نوحه🌷 حضرت زهرا(س)سبک ای ساقی لب تشنگان
🍂🍂🍂🍂🍂
دربین آن دیوارودر،یارب شده مَحشربه پا
بهرحمایت ازعلی،زهرا(س)شده جانش فدا
یافاطمه،یافاطمه،2
*
آتش زبانه می کشد،ازخانه ی خیرالنساء
پرپرشده درپشت در،ریحانه ی خیرالنساء
یکی بگویدبرعَدو،کودین حق را کافراست
ای نانجیب بی حیا،این دختر پیغمبراست
ای کافران بی حیا،دسته خدارا
بسته اید
پهلوی زهرا رازِکین،درپشت در بشکسته اید
باتازیانه وغلاف،دیگرمَزَن برپیکرش
مگرنمی بینی لعین،اینجاستاده دخترش
🌷((کوچه بنی هاشم))🌷
درکوچه زهرابرهمه،درس شهادت داده است
ازضربت آن بی حیا،کوثربه خاک افتاده است
اشک دوعالم تااَبد،جاری بُوَداز هردوعین
درراه یاری علی،سیلی خورَداُمّ الحسین
تاریخ باشدشاهد،شَرح عزای فاطمه
شدکوچه های بی کسی،کربُ بلای فاطمه
ای مادراَرباب ما،باغم عجین گشتی چرا؟
درپیش چشمان حَسَن،نقش زمین گشتی چرا؟
درکوچه ی شهرنبی،غم شدبه دل حاکی چرا؟
جان علی برمابگو،شدچادرت خاکی چرا؟
بیت الاَحزان واُحُد،کرده عدویا فاطمه
کاشانه ی جانت خراب
ازظلم خصم بی حیا،شدبیت الاَحزانت خراب
🌷((قبرستان اُحُد))🌷
تابه اُحُدمی رفتی ای،خِلقت زروی توخجل
می کردی ازسوزجگر،باحمزه هردم دردودل
درگلشنم خاروخَس است،آخر کجایی ای عمو
علی غریب وبی کس است،آخر کجایی ای عمو
نبوده ای تابنگری،دستان حیدر بسته شد
دربین آن دیوارودر،پهلوی من بشکسته شد
چون لاله دردشت ستم،ازغصّه پژمردم عَمو
بودی اگردرکوچه ها،سیلی نمی خوردم عَمو
🌷((اذان بلال))🌷
گشته خزانی ازجفا،باغ وبهار مصطفی
اذان بگو،اذان بگو،ای یادگار مصطفی
دربین خانه بستری،ازظلم اَعدا گشته ام
بروبه سوی مأذنه،دل تنگ بابا گشته ام
درگلشن آل عبا،بنگرعجب خارو خَس است
دربانگ تکبیرت بگو،علی غریب وبی کس است
بگوبه مردم ای بلال،علی شده خانه نشین
دربین کوچه ازجفا،زهراشده نقش زمین
قلب پیمبرزین جفا،آزرده شد، آزرده شد
دربانگ تکبیرت بگو،حقّ ولایت خورده شد
🌷((دربین بسترفاطمه))🌷
دربین بسترفاطمه،افتاده وجان برلب است
آنکه پرستاری کند،ازآن خمیده زینب است
برمادرغم پرورش،اوغمگساری می کند
زِبهرگرمی دلش،خودخانه داری می کند
آخرنگفتی که چرا،قدّت خمیده مادرم
زینب بمیردگوچرا،رنگت پریده مادرم
برحالت محزون تو،من مظطرم شب تاسحر
گه برتوگریه می کنم،گه بر غریبی پدر
ازظلم گلچینان واز،ویرانیّ گلشن بگو
مادربرای زینبت،زین کهنه پیروهن بگو
🌷((شب شهادت))🌷
شهرمدینه ای خدا،چون محشر
کبری بُوَد
امشب شب شهادت،صدیقه ی کبری بُوَد
فرداغم عالم کند،برقلب آلُ الَّه نزول
امشب شب آخربُوَد،ازعمرزهرای بتول
چون که شب آخربُوَد،خود کار خانه می کند
گیسوی زینب راخودش ، بنشسته شانه می کند
آماده ی مهمانی و،ضیافت بابا شده
آثارمرگ واحتضار،برچهره اش پیداشده
ازبهریاری علی،جان آمدازغم بر لبش
امشب بگوباسوزدل،ای وای زقلب زینبش
((روزشهادت))
دخت پیمبرکشته شد،دلدار
حیدرکشته شد
ای مسلمین،ای مسلمین،زهرای اطهرکشته شد
ازغربت شیرخدا،خون فَلَک آید به جوش
درآسمان بی کسی،خورشید حیدرشدخموش
چشم حسن،چشم حسین،باذکر وااُمّاتراست
واویلتا،واویلتا،زینب دگربی مادراست
ازظلم وازجنایت،عدوی پَستِ مرتضی
تمام هستِ مرتضی،رفته زدست مرتضی
حدّت شودباسوزدل،آماده ی غسل وکفن
سرت سلامت سیّدی یابن الحسن ،یابن الحسن
🌷((شب شام غریبان))🌷
شام غریبانِ تویا،شام غریبانِ من است
برپیکررنجورتو،چشمان گریان من است
حَسَن بگیردبعدتو،ازماتمت بهانه ها
نگفته بودی توبه من،ازضرب تازیانه ها
هنگام غسلت دیده ام،بازوی تو نیلی شده
رخسارتونیلوفری،ازضربت سیلی شده
پیچیده درگوشم هنوز،آن نغمه وآوای تو
هنگام دَفنَت من شدم،شرمنده از بابای تو
بعدازتوای غمخوارمن،ای یارمن دلدارمن
کشته مرا،کشته مرا،زبان گرفتن حسن
(التماس دعا)
نوحه امام حسین علیه السلام
انّ الحسین مصباحُ الهُدیٰ
انّ الحسین سفینةُ النّجاة...
