🕯🏴 اهانت عبیدالله بن زیاد به سر امام حسین (علیه السلام) در کوفه
الأمالي للصدوق عن حاجب عبيد اللّه بن زياد: إنَّهُ لَمّا جيءَ بِرَأسِ الحُسَينِ عليه السلام أمَرَ فَوُضِعَ بَينَ يَدَيهِ في طَستٍ مِن ذَهَبٍ، وجَعَلَ يَضرِبُ بِقَضيبٍ في يَدِهِ عَلى ثَناياهُ، ويَقولُ: لَقَد أسرَعَ الشَّيبُ إلَيكَ يا أبا عَبدِ اللّه.
فَقالَ رَجُلٌ مِنَ القَومِ: مَه ! فَإِنّي رَأَيتُ رَسولَ اللّه ِ صلى الله عليه و آله يَلثِمُ حَيثُ تَضَعُ قَضيبَكَ. فَقالَ: يَومٌ بِيَومِ بَدرٍ.
الأمالى، صدوق ـ به نقل از دربان عبيد اللّه بن زياد ـ : هنگامى كه سر حسين آورده شد فرمان داد كه آن را جلويش در تشتى از طلا گذاشتند و با چوب دستى اش شروع به زدن بر دندان هاى او كرد و مى گفت: اى ابا عبد اللّه! زود پير شدى [و محاسنت سفيد گشت]!
مردى از قوم [حاضر در مجلس] گفت: دستْ نگه دار كه من ديدم پيامبر صلى الله عليه و آله دهان بر جايى مى نهاد كه تو چوب دستى ات را گذاشته اى.
ابن زياد گفت: روزى در برابر روز بَدر!
📚منابع:
الأمالي للصدوق، ص ٢٢٩
روضة الواعظين، ص ٢١٠
بحار الأنوار، ج ۴۵، ص ۱۵۴
#اسارت
#کوفه
#شب_جمعه
#سوم_امام_حسین_ع
.
🕯🏴جسارت عبیدالله بن زیاد (لعنة الله علیه) به دهان مبارک امام حسین (علیه السلام)
قالَ هِشامُ بنُ مُحَمَّدٍ: لَمّا وُضِعَ الرَّأسُ بَينَ يَدَيِ ابنِ زِيادٍ ، قالَ لَهُ كاهِنُهُ: قُم فَضَع قَدَمَكَ عَلى فَمِ عَدُوِّكَ. فَقامَ فَوَضَعَ قَدَمَهُ عَلى فيهِ ، ثُمَّ قالَ لِزَيدِ بنِ أرقَمَ: كَيفَ تَرى؟ فَقالَ: وَاللّه ِ لَقَد رَأَيتُ رَسولَ اللّه ِ صلى الله عليه و آله واضِعا فاهُ حَيثُ وَضَعتُ قَدَمَكَ
هشام بن محمّد مى گويد: هنگامى كه سر [حسين عليه السلام ] را پيشِ روى ابن زياد گذاشتند، پيشگوى او به وى گفت : برخيز و پايت را بر دهان دشمنت بگذار!
ابن زياد، برخاست و پا بر دهان سرِ بريده گذاشت و به زيد بن اَرقَم گفت : چه نظرى دارى؟
گفت: به خدا سوگند پيامبر خدا صلى الله عليه و آله را ديدم كه دهانش را بر همان جايى نهاده كه تو پايت را نهاده اى.
📚منبع:
تذكرة الخواصّ، سبط ابن جوزی، ص ٢٥٧
#اسارت
#کوفه
#شب_جمعه
#سوم_امام_حسین_ع
.
.
#دروازه_کوفه #حضرت_زینب
بسته از عشق،دو دستم به اسارت چکنم
چادر و مقنعه ام رفت به غارت چکنم
یاد داری که به من نیمه شبی مادر گفت
گر بیفتد سرِ بازار گذارت چکنم
حال افتاده گذارم سرِ بازار حسین
تو بگو بعد تو با دار وندارت چکنم
ای هلالم،بدنت بود پر از زخم هلال
وای با نعل فتاده سر و کارت چکنم
بدتر از سنگ به ما،نان صدقه می دادند
شد به ناموس تو در کوفه جسارت چکنم
بس که کوچک بوَد انگار که یک نی خالی است
سرِ شش ماهه به نی هست کنارت چکنم
یا به این طفل سه ساله سخنی گوی حسین
یا بگو باغم این دختر زارت چکنم
🔸شاعر:
#محمود_اسدی
____________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
.
