرت سلام الله علیها 🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹
‍ جان آقام ( عج ) . . . السلام عليک يا صاحب‌الزمان ( عج ) در قلبمان برای شما جا نداشتيم اصلاً حساب فاصله ها را نداشتيم تا اين كه ما عبور كنيم از مسيرتان آماده بود جاده ولی پا نداشتيم در عرصه ی گناه جسورانه تاختيم شرم از نگاه حضرت زهرا نداشتيم از بس صدا زديم شب و روز،اين و آن وقتِ اَدای لفظِ ((خدايا !)) نداشتيم معلوم نيست گريه ی ما چند ميخَرند حالا كه قطره آمد و دريا نداشتيم گر روی تو ز چشم ترِ ما نهان نبود قطعاً كه اين همه اگر- امّا نداشتيم با اين همه سياهی و با اين همه گناه بيچاره می شديم ، شما را نداشتيم لطف نگاه تو همه دار و ندار ماست چيزی نداشتيم اگر آقا نداشتيم صد مرده زنده می شود از ذكر نام تو نابود می شديم مسيحا نداشتيم ✅ الّلهُـــمَّ عَجِّــــــلْ لِوَلِیِّکَــــــ الْفَــــــــرَج الساعه .
🔵⚪️ کرامتِ حضرت زینب کبری علیهاالسلام 👈👈 آیت الله حاج ، ساكن تهران، از آقای كه از اتقیای اهل منبر در عراق بودند، نقل كردند: در ایامی كه در سامرا مشرف بودم، در روز جمعه ای، طرف عصر به سرداب مقدس رفتم. دیدم غیر از من احدی نیست. حالی پیدا كردم و متوجه مقام حضرت صاحب الأمر علیه السلام شدم. در آن حال صدایی از پشت سر شنیدم كه به فارسی فرمود: به شیعیان و دوستان بگویید كه خدا را به حق عمه ام حضرت زینب علیهاالسلام قسم دهند، كه فرج مرا نزدیك گرداند. 📚 ستاره ی درخشان شام ص 330، به نقل از شیفتگان حضرت مهدی علیه السلام ج1، ص251
بر نام حُسینْ وکَربَلایش صَلَوات برنام ابوالفَضْل و وَفایَشْ صَلَوات براَهْلِ حَرَمْ به حَقِّ زَهراء(س) صَلَوات برجمله یاوران مُولا صَلَوات اللهم صل علی محمدوال محمد ____🍃🌸🍃___🌼🌸
دکتر نشست و گفت امروز بدتری/ پس از خدا بخواه طاقت بیاوری بابا نگاه کرد به بالا و آب شد/ مادر سپرد بغض خودش را به روسری گفتند ناامید نشو ما نمرده‌ایم/ اینبار می‌بریم تو را جای بهتری حالم خراب‌تر شد و بغضم شکاف خورد/ چرخید چشم خسته من سمت دیگری دیوار قاب عکس نسیمی وزید و بعد/ افتاد روی گونه من ناگهان پری خود را کنار عکس کشاندم کشان کشان/ وا کردم از خیال خودم سویتان دری من بودم و سکوت حرم صحن انقلاب/ تو بودی و نبود به جز من کبوتری لکنت گرفت قامت من بعد دیدنت/ از هر طرف وزید شمیم معطری از من عبور کردی و دردم زیاد شد/ گفتم عزیز فاطمه من را نمی‌بری گفتی نگاه کن ببینی هر آنچه هست/ دیدم کنار صحن نشسته است مادری فرمود در حریم منی یا علی بگو/ برخیز تا به گوشه افلاک بنگری برخواستم دو پای خودم بود در مطب/ گرم قدم زدن شدم و سوی دیگری تکرار سجده پدری بود و آن طرف / تکرار یا امام رضاهای مادری دکتر نشست و دست به پاهای من گذاشت/ دکتر به عکس خیره شد و گفت محشری .
