جوادرسول.mp3
11.36M
#نوحه سینه زنی
#احوالات حضرت موسی بن جعفر ع
#حاج جواد رسولی
#ماهور
#ترکی
چند بیتی تقدیم به سپید پوشان زحمت کش؛
کادر درمانی کشور که عاشقانه برای حفظ سلامتی مردم تلاش می کنند :
با لباسی سپید می آیی
عاشقانه کنار هر بیمار
می شوی با نگاه پُر مِهرت
لحظهٔ سخت ؛ یار هر بیمار
می برد غم زچهره ای رنجور
چون نسیم بهار لبخندنت
دست ِ رحمت نوشته روز ِ ازل
نام زینب به روی سربندت
ما به این صبر و استقامت تان
ای بزرگان عشق مدیونیم
باتمام وجود پیر و جوان
از شما عاشقانه ممنونیم
خستگی ؛دوری از عزیزان را
به دل و جان خریده اید شما
طعم ایثار و جانفشانی را
چون شهیدان چشیده اید شما
آرزو می کنیم این ایام
از غم و غصه ها رها بشویم
باز همراه خانواده شبی
زائر مشهدالرضا بشویم
#قاسم_نعمتی
#خداقوت
#پرستار
#پزشک
#در_خانه_بمانیم
@emame3vom
.
🎙#آلبوم_الکاظم
4️⃣ في دربك ماضون📃
في دربِكَ ماضونْ
نُجددُ الآمالْ لقادمِ الأجيالْ
▪️▪️▪️
أنتَ الصبرُ في كلِّ بلاءِ يا كاظمُ يابنَ الأنبياءِ
مهما ازدادَ هذا الدهرُ ظُلْماً تبقى مشعلاً للكبرياءِ
يمضي اللَّيلُ مُرّاً في السُّجُونِ ما بَينَ دُمُوعٍ وشُجُونِ
لكنَّكَ تقضي اللَّيلَ عِشقاً في اللهِ أيا نُورَ العيُونِ
جَسَدٌ تسكُنُهُ روحٌ نبيلة الله أكبر
إنهُ القلبُ الذي نبكي رحيلَه الله أكبر
أنصارُكَ باقُون
وقلبُهم ما مال عن خطِ سيرِ الآل
▫️▫️▫️
جِئنا لكَ مِن كلِّ المسافاتْ والعزمُ بِنا واللهِ ما ماتْ
جِئنا ودُموعُ الشوقِ قالَتْ يا مُوسَى لنا عِندَكَ حاجاتْ
أنتَ العدلُ في كلِّ الميادين لا ما غبْتَ يا صوتَ المضحين
هذا الصوتُ كالأزهارِ ينمو حُرّاً بينَ اصداءِ البساتين
كتَبَتْ رُوحُكَ إنَّ النصرَ آتي الله أكبر
يا ضياءً مُشرِقاً في كلِّ ذاتِ الله أكبر
قد نادَى المضَحُّونْ
إباءُنا ما زال يحطمُ الأغلال
▪️▪️▪️
يا بحراً عميقاً ضَمَّ بَحرا مِن أينَ منحتَ الصَّبْرَ صَبرا؟!
للهِ بوجدانِكَ شمسٌ قد رتَّلْتَها آياً وذِكرا
تبدو وظلامُ الليلِ حالِكْ بدراً حيثُ نُصغي لابتهالِكْ
هذي أدمعُ الأرضِ تُنادي كم آذاكَ في السِّجنِ ابنُ شاهِكْ
غضبٌ من وحيهِ سوفَ يثورُ الله أكبر
وعلى الظلمِ اللَّيالي ستدُورُ الله أكبر
عشاقُكَ آتون
ودمعُهم قد سَال حُزناً لهذا الحَال
@emame3vom
🏴
Track[04].mp3
4.47M
#آلبوم_الکاظم
#شهادت #امام_کاظم علیهالسلام
#لطمیات
#در_خانه_بمانیم
✅سپاه اسلام، قلعه های یهودیان را يكى پس از ديگرى فتح كردند تا به آخرين قلعه، خیبر كه از همه محكمتر بود و فرمانده معروف يهود، «مرحب» در آن قرار داشت، رسيدند.
حضرت(ص) دستور حمله عمومى را به فرماندهى ابوبكر صادر كرد.
از طرفی مرحب، برای تقویت نیروهای خودی و تضعیف نیروهای اسلام، در حالی که رجز میخواند، از قلعه خارج شد و هماورد میطلبید.
اما ابوبکر نتوانست، در مقابل پهلوان یهود عرض اندام کند و در نهایت فرار کرد.
فردای آن روز رسول اکرم(ص) عمر بن خطاب را به فرماندهی گروهی به نبرد با یهودیان فرستاد.
حاکم نیشابوری می نویسد :
📋《أَنَّ النَّبِيَّ(ص) دَفَعَ الرَّايَةَ يَوْمَ خَيْبَرَ إِلَى عُمَرَ فَانْطَلَقَ، فَرَجَعَ يُجَبِّنُ أَصْحَابَهُ وَ يُجَبِّنُونُهُ》
♦️حضرت رسول اکرم(ص) پرچم را به عمر داد او نیز به میدان رفت و سپس ترسید و بازگشت و فرار کرد.(۱)
در این هنگام، پيامبر اکرم(ص) فرمود :
📋《لَأُعْطِيَنَّ الرَّايَةَ غَدًا رَجُلاً يُحِبُّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ، وَ يُحِبُّهُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ یَفَتَحَ اللَّهُ عَلَى یَدیَهِ لَیسَ بفَرَّار(کَرَّارَاً غَیرَ فَرّارٍ)》
♦️همانا فردا این رایت را به مردی که خدا و رسولش را دوست دارد و نيز خدا و رسول او دوست دارند، خواهم داد که او حمله كننده ى است كه فرار نمى كند.
فردا همگى آماده بودند، تا بار ديگر فرمان حمله بگيرند.
