༻﷽༺
آن ڪسے ڪه همہاش گریہے عاشورا بود
آب مےدید بہ یاد جگر سقا بود
چشمایش همہ شب هیأٺ واویلا داشٺ
تا نفس داشٺ فقط گریہ ڪن بابا بود
#شهادٺ_امام_سجاد_ع🥀
#پیامبرڪربلاےعشق💔
🏴#امام_سجاد_عليه_السلام:
◼️إنَّ عَمَّتي زَينَبَ مَعَ تِلكَ المَصائبَ و المِحَنِ النّازِلَةِ بِها في طَرِيقِنا إلَى الشّامِ ما تَرَكَتْ [تَهَجُّدَها] لِلَيلَةٍ
◾️عمّه ام ، زينب ، با وجود همه مصيبت ها و رنج هايى كه در مسيرمان به سوى شام به او روى آورد ، حتّى يك شب اقامه نماز شب را فرو نگذاشت .
📗وفيات الأئمه ، ص 441
.
.
#زمزمه علی اصغر:
کمان حرمله قدم کمان کرد
گل نشکفته من را خزان کرد
عجب تیری به حلقومش نشسته
که راهم را به سوی خیمه بسته
الهی حرمله از غم بسوزی
که دیگر خنجر طفلی ندوزی
.
.
#وداع_با_قتلگاه
به شام غریبان، رسیده دل من
الهی که روضهت، بشه مقتل من
همین ظهر امروز، گلوتو بریدن
همین ظهر امروز که شد صبح محشر
همین ظهر امروز، که حٌرمت شکستن
که غارت شد از اهل بیت تو مَعجر
دوباره من و یاد گودال
از این روضههای تو هیهات
چه بیغیرتم که نمردم، پای غمهات
«بمیرم برای غم تو»
دل کودکان خون، زمین و زمان خون
شده خط به خط دفتر روضهخوان خون
همین ظهر امروز، به شمشیر و نیزه
به سنگ و به چوب و عصا میزدندَت
تو خورشید زینب، تویی جان زهرا
که بی سر به روی زمین میکِشَندَت
تو و زینب بی پناهِت
نگاه یتیمان به راهِت
به جا مانده خاکستری از، خیمهگاهِت
«حسین ای پناه دو عالم»
کجا می روی ای، همه هستیِ ما؟
خداحافظ ای بی، سرِ إربا إربا
خداحافظ ای ماه، که بودی امیدم
خداحافظ، ای پهلوان رشیدم
خداحافظ ای گل، گل پرپر من
گل سرخ تشنه، علی اصغر من
خداحافظ ای قاسم من
خداحافظ ای اکبر من
خداحافظ ای جان من ای دلبر من
«خداحافظ از جان زینب»
خداحافظ عشقِ، دل بی قرارم
علی جان تو رو به، خدا می سپارم
حلالم کن آقا، چقد گریه کردم
چقدر این روزا زحمتت داده زهرا
حلالم کن آقا، که کاری نکردم
چقد حرف شنیدی از این اهل دنیا
حلالش کن این بستری رو
حلالش کن این قد کمونو
حلالش کن این خسته حال نیمه جونو
«خداحافظ از جان زهرا»
#سبک_حسین_جان_ای_آبروی_دوعالم
👇
⚪️🏴قربان حضرت علی اکبر علیه السلام که خداوند او را از مصادیق آیه تطهیر قرار داده است
در زیارت علیّ بن الحسین (علی اکبر) علیه السلام در نیمه شعبان منقول از مرحوم شیخ مفید چنین آمده است:
«السَّلَامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الصِّدِّيقُ الطَّيِّبُ الزَّكِيُّ الْحَبِيبُ الْمُقَرَّبُ!...
جَعَلَكَ مِنْ أَهْلِ الْبَيْتِ الَّذِينَ أَذْهَبَ اللهُ عَنْهُمُ الرِّجْسَ وَ طَهَّرَهُمْ تَطْهِيراً. (بحارالأنوار، ج101، ص338)
سلام بر تو ای بسیار راستگوی پاک نیکو و محبوب و مقرّب درگاه الهی!
خداوند تو را در زمره اهل بیتی قرار داده است که خداوند از ایشان رجس و پلیدی را برداشته است و ایشان را به طور ویژه پاک گردانیده است.
✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
#شب_هشتم_محرم
🔴سرنوشت عجیب یکی از قاتلان آلالله
-یعقوب بن سلیمان مىگوید: شبى با عدهاى نشسته و درباره شهادت امام حسین(ع) صحبت مىکردیم، یکى از اهل مجلس گفت: همه کسانى که در قتل امام حسین(ع) شرکت کردند، دچار بلاى جانى یا مالى شده یا خانواده اش گرفتار بلایى شده است، پیرمردى که در آنجا حضور داشت، گفت: من نیز در قتل او شرکت داشتهام، ولى تاکنون هیچ حادثه ناگوارى ندیدهام، اهل مجلس سخت بر او خشم گرفتند.
ناگهان چراغ نفتى خراب شد، برخاست که درستش کند، انگشتانش آتش گرفت، انگشتانش را فوت کرد، ریشش هم آتش گرفت، بیرون رفت که آتش را با آب خاموش کند، خود را در رودخانه انداخت، ولى باز هم آتش بالاى سرش میچرخید و همین که سرش را از آب بیرون مىآورد، با آتش مىسوخت و به این ترتیب مرد، خدا لعنتش کند.
-قاسم بن اصبغ بن نباته مىگوید: شخص زیبا و بسیار سفیدى از قبیله بنىدارم که شاهد قتل امام حسین(ع) بود را دیدم که سیاهرو شده بود، به او گفتم: به خاطر تغییر رنگ صورتت به زحمت تو را شناختم و گفت: مرد سفیدرویى از یاران حسین را که بر پیشانیش اثر سجده بود، کشته و سر او را به همراه بردم .
قاسم بن اصبغ بن نباته مىگوید: در روزى که او را کشته بود، او را خوشحال و سوار بر اسب دیدم که سر او را به سینه اسب آویزان کرده بود و این سر مرتب به دستان اسب مىخورد، به پدرم گفتم: کاش کمى آن سر را بالا میبرد، بین دستان اسب با آن سر چه مىکند. پدرم گفت: فرزندم! بلایى که بر سر او آوردهاند، دردناکتر از این بوده است .
همان شخص خودش به من گفت: از وقتى که او را کشتهام، هر شب در خواب به سراغم مىآید، شانهام را گرفته و مىگوید: راه بیفت، مرا به جهنم برده و در آن مىاندازد تا صبح شود، یکى از همسران او که صدایش را هنگام خواب شنیده بود، مىگوید: شب تا صبح از فریاد او خوابمان نمىبرد.
قاسم بن اصبغ بن نباته مىگوید: با عدهاى از جوانان قبیله پیش همسرش رفتیم و از همسرش حالات او را پرسیدیم، او گفت: خودش همه چیز را گفته و راست گفته است .
-عمار بن عمیر تمیمى مىگوید: هنگامى که سر عبیدالله بن زیاد ملعون و یاران او را آوردند، در حالى رسیدم که مردم مىگفتند: آمدند، هنگامى که سرها را آوردند، دیدم مارى در میان سرها رفت و در بینى عبیدالله بن زیاد ملعون وارد شد، آنگاه بیرون آمده و وارد بینى دیگرى شد.
#کرامات
🌹
01.mp3
6.89M
🏴 فرّوا الی الحسین
محمد حسین پویانفر
#محرم
#ما_ملت_امام_حسینیم
#امام_حسین
فرّوا الی الله ... که حسین هم بسوی خدا هدایت میکند.
امام_حسین_علیه_السلام۶.mp3
2.14M
🥀🌞🥀🌞🥀🌞🥀
👌 بالاترین رزق معنوی چیست؟
👌 نقطه مقابل محبت چیست؟
👌 چرا در زیارت عاشورا اول لعن می گوییم بعد سلام؟
👌 فرق محبت و مودت چیست؟
👌 چرا لعن مهمتر از محبت است؟
👌 سرعت سیر چه کسانی بیشتر است؟
⏰ مدت: ۳:۲۱ دقیقه
#امام_حسین علیه السلام
#استاد_کریمی
.