حضرت عشق شاه شهدا
طلعت تو خورشید ولا
نور دلِ زهرا و علی
خون خدا شهید کربلا
انّ الحسین مصباحُ الهُدیٰ
انّ الحسین سفینةُ النّجاة...
کرببلا میدان شرف
گشتی فدا در راه هدف
ناله زَنَت دخت مصطفی
گریه کنِ تو شاه نجف
انّ الحسین مصباحُ الهُدیٰ
انّ الحسین سفینةُ النّجاة...
آزادگی با تو زنده شده
دل از غمِ تو آکنده شد
با خونِ تو دین مصطفیٰ
هم سربلند هم پاینده شد
انّ الحسین مصباحُ الهُدیٰ
انّ الحسین سفینةُ النّجاة...
زندگی ما فدای تو
سوزِ نِی از نینوای تو
حرارت قلب مؤمنین
از گرمیِ روضه های تو
انّ الحسین مصباحُ الهُدیٰ
انّ الحسین سفینةُ النّجاة...
تو لالهٔ پرپری حسین
سوزِ دلِ مادری حسین
به قتلگاه تشنه غرقِ خون
بی کفن و بی سری حسین
انّ الحسین مصباحُ الهُدیٰ
انّ الحسین سفینةُ النّجاة...
#محرم #محرم_۹۸
#امام_حسین
#زمینه_امام_حسین
#واحد_امام_حسین
#زنجیر_زنی
#حاج_امیر_عباسی
.
"اللّهم الرزقنا کربلا"
زاهد و من ، روی تربت ، هر دو سجده میکنیم
او به شوق وصلِ جنّت ، من ز هجر کربلا
در میان سجده دائم هر دو یاد جنتیم
او به فکر حوریان و من به فکر کربلا
ذکر او سبحانَ ربّی باشد و حمد خدا
من لبم در بین سجده گرم ذکر کربلا
او ندارد حاجتی جز دیدن باغ بهشت
من ندارم حاجتی در سجده غیر کربلا
زاهدا در حالت سجده بمان ، من میروم
سوی جنّت با همین چند خط شعر کربلا
.
.
#امام_رضا
(به سبک قربون کبوترای حرمت)
فدای صحن و سرای با صفات امام رضا
قربون ایوون و گنبد طلات امام رضا
خدا رو شکر میکنم ، که در جوارتم آقا
کنار گنبد با صفا و ، این صحن و سرا
یا رضا ،رضا رضا،،، امام رضا 3
میدونم همسایه ی بدی بودم برا شما
با همه بدیم ولی بازم میگم رضا رضا
می دونم که رو سیاهم و گنه کارم آقا
اما تو ردم نکن به جانِ مادرت آقا
یا رضا ،رضا رضا،، امام رضا 3
شنیدم هر کی قسم بده تو رو جان جواد
حاجتش رو میدی و قلب اونو میکنی شاد
می دونم تو دست رد به سینه ها نمی زنی
آخه تو شاه کرم ، امام رضا ، عشق منی 2
یا رضا ،رضا رضا،،، امام رضا 3
آقاجون جان جوادت قسمت میدم تو رو
اومدم به درگهت نگی گناه کاری برو
من یه حاجتی دارم روا بکن امام رضا 2
من و با این عاشقا راهی بکن به کربلا 2
یا رضا ، رضا رضا،،، امام رضا 3
.