#جواد_مقدم
دیدم اعضای تنت را جگرم سوخت علی
پاره های بدنت را جگرم سوخت علی
ناگهان زانویم افتاد زمین چون دیدم
طرز شانه زدنت را جگرم سوخت علی
چه کنم عمه نبیند بدن حمزه ایَت
مُثله دیدم بدنت را جگرم سوخت علی
لخته خونی که برون از گلویت آوردم
ریخت خون دهنت را جگرم سوخت علی
یوسفم کاش که میشد به میان حرمت
ببرم پیرهنت را جگرم سوخت علی
آن لبانی که اذان گفت بهم ریخته است
خُرد بینم دهنت را جگرم سوخت علی
نشد آخر لب عطشان تو را آب دهم
چه کنم سوختنت را جگرم سوخت علی
گر نیایند جوانان حرم یاری من
که برم خیمه تنت را جگرم سوخت علی
#حضرت_علی_اکبر
#شب_هشتم_محرم_1398
#روضه_خوانی
#دمام_زنی
#دمام
Moghadam-Shab8Moharram1398[05].mp3
3.59M
▪️دیدم اعضای تنت را جگرم سوخت علی▪️
🎤 سبـک : روضه - دمام زنی
🗓مراسم : شب هشتم محرم الحرام
#ماه_محرم
#کوفه
#مرثیه
#غزل
باور نمیکنم سر بازار بردنت
نامحرمان به مجلس اغیار بردنت
از سینۀ حسین، تو را چکمهای گرفت
از کربلا به کوفه، به اجبار بردنت
پای سفر نداشتی ای داغدار درد
با یک سر بریده به اصرار بردنت
پهلو کبود! گریه کنان تازیانهها
با خاطراتی از در و دیوار بردنت
فهمیده بود شمر، غرورت شکسته است
از سمت قتلگاه علمدار بردنت
تو از تمام کوفه طلبکار بودی و
در کوچههاش مثل بدهکار بردنت
@emame3vom
#وحید_قاسمی
#صلوات
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
.
#ماه_محرم
#کوفه
#مرثیه
#غزل
بعد از تو گوشواره به دردم نمیخورد
رخت و لباس پاره به دردم نمیخورد
اي آفتاب برسر زینب طلوع کن
این چند تا ستاره به دردم نمیخورد
نزدیک تربیا که کمی درد دل کنیم
تنها همین نظاره به دردم نمی خورد
ما را پیاده کن، سرمان سنگ میخورد
این بودن سواره به دردم نمیخورد
چندین شب است منتظرصحبت توأم
حرفی بزن، اشاره به دردم نمیخورد
این ها مرابه مجلس خوبی نمی برند
بعد از تو استخاره به دردم نمیخورد
این سنگها هنوزحسابم نمی کنند
با این حساب چاره به دردم نمیخورد
@emame3vom
#علی_اکبر_لطیفیان
#صلوات
#اشعار_ناب_آیینی 🔹
.
بسمالله الرحمن الرحیم
#ماه_محرم
#حضرت_زینب_س
#کوفه
#اسارت
#غزل
#مرثیه
وقتی به روی نیزه سرت میشود بلند
آه از نهاد دور و برت میشود بلند
زینب مقابل سر تو میخورد زمین
گرچه دوباره پشت سرت میشود بلند
افتاده بال زخمی تو زیر پا ولی
در دست باد سرخ پرت میشود بلند
این گوش تیز نیزه صدای تو را شنید
از چه صدای مختصرت میشود بلند
کمکم ز چشم اهل حرم دور میشوی
کمکم که دود در نظرت میشود بلند
این جای زخم داغ جگر گوشهات علیست
خون دلی که از جگرت میشود بلند
در آسمان علقمه خورشید کربلا
دارد به پای تو قمرت میشود بلند
کنج تنور یاد مناجات دیشبی
در سجده هستی و سحرت میشود بلند
@emame3vom
#محمدامین_سبکبار
#صلوات
🔹️ #اشعارناب_آیینی 🔹
.
#محرم
#امام_حسین_علیه_السلام
#حضرت_زینب_س
#کوفه
#شام
#اسارت
#غزل
#مرثیه
هی از این نیزه به آن نیزه مکانت دادند
کوچه کوچه به همه شهر نشانت دادند
پیش چشمان من از نی که زمین افتادی
از روی خاک به سر نیزه تکانت دادند
هدف سنگ پرانی کنیزان شده ای
خوب ای قاری من مزد بیانت دادند
نیزه ی داغ اگر جان تو را سوزانده
داغ مسمار درِ خانه نشانت دادند
حرمله بیشتر از هر کس دیگر شاد است
با نشان دادن او زخم زبانت دادند
با دف و هلهله تا قافله بازاری شد
چه عذابی به علمدار جوانت دادند
@emame3vom
#حسن_کردی
#صلوات
🔹️ #اشعارناب_آیینی 🔹
#ماه_محرم
#کوفه
#مدح_مرثیه
#غزل
عیسی شدی که این همه بالا ببینمت
بالای دست مردم دنیا ببینمت
بعد از گذشت چند شب از روز رفتنت
راضی نمیشود دلم حالا ببینمت
اما چه فایده؟ خودت اصلا بگو حسین
وقتی نمی شناسمت آیا ببینمت؟
امروز که شلوغی مردم امان نداد
کاری کن ای عزیز که فردا ببینمت
شب ها چه دیر می گذرد ای حسین من
ای کاش زود صبح شود تا ببینمت
حالا هلال تو سر نیزه طلوع کرد
تا ما "رایت، الا جمیلا" ببینمت
گفتی سر تو را ته خورجین گذاشتند
چه خوب شد نبوده ام آنجا ببینمت
تو سنگ میخوری و سرت پرت می شود
انصاف نیست بین گذرها ببینمت
فعلا مپرس طرز ورود مرا به شهر
بگذار گوشه ای تک و تنها ببینمت
@emame3vom
#علی_اکبر_لطیفیان
#صلوات
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
#زمینه_شهات_امام_سجاد_ع
#سبک_ریان_بن_الشبیب
#دنبال_قافله
☑️بنداول
دنبال قافله به دستم سلسله
می دویدم
با تنی مجروح و پای پر ابله
می دویدم
.....