ياران شب را به صبح رساندند، در حالى كه در اين فكر بودند كه پرچم فتح سر انجام به چه كسى واگذار مى گردد.
هنگامی که صبح شد، رسول اکرم(ص) امام علی(ع) را خواست و فرمود :
📋《أَيْنَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ(ع)؟》
♦️علی(ع) کجاست؟
گفتند : علی(ع) به درد چشم مبتلا شده و استراحت میکند.
پیامبر(ص) فرمود : علی(ع) را بیاورید!
پس؛
📋《فَلَمَّا جَاءَ بَصَقَ فِي عَيْنَيْهِ وَ دَعَا لَهُ، فَبَرَأَ حَتَّى كَأَنْ لَمْ يَكُنْ بِهِ وَجَعٌ》
♦️وقتی امام علی(ع) آمد، حضرت رسول اکرم(ص) برای شفای چشم او دعا کرد و به برکت دعای رسول خدا(ص)، امام علی(ع) بهبود یافت.
آنگاه رسول اکرم(ص) فرمود :
📋《خُذْ هَذِهِ الرَّايَةَ فَامْضِ بِهَا حَتَّى يَفْتَحَ اللَّهُ عَلَيْكَ》
♦️این پرچم را بگیر و آن را با خود ببر تا خدا خیبر را بر تو بگشاید.
آنگاه پرچم را به دست علی(ع) داد.
امام علی(ع) عرضه داشت :
📋《یا رَسُولَ اللَّه(ص)! أُقَاتِلُهُمْ حَتَّى يَكُونُوا مِثْلَنَا!》
♦️ای رسول خدا(ص)! آنقدر با آنان میجنگم تا اسلام بیاورند!
پیامبر اکرم(ص) فرمود :
📋《انْفُذْ عَلَى رِسْلِكَ حَتَّى تَنْزِلَ بِسَاحَتِهِمْ، ثُمَّ ادْعُهُمْ إِلَى الإِسْلاَمِ ، وَأَخْبِرْهُمْ بِمَا يَجِبُ عَلَيْهِمْ مِنْ حَقِّ اللَّهِ فِيهِ، فَوَاللَّهِ لَأَنْ يَهْدِيَ اللَّهُ بِكَ رَجُلًا وَاحِدًا ، خَيْرٌ لَكَ مِنْ أَنْ يَكُونَ لَكَ حُمْرُ النَّعَمِ》
♦️به سوی آنان حرکت کن و چون به قلعه آنان رسیدی، ابتدا آنان را به اسلام دعوت کن!
به خدا سوگند! اگر خدا یک نفر را به دست تو هدایت نماید، بهتر از آن است که دارای شتران سرخ موی باشی.(۲)
سپس امام علی(ع) رهسپار میدان نبرد شد.
نخستين كسى كه از يهوديان همراه با كاروان خود بر مسلمانان حمله كرد، حارث، برادر مرحب بود.
مسلمانان پا به فرار گذاشتند؛ ولى امام على(ع) به تنهايى پايدارى فرمود و ضرباتى به يكديگر زدند و سرانجام حارث به ضربت شمشير امیر المومنین(ع) كشته شد.
ياران حارث به سوى حصار گريختند و وارد آن شدند و در را بستند.
در اين هنگام مرحب بيرون آمد و اين رجز را خواند :
📋《قَدْ عَلِمَتْ خَيْبَرُ أَنِّي مَرْحَبٌ
شَاكِي السِّلَاحِ بَطَلٌ مُجَرَّبُ
إِذَا السُّيُوفُ أَقْبَلَتْ تَلَهَّبُ
أَطْعَنُ أَحْيَانًا، وَحِينًا أَضْرِبُ》
♦️در و ديوار خيبر مى داند كه من مرحب هستم؛ سراپا سلاح و پهلوان كار آزموده، غالبا ضربه مى زنم و گاهى هم ضربه مى خورم!(۳)
امام على(ع) پيش آمد و رجزى در برابر او سرود و چنين گفت :
📋《أنا الَّذِي سَمَّتْنِي أُمِّي حَيْدَرَةْ،
كَلَيْثِ غَابَاتٍ كَرِيهِ الْمَنْظَرَةْ،
أُوفِيهِمُ بِالصَّاعِ كَيْلَ السَّنْدَرَةْ》
♦️من همان كسى هستم كه مادرم مرا حيدر خوانده ؛ مرد دلاور و شير بيشه ها. بازوان قوى و گردن نيرومند دارم و در ميدان نبرد همانند شير بيشه صاحب منظرى مهيب هستم.(۴)
رجزهاى دو قهرمان پايان پذيرفت.
صداى ضربات شمشير و نيزه هاى دو قهرمان اسلام و يهود وحشت عجيبى در دل ناظران به وجود آورد.
حاکم نیشابوری می نویسد :
📋《فَضَرَبَ مَرْحَبًا فَفَلَقَ رَأْسَهُ فَقَتَلَهُ، وَكَانَ الْفَتْحُ》
♦️ناگهان شمشير برنده و كوبنده قهرمان اسلام بر فرق مرحب فرود آمد و سپر و كلاه خود و سنگ و سر را تا دندان دو نيم ساخت و مرحب کشته شد و سپاه اسلام پیروز شد.(۵)
مرحب به زمین افتاد، فریاد خوشحالی مسلمین در فضا طنینانداز شد.
@emame3vom
ادامه مطالب :👇
.
#فتح_قلعه_خیبر
اين ضربت آن چنان سهمگين بود كه برخى از دلاوران يهود كه پشت سر مرحب ايستاده بود، وقتی این صحنه را مشاهده کردند، وحشت زده به قلعه پناهنده شدند و فوراً درب قلعه را بستند.
امام على(ع) يهوديان فرارى را تا در حصار تعقيب كرد.
امام على(ع) فورا متوجه درب خیبر گرديد و دست در چهار چوب در انداخت و آن را از جاى خود كَند و به بر روی خندق پرتاپ کرد، تا دیگر مسلمانان بتوانند از روی آن عبور کرده، وارد قلعه شوند.