هدایت شده از امیر حسین یعقوبیان
.
#سه_شنبه_های_مهدوی
«برگـرد»انتظاردل هفت آسمان
عٙجّل علی ظُهورک یاصاحب الزمان
دلگیرم از«سهشنبه»بیرنگ و بوی تو
«چشم انتظار»آمدنـت چشـم آسمـان
اللّٰھم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجـْـ
🌹
متن شعر ولادت حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام - حاج #سیدمجید_بنی_فاطمه :
پدر خاک آمده به زمین
از فراسوی قله ی ادراک
رونمایی شده است در خلقت
دومین قید جمله ی لولاک
من چه گویم ز شان مادر او
بی نظیری که بی نظیر آورد
غیر از این نیست وصف بنت اسد
دختر شیر بود و شیر آورد
مستجیری به مستجار آمد
روح تازه گرفت بیت عتیق
کعبه ای که علی درونش نیست
چون رکابی شود بدون عقیق
صاحب خانه رفته در خانه
دیگر اذن دخول لازم نیست
حیدر از حفظ بود قرآن را
با وجودش نزول لازم نیست
بین آغوش احمد مکی
آیه هایی ز مومنون می خواند
عقل کل بود و با کراماتش
عاشقان را سوی جنون می خواند
کعبه تنها نه زادگاه علی
در نجف نیز خاک او کعبه است
سجده آورده ایم سمتش چون
اولین سینه چاک او کعبه است
ملک الموت پیشمرگش بود
او که شاگرد ذوالفقار علی است
خلقت اهل بیت کار خداست
مابقی هرچه هست کار علی است
کیست مولا ، همان که در کعبه
به روی شانه ی پیمبر رفت
شانه های نبی همان عرش است
حیدر از عرش هم فراتر رفت
گردش روزگار دست علی است
کهکشان دانه های تسبیحش
درِ خیبر شکسته ، چیزی نیست
فتح آن قلعه بود تفریحش
چند سالی درست قبل ازل
زندگی را شروع کرده علی
هر زمان رزق می رسد از راه
شک ندارم رکوع کرده علی
شب معراج مصطفی حس کرد
در پس پرده روبروی علی ست
به گواه فمن یمت یرنی
بازگشت همه به سوی علی ست
Madh_Hazrat-Ali_Banifatemeh_1397_a.mp3
6.56M
🔊به گواه فمن یمت یرنی
بازگشت همه به سوی علی ست...
🌺 #مدح حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام
🎤حاج سیدمجید #بنی_فاطمه
.
متن شعر روضه حضرت حر علیه السلام - شب چهارم ماه محرم - حاج حسن خلج:
ديد خود را در کنار نور و نار
با خدا و با هوي در گير و دار
گفت از چه زار و در وا مانده اي
کاروان راهي و درجا مانده اي
نيست اين در بسته راهت مي دهند
دو جهان با يک نگاهت مي دهند
غرقه خود را ديد و از بهر حيات
دست و پا زد سوي کشتي نجات
تائبم بگشا به رويم باب را
دوست مي دارد خدا توّاب را
اي سراپا آبرو خاکم به سر
پيش زهرا آبرويم را مبر
بعد از اين خشکيده بر لب خنده ام
بسکه از طفلان تو شرمنده ام
مهربان آلوده ام پاکم نما
زير پاي زينبت خاکت نما
ديد حر از پاي تا سر حُر شده
سنگ جسته گوهر خود ، دُر شده
رو به سويش کرد شاه عالمين
گفت با حر اينچنين مولا حسين
با سپاهت راه ، سد کردي به من
نيستي بد گر چه بد کردي به من
تو نبودي قلب پر غم داشتم
در سپاهم حُر تو را کم داشتم
ما پي امداد تو بر خواستيم
گر تو پيوستي به ما ، ما خواستيم
عذر کمتر جو که در اين بارگاه
عفو مي گردد به دنبال گناه
توبه را ما ياد آدم داده ايم
ما برائت را به مريم داده ايم
مُرده را ما خود مسيحا مي کنيم
درد را عين مداوا مي کنيم
نيستي در بين ما ديگر غريب
دوست مي دارم تو را مثل حبيب
سربلندي خصم دون پستت گرفت
خاک پاي مادرم دستت گرفت
گر چه صد جرم عظيم آورده اي
غم مخور رو بر كريم آورده اي
آب از سر چشمه ي تو گل نبود
سركشي از نفس بود از دل نبود
تو بدي كردي ولي بد نيستي
خوب دادي امتحان رد نيستي
گفت مس رفتم طلا بر گشته ام
نه طلا بل کيميا برگشته ام
از درش اکسير اعظم رفتم
يک نگه کرد و دو عالم يافتم
از ميان خيمه هاي بوتراب
يک صدا مي آيد آنهم آب آب
من نه باکم از هزاران لشکر است
ترس من از اشک چشم اصغر است
#شب_چهارم_محرم #حر
.