به یاد اصغر رباب می سوخت رباب می سوخت رباب می سوخت
با دیده ی تر رباب می سوخت رباب می سوخت رباب می سوخت
با قلبه مضطر رباب می سوخت رباب می سوخت رباب می سوخت
تو هرمکان رو نی زدن چوب به لب بابام
میونه بزم مِی زدن چوب به لب بابام
بابای بی سر غریب مادر
☑️بنددوم
می خوردیم بی امون لگد و تازیون
از این و اون
می دیدم که می زد به لبت خیزرون
با چشمه خون
یه عده اشرار
زدن مارو زدن مارو زدن مارو
تو کوچه بازار
زدن مارو زدن مارو زدن مارو
میونه انظار
زدن مارو زدن مارو زدن مارو زدن مارو
چهل ساله کارم
فقط گریه س فقط گریه س فقط گریه س
چهل ساله یارم
فقط آه و فقط ناله س فقط ناله س
بابای بی سر غریب مادر
☑️بندسوم
ای وای از شهرشام ای وای از دحام
ای وای ای وای
ای وای از کوچه و از نگاه عوام
ای وای ای وای
به اشکای ما
می خندیدن می خندبدن می خندیدن
دور و بر ما
می رقصیدن می رقصیدن می رقصیدن
حال مارو که
نفهمیدن نفهمیدن نفهمیدن نفهمیدن
چهل ساله کارم
فقط گریه س فقط گریه س فقط گریه س
چهل ساله یارم
فقط آه و فقط ناله س فقط ناله س
بابای بی سر غریب مادر
☑️بندچهارم
می بینم گهواره بچه ای شیر خواره
محزونمی شم
می بینم هر جایی روسریه پاره
گریون می شم
چهل ساله کارم
فقط روضه س فقط روضه س فقط روضه س
چهل ساله کارم
فقط نوحه س فقط نوحه س فقط نوحه س
چهل ساله کارم
فقط گریه س فقط گریه س فقط گریه س
بابای بی سر غریب مادر
#شعرای_آیینی #امام_سجاد
#رضا_نصابی
#مجید_مرادزاده
کانال کربلایی مجید مرادزاده
#فقط_مشغول_امام_حسین_باش❗️
🍃آیت الله بهاء الدینی: دائما به امری از امور دستگاه امام حسین علیه السلام مشغول باشید. و الا حساب کتاب ، آن طرف دقیق تر از این حرفاست.
#حساس_ترین_لحظات...
از اذان ظهر که حدودا جنگ شروع میشه تا ساعت سه همه اصحاب امام شهید میشن و این ساعت لحظاتیه که امام تنها میشوند و اوج غربت امامه . تا حدود یک ساعت میجنگند امام و حدود ساعت چهار با ضربات متعدد از اسب سرنگون میشه و حدود سه ساعت تو گودال قتلگاه تو خون خودشون دست و پا میزدن و کسی جرات نداشت جلو بیاد تا اینکه نزدیک غروب سر مبارک اشرف کائنات از بدن جدا میشه...
یا الله
اجرک الله یا بقیه الله
آیت الله #بهجت(ره):
🍃حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها با همان وصیتی که کرد شبانه دفن شود، پیروز شد و پیروز است.
بعد از شهادت امام حسین علیه السلام، حضرت زینب در اسارت آنچنان مردانه خطبه میخواند که گویی در تخت سلطنت قرار دارد.
امام سجاد علیه السلام درحال اسارت و در حالی که غل و زنجیر به گردن داشت به سائل، شاهانه کمک میکند
ما چنین بزرگانی داریم که همه چیز ما از کاناآنهاست، ولی گویا آنها را نداریم!"
سلام مهدی جان(عج)
لحظه ها رامتوسل
به دعاییم بیا
سالیانی است که
دل تنگ شماییم بیا
آسمان خواهش یک
جرعه نگاهت دارد
نه که مافاطمه(س)هم
چشم به راهت دارد
اللهم عجّل لولیک الفرج
🌹✨
#زمینه_اسارت_اهل_بیت_ع
#دروازه_کوفه
#سبک_ریان_بن_الشبیب
#بازجرکشتن_تورو
🔘🔘🔘🔘
☑️بنداول
با زجر کشتن تورو با صبر کشتن تورو
اخر این قوم
ماه نیزه نشین خواهرت و ببین
بین مردم
....