آره تنهایى رو خیلى دوست دارم مخصوصا وقتى تو مونسم باشى اون روزى كه هیچكى نیست دور و برم تو رو جون مادرت قسم، باشى اگه قسمتم نشه حرم بیام یه سلام عرض مى كنم از دور آقا لحظه هاى آخرم منتظرم مثل سلمانىِ نیشابور آقا من با هیچى مثل رفت و آمد از صحن سقاخونه حظ نمى كنم یه دقیقه موندن تو حرم و باهمه دنیا عوض نمى كنم حرمت اینقده جاى خوب داره كه یه گوشه ى مشخص ندارم وقتى فكر و ذكر من امام رضاست دیگه فرصت واسه هیچكس ندارم همه لحظه هایى كه از عمر من توى این حرم گذشتُ دوست دارم كفشامم فهمیدن از بس اومدم خیلى كفشدارى هشتُ دوست دارم
ای رأفت تو رأفت ذات خدا رضا از پای تا به سر علی مرتضی رضا نامت از آن رضاست که در عرصه حساب حق نیست بی‌رضای تو از کس رضا، رضا هر کس که بیشتر کرمش می‌رسد به خلق او بیشتر برد به درت التجا رضا عیسی صفای روح گرفته در این حرم موسی ستاده بر در تو با عصا رضا از روضه مقدس تو می‌وزد نسیم تا باغ خلد، با نفس انبیا رضا جوشد زبس اجابت از این آستان قدس گم می‌شود کنار ضریحت دعا، رضا آغوش خود گشوده برای خوش‌آمدش از هر دری که سوی تو آید گدا، رضا خود پیشتر ز خواندن اذن دخول من بر من نگاه کردی و گفتی بیا رضا در کوی تو ز بس که رؤفی تو، زائرت داند ثواب، اگر چه بیارد خطا، رضا من شرم می‌کنم که بیایم در این حرم تو می‌زنی مرا ز کرامت صدا، رضا آید به گوش دل ز طپش‌های سینه‌ام دائم صدای زمزمه  یا رضا رضا در آستان قدس تو انگار می‌کنم گردیده قسمتم سفر کربلا رضا نشناختم، امام زمان زائر تو بود کردم سلام و داد جواب مرا رضا با آنکه شهریار همه عالمی، کسی مثل تو نیست با فقرا آشنا رضا یک بار اگر کند به خراسان زیارتت بر بازدید زائرت آیی سه جا رضا اول به خُلد فاطمه گوید جواب او هر کس صدا زند ز ره صدق «یا رضا» مولای من به جان جواد الائمه‌ات دست مرا بگیر، برای خدا رضا دست مرا گرفتی و سوگند می‌خورم آقاتری از اینکه نمایی رها رضا زوار چون به سوی حریمت سفر کنند باید که جان دهند به گنبد نما رضا هر کس به عمر خود شده مأنوس با کسی «میثم» گرفتـه انس بـه مهـر شما، رضا  .
شنبه ها به نام برگزیده ترین خلق خدا حضرت محمد مصطفی ص یا رسول الله (ص) تو همه دلخوشی روز و شب دنیایی همه هستند غلام و تو فقط آقایی پرچم هیچ کس اندازه تو بالا نیست محشری بی مثلی معجزه ای غوغایی کار ما هست فقط عشق به تو ورزیدن کار تو هست فقط دلبری و لیلایی چه مقامی به تو داده است خدایت آقا دلخوشی علی و زندگی زهرایی چه قدر عشق میان تو و زهرایت بود تو شدی فاطمی و فاطمه شد بابایی رفتی و قامت زهرای جوان تو خمید نود و پنج شب از درد به خود می پیچید محمد حسین رحیمیان .
افسوس که آن دخترِ من هم سخنم رفت امید و چراغ دل و نور بصرم رفت زد آتش سوزان اجل، بر گل عمرم ناگاه از این باغ، گل نو ثمرم رفت آفتابی در جهان تابید و رفت عمر کوتاهش جهان را دید و رفت دست گلچین فلک با دست جور غنچه امید ما را چید و رفت بعد پرپر شدنت، ای گل زیبا، چه کنم؟ من به داغ تو، جوان رفته ز دنیا، چه کنم؟ بهر هر درد، دوایی است، مگر داغ جوان من به دردی که بر او نیست مداوا، چه کنم؟ نو گلی پرورده بودم، خاک از دستم ربود آنچنان در بر گرفت، انگار در عالم نبود سال‌ها زحمت کشیدم، تا گلم پرورده شد ناگهان پیک اجل آن غنچه از دستم ربود! دخترم دست اجل، زود تو را پرپر کرد مادرت گریه کنان، خاک عزا بر سر کرد دوستانت همگی، از غم تو مأیوسند اشک چشم همگان خاک مزارت، تر کرد . _خوانی .
ختم دختر نوجوان عزیز خفته   در  خاکم          گل    باغ   دلم     بودی درخشان   گوهر   پاکم           چراغ   محفلم    بودی کجا یابم دگر   چون تو           اگر گِرد جهان گردم تو را ای نازنین دختر             که یار و همدمم بودی   کجایی   دختر  غم     پرور   من عزیز  خوب   و از  گل   بهتر من هنوز هم  با  چنین   ماتم     نشینی  نمیشه     مُردن        تو    باور   من     جوان   نازنین     در خاک     رفتی از این  دنیای  غم   غمناک    رفتی زدی     آتش   به   جان  دوستداران    چو گل  پاک   آمدی  و  پاک  رفتی     ای جگر گوشه  که دیده‌ی  من  جای  تو   بود دلم     آشفته     آن      قامت   رعنای   تو    بود کی خبر   داشتم   از کینه   این   چرخ   کبود              که چو صیاد کمین کرده    جویای   تو  بود خوانی .
ای ماه شبم مادر نامت به لبم مادر رفتی زبرم مادر خون شد جگرم مادر مادر مادر مادر (۲) از داغ تو ای مادر می سوزم و می سازم بعد از تو دگر مادر من بر چه کسی نازم رفتی ز برم مادر خون شد جگرم مادر مادر مادر مادر (۲) با رفتنت ای مادر خم شد کمرم مادر تا لحظه آخر تو گفتی پسرم مادر رفتی ز برم مادر خون شد جگرم مادر مادر مادر مادر (۲) رفتی تو از این دنیا من بی کس و تنهایم دیگر چه کنم مادر در غصه و غم هایم رفتی ز برم مادر از خون شد جگرم مادر مادر مادر مادر .