امام_حسین_علیه_السلام۷.mp3
2.69M
🥀🌞🥀🌞🥀🌞🥀
👈 محبت باعث چه چیزی می شود؟
👈 در ماه محرم چه اتفاقی می افتد؟
👈 نشانه کسی امام را بیشتر دوست داشته باشد چیست؟
👈 محبت چند نوع است؟
⏰ مدت: ۴:۳۰ دقیقه
#امام_حسین علیه السلام
#استاد_کریمی
.
امام_حسین_علیه_السلام ۹.mp3
1.31M
🥀🌞🥀🌞🥀🌞🥀
📍 محرم و بساط امام حسین باعث چه اتفاقی می شود؟
📍چگونه می توان امام را بیشتر دوست داشته باشیم؟
📍با مشکلاتی که در جامعه می بینیم باید چه برخوردی داشته باشیم؟
⏰ مدت: ۱:۳۸ دقیقه
#امام_حسین علیه السلام
#استاد_کریمی
.
امام_حسین_علیه_السلام ۸.mp3
1.29M
🥀🌞🥀🌞🥀🌞🥀
🔸 خداوند برای اینکه امام را بیشتر از خودمان دوست داشته باشیم چکار کرده؟
🔸 چرا شهدا درد متوجه نمی شوند؟
⏰ مدت: ۱:۳۵ دقیقه
#امام_حسین علیه السلام
#استاد_کریمی
امام_حسین_علیه_السلام ۱۰.mp3
2.62M
🥀🌞🥀🌞🥀🌞🥀
🍃 محبت اهل بیت در وجود کسی باشه چه حاصل هایی دارد؟
🍃 در فرازهای زیارت عاشورا در هر قسمت چند بار می توانیم بگویم ابا عبدالله؟
⏰ مدت ۵:۲۷ دقیقه
#امام_حسین علیه السلام
#استاد_کریمی
.
🔹
#مرثیه_امام_سجاد
السلام علیک یا سید الساجدین
سجادی و از سجده کن ها برتری تو
از هرکه مشتاق عبادت سرتری تو
اسلام بی حجت نمی ماند که تشنه است
از هرچه عباس است آب آور تری تو
داغ علی های پدر خونین دلت کرد
ای اربن اربا دل ! علی اکبر تری تو
در کربلا شمشیر بود و شام طعنه
در ازدحام سنگ بی سنگر تری تو
روزی علی بودی و خیبر را گرفتی
امروز منبر را مگر حیدر تری تو؟
آن خطبه قرآن یا تو بر منبر پیمبر؟!
اقراء به نام سر که پیغمبر تری تو
ابری است بعد از کربلا چشم تو ، هر روز
با روضه های سیلی و معجر ، تری تو
🔸شاعر:
#محسن_ناصحی
_________________________
🔹#مرثیه_امام_سجاد
بعد از آن واقعهٔ سرخ، بلا سهم تو شد
پیکر سوختهٔ کربوبلا سهم تو شد
بعد از آن واقعه، هفتاد و دو آیینه شکست
ناگهان داغ دل آینهها سهم تو شد
بعد از آن واقعه آشوب قیامت برخاست
بر سر نیزه سر خون خدا سهم تو شد
بعد از آن واقعه خون جوش زد از چشمانت
خطبهٔ اشک برای شهدا سهم تو شد
بعد از آن واقعه در هرولهٔ آتش و خون
در شب خوف و خطر خطبهٔ «لا» سهم تو شد
بعد از آن واقعه در فصل شبیخون ستم
خوردن زخم ز شمشیر جفا سهم تو شد
خیمهٔ نور تو در فتنهٔ شب سوخت ولی
کس نپرسید که این ظلم چرا سهم تو شد
بعد از آن واقعه، ای زینت سجادهٔ عشق
از دلت آینه جوشید، دعا سهم تو شد
بعد از آن واقعه، ای کاش که میمردم من
مصلحت نیست بگویم که چهها سهم تو شد
بعد از آن واقعهٔ سرخ حقیقت گل کرد
کربلا در تو درخشید خدا سهم تو شد
🔸شاعر:
#رضا_اسماعیلی
.