با تازیونه
زدن مارو زدن ما رو زدن مارو زدن مارو
چه وحشیونه
زدن مارو زدن مارو زدن مارو
خنجر از روی کین از دست اون لعین
شد حاصلت
لگد خرد دخترت سیلی خرد خواهرت
از قاتلت
تو رفتی و رفتم
تو بازارا تو بازارا تو بازارا
تورفتی و دیدم
چه ازلرا ازارا ازارا ازارا
غریب مادر عزیزخواهر
┄•┄┅═══••↭••═══┅┄•
☑️بنددوم
از بعد قتلگاه/شد کارم اشک و آه
ای وای ای وای
مِن بعدِالکربلا/آه از شام بلا
ای وای ای وای
توکوفه داداش کتک خوردیم تا که اسمت رو میبردیم
کنار رأست کتک خوردیم تا که اسمت رو میبردیم
ای وای از کوفیا/مردای بی حیا
هرجا هرجا
میگرفتن نشون سرها رو بی امون
رونیزه ها
هزار دفه مُردم داداش مُردم داداش مُردم داداش مُردم
سنگ جفا خوردم داداش مُردم داداش مُردم
غریب مادر عزیزخواهر
💠💠💠9⃣1⃣4⃣💠💠💠
┄•┄┅═══••↭••═══┅┄•
#شعرای_آیینی
#کربلایی_رضا_نصابی
#شاعرسبکسازڪربلایے_مجیدمرادزاده
کانال کربلایی مجید مرادزاده
❖﷽❖
#قرآن_و_راس_الحسین_ع
#آیاتی_که_امام_حسین_ع_در_واقعه_عاشوراء_تلاوت_نمود
📜و از زيد بن ارقم روايت كردهاند كه گفت:من در غرفۀ خانۀ خود نشسته بودم ناگاه صداى هجوم عام و خروش عوام به گوشم رسيد،چون سر از غرفه بيرون كردم ديدم كه سرها بر نيزهها كردهاند و يك سر در ميان آنها مانند آفتاب مىدرخشد و نور از آن ساطع مىگردد ،چون به نزديك غرفۀ من رسيدند،غرفه از شعاع آن سر منوّر شد،ديدم كه لبهاى او حركت مىكند،چون گوش دادم،سورۀ كهف تلاوت مىنمود به اين آيه رسيده بود:
🎇 أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحابَ الْكَهْفِ وَ الرَّقِيمِ كانُوا مِنْ آياتِنا عَجَباً
ﺁﻳﺎ ﮔﻤﺎﻥ ﻛﺮﺩﻱ ﻛﻪ ﺍﺻﺤﺎﺏ ﻛﻬﻒ ﻭ ﺭﻗﻴﻢ ﺍﺯ ﻧﺸﺎﻧﻪ ﻫﺎﻱ ﺷﮕﻔﺖ ﺍﻧﮕﻴﺰ ﻣﺎ ﺑﻮﺩﻧﺪ ؟ [ ﭼﻨﻴﻦ ﻧﻴﺴﺖ ; ﺯﻳﺮﺍ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺩﺭ ﭘﻬﻦ ﺩﺷﺖ ﻫﺴﺘﻲ ﻧﺸﺎﻧﻪ ﻫﺎﻳﻲ ﺷﮕﻔﺖ ﺍﻧﮕﻴﺰﺗﺮ ﺍﺯ ﺍﺻﺤﺎﺏ ﻛﻬﻒ ﺍﺳﺖ . ](کهف/٩)
پس مويهاى بدن من راست ايستاد.
چون نيك نگريستم،شناختم كه سر مبارك حضرت امام حسين عليه السّلام است، گفتم:اى فرزند رسول خدا امر تو از امر اصحاب كهف و رقيم عجيبتر است .
به روايتى ديگر:چون سر آن حضرت را در صيارف كوفه بر سر نيزه كردند،شروع كرد به آواز بلند به خواندن سورۀ كهف،و تا اين آيه خواند
🎇 إِنَّهُمْ فِتْيَةٌ آمَنُوا بِرَبِّهِمْ وَ زِدْناهُمْ هُدىً
ﺁﻧﺎﻥ ﺟﻮﺍﻧﻤﺮﺩﺍﻧﻲ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﻛﻪ ﺑﻪ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺷﺎﻥ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺁﻭﺭﺩﻧﺪ ، ﻭ ﻣﺎ ﺑﺮ ﻫﺪﺍﻳﺘﺸﺎﻥ ﺍﻓﺰﻭﺩﻳﻢ .(کهف/١٣)
و ديدن اين معجزه براى هدايت آن كافران فايده نبخشيد بلكه موجب مزيد ضلالت ايشان شد .
به روايت ديگر:چون سر مقدّس مبارك آن بزرگوار را در كوفه بر درخت آويختند، اين آيه خواند:
🎇 وَ سَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ
يعنى:زود باشد كه بدانند آنها كه ستم كردند كه بازگشت ايشان به كجا خواهد بود .(شعراء/228)
📚جلاء العیون، صفحه 723
علامه محمدباقر مجلسی
.