شعر استقبال زائران مکه ومدینه زبانحال زائر مکه ومدینه 🌹❤️🌹 حاجي آمد اينك از بيت خدا***پاك و مؤمن با وفا و باصفا گويد اينك ما زحج برگشته ايم***ما به خيل حاجيان پيوسته ايم آمديم ازبيت حق اي دوستان***كاش ميبوديد درآن بوستان   گرنبوديد همره ما ليك ما***كرده ايم آنجا برايتان دعا اولين بيت خدا روي زمين***هست اندرمكّه و بلدُ الامين درطواف و درحرم سعي وصفا***يادتان بوديم ازمهر و وفا   دركنارزمزم و بيت الحرام***دركنارحجر و در ركن و مقام گاه لمس چارركن ازچارسو***كه نمودم لطف حق را جستجو   گاه بوسه برحَجَر،گاهِ نماز***گاه قرآن خواندن و راز و نياز گاه چرخيدن به گِردِ كردگار***گِردِ كعبه ازيمين و از يسار   دركنارمستجار و توبه گاه***وقت استغفار از جرم و گناه وقت بوسه بر حَجَر اندرحَرَم***وقت لَمس حِجْر و رُكن و مُلتَزَم   وقت تكبير و دعا اندر حطيم***كه زترس حق شود دلها دونيم درميان حِجْر و زير ناودان***زيرميزاب طلا ي جاودان   كوه نور و اندر آن غارحِرا***كه درونش هست صدها ماجرا  كوه ثور و هست در آن غارثور***مامني بهرنبي ازظلم وجور   درعرفات و منا و هركجا***روزوشب بوديم در حال دعا  يادتان بوديم ياران ازوفا***بادعا و ذكر و باصدق و صفا   بانيابت ازشما درهر مقام***با نماز و با دعا و با سلام  درطواف و درزيارت ما مدام***يادتان كرديم درهر صبح وشام   درمدينه هركجا بوديم ما***مينموديم بهر همكاران دعا درمدينه چون زيارت كرده ايم***جايتان آنجا عبادت كرده ايم   مسجدپيغمبر و وقت نماز***گاه قرآن خواندن ورازو نياز در كنار بيت زهرا ي بتول***كه زظلم دشمنان بودي ملول   جايتان خالي بسي ناليده ايم***رُخ به ديوارودرش ماليده ايم دربقيع و چار معصوم و امام***برامامان جايتان كرده سلام   دراُحُد نزدشهيدان رفته ايم***برسرِايفاي پيمان رفته ايم   آن طرف ميدان خندق ديده ايم***قصه هايش راهمه بشنيده ايم   مسجدسلمان و فتح و فاطمه***بانماز و با دعا و زمزمه  مسجد ذوقبلتين و هم قُبا***بود جاي ذكر و جائي باصفا   مسجدجابا،غمامه،ردشمس***كرده ايم آثاري ازاسلام لمس  هركجاهرمسجدي رفتيم ما***جايتان كرده سلام وهم دعا   درمدينه هركجا كه بنگري***يك حكايت دارد ازپيغمبري  جايتان خالي در آن شهر و ديار***ديده ايم آثاري از آثاريار   اي خدا بنما نصيب دوستان***اين سفر را همره صاحب زمان  اي خدابنما نصيب ما همه***اين سفرحق علي و فاطمه   كن نصيب ما نجف هم كربلا***حق عباس و حسين سرجدا  كن تو قسمت سامرا و كاظمين***حق سجاد و علي بن الحسين   افتخاري كن نصيب باقري***كه نمايد زائرين را نوكري .
چاوشی زیبای بازگشت زائران از مکه و مدینه: حاجيان از حرم امن خدا آمده‌اند شادمان در وطن از سعي و صفا آمده‌اند رفته بودند سوي مشعر و ميقات و حريم خرم از ركن و مني سوي وطن آمده‌اند روز عيد عرفه خوانده دعا در عرفات شاد و مسرور همه سوي وطن آمده‌اند بار الها بكن اين حج و زيارات قبول سعي مشكور كه با حج بجا آمده‌اند شكر بسيار خدا را كه به ايران عزيز حاجيان از حرم امن خدا آمده‌اند اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّل فَرَجَهُم وَ فَرَجَنا بِهِم .