امام علی(ع) در این جنگ؛ با آنکه دروازه قموص به قدری سنگین بود که چهل مرد جنگی لازم بود تا دروازه را باز یا بسته کنند، حضرت على(ع) آن در آهنین را یک تنه از جا برکند و براى خود سپر قرار داد و جنگ نمود.
راوی می گوید :
📋《لَقَدْ تَكَلَّفَ حَمْلَهُ أَرْبَعُونَ رَجُلاً فَمَا أَطَاقُوهُ!》
♦️علی(ع) دری را از جای كند، كه چهل نفر قدرت انتقال آن را نداشتند.(۶)
به این ترتیب پس از ساعاتی، قلعه محکم و مقاوم خیبر به دست توانای امام علی(ع) فتح شد و خیبر با آن همه اسلحه و مهمات و نیرویی بالغ بر ۲۰ هزار نفر، به دست ۱۴۰۰ نفر از مسلمانان فتح شد.
امام علی(ع) فرمود :
📋《وَ اللَّهِ مَا قَلَعْتُ بَابَ خَيْبَرَ بِقُوَّةٍ جَسَدَانِيَّةٍ وَ لَا بِحَرَكَةٍ غَذَائِيَّةٍ لَكِنِّي أُيِّدْتُ بِقُوَّةٍ مَلَكِيَّةٍ وَ نَفْسٍ بِنُورِ رَبِّهَا مُضِيَّة!》
♦️به خدا سوگند! من دروازه خيبر را با قدرت جسمانى و تحرّك غذايى (انرژي حاصل از غذا) از جاي نكندم؛ بلكه من به قوّه مَلكى (ملكوتی و ربانی) و روحى كه به نور پروردگارش، روشن است تأييد و حمايت شدم.(۷)
پس به اين ترتيب، قلعه هاى خيبر فتح شد.
نام دیگر دژها، ناعم، قموص، كتيبه، نطاط، شق، طيح و سلالم بود.
پيامبر اکرم(ص) پس از فتح، با آنان خوشرفتارى كرد و اراضى و باغهاى آنجا را به دست يهود سپرد؛ به شرط اينكه نيمى از درآمد آن را به مسلمين بپردازند. فتح خيبر، براى مسلمانان، حائز اهميت بود و زمينه فتح بدون خونريزى مكه را فراهم ساخت.
📚منابع :
۱)المستدرك حاکم نیشابوری، ج۳، ص۴۱
۲)صحيح بخاری، ج۵، ص۱۸
۳)المستدرك حاکم نیشابوری، ج۳، ص۴۹۴
۴_۵)المستدرك حاکم نیشابوری، ج۳، ص۴۱
۶)مناقب ابن شهرآشوب، ج۲، ص۱۲۵
۷)الملل والنحل شهرستانی، ج۱، ص۱۵۲
@emame3vom
#در_خانه_بمانیم
ShahadatImamKazem1393[01](1).mp3
2.21M
🎙صلوات بر امام موسی کاظم (علیه السلام)
🔺بانوای: حاج میثم مطیعی
صلوات بر امام کاظم (علیه السلام):
اللَّهُمَّ صَلِّ وَ سَلِّمْ وَ زِدْ وَ بَارِكْ عَلَى السَّيِّدِ الْكَرِيمِ وَ الْإِمَامِ الْحَلِيمِ وَ سَمِيِّ الْكَلِيمِ الصَّابِرِ الْكَظِيمِ الْقَائِدِ الْجَيْشِ الْمَدْفُونِ بِمَقَابِرِ قُرَيْشٍ صَاحِبِ الشَّرَفِ الْأَنْوَرِ
وَ الْمَجْدِ الْأَظْهَرِ وَ الْجَبِينِ الْأَزْهَرِ الْإِمَامِ بِالْحَقِّ أَبِي إِبْرَاهِيمَ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ صَلَوَاتُ اللَّهِ وَ سَلَامُهُ عَلَيْهِ.
.
🎼زیر سنگینی زنجیر ...
#روضه و توسل به ساحت مقدس حضرت باب الحوائج امام موسی ابن جعفر علیه السلام به نفسِ سید مجید بنی فاطمه •✾•
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
@emame3vom
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
*گفت: زندان بان می اومد،سر میزد؛ میدید موسی بن جعفر یه گوشه غُل و زنجیر به دست و پا و گردن، گاهی زیر لب یه چیزی میگه، هی صدا میزنه: پسرم رضاجان!گاهی زیر لب میگه:دلم برات تنگ شده معصومه جان!...
من بی مقدمه میخوام برم تو روضه...یا امام رضا!شبِ شهادت باباتونِ... امشب یه نگاه ویژه به ما بکن...*
زیر سنگینی زنجیر سرش افتاده
خواست پرواز کند دید پرش افتاده
می شود گفت کجا تکیه به دیوار زده ست
بسکه شلاق به جان کمرش افتاده
آدمِ تشنه عجب سرفه ی خشکی دارد
چقدر لخته ی خون دور و برش افتاده
گریه پیوسته که باشد اثراتی دارد
چند تاری مژه از پلک تَرَش افتاده
هر کس ایام کهنسالی عصا میخواهد
پسرش نیست ببیند پدرش افتاده
آنکه از کودکی اش مورد حرمت بوده است
سر پیری به چه جایی گذرش افتاده
به جراحات تنش ربط ندارد اشکش
حتم دارم که به یاد پسرش افتاده
#شاعر حسین رستمی
گفت:آقا روزها روزه بود،شب ها عبادت می کرد... توی سیاه چالی انداختن آقارو که به علم امامت روز و شب رو تشخیص میداد،موسی بن جعفر زندان زیاد رفته،زندانبان زیاد دیده،خیلی هاشون عوض شدن،اما این زندانبان آخری جگر موسی بن جعفر رو خون کرد،آخه این سندی بن شاهک یهودی بود، وقتی برا آقا افطار می برد، اول با تازیانه اینقدر آقارو میزد...الهی دستت بشکنه...کار به جایی می رسید موسی بن جعفر می گفت: هر چی دوست داری منو بزن...اما دیگه اسمِ مادرم رو نیار...