Shab4_Moharam_Khalaj.mp3
12.65M
🔊تو بدي كردي ولي بد نيستي
خوب دادي امتحان رد نيستي
▪️#روضه #شب_چهارم_محرم
🎤حاج حسن #خلج
⇦🕊 #قسمت_اول روضه حضرت حر ویژۀ ایامِ محرم _ شب چهارم محرم 96_ حاج میثم مطیعی↯
┄┅═══••↭••═══┅┄
#حر
┄┅═══••↭••═══┅┄
نیگام میکنی دوست دارم آب شم
میخوام ازخجالت برم تو زمین
بجز گریه چیزی ندارم دیگه ...
پشیمونم ازکار زشتم همین
چقدسخته احساس شرمندگی
یکی قفلُ از بغضِ من وا کنه
زمان کاشکی سمتِ عقب برمیگشت
زمین کاش زیرپام دهن واکنه
مسیر تو رو بستم از هر طرف
عذابم میده صحنۀ اون گناه
به قرآن دوست دارم از عمق دل
ببخشین،حلالم کنین،روم سیاه
*ای حر ...*
تو مگو ما را بدان شه بار نیست
با کریمان کارها دشوار نیست
*شب چهارم رسید ... زودتموم میشه همه دستای گدایی رو درگاه خدا بلند کنید ،باالحسینِ الهی العفو ...*
مسیر تو رو بستم از هر طرف
*گفت میرم کوفه ... اجازه نمیدم ... برمیگردم، اجازه نمیدم ... یه نگاهی کرد فرمود : "ثکَلَتکَ اُمُّک؛ ماتُرید مِنّی" مادرت به عذات بشینه از من چی میخوای؟! *
مسیر تو رو بستم از هر طرف
عذابم میده صحنۀ اون گناه
به قرآن دوست دارم از عمق دل
ببخشین،حلالم کنین،روم سیاه
یه جفت حلقۀ اشکِ دورِ چشام
یه جفت چکمۀ جنگی رو گردنم
اجازه بدی بر می گردم پیشت
میخوام اشتبامو تلافی کنم...
همون جوری که مادرت دوس داره
میخوام از غم عشق تو پر بشم...
همونجوری که مادرم دوس داشت
مثه روز اول بازم حر بشم ...
منو تویِ آغوش گرمت بگیر
بیا و قبول کن پشیمونیمو
با دستمال زردت بیا و ببند
دل خسته و زخم پیشونیمو
*وقتی رو زمین افتاد آقا رو صدا نکرد ... اما یه وقت دید یه دست مهربونی سر روبلند کرد،به دامن گذاشت"فَجَعَل یَمْسَهُ التّراب عَن وجهِه" آقا شروع کرد خاک ها روپاک کردن ... بعد فرمود :"َانت الحرُّ کماسَمَّتک امُّک" مادرت چه اسم خوبی برات گذاشت ...*
____
#حاج_میثم_مطیعی
#شب_چهارم_محرم
#روضه_حضرت_حر_علیه_السلام
#روضه_اصحاب_علیهم_السلام
#ویژه_ایام_محرم
╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯
۱
babolharam Motiee Shab04 a.mp3
7.59M
⇦🕊 #قسمت_اول روضه حضرت حر ویژۀ ایامِ محرم _ شب چهارم محرم 96_ حاج میثم مطیعی ۱
.