‌ .   اشعار بسیار زیبای زائر مکه کعبه، ای بیت خداوند جلیل ای به سنگت، اثر پای خلیل کعبه ای خانه ی امّید همه کعبه ای مرکز توحید همه کعبه ای محفل انوار خدا کعبه ای زادگه شیر خدا کعبه ای شاهد غم های حسین کعبه ای جای قدم های حسین کعبه ای قبله گه اهل نیاز کعبه ای برده به تو خلق، نماز من و لطفِ احدِ سرمد تو احترام حجرالاسود تو همه با دیدن تو بی تابند همه از زمزم تو سیرابند ای خدا داده تو را قدر و جلال ای به بام تو اذان گفته بلال تو همه هستِ خلیل اللّهی هنرِ دست خلیل اللّهی بیت رحمان و رحیمی، کعبه صاحب حجر و حطیمی، کعبه پرده ات بافته از رشته ی دل خود تویی عضو جدا گشته ی دل کعبه من بر تو پناه آوردمک کاهم و کوه گناه آوردم گر چه بیچاره ام و روسیهم نگهم کن نگهم کن نگهم گر چه یک عمر خلاف آوردم در مَطاف تو طواف آوردم کاش تا دور تو می گردیدم مهدی فاطمه را می دیدم در طواف تو شدم پابستش تا که یک بوسه زنم بر دستش نام او آمده نُقل دهنم منم و ناله ی یابن الحسنم کعبه کی از تو جدا گشت حسین محو در ذات خدا گشت حسین کاش جانم رسد از غصّه به لب کعبه کی از تو جدا شد زینب دور تو باغ گل یاسی بود اکبر و قاسم و عبّاسی بود کعبه مهمان تو یک مادر بود کودکی داشت علی اصغر بود کعبه از سوز درون داد بزن گریه کن ناله و فریاد بزن میهمان تو بیابانی شد حاجی فاطمه قربانی شد در منای احد دادگرش سر جدا شد عوض موی سرش شاخه ی یاس جدا شد، کعبه دست عبّاس جدا شد، کعبه کعبه ی او پسر فاطمه بود حج عبّاس تو در علقمه بود زخم بر برگ گل یاس زدند تیر بر دیده ی عبّاسِ زدند چهره از اشک بشویم کعبه از حسین تو بگویم کعبه یوسف فاطمه را سنگ زدند گرگ ها بر تن او چنگ زدند چون بریدند سر از پیکر او کرد با گریه نگه مادر او کعبه مرهون حسین است حسین زنده از خون حسین است حسین «میثم» از بیت خدا داد سلام به حسین و حرمش باد سلام سازگار .
این چاووش‌نامه همانند سفرنامه‌اي است که مراحل سفر را توصیف مي‌کند: چون از وطن روانه سوی کربلا شدیم امیدوار بر کرم کبریا شدیم دیدیم بقعه شاه عبدالعظیم را در آستان شاه مقامش گدا شدیم کردیم پس زیارت معصومه را به قم آنجا دخیل خواهر شاه رضا شدیم گشتیم پس به جانب کرمانشهان روان آنجا به دست تذکره چی مبتلا شدیم اما هزار شکر که از هرچه بود و هست دادیم پول و از همگی شان رها شدیم در بقعه علیّ نقی، آنگه عسکری و آنگاه ما روانه سوی سامرا شدیم راندیم از شعف به سوی شهر کاظمین در مشهد مقدّسشان جابه جا شدیم در آستان موسی و هم زاده‌اش پسر بنموده عرض حاجت و مشکل گشا شدیم زآنجا به شور و ناله و افغان و درد و غم هم واحسین کنان به سوی کربلا شدیم گشتیم پس به جانب سقّای کربلا در هروله ز مروه به سوی صفا شدیم دیدیم جمله خیمه بی صاحب حسین زآنجا به خیمه حضرت زین العبا شدیم پس چند روز کرده زیارت به کربلا سوی نجف روانه به صد ماجرا شدیم در حین زیارت ايوان نجف عجب صفايي دارد حيدر بنگر، چه بارگاهي دارد اي كعبه به خود مناز از روي شرف جايت بنشين كه هر كه جايي دارد نمونه‌هايي از مربوط به بازگشت از کربلا: دوستان از کربلای پر بلا برگشته‌ایم از حضور خامس آل عبا برگشته‌ایم در نجف اندر حضور مرتضی بودیم ما از حضور شهسوار لافتی برگشته‌ایم قتلگاه شاه دین را ما زیارت کرده‌ایم از حضور آن شهید نینوا برگشته‌ایم در کنار علقمه، قبر علمدار حسین دیده‌ایم و با دو صد شور و نوا برگشته‌ایم حجله‌گاه قاسم نو کدخدا را دیده‌ایم اشک‌ریزان ما از آن بزم عزا برگشته‌ایم چون صفاي ناله و افغان و شيون کرده‌ايم خون دل جاري کنان از ديده‌ها برگشته‌ايم ما سلام از روضه شير خدا آورده‌ايم روي پر گرد و غبار از کربلا آورده‌ايم بس که رخ ماليده‌ايم بر مرقد شاه نجف بوي مشک و عنبر و عطر و گلاب آورده‌ايم قتلگاه حضرت شاه شهيدان ديده‌ايم چشم گرياني از آن ماتم سرا آورده‌ايم طوف عباس علي را کرده‌ايم از جان و دل ما طواف مکه را از خيمه گاه آورده‌ايم