ما رایت الا جمیلا
اين كيست اين كه سجده كند عشق در برش
اين كيست اين كه سينه درند در برابرش
اين كيست اين كه از جلوات مطهرش
عالم نبود غير غباري ز محضرش
فرموده است از بركاتش برادرش
"آئينهدار حيدر كرار زينب است"
**** *
تا كوچهاش قبيله ليلا ادامه داشت
تا خانهاش گدايي عيسي ادامه داشت
در چشم او تلاطم دريا ادامه داشت
بر قامتش قيامت مولا ادامه داشت
زينب نبود حضرت زهرا(س) ادامه داشت
"خاتون خانهدار دو دلدار زينب است"
*
سرچشمههاي پرطپش كوهسار از اوست
دريا از اوست جذبه هر آبشار از اوست
تيغ كلام فاطمياش آب دار از اوست
تفسير آيههاي غم و انتظار از اوست
آري تمام هيمنه ذوالفقار از اوست
"از كربلا بپرس علمدار زينب است"
*
سوگند بر شكوه دل مرتضايياش
بر جلوههاي حيدرياش مجتبايياش
سوگند بر تقدس كرب و بلايياش
بر ريشههاي چادر سبز خدايياش
سوگند بر نماز شب كبريايياش
"تا روز حشر كعبه ايثار زينب است"
*
شمس حجاب گنبد دوار زينب است
بدر سپهر عصمت و ايثار زينب است
محبوبه حبيه دادار زينب است
مسطوره سلاله اطهار زينب است
اذن دخول در حرم يار زينب است
"منصوره نرفته سر دار زينب است"
*
نون و قلم نبي است و مايسطرون حسين
طاق فلك علي است به عالم ستون حسين
خلقت تمام حضرت زهراست خون حسين
هستي تمام ظاهر و مافي البطون حسين
با يك قيامت است هم الغالبون حسين
"در اين قيام نقطه پرگار زينب است"
*
سردار سرسپرده جولان عشق كيست؟
تنها امير فاتح ميدان عشق كيست؟
عشق است حسين و گوش به فرمان عشق كيست؟
روح دميده در تن بيجان عشق كيست؟
علامه مفسر قرآن عشق كيست؟
"تفسير آيهها همه اسرار زينب است"
*
ققنوس و هم از پي او در توهم است
فانوس وصف در صفت وصف او گم است
قاموس اقتدار و وقار و تلاطم است
پابوس او تمامي افلاك و انجم است
كابوس شام و دولت نامرد مردم است
"بر فرق ظلم تيغ شرربار زينب است"
*
پيداترين ستاره ديباي خلقت است
زيباترين سروده لبهاي خلقت است
زهراترين زهره زهراي خلقت است
ليلاترين ليلي ليلاي خلقت است
شيواترين سئوال معماي خلقت است
"گنجينه جزيره اسرار زينب است"
*
ذرات و كائنات همه مرده يا خموش
در احتجاج بود زني يك علم به دوش
قلب جهان به عمق زمين غرق جنب و جوش
آتشفشان قهر خداوند در خروش
هوهوي ذوالفقار علي ميرسد به گوش
"اين رعد و برق نيست كه انگار زينب است"
*
خورشيد روي قله ني آشكار شد
كوچكترين ستاره سر شيرخوار شد
ناموس حق به ناقه عريان سوار شد
هشتاد و چهار خسته به هم همقطار شد
زيباترين ستاره دنبالهدار شد
"در اين مسير نور جلودار زينب است"
*
چشم ستاره در به در جستجوي ماه
بر روي نيزه ديده زينب گرفت راه
مبهوت مينمود به سرنيزهاي نگاه
آتش كشيد شعله ز دل تا كشيد آه
كاي جان پناه زينب و اطفال بيپناه
"راحت بخواب چونكه پرستار زينب است"
*
پشتش شكست،بس كه بر او،آسمان! گريست
حتي به حال و روز دلش كاروان گريست
از خندههاي حرمله و ساربان گريست
بر گيسوان شعله ور كودكان گريست
از ضربههاي دم به دم خيزران گريست
"بر خيل اشك قافله سالار زينب است"
*
آن شانه صبور صبوري زما ربود
آن قامت غيور قيامت بپا نمود
آن شيرزن حماسه عباس را سرود
با دست خويش بيرق كرببلا گشود
بر بالهاي زخمياش اي واي جا نبود
"غم را بگو بيا كه خريدار زينب است"
*
زينب اگر نبود اثر كربلا نبود
شيرازهاي براي كتاب خدا نبود
زينب اگر نبود علم حق بپا نبود
اين خيمهها و پرچم و رخت عزا نبود
يك يا حسين بر لب ما و شما نبود
"در كار عشق گرمي بازار زينب است"
#محمود_کریمی
⚫️بعد از کربلا چه گذشت..