امشب ما اومدیم با امام رضا و حضرت معصومه گریه کنیم...امشب اینقدر داد بزن،مادرش نگه بچه ام غریبِ...بچه ام مظلومِ...مادر جان ببین موسی بن جعفر چقدر گریه کن داره...
خبر دادن گفتن: مردم! فردا موسی بن جعفر رو آزاد میکنن،شیعیان همه جمع شدن جلو زندان،همه به هم خبر میدادن آقارو میخوان آزاد کنن بعدِ چهارده سال...
همه جلو زندان نشستن،با هم حرف میزنن،یکی میگه:اگه آقارو ببینم،میگم: آقا! بچه بودم دست محبتت رو سرم بود،یکی میگفت:اگه آقارو ببینم میگم،بابام خیلی دوست داشت ببینه شمارو،خیلی انتظار کشید از زندان آزاد کنند شمارو،به من سفارش کرد،گفت: اگه من مُردم سلامِ من رو به موسی بن جعفر برسون...
همه ی مردم چشم انتظارن،الان آقامون میاد،یه وقت دیدن درهای زندان داره باز میشه،مردم از جا بلند شدن،لبخند رو لبشون بود،یه وقت دیدن چهارتا حمّال یه لنگه ی دری رو گرفتن، از اون لنگه ی در یه سری آویزانه،هی میگن: "هذا امامُ الرَّفَضَه" این امام شیعیانه،مردم به سر و صورت زدن،اومدن زیر بدنِ آقارو گرفتن،همه باتعجب به هم نگاه کردن،چی شده؟ گفتن چرا این بدن که اینقدر نحیف و لاغر شده چرا سنگینی میکنه،همچین که عبارو کنار زدن دیدن هنوز غل و زنجیر به دست و پای موسی بن جعفرِ...
یا باب الحوائج! غریبی میدونم،چهارده سال اذیت و آزار، فراق بچه ها، تا آخرین لحظه غل و زنجیر رو از پاهات جدا نکردن، اما آقاجان! شیعیان اومدن،بهترین تشییع جنازه رو گرفتن،یه عده ای ثروت مند بودن کفن جور کردن،گفت: ما نمیذاریم آقامون رو اینجوری ببرن،گُل ریختن زن و مرد رو بدن ِ آقا...کفن براش آوردن...به امام رضا دلداری دادن...اما یه آقایِ بی کفن تو گودال افتاد،عوض اینکه گُل هارو کنار بزنن،خواهرش اومد هی این تیرهارو از بدن بیرون می آوُرد، همچین که خواهرش این تیرهارو از بدن بیرون میکشید دید یه دستی رو شونه اشِ،عمه! بلند شو بریم دنبال بابام بگردیم...گفت: عزیزم! این،بدنِ بابات حسینِ...
میدونی چرا شناخته شده نبود؟ بدنی که تیر بخوره،بدنی که سنگ بارون بشه،بدنی که زیر سُمِّ اسب ها...حسین....*
به شب نشینی زندانیان خورم حسرت
که نُقلِ مجلسشان دانه های زنجیر است
*خدایا به عظمت باب الحوائج، آقا موسی بن جعفر، فرج امام زمان را معجل بفرما....
#سید_مجید_بنی_فاطمه
#روضه_امام_موسی_الکاظم_علیه_السلام
.
Banifateme Shahadat Emam Kazem 97-01-2.mp3
4.53M
🎼زیر سنگینی زنجیر ...
#روضه و توسل به ساحت مقدس حضرت باب الحوائج امام موسی ابن جعفر علیه السلام به نفسِ سید مجید بنی فاطمه •✾•
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
«حضرت موسی ابن جعفر علیه السلام »:
مَنْ تَعَظَّمَ فِي نَفْسِهِ لَعَنَتْهُ مَلَائِكةُ السَّمَاءِ وَ مَلَائِكةُ الْأَرْضِ وَ مَنْ تَكبَّرَ عَلَى إِخْوَانِهِ وَ اسْتَطَالَ عَلَيهِمْ فَقَدْ ضَادَّ اللَّهَ.
فرمود: هر که خود را بزرگ بیند، فرشتگان آسمانها و زمین لعنتش کنند، و هر که بر برادرانش تکبر کند و بزرگى فروشد، با خدا ضدیت کرده است.
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#شیعه_انگلیسی نباشیم
امشب ساعت ۲۰ دعای توسل
پُشتِ میله ی زندونم،روز و شب خدا، حیرونم.mp3
7.14M
🔳 #شهادت_امام_موسی_کاظم(ع)
🌴پشت میله ی زندونم
🌴روز و شب خدا حیرونم
🎤 #سید_مهدی_میرداماد
⏯ #زمینه
متن 👇 pdf
.
.
#به_هموطنان_سرزمینم_ایران
#صبور_باشیم
باورم هست که این مِحنت و غم میگذرد
این سیه روزی و این رنج و الم میگذرد
از پسِ رنج و بلا مِهر و وفا می روید
موجِ طوفان زده از سینهی یم میگذرد
ای دل آزرده مشو از غمِ ایامِ حزین
غم مخور عاقبت این سیلِ ستم میگذرد
گر چه این تیرِ بلا بغض گلوگیر شد است
اندکی صبر که این تیرِ دودم میگذرد
رسد آن روز که با رویشِ لبخندِ بهار
مثلِ رعدی که چنان خورده به هم میگذرد
شب به پایان رسد و بوی سحر عطرِ دعا
حسرتِ غربت و دوری ز حرم میگذرد
دلِ ما روشن از این ذکرِ مع العسر شده
عن قریب است که این حادثه هم میگذرد
هفتمین ذکرِ صحیفه ز دعا وردِ لبم
زین سبب غصه از این لطف و کرم میگذرد!