مرقد موسي کاظم در بغل بگرفته‌ايم خاک درگاهش براي توتيا آورده‌ايم هم تقي و هم نقي باعسکري طوفيده‌ايم راه و رسم بندگي را ما به جا آورده‌ايم مهدي صاحب زمان را ما زيارت کرده‌ايم نامۀ آزادي از جرم و گناه آورده‌ايم در بيابان ما بسي جور و جفاها ديده‌ايم مهر و تسبيح از شهيد کربلا آورده‌ايم خرم دلی که منبع انهار کوثر است کوثر کجا زدیدۀ پر اشک بهتر است رفتم به كربلا به سر قبر هر شهيد ديدم كه تربت شهدا مشك و عنبر است هر يك شهيد مرقدشان چارگوشه داشت شش گوشة مزار، در آن هفت كشور است پرسيدم از يكي سببش را به گريه گفت پايين پاي قبر حسين، قبر اكبر است پايين پاي قبر علي‌اكبر جوان هفتاد و يك شهيد چو خورشيد خاور است در سمت راست، قبر يكي پير جلوه‌ كرد زان گوشۀ رواق كه نزديكي در است پرسيدم از خدم كه بگواين مزار كيست؟ گفتا حبيب، نور دو چشم مظاهر است... . مي‌كنم ياد از لب خشك و دل‌آراي حسين مي‌شوم عاجز ز درد بي‌كسيهاي حسين سخت مي‌سوزد دلم هر دم كةاد آيد مرا تيرباراني كه شد بر قد رعناي حسين گردم فداي وقت دعا كردنت حسين با شمر رو سياه به سر بردنت حسين از قطره‌قطره خونِ تو مي‌آيد اين ندا اي مرحبا به وعده وفا كردنت حسين شعر مضمون بازگشتن كاروان از سفر حج: حاجيان از حرم امن خدا آمده‌اند شادمان در وطن از سعي و صفا آمده‌اند رفته بودند سوي مشعر و ميقات و حريم خرم از ركن و مني سوي وطن آمده‌اند روز عيد عرفه خوانده دعا در عرفات شاد و مسرور همه سوي وطن آمده‌اند بار الها بكن اين حج و زيارات قبول سعي مشكور كه با حج بجا آمده‌اند شكر بسيار خدا را كه به ايران عزيز حاجيان از حرم امن خدا آمده‌اند .
. راجع به آمدن حاجی از مکه مکرمه لطفعلی کریمی( ترکی میانه ای) مرا به گوش دل این مژده از صبا آمد که شادباش تو را یار آشنا آمد بیا و دیده به دیدار دوست کن روشن به خیر مقدم او وقت مرحبا آمد خبر به جمله عزیزان و دوستان بدهید که حاجی از سفر خانه خدا آمد به بین که حاجی .......... نامی ما ز مکه آمد و با یک جهان صفا آمد هزار شکر به اعمال حجّ موفق شد دوباره سوی وطن این عزیز ما آمد خوش آن دمی که به میعادگاه محرم شد بگفت لبیک و در ذکر ربّنا آمد عمل نمود یکایک مناسک حج را گرفت رتبه چو در خط انبیا آمد بسوی شهر مدینه روانه شد حاجی پی زیارت یاسین و طا و ها آمد بسوی قبر ائمه روانه شد به بقیع چو دید مدفنشان دیده پُر بکا آمد ـــــــــــــــــــــــ ای زائر حریم خدا خوش بحال تو دیدی منا و سعی و صفا خوش بحال تو شد عاقبت نصیب تو قبر رسول حق نایل شدی به لطف خدا خوش بحال تو .
. شعر صلواتی برای مکه /مدینه /کربلا در هر چاوشی ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖✔️✔️✔️🌷🌷 اول خوانیم خدا را ،رسول انبیا را ،علی مرتضی را، صلی علی محمد صلوات بر محمد صلوات را خدا گفت جبرئیل بارها گفت در شان مصطفی گفت صلی علی محمد صلوات بر محمد شاه نجف علی است سر ور دین علی است شیر خدا علی است صلی علی محمدصلوات بر محمد یارب به حق زهرا شفیع روز جزا یعنی که خیر النساء صلی علی محمد صلوات بر محمد بعد از علی حسن بود چون غنچه در چمن بود ،نور دو چشم من بود صلی علی محمد صلوات برمحمد بوی حسین شنیدیم چون گل شکفته دیدیم به مدعا رسیدیم صلی علی محمد صلوات برمحمد زین العباد بیمار ،سجاد است وتبدار یعنی که شاه کبار صلی علی محمد صلوات برمحمد باقر امام دین است نور خدا یقین است فرزند عابدین است صلی علی محمد صلوات بر محمد جعفر صبح صادق ،هم نور وهم موافق ،تاج سر خلا یق صلی علی محمد صلوات برمحمد موسای با سعادت با ذکر و با عبادت سر دار با جلالت صلی علی محمد صلوات برمحمد هشتم رضا امام است از ضامنی تمام است شاه غریب بنام است صلی علی محمد صلوات برمحمد ما شیعه تقی ایم خاک ره نقی ایم محتاج عسکری ایم صلی علی محمد صلوات بر محمد مهدی به تاج و نورش با احمد ورسولش نزدیک شد ظهورش صلی علی محمد صلوات برمحمد تهیه قاسم جناتیان قادیکلایی .