|⇦• #روضه
توسل به امام سجاد علیه السلام اجرا شده شب چهارم محرم ۹۸ به نفس حاج حسن خلج •✾•
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
دیدم به چشم خویش غمی ناشنیده را
در یک غروب سرخ بلای عدیده را
*چه خوب شد امشب دور هم جمع شدیم ، یه مجالی شد کمی درد دل کنیم ..*
با ناله ام زمین و زمان گریه میکند
از مادر ارث بردهام این اشک دیده را
من با همین لبان خودم نیمه های شب
بوسه زدم گلوی بریده بریده را
*از کدوم غم و غصه براتون بگم؟!همینقدر براتون بگم بابام اینقدر غریب بود که باید وقتی سلام میدم عرض کنم:
السلام علیک یا من دفَنه أهل القُریٰ .. یه مشت دهاتی جمع شدن بابامُ به خاک بسپارند.. توی همین صحرا حیرونُ سرگردون مونده بودن ، بدنهای بیسر روی خاکها ، من اومدم یکی یکی معرفی کردم .. بنی اسد ؛ این پیغمبر نیست .. داداش اکبرمه .. بنی اسد ؛ این پسرعموم قاسمه ..
از کدوم غم امام سجاد بگم ؟! از کدوم غصهش بگم ، از همهی شهادتا بگم از آقا گفتم .. از همهی اسارتها بگم از آقا گفتم ، بذارید دنبال دلم برم ..
بنی اسد دیدند آقا همهرو رها کرد ، اومد پشت خیمه گاه خاکهارو زیر و رو میکنه .. یه قنداقهی خونآلود پیدا کرد .. امشب شب گریهس .. اصلا مُلک گریه دربست در اختیار زین العابدین علیه السلام هست ..
آب میدید گریه میکرد
آتش میدید گریه میکرد
جوون میدید گریه میکرد
پیر میدید گریه میکرد
چهل سال آقا گریه کرد .
دلم میخواد همینجور آرام آرام بسوزی... بیصدا گریه کنی همونطور که مادرشون بیصدا گریه میکرد همسایهها خبردار نشن ..*
من با همین لبان خودم ، نیمه های شب
بوسه زدم گلوی بریده بریده را
*یادت نره امام زمان شاهد و حاضر و ناظر در جلسه هست ، یه جور روضه نخونیم قلب آقا رنجیده بشه .. خیلی دارم خودمُ حفظ میکنم آنچه به نظرم میرسه نگم اما اجازه بدید این جمله رو عرض کنم ..
یه وقت هست سر رو با یه ضربه جدا میکنند..
حسین .. غریب کربلا حسین ..
حسین .. شهید سر جدا حسین ..
از همه عذر میخوام .. اگر قرار باشه گفته بشه ان شالله شب عاشورا عرض میکنم ..*
یادم نمیرود که چگونه مقابلم
بستند دست عمهی محنت کشیده را
یادم نمیرود سر شب لحظهی فرار
*صدا زد عزیز برادرم ، چه کنیم ؟! فرمود علیکن بالفرار ..*
یادم نمیرود سر شب لحظهی فرار
فریادهای دختر گیسو کشیده را
*حسین .. جانِ اباعبدالله نخواه که من ازت بخوام ناله بزنی .. کربلا رفتی یا نه ؟! ان شاالله که کربلا نرفته توی مجلسمون نباشه .. شاید جای قدم های تو همون گیسوان ریخته باشه .. شاید همون جایی که توی کربلا پا گذاشتی دختر خورده باشه زمین .. شاید همون جایی که نشستی استراحت کنی خار رفت توی پای دختربچه ها ..شاید همون جا که نشستید روی خاک کربلا اشک بریزید ، زینب میدویده .. نمیدونم ..
غم و غصه من یکی دو تا نیست ..*
هنگام جابجائی سر روی نیزه ها
*توی هر منزلی سرهارو از روی نیزه ها برمیداشتن ، صبح دوباره میخواستن این سرهارو روی نیزه ها .. یه جوری ناله بزن تا من نتونم حرف بزنم .. جلوی چشم این زن و بچه ، جلوی چشم عمه جانم ، که هروقت سرشو بلند میکرد سر داداششو میدید ..*
ای جان من ، به نیزهی اعدا چه میکنی
آغوش ماست جای تو ، آنجا چه میکنی
*ما اومدیم برای حسین بمیریم ، دق کنیم ، گریه چیزی نیست ، سینه زدن چیزی نیست ..*
هنگام جابجایی سر ..