#کرونا_را_شکست_میدهیم
#بارالها_بندگانت_را_همیشه_زیر
#سایه_لطف_و_احسانت_سالم #سلامت_و_شاد_نگهدار
#عید_نوروز_پیشاپیش_مبارک
#پنجشنبه_29_اسفند_98
#هستی_محرابی
.
🙏 به امید رهایی مردم جهان از ابتلا به بیماری کرونا
👈🏻 قرائت دعای توسل در شب شهادت باب الحوائج امام کاظم(ع)
🔻امروز، ساعت ۲۰، خانه هر ایرانی
___
.
🌺
🌹 #شب_جمعه و زیارتے امام حسین(ع)
🌷شب جمعه ست حریم حرمت یاد آمد
🌷حالتے رفت دلم سخت به فریاد آمد
🌷دست بر سینه سلامے به تو بفرستادم
🌷بهر آرامش دل،اشڪ به امداد آمد
🌷مرغ دل را سوے شش گوشه ے تو پر دادم
🌷باز ڪرده قفس سینه و آزاد آمد
🌷یاحسین(ع)گو،شدم ویاد محرم ڪردم
🌷دل من غمزده از آنهمه بیداد آمد
🌷بر روے گنبد زیباے تو جا خوش ڪردم
🌷شامه را عطر ابوالفضل(ع) فرحزاد آمد
🌷عطر خوشبوے گل یاس در آنجا پیچید
🌷گوییا مادر تو بر سر میعاد آمد
🌹السَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ
🌹و عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ
🌹و عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ
🌹و عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
.
.
✅امام باقر(ع) و امام صادق(ع) از انقراض بنی امیه و تاسیس بنی عباس به احسن وجه استفاده کردند و توانستند هزاران شاگرد تربیت کنند.
اما وقتی نوبت به موسی ابن جعفر(ع) رسید، ورق برگشت.
وقتی دشمن دید از دو امام در ملاعام در مسجد و در ملاقات های عمومی و خصوصی بیش از شصت هزار حدیث نقل کرده اند.
لذا گفتند اگر موسی بن جعفر(ع) را رها کنیم ریشه این حکومت زده شده است.
دائما حضرت(ع) را از مدینه به عراق و شام و بغداد تبعید می کردند.
در روایت آمده است که با امام(ع) کاری کردند که موسی ابن جعفر(ع) مدت ها در بیابان های شهر شام و در غار با لباس مبدل و چهره بدلی زندگی می کردند که کسی امام(ع) را نشناسد.
در تاریخ آمده است که؛
📋《لَا يَزَالُ يَنْتَقِلُ مِنْ سِجْنٍ إلي سِجْنٍ》
♦️امام(ع) پیوسته از زندانی به زندان دیگر منتقل می شدند.(۱)
از هفت تا چهارده سال در مورد زندانی شدن امام نقل شده است.
فردی یهودی را به عنوان زندان بان حضرت(ع) انتخاب کردند.
سندی ابن شاهک زندان بان حضرت(ع) شد.
روایت شده بچه های سندی ابن شاهک از روزنه زندان به حضرت(ع) نگاه می کردند در حالی که امام(ع) در سجده بودند و بسیار نحیف شده بودند.
یک لحظه امام(ع) از روزنه ی در به بچه های سندی نگاه کرد از همین فرد یهودی یک نوه ای به دنیا آمد که از اعلام تشیع شد.
لذا امام(ع) بخواهد دستگیری کند از یهودی هم دستگیری می کند.
در دوره امام کاظم(ع) از آل ابی طالب هر کسی که می توانست قیام کرد و تنها فرد مهمی که قیام نکرد، امام موسی ابن جعفر بود.
امام کاظم(ع) بخشی از سناریوی امامت شیعه است، چرا که یک سری کارهای بر زمین مانده دارد و یکسری کار برای امام(ع) بعدی.
اگر قیام می کرد و کشته می شد دستاوردی به همراه نداشت و حضرت(ع) به اندازه ای نیرو نداشت که بتواند مقابل هارون بایستد.
راهبردی که حضرت(ع) استفاده کرد این بود که سازمان وکالتی تشکیل دادند که از شیعیان خمس می گیرند.
عمده شروع مسئله خمس از زمان امام کاظم(ع) است.
حضرت(ع) این وجوهات را به صُرّه تبدیل می کردند.
این مسئله در کتب اهل سنت هم آمده است. کیسه های طلا دویست تا چهارصد سکه ای، که روایت شده ؛
📋《إَذَا أَعطَی المَرءَ فَقَد استَغنَی》
♦️ایشان به هر کسی چیزی عطا می کرد، آن طرف بی نیاز می شد.(۲)
این یک استراتژی بود. هارون هم به این مسئله اشاره کرده بود که عجیب است برای اینها خراج می آید و ما دو خلافت داریم!
حضرت(ع) شیعیان را دسته بندی کرده بودند.
حضرت(ع) این مبالغ را بخشی به فقرا می دادند و بخشی به بغداد یا مدینه سرازیر می شد.
حضرت(ع) اگر کوچک ترین موضع گیری سیاسی و نظامی می کرد کشته می شد. کمک امام(ع) تنها به شیعیان نبود.
👤ابن حجر مکی (عالم اهل تسنن که در رد شیعه کتاب نوشته است و وقتی در معرفی ائمه به امام موسی کاظم(ع) می رسد) می گوید :
📋《یُدعَی بِبَابِ قَضَاءِ حَوائِجِ المُومِنِینَ اَی اَهلِ سُنَّه》
♦️اهل سنت از او به عنوان باب الحوائج یاد می کردند.