. شعر چاووشی برای زائران کربلا و عتبات عالیات -(چه کربلا، عزیزان خدا نصیب کند) چه کربلا، عزیزان خدا نصیب کند خدا نصیب به عرش و هم، گدا بکند رفتم به کربلا به سر قبر هر شهید دیدم که تربت شهدا مشک و عنبر است هر یک شهید مرقدشان چارگوشه داشت شش گوشة مزار، در آن هفت کشور است پرسیدم از یکی سببش را به گریه گفت پایین پای قبر حسین، قبر اکبر است پایین پای قبر علی اکبر جوان هفتاد و یک شهید چو خورشید خاور است در سمت راست، قبر یکی پیر جلوه کرد زان گوشة رواق که نزدیکی در است پرسیدم از خادمان که این مزار کیست؟ گفتا حبیب، نور دو چشم مظاهر است .
. صلوات چاووشی چهارده معصوم (ع) زبان گشا تو اى عبدخدا بگو صلوات به وقت صبح و به وقت مسا بگو صلوات حبیب خالق یکتا بُوَد رسول اَنام به روى انور آن مصطفا بگو صلوات على وصىّ بلافصل احمد مختار به عشق شیرخدا مرتضا بگو صلوات شفیعه دوسرا مادر حسین و حسن به نام فاطمه خیرالنّسا بگو صلوات زحُسن روى حَسن مهرُخان همه شده مات به یادگارعلى مجتبا بگو صلوات چو شمع گریه کن و همچو نى بسوز و بنال به شاه بى کفن کربلا بگو صلوات چهارمین شه شیعه امام زین العباد به اشک دیده آن پارسا بگو صلوات محمدبن على باقرالعلوم جهان به علم و مرتبتش بى ریا بگو صلوات امام جعفر صادق رئیس مذهب ما به صدق آن ششمین پیشوا بگو صلوات امام موسى کاظم انیس گوشه مَحبس به روح اقدس او بارها بگو صلوات رضاست ضامن آهو امید بى کس و یار به یاد شاه خراسان رضا بگو صلوات جواد معدن جود است و سرو باغ سخا به جود و قامت آن مه لقا بگو صلوات امام دهّم علىّالنّقى چراغ هُدى به نور چهره آن رهنما بگو صلوات امام عسگرى آن دستگیرقوم عنود به دوّمین حسن دلربا بگو صلوات گرعاشقى به امام زمان همیشه «بشیر» به حجّت بن حسن کن دعا بگو صلوات گر ایسته سوز تاپاسوز هر ایکی جهاندا نجات دییون محمد و آل محمده صلوات گر ایسته سوز آلاسوز کربلایه برگ برات دییون محمد وآل محمده صلوات .
. چاووشی خوانی و رباعی «صلوات»  اول به نبی حضرت خاتم صلوات دوم به علی شیر دو عالم صلوات سوم به گل وجودِ پاک زهرا چهارم به حسن خونجگر غم صلوات از بهر حسین آن شه کرب و بلا وآن تشنه‌ی در مقتلِ ماتم صلوات   «یا الله» اول به وجود پاک آن یکّه پناه با نیت قرب او بگو یا الله دوم به رسول حق جمیع حسنات بفرست مسلمان به محمّد صلوات سوم به علی مخزن اسرار حیات بر حضرت فاطمه نگارش صلوات چهارم به حسن منشاء خیر و برکات بفرست به خون دل دمادم صلوات پنجم به حسین دین قتل العبرات بر کرب و بلا و اهل بیتش صلوات بر هشت امام کرم و وجود و برات بر گلرخ صاحب الزمان گو صلوات   «کربلا» ای مسافر که تو از کرب و بلا می‌آیی از مزار پسر شیر خدا می‌آیی خبر از غربت و غم‌های حسین آوردی خسته از ظلم و ستم، جور و جفا می‌آیی رفتی و مرقد شش گوشه بغل کردی تو از دیار غم شاه شهداء می‌آیی دیده‌ای زینب کبری به کجا ناله زده از برِ علقمه‌ی شاهِ وفا می‌آیی ای که کفین ابالفضل ربود از تو قرار از مقام شهدا، سعی و صفا می‌آیی ناله کردی به نجف آن حرم نورانی ای که از صحن و سرای مرتضی می‌آیی گریه کردی تو به یاد دل زهرا هر جا از حریم کاظمین و سامرا می‌آیی .