*چاره نداشته گفته سر ، باید میگفت سرها...
حالا یکی یکی در صندوقهارو باز میکنند ، سرهارو یکی یکی دوباره میارن نصب میکنند روی نیزه ها ..
لیلا داره نگاه میکنه ، نجمه خانوم داره نگاه میکنه ، وای از وقتی که رباب یه نگاه میکرد .
چرا فقط سر ابی عبدالله رو داره میگه
چون امام همه جا امام هست ، امام امام همه چیز توی این عالم هست ..*
هنگام جابجایی سر روی نیزه ها
دیدم شکاف حنجر و خون چکیده را
*آقاجانم ،توی مصائب جدتون هر مصیبتی رو دست میذاری خیال میکنی این دیگه آخرشه میری جلوتر میبینی واویلا .. شاعر یه مصیبتی رو داره متذکر میشه قبلش میخواد شمارو محکم کنه ، آرام کنه ، لذا میگه بدانُ گاه باش ..*
یک تار موی عمهی مارا کسی ندید
*این دیگه گریه داره ؟!.. پس همه این حرفایی که میزدیم تا حالا ، غارت چادر و معجر دروغ بود ؟!؟ نه نه ..*
یک تار موی عمهی مارا کسی ندید
پوشانده بود نور حسین آن حمیده را
زود بگمُ رد شم ..
بزم شراب و تشت طلا جای خود ولی
خون کرده صحنه ای دل محنت کشیده را
دشمن کنیز خواست و دیدم به چشم خویش
طفل یتیمُ وحشت و رنگ پریده را
ــــــــــــــــــ
#حاج_حسن_خلج
#روضه_امام_سجاد_علیه_السلام
#شب_چهارم_محرم
#ویژه_ایام_محرم
👇
روضه_حاج_حسن_خلج_شب_چهارم_محرم_الحرام.mp3
5.62M
#روضه توسل به #امام_سجاد علیه السلام اجرا شده شب چهارم محرم ۹۸ به نفس حاج حسن خلج
|⇦•روضه و توسل به راوی دشتِ کربلا ویژۀ ایام شهادتِ امام زین العابدین علیه السلام به نفس حاج مهدی سماواتی•✾•
•┄┅═══••↭••═══┅┄•
روزِ شهادتِ امام زین العابدین علیه السلامِ .. دلا باید بره مدینه و قبرستانِ بقیع کنارِ آن قبورِ با خاک یکسان شده ..
اَلسَّلامُ عَلَىک یا عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ یَا زَینَ العابِدینَ یَا بْنَ رَسُولِ اللّهِ ..
ان شالله به همین زودی از نزدیک عرضِ ادب کنیم تو حرمِ مطهرشون .. اونجا گریه کنیم برا اون آقایی که همۀ مصائبِ کربلا رو دیده .. همۀ مصائبِ کوفه و شام رو دیده .. تا قریبِ به چهل سال کارش همه گریه و ناله بود ...
جوان میدید گریه میکرد .. طفلِ شیرخواره میدید گریه میکرد .. غذا میاوردن میل کنه ، تا چشمش به می افتاد روضه می خواند .. قُتِلَ ابْنُ رَسُولِ اللَّهِ جَائِعاً .. آب می آوردن بنوشه ، گریه میکرد .. صدا میزد پسرِ رسولِ خدا رو با لبِ تشنه کشتن .. ای حسین جانم ..
امان از اون لحظه ای که میدید میخوان گوسفندی رو ذبح کنن .. حسینیا .. با گریه سوال میکرد ، آیا آبش دادید یا نه ؟!
میگفتن آقا ما مسلمانیم .. آب ندیم ذبح نمی کنیم .. گریه و ناله اش بیشتر میشد .. میفرمود کربلا پدرِ منو با لبِ تشنه کشتن ...
حسین ...
سوال کردن آقا تو این سفر به شما کجا خیلی سخت گذشت ؟!! سه مرتبه فرمود الشام .. الشام .. الشام .. اونجا دیگه هم رنجِ اسارت بود و خاکستر به سر و روشون ریختن .. هم خارجی خطابشون کردن .. مقابلشون همه مزمار و نی و چنگ و دف و تار زدن .. بانگِ شادی سر هر کوچه و بازار زدن .. ان شالله غلط باشه این چیزی که منتسبِ به وجودِ نازنینشِ ..