⇦🕊 #قسمت_پایانی روضه و توسل اصحاب"حر بن یزدی ریاحی" ویژۀ ایامِ محرم _ شب چهارم محرم 96_سید مهدی میرداماد↯
┄┅═══••↭••═══┅┄
#حر
┄┅═══••↭••═══┅┄
دیشب صدایت میزدم ای حُر! کجایی؟
تو حُر مایی، حُر مایی،حُر مایی
*ای خدا! میشه آقا به من و تو هم بگه: شما مال من هستید..*
تو بین دشمن بودی و من با تو بودم
هر لحظه از تو دل ربودم، دل ربودم
حُر! آندم که گفتم مادرت گرید برایت
*نفرین کرد به ظاهر،" ثَکَلَتْکَ اُمُّکَ"مادرت به عزات بشینه و گریه کنه، دیدن حُر سرش رو انداخت پایین،عرق شرم پیشانیش رو گرفت....ببین نفرین حُر، چه کرد به ظاهر با دلِ حُر*
حُر! آندم که گفتم مادرت گرید برایت
نفرین نکردم،بلکه می کردم دعایت
آنجا که گفت:چشم مادر بر تو گرید
می خواستم زهرای اطهر بر تو گرید
*یه جایی امام دست گذاشت که حُر به هم بریزِ، حُر اون ماهیت خودش رو نشون بده،ذات قشنگ خودش رو ، رو کنه،تا گفت: مادرت به عزات بشینه،سرش رو انداخت پایین،گفت:آقا! اگه هر کی غیر از شما اسم مادرمو آورده بود،زنده نمی موند، اما من چه کنم؟شما فرزندِ فاطمه اید،اسم مادرت زهراست...
حُر،حُر شد به خاطر ادبش،اگه دنبال عاقبت به خیری هستی،راهش همینه،احترام کرد به نام بی بیِ دو عالم..*
دانی که چون شد،دامن مارا گرفتی؟
تو احترامِ نامِ زهرا را گرفتی
می خواستم در این گلستان یاس باشی
می خواستم همسنگرِ عباس باشی
می خواستم زخم سرت را خود ببندم
بر زخم های پیکرت چون گُل بخندم
زهرا همان آغاز، هستت را گرفته
با چادرِ خاکیش دستت را گرفته
*حُر دشمنِ به ظاهر،الان مقابل امام ایستاده، تا اسمِ مادرش رو آورد،احترام کرد،گفت:مادرت زهراست،من جرأت ندارم حرف بزنم....
سادات منو ببخشن،میخوام بگم: دشمن شنید اسمِ مادرِ امام رو احترام کرد،ای نامرد مردمِ مدینه،دید فاطمه پشتِ دَرِ،دید صدای فاطمه پشت در میاد،حُر به نام مادر امام احترام کرد،اما نانجیب نوشت تو نامه اش: معاویه! اومدم برگردم،یاد علی افتادم،چنان لگدی به در زدم،صدای شکستن استخوان هاشو شنیدم....
شب حُر باید بری پشت در و دیوار،باید بری سر سفره ی حضرت زهرا...
حُر برگشت،چه برگشتنی، گفت:آقا! من اولین نفری بودم که راه رو بستم،میخوام اولین نفری باشم که جونم رو برات فدا می کنم،لَه لَه میزد برا شهادت،رفت میدان،خودش رفت،نوشتن:پسرش هم رفت،غلامش هم رفت،حق رو اَدا کرد،وقتی افتاد رو زمین،حُر یه لحظه به خودش نهیب زد..گفت:حُر! منتظر حسین نباش،حبیب باید منتظر حسین باشه،زهیر باید منتظر حسین باشه،تو همین که بهت اجازه داد جونت رو فدا کنی برات بسه،منتظر نباش،نوشتن فرق حُر شکافته شده بود،خون رو چشماش رو گرفته بود،یه مرتبه دید یه دست مهربون سرش رو از رو خاک برداشت،خون رو از چشماش پاک کرد،چشمش رو باز کرد دید آقاش حسینِ...کیا آرزو دارن موقع جون دادن آقاشون رو ببینن؟
به همه آرزوش رسید،اصلاً جون دادن با حسین،اصلاً درد یادش میره،زخم یادش میره،همتون اهل روضه اید،آقا لحظه ای از کنار حُر بلند نشد،تا حُر جون داد،بعد حُر رو گذاشت،خیلی از شهدای کربلا رو همین کارو کرد،نوشتن به دو دلیل می اومد بالا سر اصحاب و یارانش،دلیل اول این بود:عشقی که بین ارباب و بین اون اصحاب وجود داشت،حضرت می دونست اینا آرزوشونه اینا حسین رو ببینن،میشناخت یارانش رو،دلش نمی اومد کسی منتظر بشه،دلیل دوم خیلی سختِ گفتنش،میشناخت دشمن رو،خباثتِ دشمن رو خبر داشت،میدونست دشمن برا قهرمان بازی،دشمن برا تضعیف روحیه،زنده زنده سرها رو از بدن جدا میکنه،لذا خودش رو میرسوند،سر یاراش رو بغل می گرفت،کسی جلو نیاد،میذاشت راحت جون بدن،چشماش رو می بست،نذاشت کسی رو زنده زنده سر ببرن...