🔷 در این روز دفن شهدای کربلا توسط قبیله بنی اسد و با راهنمایی و نظارت امام سجاد (علیه السلام) که به صورت معجزه به کربلا برگشته بود تا اجساد را شناسایی و دفن کنند، در کربلا صورت گرفت.
🔵چون اسرا را وارد کوفه کردند ابن زیاد دستور داد تمام مردم شهر در قصر اجتماع کنند
🌸سر حسین ابن علی علیه السلام در داخل سپر کنار ابن زیاد قرار داشت،با چوب بر لب و دندان ابی عبدالله می زد و میخندید...
🌹 زید ابن ارقم که از صحابه رسول خدا بود وقتی مشاهده کرد ابن زیاد ضربات خود را مانند باران بر لب و دندان ابی عبدالله وارد میکند... صدا زد:
📛 ابن زیاد!! چوب را از لبان حسین بردار که بخدا قسم مکرر در مکرر دیدم که رسول این لبها را میبوسید...
☘سپس شروع به گریستن کرد...
♨️ابن زیاد گفت: خدا همواره چشمانت را بگریاند که برای پیروزی خدا گریه میکنی! اگر نبود که پیر و خرفت شده و عقلت را از دست داده ای، میدادم همین الان سرت را از بدنت جدا کنند!
🌹زید گفت: پسر زیاد با امانت رسول خدا چه کردی...؟! سپس از مجلس خارج شد و گفت: شما مردم عرب از امروز همگی برده خواهید بود که پسر پیغمبر خدا را کشتید و پسر مرجانه را امیر خود قرار دادید تا نزدیکان شما را بکشد !
🌷حضرت زینب سلام الله علیها در حالیکه پست ترین لباسها را بر تن داشت در گوشه ای از مجلس ابن زیاد نشست . زنان و کنیزان اطرافش را گرفتند.
💠 ابن زیاد سه بار پرسید: این زن که اینچنین گوشه نشینی اختیار کرده کیست؟ کسی جواب او را نداد تا اینکه یکی از زنان گفت: این زینب دختر فاطمه دختر رسول خداست.
♨️این بار ابن زیاد با شماتت گفت: خدا را سپاس که شما را کشت و حرکتتان را باطل گردانید.
🌹زینب کبری فرمود: خدا را حمد میکنم که به وسیله پیامبرش مارا گرامی داشت و از پلیدیها پاک ساخت،همانا فاسق رسوا میشود و فاجر دروغ میگوید و او غیر از ماست پسر مرجانه!
♨️ابن زیاد: دیدی خدا با برادرت چه کرد؟
🌷حضرت زینب: من جز زیبایی و خوبی چیزی ندیدم،اینها جماعتی بودند که خدا شهادت را بر ایشان مقدر کرده بود و به قتلگاه آمدند.و روزی خدا میان تو و ایشان را جمع میکند و با تو مخامصه میکنند آنگاه خواهی دید که پیروز کیست،مادرت به عزایت بنشیند پسر مرجانه.
♨️ابن زیاد از نحوه ی پاسخگویی حضرت زینب به خشم آمد و خواست او را بکشد.عمروبن حریث گفت: این زن از مصیبت نزدیکانش ناراحت است و نباید اورا مواخذه کرد.
♨️ابن زیاد : خدا قلب مرا شفا داد و راحت نمود از طرف برادر سرکش تو و پیروانش!
🌷حضرت زینب: بجانم قسم بزرگان مرا کشتی و خاندان مرا نابود ساختی و ریشه های مرا بریدی ،اگر اینها شفای توست..،پس شفا یافتی!
♨️ابن زیاد با مغالطه گری گفت: این زن شاعر و سخنور است مانند پدرش!
♨️سپس ابن زیاد نگاهی به اسرا انداخت و امام زین العابدین را دید و پرسید: کیست این؟
گفتند: علی ابن الحسین.
♨️ابن زیاد: مگر خدا علی ابن الحسین را در کربلا نکشت؟
🌺امام سجاد: برادر دیگری داشتم به اسم علی که شما او را کشتید .
♨️ ابن زیاد با وقاحت فریاد کشید: نه خدا او را کشت!
🌸 امام سجاد فرمود: آری خدا جان هرکس را هنگام مرگ میگیرد و هیچکس نمیمیرد مگر به اذن او.
🔥 جسارت و حاضرجوابی امام خشم ابن زیاد را برانگیخت و فریاد زد: تورا چنین جراتی است که جواب مرا میدهی!!جلاد نفسش را بگیر!
🌹حضرت زینب با شنیدن این سخن از جا پرید و امام سجاد را در بغل گرفت و گفت: پسر مرجانه! خونهایی که از ما ریختی کافی نیست برایت ؟ غیر از این جوان چه کسی را برای ما باقی گذاشتی؟ اگر میخواهی اورا بکشی اول مرا بکش!
🔥 ابن زیاد نانجیب شرمنده شد و با تعجب گفت: چه خویشاوندی عمیقی! براستی حاضر است با او کشته شود...
..