اُقاد ذَليلا في دمشق كانني
مِنَ الزَنج عبدُ غاب عنه نصير
*چون غلام ما رو به غل و زنجیر بسته اند ... من که حورانن کنیزند و بُوَد غِلمان غلامم*
و جَدي رسول الله في كل مشهد
و شَيخي اميرالمؤمنين امير
فياليت اُمي لم تلدني و لم اكن
يزيد يَراني في البلادِ اسير
*یعنی ای کاش مادر منو نمیزایید .. تا یزید منو این سان اسیر نبینه .. *
تا نمیدیدم یزید این سان اسیرِ هر دیاری
کاش در این عالم فانی نمیزایید مامم
____
#حاج_مهدی_سماواتی
#روضه_امام_سجاد_علیه_السلام
#امام_سجاد
#ویژه_ایام_صفر
┄•┄┅═══••↭••═══┅┄•
امام حسین ع
شهادت #امام_سجاد علیه السلام 🎵 منم و گریه و ناله... 🎙حسین #سیب_سرخی #زمینه 🏴
👆
#شهادت_امام_سجاد
سینه زنی زیبا ویژۀ ایام شهادتِ راوی دشتِ کربلا امام زین العابدین علیه السلام به نفس کربلایی حسین سیب سرخی
اباالعطشان .. حسین ..
منم و گریه و ناله .. خزونه باغی از لاله
مدینه روضه می خونم ، چهل ساله
به یاد عاشورا من ، چه خون دل ها خوردم
دلم می خواست که من هم ، تو کربلا می مردم
میرم از حال
عاشورا و گودال
یادم نمیره ، وآی ....
اباالعطشان .. حسین ..
نفس آخره یارم .. دیگه راحت میشم امشب
بازار برده ها رفتیم من و زینب
تموم آل الله و ، با کعب نی می بردن
دیدم که ناموسم رو ، تو بزم می ، می بردن
الشام الشام
سنگ از بالایِ بام
یادم نمیره ، وآی ...
اباالعطشان .. حسین ..
هوا هوای بارونه ، دیگه دلم پریشونه
خاطره هایِ شام و داغ ویرونه
به فکر دلداری رقیه که افتادن
جای عروسک دستش سر بریده دادن
رگ ها خونی
موی بابا خونی
یادم نمیره ، وآی ...
اباالعطشان .. حسین
____
#کربلایی_حسین_سیب_سرخی
#روضه_امام_سجاد_علیه_السلام
Zamineh-Shab12.mp3
4.75M
زمینه (منم و گریه و ناله...)
کربلایی سعیدرضااسدی
شب دوازدهم محرم الحرام ۱۴۴۲
.
#امام_حسین
#شعر_کربلا
اینجا روان اشک خلایق از دوعین است
اینجا مزار یوسف زهرا حسین است
اینجا شرف بر جنّت موعود دارد
اینجا ملک روی غبار آلود دارد
اینجا فضا بوی خدا همراه دارد
اینجا صفا از خون ثارالله دارد
اینجا زمینش لاله های یاس دارد
یک باغ گل از پیکر عبّاس دارد
اینجا کلام الله را در خون کشیدند
اینجا حسین ابن علی را سر بریدند
اینجا ز غصّه جان عالم بر لب آید
اینجا صدای مرکب بی صاحب آید
اینجا شرر بر قلب خیر النّاس افتاد
اینجا دو دست از پیکر عبّاس افتاد
اینجا روان خون دل از چشم رباب است
در گریۀ اصغر صدای آب آب است
اینجا گلوی خشک اصغر را دریدند
صید حرم را تشنه لب در خون کشیدند
اینجا علی اکبر ز صدر زین فتاده
اینجا پدر بر صورتش صورت نهاده
اینجا یتیم مجتبی داماد گردید
واویلتا بانگ مبارکباد گردید
اینجا خزان گردید گلهای مدینه
نیلی ز سیلی شد گل روی سکینه
اینجا به روی آل طاها آب بستند
پیشانی فرزند زهرا را شکستند
اینجا به خون زهرا دست و پا زد
در زیر تیغ شمر مادر را صدا زد
اینجا ز غم رنگ از رخ زینب پریده
بگذاشت لبها را به رگهای بریده
اینجا ولایت گلشنش آتش گرفته
اینجا یتیمی دامنش آتش گرفته
اینجا یتیمان سیلی از بیداد خوردند
از ترس، زیر خارها لب تشنه مردند
اینجا زدند آل علی را ظالمانه
اینجا ز دشمن خورد زینب تازیانه
اینجا سر فرزند زهرا بر سنان بود
دستش جدا از تیغ ظلم ساربان بود
.