اما امان از اون لحظه ای که خودش افتاد رو خاک،هنوز داشت نفس می کشید، "و الشِّمْرُ جَالِسٌ عَلَی صَدْرِه" حسین......دستت رو بیار بالا،"بالحسین...." شب حُر و شبِ اصحابِ،الان وقت توبه است،توبه ی ما با حسین پذیرفتنی است، "بالحسین الهی العفو...."
خیلی لحظه ی آخر، لحظه ی مهمیه،ان شاء الله دَم جون دادنمون کسی باشه سرمون رو برداره از رو خاک، سر همه رو بلند کردی،رو دامن گرفتی،یه نفر نبود سرت رو از رو خاک،برداره...نه یه نفر بود، اون یه نفر هم سه ساله بود،یه جوری سر رو از روی خاک خرابه برداشت،سر خاکی رو گذاشت تو بغلش،هی نگاه کرد دید لب ها پاره پاره است،با گوشه ی معجرش خونها رو پاک کرد،خاکارو پاک کرد،نگاش به رگ های بریده افتاد...حسین..."اللهم عجل لولیک الفرج"...
________
#سید_مهدی_میرداماد
#شب_چهارم_محرم
#ویژه_ایام_محرم
#روضه_حضرت_حر_علیه_السلام
#روضه_اصحاب_علیهم_السلام
╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯
۲
Mirdamad-Shab_04 b.mp3
3.31M
⇦🕊 #قسمت_پایانی روضه و توسل اصحاب"حر بن یزدی ریاحی" ویژۀ ایامِ محرم _ شب چهارم محرم 96_سید مهدی میرداماد↯
┄┅═══••↭••═══┅┄
۲
⇦🕊 #قسمت_اول روضه و توسل ویژۀ ایامِ محرم _ شب چهارم محرم 96_سید مهدی میرداماد↯
┄┅═══••↭••═══┅┄
#حر
┄┅═══••↭••═══┅┄
هنوز شوق تو بارانی از غزل دارد
نسیم یک سبد آیینه در بغل دارد
خوشا به حال نسیمی که با تمام وجود
دخیل بر عَلَم و پرچم و کُتل دارد
*همه ی ما یه سال منتظر مُحرمتیم،عَلم ها و پرچم ها و کُتل ها،مشکی ها،کتیبه ها برِ بالا دلمون جلا بگیره.....*
خوشا به حال خیالی که در حرم مانده
و هر چه خاطره دارد از آن محل دارد
*خوش به حال اونی که بهترین لذت های عمرش تو راه کربلاست،هر چی حرف میزنه،میگه: یادش به خیر،چه کاری،چه سفری،چه زیارتی،بهش میگی: مگه تو این عالم غیر از کربلا هیچ جا نرفتی،میگه:رفتم یادم نیست،کربلاهاش یادمِ....بعضی ها هنوز کربلا نرفتن،ان شاءالله اصحاب کربلاییش امضاء می کنند...
یکی از شعرا میگه:خواب دیدم،تو عالم رؤیا از دنیا رفتم،دیدم تو قبرِ خودم خوابیدم،یه عده لباس جنگ،لباس رزم به تن، بالا سرم هستن،چهره ها نورانی،پرسیدم شماها کی هستید؟ فرمودند: ما شهدای کرلا هستیم،اومدیم بدرقه ات...میگه: دیدم ده،دوازده نفر بیشتر نیستن،گفتم: شهدای کربلا هفتاد و دو نفر هستن،گفتن: تو فقط اسم مارو برده بودی تو جلسه هات،اگه اسم بقیه رو هم می گفتی،بقیه هم می اومدن...
فکر نکنی تو مقامت کمِ،بعضی ها شرکت کننده هستن،بعضی ها دست اندرکارن،شرکت کننده به کی میگن؟کسی که اگر نیاد،یه اشاره می کنی بیا جلوتر،جای اون که نیومده پر میشه،اما دست اندرکار اگه نیاد باید فکر کنی یکی رو جاش بذاری،حالا من از شما سئوال می کنم،حبیب دست اندرکار کربلا بود یا شرکت کننده؟حبیب دست اندرکار بود،فرمانده ی سپاهِ اصحاب بود،روز اول ابی عبدالله همه پرچم ها و عَلم هارو داد،غیر از دوتا،گفتن:آقا اینارو هم بدید،فرمود:اینا صاحب دارن میان،صاحبش تو راهِ...