و در عبارتی دیگر آمده است که ؛
📋《کَانَ مَعْرُوفَاً عِنْد أَهلِ الْعَرَاقِ بِبَابِ قَضَاءِ الْحَوَائِجِ عِنْدَ اللهِ》
♦️امام موسی بن جعفر(ع) در عراق به باب الحوائج معروف بوده است.(۳)
📚منابع :
۱)مناقب ابن شهر آشوب، ج۴، ص۴۳۲
۲)أنوار البهیّه محدّث قمّی، ص۱۹۴
۳)الصّواعق المحرقه ابن حجر مکی، ج۲، ص۵۹۰
.
.
#امام_موسی_کاظم_علیه_السلام
✅صفوان بن مَهران شتران زیادی داشت که از کرایه دادن آنها، معیشت و زندگی خود را میگذراند و از همین جهت به او جمّال میگفتند.
نقل می کند که؛
روزی خدمت حضرت امام موسی کاظم(ع) رسیدم.
آن حضرت(ع) به من فرمود :
📋《یَا صَفْوَانُ! کُلُّ شَیْءٍ مِنْکَ حَسَنٌ جَمِیلٌ مَا خَلَا شَیْئاً وَاحِداً!》
♦️ای صفوان! همه چیزِ تو خوب و نیکو است جز یک چیز!
سؤال کردم : فدایت شوم آن چیست؟ امام(ع) فرمود :
📋《إِکْرَاؤُکَ جِمَالَکَ مِنْ هَذَا الرَّجُلِ یَعْنِی هَارُونَ!》
♦️اینکه شتران خود را به این مرد (یعنی هارون خلیفه وقت) کرایه میدهی!
عرض کردم :
📋《وَ اللَّهِ مَا أَکْرَیْتُهُ أَشَراً وَ لَا بَطَراً وَ لَا لِلصَّیْدِ وَ لَا لِلَّهْوِ وَ لَکِنِّی أَکْرَیْتُهُ لِهَذَا الطَّرِیقِ(یَعْنِی طَرِیقَ مَکَّةَ) وَ لَا أَتَوَلَّاهُ بِنَفْسِی وَ لَکِنِّی أَبْعَثُ مَعَهُ غِلْمَانِی》
♦️به خدا سوگند! من از روی حرص و سیری و لهو چنین کاری نمیکنم.
چون او به راه حج میرود، شتران خود را به او کرایه میدهم. خودم هم خدمت او را نمیکنم و همراهش نمیروم، بلکه غلام خود را همراه او میفرستم.
امام(ع) فرمود :
📋《یَا صَفْوَانُ! أَ یَقَعُ کِرَاؤُکَ عَلَیْهِمْ؟!!》
♦️آیا از او کرایه طلب داری؟
گفتم : فدایت شوم. آری!
امام(ع) فرمود :
📋《أَ تُحِبُّ بَقَاءَهُمْ حَتَّى یَخْرُجَ کِرَاؤُکَ؟》
♦️آیا دوست داری او باقی باشد تا باقی کرایه ات را به تو برسد؟
گفتم : آری!
امام(ع) فرمود :
📋《مَنْ أَحَبَّ بَقَاءَهُمْ فَهُوَ مِنْهُمْ وَ مَنْ کَانَ مِنْهُمْ کَانَ وَرَدَ النَّارَ!》
♦️کسی که دوست داشته باشد بقای آنها را، از آنان خواهد بود و هر کس از آنان (دشمنان خدا) باشد، جایگاهش جهنم خواهد بود.
صفوان می گوید :
📋《فَذَهَبْتُ فَبِعْتُ جِمَالِی عَنْ آخِرِهَا》
♦️بعد از این گفتگو با امام کاظم(ع)، تمامی شتران خود را فروختم.
وقتی این خبر به هارون رسید، او مرا خواست و به من گفت :
به من گزارش دادهاند که تو شترهای خود را فروختهای، چرا این کار را کرده ای؟!!
گفتم : آری! فروختم.
چون پیر و ناتوان شدهام و غلامانم از عهده این کار برنمیآیند!
هارون عصبانی شد و گفت :
📋《هَیْهَاتَ! هَیْهَاتَ! إِنِّی لَأَعْلَمُ مَنْ أَشَارَ عَلَیْکَ بِهَذَا أَشَارَ عَلَیْکَ بِهَذَا مُوسَى بْنُ جَعْفَرٍ!》
♦️هرگز! هرگز! میدانم که تو به اشاره موسی بن جعفر(ع) شتران خود را فروخته ای!
به او گفتم :
📋《مَا لِی وَ لِمُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ؟!!》
♦️من را با موسی بن جعفر چکار؟!!
هارون گفت :
📋《دَعْ هَذَا عَنْکَ! فَوَ اللَّهِ لَوْ لَا حُسْنُ صُحْبَتِکَ لَقَتَلْتُکَ》
♦️بس است دیگر!
به خدا قسم! اگر حق مصاحبت تو با من نبود، تو را میکشتم.(۱)
📚منبع :
۱)رجال الکشّی، ج۲، ص۷۴۰، ح۸۲۸
.
🔹🔷《اَلسَّلامُ عَلَيْکَ يَا مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ(ع)》🔷🔹
✅از امام موسى بن جعفر(ع) نقل شده است که فرمودند :
📋《إِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ غَضِبَ عَلَى الشِّيعَةِ فَخَيَّرَنِي نَفْسِي أَوْ هُمْ فَوَقَيْتُهُمْ وَ اللَّهِ بِنَفْسِي》
♦️خداوند عزوجل بر شيعیان غضب كرد، پس مرا مخير ساخت كه يا من و يا آنها فدا شويم، بخدا من با دادن جان خودم ايشان را حفظ كردم.(۱)
علامه مجلسى در توضیح روایت می فرماید :
غضب خدا بر شيعه يا براى اين بود كه ايشان تقيه را از دست دادند و امامت آن حضرت(ع) را فاش كردند.
پس خليفه وقت هارون الرشيد چاره ای نداشت، جز اينكه يا شيعيان را تعقيب كند و بكشد و يا آن حضرت(ع) را زندانى و مسموم كند، و حضرتش سلامت شيعه را به قيمت جان خود خريد.