. رباعي وشعر مناسب چاووشی خوانی برای زائرین كربلا روحم به فدات یا اباعبدالله  قربان وفات یا با عبدالله  لعنت به جماعتی که منعت کردند  از آب فرات یا اباعبدالله مدح پیامبر اکرم صلوات الله علیه خوان كريم خالي و بي نان نميشود فقر گدا حريف كريمان نميشود   گويي نمي برد ز عنايت سعادتي آنكه اسير زلف پريشان نميشود حرکت کاروان از مدینه به سمت مکه-دو بیتی گل باغ جنان بودیم و رفتیم پیمبر را نشان بودیم و رفتیم مدینه ای تمام خاطراتم! (اگر بار گران بودیم و رفتیم) رباعي وشعر مناسب چاووشی خوانی برای زائرین مکه و مدینه بسيار عالي ای باخبر زغربت زهرا خوش آمدی بگرفته بوی تربت زهرا خوش آمدی ای زائری که رفته ای بوسیده ای بقیع ازغربت غریبی زهرا خوش آمدی شعري زيبا كه در محضر مقام معظم رهبري خوانده شد   دارد دل ما راه نجاتی دیگر در مشهد و در قم عتباتی دیگر بر بانوی باكرامت قم صلوات بر شاه خراسان صلواتی دیگر   سيدحميدرضابرقعي 5شعر چاووشي زبان حال حجاج باز کن بر روى من آغوش جان را اى بقیع تا ببینم دوست دارى میهمان را اى بقیع خاکى اما برتر از افلاک دارى جایگاه  در تو مى‏بینم شکوهِ آسمان را اى بقیع متن مناسب چاووشی خوانی برای زائرین عتبات عالیات و مکه و مدینه بسيار عالي فرمود خدا فرشته ها را صلوات اوّل به مدینه مصطفی را صلوات دوّم به شه نجف سلامی بکنیم رُخسار علی شیر خدا را صلوات نمونه اي از شعر چاووشي زبان حال حجاج كردم طواف قبله گه خاص و عام را        وادي مشعر و عرفات و منا و خيف         كردم پي طواف به تن جامه اي تميز           شستم به آب چشمه زمزم غبار دل         شعر چاوشی خوانی كربلا دوست دارم که شبی درحرمت گریه کنم کرده ام نذرکه عمری زغمت گریه کنم آه ازدل کشم وازالمت گریه کنم گردل سوخته ای لطف به من کرده خدا بهر آنست که سوزم زغمت گریه کنم گاه درماتم توبرسروبرسینه زنم گاه بنشینم وزیرعلمت گریه کنم منم ان سائل درمانده که بادست تهی دردل شب به امید کرمت گریه کنم به غبارحرم کرببلایت سوگند دوست دارم که شبی درحرمت گریه کنم کاش آئی دم مردن به سربالینم تانهم صورت خودبر قدمت گریه کنم همه شب گفت وفائی سرسجاده اشک کی شوددرحرم محترمت گریه کنم غریب تر از حسن رو خدا نیآ فریده مناسب براي چاووشي هر کی دلش غمینه بیاد بریم مدینه زیارت مزاره امیر بی قرینه همون مزار خاموش که زائری نداره به غیر ماه و خورشید چند تا دونه ستاره امام حسن مجتبی(ع) و بقیع-شهادت ومناسب چاووشي  امام حسن مجتبی(ع) و بقیع-شهادت آخر یه روز شیعه برات حرم می سازه حرم برای تو شه کرم می سازه آخر برات یه گند طلا می سازیم شبیه گنبد امام رضا می سازیم شعري بسيار زيبا-مدح امیرالمومنین(ع)در حرم حضرت در هیاهوی ملک صحن تو دیدن دارد شربتی آب در این کعبه چشیدن دارد با اذان حرمت اشک چکیدن دارد هم علی هم ولی الله اش شنیدن دارد ای خدا حب علی اهل تمنا را بس از دو دنیای تو ایوان نجف ما را بس شعر چاوشی خوانی حجاج (شعر بازگشت از مدینه و مکه) من از دیار شکوه و جلال می آیم ز سرزمین اذان بلال می آیم ز دشت لاله خونین سینه آمده ام شکسته دل ز دیار مدینه آمده ام .
الوداع ای حرم خون خدا الوداع پادشه کرب و بلا الوداع ضریح شش گوش آقا الوداع ای شهدای سر جدا الوداع گریه و شور و زمزمه الوداع شاه شهید علقمه الوداع سینه زنا ، گریه کنا الوداع عاشقای کرب و بلا الوداع ای حرم امن خدا الوداع ای سرزمین نینوا الوداع ای سرزمین خاک و خون ناله انا الیه راجعون شعر چاوشی خوانی حجاج (شعر بازگشت از مدینه و مکه)  من از دیار شکوه و جلال می آیم ز سرزمین اذان بلال می آیم ز دشت لاله خونین سینه آمده ام شکسته دل ز دیار مدینه آمده ام زمانه چو گرداب و ساحلم آنجاست تنم به خاک وطن باشد و دلم آنجاست نصیب مرغ  دل من شکسته بالی بود پرم ز غصه و جای همه چه خالی بود مدینه با دل زوار گفتگوها داشت گل مدینه ز احساس رنگ و بوها داشت مدینه با دل آتش گرفته خو دارد خدا نصیب کند هر که آرزو دارد نسیم وار به هر کوی در به در گشتم مزار گمشده پیدا نکرده برگشتم  شاعر: علی انسانی چاووشی خوانی و رباعی «صلوات»  اول به نبی حضرت خاتم صلوات دوم به علی شیر دو عالم صلوات سوم به گل وجودِ پاک زهرا چهارم به حسن خونجگر غم صلوات از بهر حسین آن شه کرب و بلا وآن تشنه‌ی در مقتلِ ماتم صلوات   «یا الله» اول به وجود پاک آن یکّه پناه با نیت قرب او بگو یا الله دوم به رسول حق جمیع حسنات بفرست مسلمان به محمّد صلوات سوم به علی مخزن اسرار حیات بر حضرت فاطمه نگارش صلوات چهارم به حسن منشاء خیر و برکات بفرست به خون دل دمادم صلوات پنجم به حسین دین قتل العبرات بر کرب و بلا و اهل بیتش صلوات بر هشت امام کرم و وجود و برات بر گلرخ صاحب الزمان گو صلوات   «کربلا» ای مسافر که تو از کرب و بلا می‌آیی از مزار پسر شیر خدا می‌آیی خبر از غربت و غم‌های حسین آوردی خسته از ظلم و ستم، جور و جفا می‌آیی رفتی و مرقد شش گوشه بغل کردی تو از دیار غم شاه شهداء می‌آیی دیده‌ای زینب کبری به کجا ناله زده از برِ علقمه‌ی شاهِ وفا می‌آیی ای که کفین ابالفضل ربود از تو قرار از مقام شهدا، سعی و صفا می‌آیی ناله کردی به نجف آن حرم نورانی ای که از صحن و سرای مرتضی می‌آیی گریه کردی تو به یاد دل زهرا هر جا از حریم کاظمین و سامرا می‌آیی بقیع  جلوه جنت به چشم خاکیان دارد بقیع جلوه جنتبه چشم خاکیان دارد بقیع یا صفاى خلوت افلاکیان دارد بقیع گر حصار کعبه را جبریل دربانى کند صد چو موسى و مسیحا پاسبان دارد بقیع گر چه با شمع و چراغ این آستان بیگانه است الفتى با مهر و ماه آسمان دارد بقیع گرچه محصولش بظاهر یک نیستان ناله است یک چمن گل نیز در آغوش جان دارد بقیع گرچه مىتابد بر او خورشید سوزان حجاز از پر و بال ملائک سایبان دارد بقیع میتوان گفت ازگلاب گریه اهل نظر بى نهایت چشمه اشک روان دارد بقیع بشکند بار امانت گرچه پشت کوه را قدرت حمل چنین بار گران دارد بقیع تا سروکارش بود با عترت پاک رسول کى عنایتبا کم و کیف جهان دارد بقیع این مبارک بقعه را حاجتبنور ماه نیست در دل هر ذره خورشیدى نهان دارد بقیع اینکه ریزد از در و دیوار او گرد ملال هر وجب خاکش هزاران داستان دارد بقیع چون شد ابراهیم قربان حسین فاطمه پاس حفظ این امانت را بجان دارد بقیع فاطمه بنت اسد عباس عم، ام البنین اینهمه همسایه عرش آستان دارد بقیع در پناه مجتبى در ظل زین العابدین ارتباط معنوى با قدسیان دارد بقیع باقر علم نبى و صادق آل رسول خفتهاند آنجا که عمر جاودان دارد بقیع ××× قرنها بگذشته بر این ماجرا اما هنوز داغ هجده ساله زهراى جوان دارد بقیع کس نمیداند چرا یا قرة عین الرسول منظره فصل غم انگیر خزان دارد بقیع آخر اینجا قصه گوى رنجبى پایان تست غصه و غم کاروان در کاروان دارد بقیع خفته بین منبر و محرابى اما بازهم از تو اى انسیه حورا نشان دارد بقیع راز مخفى بودن قبر ترا با ما نگفت تا بکى مهر خموشى بر دهان دارد بقیع؟ شب که تنها میشود با خلوت روحانىاش اى مدینه انتظار میهمان دارد بقیع شب که تاریک است و در بر روى مردم بستهاند زائرى چون مهدى صاحب زمان دارد بقیع کاش باشد قبضه خاکم در آن وادى «شفق» چون ز فیض فاطمه خط امان دارد بقیع
. 🍃چاووش نامه زائر مکه ومدینه🍃 استقبال کردم طواف قبله گه خاص وعام را دیدم صفا ومروه و رکن ومقام را وادی(مشعر)و(عرفات) و(منا)و(خیف) قربانگه خلیل علیه السلام را کردم پی طواف به تن جامه ای تمیز کزهم دهم تمیز حلال وحرام را شستم به آب چشمه ی زمزم غباردل اندیشه های باطل و سودای خام را بردرگهی که شاه وگدا آورد فرود درپای آن حریم سراحترام را آنجا که دست،مرد خدا شوید ازهوس کز دست دیو ستاند زمام را آنجا مقام انس وصفا و یگانگی است آنجا زشاه کس نشناسد غلام را دیدم به چشم صحنه ای از روز رستخیز غوغای آن خلایق وآن ازدحام را رفتم سوی مدینه که با اشک واشتیاق شویم غباردرگه خیرالانام را روشن زنور قبه ی خضرای احمدی ص دیدم رواق گنبد فیروزه فام را در آستانه فاطمه بوسیدم ازادب خاک حریم دخت رسول کرام را ویران زاشک خانه ی دل شدچودر بقیع دیدم خراب گنبد چندین امام را باز آمدم به خدمت سلطان دبن رضا بوسیدم آستان امام همام را شد ای(رسا) عبادت وخدمت تو را نصیب تاکردگار زین دوپذیرد کدام را