حبیبی که دست اندرکارِ،حبیبی که فرمانده ی سپاهه،آرزو داره جای شما برا حسین گریه کنه،همه آرزوش اینه یه بار دیگه عمری داشته باشه،گریه کن روضه ها باشه،این کم مقامی است؟ امشب مهمان سفره ی اصحابیم....*
خوشا به حال خیالی که در حرم مانده
و هر چه خاطره دارد از آن محل دارد
به یاد چایی شیرین کربلایی ها
لبم حلاوتِ "اَحلی من العسل" دارد
بگو چه شد که من اینقدر دوستت دارم؟
بگو محبت ما ریشه از ازل دارد
* آره،محبت ما مال دیروز و پارسال و پیرالسال نیست،محبت ما از اون روزیِ که گِلمون رو سرشتن،روز ازل،دلیل دارم برا حرفم،دلیلشم روضه ی امشبِ،وقتی حُر راهِ امام رو بست،حضرت یکی دو بار ازش پرسید،حُر!با منی یا بر عَلَیِّ منی؟ حُر سرش رو انداخت پایین گفت: "عَلیکَ یابن رسول الله"،من با شمام...
نوشتن حضرت سه مرتبه فرمود:"لاحول ولا قوة الا بالله..."یکی ازاصحاب پرسید:آقا! حُر وقتی راه رو بست،سه مرتبه فرمود:" لاحول ولا قوة الا بالله"،برای چی؟ آقا فرمود: اسم حُر رو من توی شهدای خودم دیده بودم...
آقا جان! اسم مارو هم توی غلامات دیده بودی؟ نکنه اسم ما تو نوکرات نباشه؟تو زائرات،تو عاشقات نباشه؟نکنه گناهام اسمم رو قلم بگیره؟...*
بگو چه شد که من اینقدر دوستت دارم؟
بگو محبت ما ریشه از ازل دارد
غلامتان به من آموخت در میانه ی خون
که روسیاهی ما نیز راه حل دارد
شاعر: سید حمیدرضا برقعی
*کسی نگه:من گنهکارم،شیطون اولین کاری که میکنه،جوری تو دلت رو خالی میکنه،هی به خودت میگی: ما که آب از سرمون گذشته....حُر با اون گناهی که مرتکب شد،گناه بالاتر از این،راه حسین رو ببندی،گناه بالاتر از این دلِ زینب رو بشکنی... اما یه لحظه برگشت،یه لحظه تصمیم گرفت،یه لحظه به خودش اومد،بعد این خانواده هم عجیب خانواده ای هستن،یه لحظه اومد خدمت آقا "هَل لی مِن توبه؟" آیا من اجازه دارم توبه کنم؟ حضرت اصلاً گذشته اش رو یادش نیاورد،نگفت:تو!حالا اومدی توبه کنی؟... حضرت فرمود:" اِرفَع رأسَک"سرت رو بالا بیار...
____
#اصحاب
#سید_مهدی_میرداماد
#شب_چهارم_محرم
#حضرت_حر
#روضه_حضرت_حر_علیه_السلام
#روضه_اصحاب_علیهم_السلام
#روضه_حضرت_حر
╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯
۳
Mirdamad-Shab_04 a.mp3
2.91M
⇦🕊 #قسمت_اول روضه و توسل ویژۀ ایامِ محرم _ شب چهارم محرم 96_سید مهدی میرداماد↯
┄┅═══••↭••═══┅┄
۳
.
#عید_غدیر_خم #غدیریه
سرود عید غدیر
🎤🎤 سبک #سرود _جواد_مقدم 👇👇
عید غدیره ، اشرف اعیاده
عید غدیره ، دل مهدی شاده
عید غدیره ، حالا که پا داده
به سرم افتاده ، بزنم باده
مستی ما بردن نام توئه ، یاعلی
شکر خدا دلم تو دام توئه ، یاعلی
خوشا کبوتری که جلد شماس ، یاعلی
یا اینکه خونش روی بام توئه ، یاعلی
همیشه میگم آقامه علی
گفته پیمبر بابامه علی
دل و دین و عقل و هوش و دنیامه علی
علی علی مولا ، مولا یاعلی
عید غدیره ، وقت عشق و شوره
عیدغدیره ، انفجار نوره
عیدغدیره ، غصه از دل دوره
دلامون مسروره ، همه چی جوره
موقع جشنه همه ی عالمه ، یاعلی
خنده نشسته رو لب فاطمه ، یاعلی
زمین و آسمون می خونن سرود ، یاعلی
میگن ملائک همه با زمزمه ، یاعلی
اشهدان مولامه علی
هرجا که باشم همرامه علی
دل و دین و عقل و هوش و دنیامه علی
علی علی مولا ، مولا یاعلی
*
عیدغدیره ، ستاره میباره
عیدغدیره ، بختم امشب یاره
عید غدیره ، دل چه شوری دار
غصه شد بیچاره ، جشن سرداره
می نویسم به جای شعر خط به خط ، یاعلی
علی امیرالمومنینه فقط ، یاعلی
دیوونه میشم میکشم ذکر هو ، یاعلی
وقتی اسم تو بیادش وسط ، یاعلی
نغمه روز و شبهامه علی
ترانه ی رو لبهامه علی
دل و دین و عقل و هوش و دنیامه علی
علی علی مولا ، مولا یاعلی
.