📘ارشاد ص228،
📘طبری 371/7
📘 نفس المهموم ص 404
📘 کامل 81/4
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صلي الله عليكِ
يا ام المصائب يازينب کبری سلام الله علیها
سلام علی قلب زینب الصبور
این زن که در نوشتنش این قدر مطلب است
شرح کتاب حیدر و زهراست زینب است
زینب همان کسی که شریک برادر است
زینب همان کسی است که عباس پرور است
از جان عشق خون خدا را ادامه داد
بعد از حسین کرببلا را ادامه داد
عباس آنکه قامت خود را هیچ خم نکرد
یک بار هم برابر او قد علم نکرد
وقتی صدای خطبه زینب بر آمده
گفتند کوفیان نکند حیدر آمده .
با دست بسته است ، ولی دست بسته نیست
زینب سرش شکسته ولی سرشکسته نیست
هرچند سربه زیر......ولی سرفراز بود
زینب قیام کرده چون از پانشسته نیست
زینب اسیر نیست دو عالم اسیر اوست
او را اسیر قافله خواندن خجسته نیست
رنج سفر ، خطر ، غم بازار،چشم شوم
داغ سه ساله دیده ولی باز خسته نیست
حتی اگر به صورت او سنگ میخورد
او زینب است معجرش از هم گسسته نیست
|⇦•سینه زنی شور زیبا ویژۀ ایام محرم و صفر و شب هایِ جمعه به نفسِ حاج محمود کریمی•✾•
•┄┅═══••↭••═══┅┄•
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
•┄┅═══••↭••═══┅┄•
حجت داوروی نبود ، اگر نبود حسین
احمد و حیدری نبود ، اگر نبود حسین
هیچ پیمبری نبود ، اگر نبود حسین
جنت و کوثری نبود ، اگر نبود حسین
دین خدا نبود ، اگر نبود حسین
شرم و حیا نبود ، اگر نبود حسین
سعی و صفا نبود ، اگر نبود حسین
حج و منا نبود ، اگر نبود حسین
الحمدُ لله الَذی خَلقَ الحُسین
نورِ اَزل حسین وسلامٌ علی الحسین
ستونِ آسمان نبود ، اگر نبود حسین
قبلۀ عاشقان نبود ، اگر نبود حسین
محراب و اذان نبود ، اگر نبود حسین
از قرآن نشان نبود ، اگر نبود حسین
سعادتی نبود ، اگر نبود حسین
عنایتی نبود ، اگر نبود حسین
هدایتی نبود ، اگر نبود حسین
عبادتی نبود ، اگر نبود حسین
الحمدُ لله الَذی خَلقَ الحُسین
نورِ اَزل حسین وسلامٌ علی الحسین
خونِ شقایقی نبود ، اگر نبود حسین
بندۀ لایقی نبود ، اگر نبود حسین
عاشقِ صادقی نبود ، اگر نبود حسین
فرصتِ عاشقی نبود ، اگر نبود حسین
محبتی نبود ، اگر نبود حسین
شفاعتی نبود ، اگر نبود حسین
رشادتی نبود ، اگر نبود حسین
شهادتی نبود ، اگر نبود حسین
الحمدُ لله الَذی خَلقَ الحُسین
نورِ اَزل حسین وسلامٌ علی الحسین
____
#حاج_محمود_کریمی
#روضه_شب_جمعه
#اربعین
#سینه_زنی
#ویژه_ایام_محرم
┄•┄┅═══••↭••═══┅┄
بسم الله الرحمن الرحیم
گزارش کامل شام از ورود اهل البیت ع از دروازه ساعات تا رسوایی یزید لع(4)
روضه امام سجادع و پیر مرد جاهل شامی
#ایام_صفر
#راس_الحسین_علیه_السلام
#قرآن_و_امام_حسین_علیه_السلام
#امام_سجاد_علیه_السلام
#بازار_شام
اسارت در بازار شام و قرار دادن اسراء بر سکوی برده فروشان
خانوادهي پيامبر با دستهاي زنجير شده در کنار مسجد ايستاده و در انتظار آينده بودند. پيرمردي شامي جلو آمد و گفت: خداوند را سپاس که شما را نابود کرد، و يزيد را بر شما مسلط ساخت و سرزمينها را از مردان شما رهايي بخشيد.
حضرت زينالعابدين (ع) فرمود: «پيرمرد آيا قرآن خواندهاي؟»
گفت: آري.
- آيا آيهي " قل لا أسئلکم عليه اجرا الا المودة في القربي " [1] را خواندهاي؟»
- آري.
- «اي پيرمرد، ما قربي هستيم، آيا آيهي، " و اعلموا انما غنمتم من شي فان لله خمسه و للرسول و لذي القربي " [2] را خواندهاي؟»
- آري.
- «پيرمرد، اين قربي ما هستيم، آيا آيهي: " انما يريد الله ليذهب عنکم الرجس اهل البيت و يطهرکم تطهيرا " [3] را خواندهاي؟»
- آري.
- «اي پيرمرد، ما همان اهل بيتي هستيم که آيهي طهارت در شأن ما نازل شده است.»