يا آنكه علت غضب خدا اين بود كه شيعيان از آن حضرت(ع) اطاعت و پیروی خالصانه نكردند در نتیجه خداى تعالى آن حضرت را مخير ساخت كه يا بر علیه هارون قیام کند و جماعتى از شيعیان کشته شوند و يا گوشه گيرى كند و تن به زندان و شهادت دهد.(۲)
در تاریخ آمده است که؛
هارون الرشید، امام موسی کاظم(ع) را در مدینه دستگیر نمود و به طرف بصره فرستاد.
امام هفتم مدت یک سال در آنجا زندانی بود. عیسی بن جعفر که مسئول زندان بود، به هارون گزارش داد که امام(ع) همیشه مشغول عبادت و راز و نیاز با خداست.
از جمله دعاهای امام(ع) در زندان عیسی این بود که می فرمود :
📋《اَللّهُمَّ اِنَّکَ تَعلَمُ اِنِّی کُنتُ اَسئَلُکَ اِن تُفرِغَنی لِعِبادَتِکَ اَللّهُمَّ وَ قَد فَعَلتُ فَلَکَ الحَمدُ》
♦️خداوندا! تو می دانی که من از تو تقاضا کرده بودم، مرا در گوشه ای خلوت قرار دهی تا مشغول عبادت باشم، تو تقاضای مرا برآوردی، تو را سپاس می گویم.(۳)
در طی این سالها، همواره زندان و زندانبان امام(ع) در حال تغییر بود.
تاریخ اینگونه وضعیت امام(ع) را شرح می دهد که؛
📋《لا یَزالُ یَنتَقِلُ مِن سِجنٍ اِلَی سِجنِِ》
♦️آن حضرت(ع) همواره از زندانی به زندان دیگر منتقل می شد.(۴)
تا اینکه امام(ع) مظلوم به زندان مخوف و تاریک سِندی بن شاهک ملعون منتقل شد و تحت شکنجه های شدید آن لعین قرار گرفت.
تا جایی که در پی این شکنجه ها، امام(ع) برای خلاصی از زندان، این دعا را می کردند :
📋《یَا سَیِّدِی! نَجِّنِی مِنْ حَبْسِ هَارُونَ وَ خَلِّصْنِی مِنْ یَدِهِ یَا مُخَلِّصَ الشَّجَرِ مِنْ بَیْنِ رَمْلٍ وَ طِینٍ وَ مَاءٍ وَ یَا مُخَلِّصَ اللَّبَنِ مِنْ بَیْنِ فَرْثٍ وَ دَمٍ وَ یَا مُخَلِّصَ الْوَلَدِ مِنْ بَیْنِ مَشِیمَهٍ وَ رَحِمٍ وَ یَا مُخَلِّصَ النَّارِ مِنْ بَیْنِ الْحَدِیدِ وَ الْحَجَرِ وَ یَا مُخَلِّصَ الرُّوحِ مِنْ بَیْنِ الْأَحْشَاءِ وَ الْأَمْعَاءِ خَلِّصْنِی مِنْ یَدَیْ هَارُون》
♦️ای مولای من! مرا از زندان هارون و از دست او نجات عنایت فرما.
ای رویاننده ی درخت از بین شن و خاک و آب!
و ای جاری کننده ی شیر از بین سرگین و خون!
ای به دنیا آورنده فرزند از بین رحم و ای آزاد کننده آتش از بین آهن و سنگ و ای آزاد کننده روح از بین احشاء و اعضای بدن!
مرا از دست هارون نجات عنایت فرما!(۵)
تا اینکه امام(ع) سالیان سال، پس از تحمل این شکنجه ها به شهادت رسیدند.
👤حسن بن عبدالله صیرفى از پدر خود نقل می کند که می گفت :
📋《تُوُفِّيَ مُوسَى بْنُ جَعْفَرٍ(ع) فِي يَدِ اَلسِّنْدِيِّ بْنِ شَاهَكَ فَحُمِلَ عَلَى نَعْشٍ وَ نُودِيَ عَلَيْهِ هَذَا إِمَامُ اَلرَّافِضَةِ فَاعْرِفُوهُ》
♦️موسى بن جعفر(ع) در زندان سندى بن شاهک درگذشت و او را به وسیله تابوتى برداشتند و یک نفر در پیشاپیش فریاد می زد :
این پیشواى رافضیان است او را بشناسید!
📋《فَلَمَّا أُتِيَ بِهِ مَجْلِسَ اَلشُّرْطَةِ أَقَامَ أَرْبَعَةَ نَفَرٍ فَنَادَوْا أَلاَ مَنْ أَرَادَ أَنْ يَنْظُرَ إِلَى اَلْخَبِيثِ بْنِ اَلْخَبِيثِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ(ع)!》
♦️ایشان را به محلّ سربازخانه آوردند، چهار تن او را بلند کردند و آنها ندا مىكردند :
هر كس مىخواهد به خبيث فرزند خبيث موسى بن جعفر بنگرد، بیاید.(۴)
جنازه امام(ع) را به محل نگهبانان آوردند، مردم نیز اجتماع کردند و جنازه ی ایشان را در قبرستان بغداد تشییع نمودند.