Moghadam-EidGhadir1393[03].mp3
4.37M
🔸عید غدیره ستاره میباره
🔸عید غدیره بختم امشب یاره
🎤🎤 جواد مقدم
🌺 سرود بسیار زیبا
❤️ #عید_غدیر #دهه_ولایت #صلوات
❤️
🕊انتظار چیست و منتظر کیست؟
🕊انتــظار یعنـــے؛
🕊انتظار یعنی #دروغ نگفتن...
🕊انتظار یعنی غیبت نکردن...
🕊انتظار یعنی تهمت نزدن...
🕊انتظار یعنی نماز به موقع خواندن...
🕊انتظار یعنی زکات دادن...
🕊انتظار یعنی چشم خود را کنترل کردن...
🕊انتظار یعنی قدم صحیح برداشتن...
🕊انتظار یعنی عمل به قرآن...
🕊انتظار یعنی احترام گذاشتن...
🕊انتظار یعنی با ادب بودن...
🕊انتظار یعنی کنترل سخن داشتن...
🕊انتظار یعنی #راستگو بودن...
🕊انتظار یعنی امانت دار بودن...
🕊انتظار یعنی دیگران را مسخره نکردن...
🕊انتظار یعنی امر به معروف کردن...
🕊انتظار یعنی نهی از منکر کردن...
🕊انتظار یعنی در راه خدا جهاد کردن...
🕊انتظار یعنی ...
آیا می توانیم خودمان رایک منتظر بنامیم.؟؟؟
❤️
🍃اَللّهُــمَّ عَجـِّـل لِوَلیِّــکَ الفَــــرَج
.
زده به دریا میر سپاه
#زمینه | #حاج_محمود_کریمی
#شب_نهم_محرم
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
زده به دریا میر سپاه
میون دشته شیر سپاه
شبیه چشمه اشک حرم
به دوش سقا مشک حرم
تو خیمه ها یک سه ساله
دلخوشی میده با ناله
زبون نگیرید عمو تو راهه
آروم بگیرید عمو تو راهه
دووم بیارید عمو تو راهه
چشای مادر خسته شده
چشای کودک بسته شده
توی دل پر تاب و تبش
شراره داره روی لبش
قنداقه دست ربابه
میگه به طفلی که خوابه
چشماتو وا کن عمو تو راهه
براش دعا کن عمو تو راهه
دشتو نگاه کن عمو تو راهه
خدا خدا کن عمو تو راهه
تو خیمه گاه هاشمیون
از توی خیمه جاریه خون
همه شهیدا منتظرن
از حال سقا باخبرن
با این بدن های بی سر
میشنوه قاسم از اکبر
آماده باشین عمو تو راهه
از غم رها شین عمو تو راهه
برای دستاش عمو تو راهه
بازم فدا شین عمو تو راهه
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
حاج محمود کریمی
به دست و پای دل، موی تو پیچید
#شور | #حاج_محمود_کریمی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
به دست و پای دل، موی تو پیچید
گم شده بودم اما روی تو تابید
من ذره بودم ولی ماه، شدم با خورشید
ای مهربونم ای عشق، بدم میدونم ای عشق
اگه میشه همیشه پیشت بمونم ای عشق
ای مهربونم ای یار، بدم میدونم ای یار
اگه میشه همیشه پیشت بمونم ای یار
علمدار علمدار علمدار
تمام دنیامو زدم به نامت
همه وجودم نورِ به احترامت
حرفمو ساده میزنم خیلی میخوامت
من اسمت و برای دلم میخونم ای عشق
اگه میشه همیشه پیشت بمونم ای عشق
من با کبوترای تو هم زبونم ای یار
اگه میشه همیشه پیشت بمونم ای یار
علمدار علمدار علمدار
هلاک تو بودن، ایل و تبارم
با احدی غیر از تو کاری ندارم
چشمام و از پرچم تو بر نمیدارم
یه گوشه ی حیاطت شد آشیونم ای عشق
اگه میشه همیشه پیشت بمونم ای عشق
درد من و خریدی، دردت به جونم ای یار
اگه میشه همیشه پیشت بمونم ای یار
ابالفضل، علمدار
شاعر: #حاج_محمد_صمیمی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
👇👇