.
#امام_حسین
#قتلگاه
چند لحظه ای نیست كه از من جدا شدی
در این زمانِ كم چقدر جا به جا شدی
یادش به خیر جای تو بر سینه ی نبی
حالا به روی خاك پُر از رَدِ پا شدی
از بس فشار ِ نعل تورا پخش كرده است
در خاكِ كربلا تو بی انتها شدی
تقصیر نیزه شد كه صدایت نمیرسد
راهِ گلو گرفته شده بی صدا شدی
....................
بلند مرتبه شاهم چه آمده به سرت؟
چقدر نیزه نشسته به رویِ بال و پرت
یكی یكی ز بلندیِّ تَل شمردم تا...
هزار و نهصد و پنجاه زخم بر جگرت
فقط تو از سر ِ زین بر زمین نیفتادی
هزار مرتبه من را زمین زده خبرت
غروب نیست، هوا روشن است، اما تو
تمام دشت شده مثل دود در نظرت
تویی كه زینت دوش پیامبر بودی
چرا به آخر گودال ختم شد سفرت؟
...
قبول كن كه شبیه حصیر افتادی
قبول كن ته گودال گیر افتادی
مخواه تا كه سر من به گریه بند شود
بگو چكار كنم از تنت بلند شود
بگو چه كار كنم آب را صدا نزنی
بگو چه كار كنم تا كه دست و پا نزنی
بگو چكار كنم از تو دست بردارند
برای پیكر تو یك لباس بگذارند
میان گریه ی من این سنان چه می خندد
دهان باز تو را نیزه دار می بندد
آهای شمر عبا را كسی ربود برو
بیا النگوی من را بگیر و زود برو
برای غارت پیراهنت بمیرم من
چرا لباس ندارد تنت بمیرم من
قرار نبود بیفتی و من نگاه كنم
و یا كه گریه به كوپال ذوالجناح كنم
مگر نبود مسلمان كه اینچنین زده اند
بلند مرتبه شاهِ مرا زمین زده اند
.
#شهادت_امام_سجاد
#زمینه
🏴سبک زمینه یا شور روضه ای شهادت امام زین العابدین علیه السلام
#زمینه_امام_سجاد_ع
#شور_امام_سجاد_ع
#چهل_سال
🏴بند اول
چهل سال/خونه قلب تبدار/دردم شد غم یار/روزم شد شب تار
چهل سال/من با هر بهونه/اشکام دونه دونه/میریزه رو گونه
خودم دیدم/خنجر و روی حنجر
خودم دیدم/میبرید از بابام سر
خودم دیدم/غصب انگشترش رو
خودم دیدم/روی نیزه سرش رو
امون از کربلا
🏴بند دوم
چهل سال/هر شب در عذابم/من در اضطرابم/گریون ربابم
چهل سال/هر شب بیقرارم/من آروم ندارم/یاد شیره خوارم
خودم دیدم/توی خیمه رباب و
خودم دیدم/تو چشاش اضطراب و
خودم دیدم/که سه شعبه رها شد
خودم دیدم/سر اصغر جدا شد
امون از کربلا
🏴بند سوم
چهل سال/گوشه گیره غربت/هستم من با محنت/با یاد اسارت
چهل سال/تلخه واسم ایام/میگم هر صبح و شام/ای وای از غم شام
خودم دیدم/مردای بی حیا رو
خودم دیدم/خنده ی شامیا رو
خودم دیدم/که دادن مارو آزار
خودم دیدم/عمه رو بِین اغیار
امون از شام غم
🙏التماس دعای خیر
✍️🎵ڪربلایی امیرحسین سلطانی
👇