ادامه مطالب :👇
در فرازی از سلام بر ایشان آمده است ؛
📋《اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ(ع) وَ أَهْلِ بَيْتِهِ وَ صَلِّ عَلَى مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ..الْمُعَذَّبِ فِي قَعْرِ السُّجُونِ وَ ظُلَمِ الْمَطَامِيرِ ذِي السَّاقِ الْمَرْضُوضِ بِحَلَقِ الْقُيُودِ وَ الْجَنَازَةِ الْمُنَادَى عَلَيْهَا بِذُلِّ الاسْتِخْفَافِ وَ الْوَارِدِ عَلَى جَدِّهِ الْمُصْطَفَى وَ أَبِيهِ الْمُرْتَضَى وَ أُمِّهِ سَيِّدَةِ النِّسَاءِ》
♦️خدايا درود فرست بر محمّد(ص) و اهل بيتش، و درود فرست بر موسى بن جعفر(ع)، سلام بر معذّب در عمق زندان ها و تاريكي هاى زيرزمين ها، با ساق كوبيده، به حلقه هاى زنجيرها، و جنازه اي كه با خوارى و سبك انگاشتن بر آن جار زده شده، وارد شونده بر جدّش مصطفى و پدرش مرتضى و مادرش سرور بانوان!(۷)
ابن حجر مکّی [عالم اهل تسنن که در رد شیعه کتاب نوشته است و وقتی در معرفی ائمه به امام موسی کاظم(ع) می رسد]، می گوید :
📋《یُدعَی بِبَابِ قَضَاءِ حَوائِجِ المُومِنِینَ ای اهلِ سُنَّه》
♦️اهل سنت از او به عنوان باب الحوائج یاد می کردند.
و در عبارتی دیگر آمده است که ؛
📋《کَانَ مَعْرُوفا عِنْد أهل الْعرَاق بِبَاب قَضَاء الْحَوَائِج عِنْدالله》
♦️امام موسی بن جعفر(ع) در عراق به باب الحوائج معروف بوده است.(۸)
امام رضا(ع) درباره گریه های امام موسی کاظم(ع) برای جدّ مظلومش، امام حسین(ع) می فرماید :
📋《اِنَّ اَبي اِذا دَخَلَ شَهْرُ الْمُحَرَّمِ لا يُري ضاحِکاً وَ کانَتِ الْکِاَّبَةُ تَغْلِبُ عَلَيْهِ حَتّي يَمْضِيَ مِنْهُ عَشْرَةُ اَيّامٍ، فَاِذا کانَ الْيَوْمُ العْاشِرُ کانَ ذلِکَ الْيَوْمُ يَوْمَ مُصيبَتِهِ وَ حُزْنِهِ وَ بُکائِهِ》
♦️هرگاه ماه محرّم فرا مي رسيد، پدرم انبار حضرت موسی بن جعفر(ع) ديگر خندان ديده نمي شد و غم و افسردگي بر او غلبه مي يافت، تا آن که ده روز از محرّم مي گذشت، روز دهم محرّم که مي شد، آن روز، روز مصيبت و اندوه و گريه پدرم بود.(۹)
{وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ}
📝شعر :
ای به زندان کرده خلوت با خدا موسی ابن جعفر
ای همه آزادگان را مقتدا موسی ابن جعفر
ای که در حبس بلا بودی به فرمان الهی
هم قدر را هم قضا را رهنما موسی ابن جعفر
با نگاه نافذت ای موسی آل محمد
شد عصا در دست موسی اژدها موسی ابن جعفر
کاظمینت از برای شیعیان و دوستانت
هم مدینه، هم نجف، هم کربلا موسی ابن جعفر
شب که تاریک است و تنهایی چراغ تو است با تو
حلقه زنجیر میخواند دعا موسی ابن جعفر
تربت و صحن و سرای تو است در شهر دل من
هر دلی بر تو است یک صحن و سرا موسی ابن جعفر
شُهرت بابالحوائج در امامان را تو داری
انس و جان آرند در کویت رجا موسی ابن جعفر
کُند بر پا، دست در زنجیر، اشکت در دو دیده
در دلت خون، بر لبت ذکر خدا موسی ابن جعفر
در دل تاریک زندان زیر ضرب تازیانه
بود خالی جای فرزندت رضا موسی ابن جعفر
👤سازگار
📚منابع :
۱)الكافی کلینی، ج۱، ص۶۴۶
۲)مرآة العقول مجلسی، ج۳، ص۱۲۷
۳)الفصول المهمه ابن صباغ مالکی، ص۲۴۰
۴)مناقب ابن شهر آشوب، ج۴، ص۴۳۲
۵)بحارالأنوار مجلسی، ج۴۸، ص۲۲۰
۶)كمال الدين شیخ صدوق، ج۱، ص۳۸
۷)مصباح الزائر سیدبن طاووس، ص۲۳۱
۸)الصّواعق المحرقه ابن حجر مکی، ج۲، ص۵۹۰
۹)امالی شیخ صدوق، ص۱۱۱
.
.
#شور
#بسته_شدن_درب_حرمها
شد شفای هر چی بیمار
زیارت المعصومه
شد دوای هر گرفتار
زیارت المعصومه
در صف طولانی حشر
ندا میرسه از عرش
شد نجات هر گنهکار
زیارت المعصومه
بسته شده از چی
درب شفاخونه
یک جرعه آب اون
نسخه ی درمونه
بیمه می شوند همه ی زائرا
توی صحن خواهر امام رضا
نمی فهمنداینا که حریم اوست
باب حاجت تموم شیعه ها
کریمه یا معصومه...
🌸🌸🌸🌸🌸
شده اصل باب رحمت
زیارت المعصومه
کلید سه درب جنت
زیارت المعصومه
عملی که ما میشیم باش
زائر قبر زهرا
اومده توی روایت
زیارت المعصومه
قم با حرم ولله
تنها صفا داره
تا که حرم واشه
هرشیعه بیماره
اونی که راه نجات ِ از غمه
گَردیه که رو زمین حرمه
اون ملک که زائر بی بی شده
در میون عرشیان محترمه
کریمه یا معصومه.....
🌸🌸🌸🌸🌸
شده افضل العبادات
زیارت شاه طوس
شد رافع بَلیّات
زیارت شاه طوس
پنجره فولادش میده
زیارت کربلا
چون شده باب عنایات
زیارت شاه طوس
بستند چرا راه ِ
حجّ فقرا رو
بستند اینا انگار
باب مداوا رو
اونی که آب حیات شیعه هاست
آب سقاخونه ی امام رضاست
حرمش محل استجابت ِ
یا من اسمه دواء ِ نوکراست
اَلسّلطان،امام رضا
@emame3vom
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
مشابه سبک زیر خوانده میشود 👇