پيرمرد نادم و مبهوت و ناباور گفت: تو را به خدا، شما همان خاندان هستيد؟
امام (ع) پاسخ داد: «به خدا سوگند بدون هيچ ابهامي ما اهل بيت طهارت هستيم و به جدمان سوگند که همان خاندانيم.»
پيرمرد عمامهاش را از سر برداشت و در حالي که ميگريست و نگاهش را به سوي آسمان دوخته بود، گفت: خداوندا! من از دشمنان آل محمد (ص) بيزاري ميجويم و از رفتار خود توبه ميکنم. امام (ع) به وي وعدهي بخشش داد وقتي يزيد خبر توبهي پيرمرد را شنيد دستور قتل او را صادر کرد. [4] .
قاسم بن بخيت گزارش کرده است: هنگامي که فرستادگان اهل کوفه با سر حسين (ع) به مسجد دمشق وارد شدند، مروان بن حکم با ديدن آنها پرسيد: شما چه کرديد؟! آنان پاسخ دادند: هيجده تن از آنها به سوي ما آمدند، به خدا سوگند، همه را کشتيم و هم اکنون اينها سرهاي ايشان است، مروان با شنيدن پاسخ برخاست و از آنها جدا شد، آنگاه يحيي برادر مروان آمد و او نيز پرسيد: شما چه کرديد؟ و همان پاسخ اول را به او نيز بازگفتند. يحيي در حالي که اندوهناک شده بود برخاست و گفت: شما از ملاقات محمد (ص) در روز قيامت محروم شدهايد و هيچگاه و در هيچ کاري با شما همکاري نميکنم، سپس از مسجد بيرون شد. [5] .
[1] سورهي شوري، آيهي 23.
[2] سورهي انفال، آيهي 41.
[3] سورهي احزاب، آيهي 33.
[4] بحارالانوار، ج 45، ص 129، العوالم، ج 17، ص 429، الدمعة الساکبه، ج 5، ص 89، طبرسي، الاحتجاج، ج 2، ص 120، تسلية المجالس، ج 2، ص 382، با اندکي اختلاف، اين خبر بسيار مهم و عبرتآموز در کتابهاي تفسير و تاريخ ثبت شد است. تفسير طبري، ج 22 ، 10 ، 15 ، 25، ص 7 ، 5 ، 13 ، 16، تفسير روح المعاني، ج 15 ، 25، ص 62 ، 31، تفسير الدر المنثور، ج 4 ، 6، ص 176 ،
7، جواهر العقدين، ص 318، البرهان، ج 2 ، 4، ص 415 ، 124، نور الثقلين، ج 2 ، 4 ، 3، ص 157 ، 257 ، 155، مجمع البيان، ج 6، ص 411، فضائل الخمسه، ج 1، ص 288، الفتوح، ج 5، ص 242، خوارزمي، مقتل الحسين، ج 2، ص 61، الحقايق الورديه، ج 1، ص 127، تفسير ابوالفتوح رازي، ج 6 ، 9، ص 307 ، 19.
[5] تاريخ طبري، ج 5، ص 465، البداية و النهاية، ج 8، ص 196، ابناثير، کامل، ج 3، ص 301، الامام الحسين و اصحابه، ج 1، ص 415، طريحي در المنتخب، ج 2، ص 484. اضافه ميکند که يحيي خطاب به سر امام گفت: اي ابا عبدالله مصيبتي که بر تو رفت برايم سخت و دشوار بود، امام غريب کربلا که سر از بدن تو جدا شد از سوي ابنزيادي که او را از ارازل عالم است.
[6] بعثت بدون وحی-[ صفحه 285]
.
#امام_حسین_علیه_السلام
#توسل
#کربلا
#شهدا
#شب_جمعه
#غلامرضا_سازگار
دوباره مرغ روحم هواي کربلا کرد
دل شکسته ام را اسير و مبتلا کرد
زسر گذشته اشکم به لب رسيده جانم
که هر چه کرد با من فراق کربلا کرد
شود تمام هستي فداي آن دو دستي
که غرق بوسه با اشک علّي مرتضي کرد
نگشت آني آن دست جدا زدامن دوست
اگر چه تيغ دشمن زپيکرش جدا کرد
جز از براي داور دو تا نگشت اکبر
چه شد که خصم کافر جبين او دو تا کرد
سزد همه جوانان حنا ز خون ببندند
که جا به حجله خون يتيم مجتبي کرد
فداي آن جواني که در نماز ايثار
زخون وضو گرفت و به اکبر اقتدا کرد
فداي شير خواري که وقت جان نثاري
دوچشم خودببست ودولب به خنده واکرد
فداي آن شهيدي که زير تيغ قاتل
سرش بريده گشت و به شيعيان دعا کرد
فداي جسم پاکي که قطعه قطعه گرديد
زقطره قطره خونش حسين را صدا کرد
فداي آن شهيدي که در کنار سنگر
به گريه ياحسين گفت به خنده جان فداکرد
برات کربلا را کسي گرفت"ميثم"
که رو براي ايثار به سوي جبهه ها رفت