.
#پدر #ترحیم_خوانی #ترکی
#_پدر_
مجلس #چهلم پدر
بسم الله الرحمن الرحیم
یا رحمان یا رحیم
بو دنیانون وفاسی هیچ یوخومیش
یامان گونی خوش گونلردن چوخومیش
آباد ائله قبر ائوینی ای دل غافل
هرقدر که آباد اولا ویراندی بودنیا
آی یالان دنیا....امان امان آی بی وفا دنیا
وفاسی یوخ بودنیانون یالاندی
کهنه دنیا هله...هله قالاندی
عاقبت باشلاری داشه چالان دنیادی
به یاد مهربان آتا....قبر ائوینه سفره ائلین آتا
اما بو رسمیدی آتا سفره گئدنده بالالارون چاغیرار
سسلر آی بالاروم سیزی آللهه تاپشوردوم
اما....امان او ساعتدن کی بالالار
گله لربابانین تابوتین یاپوشا لار
وای اولحظه دن کی بالالار گوره او سفری کی....بابا گئدیر....دای بو سفردن گلمیه جک
به یاد بابای سفرکرده
آتا ائوین چراغیدی........آتا ائوین دایاقیدی
آتالارا حرمت ائدون......بش اون گونون قوناقیدی
آی آتاسی اولانلار گئدون دولانون آتایزون باشینا
به یاد او ساعتی که بو مهربان بابا ائوده بالالارون چراغیدی
چهل روزه به سر افسر ندارم...آمان آیروقدان ...فغان آیروقدان
چهل روزه که تاج سرندارم....قرخ گون اولدی ائویمیزون چراغی سونوب....قرخ گوندی بابانین سسی گلمیر
چهل روزه پدر رفته زدستم
قرخ گوندی بابانین یئری ائوده بوش قالوب
اما آتاسیز لیق چتین درد اولار
الا کی قیزی اولسا
قیزه گران درد اولار باباسی ئولسه
بخصوص اگر قیز ائولر ائوینده اولسا
آتا ائوینه گئدنده بیر آیری عالمیلن گئدر آتا ائوینه
آخه مشکله دوشنده ائله دییر کاش بابام گلیدی....کاش قارداشیم گلیدی
اورگیزی ائله بوردان دولاندوراجاقام کربلا چولونه
اوزمانیکی عاشورا گونی قتل وغارت توکندی
او غملی زینب آتا سی ئولن بالالاری
اوغلی ئولن ننه لری ییقدی بیر یاری یانموش خیمیه
بیر باخدی صولا بیر ساغا
ائله بیردن سسلدی یا علی المرتضی آتا جان هاردا سان
مشکلده قاموشام
دئدی بیر قوشا بنزیرم بابا ....اوچانمورام سینیب پریم
کیمه دئیوم بودردیمی که تا ائده دوا بابا
لایلای بابا۲
قیز بابانی گوزل اوخشار
اوخشاما اززبان دختر مرحوم ⏬⏬⏬
قیزیل گول دن اولدی...آچیلدی خرمن اولدی...آیرولوخ مندن اولمادی آی بابا
آیرولوق سندن اولدی
لایلای بابا۲
ای قبره نیسگیلی گئدن لایلای بابا۲
غم غصه لردن دینجلن لایلای بابا۲
سندن اوزولدی ال بابا
بیرده یوخوما گل بابا
شعر پایان مجلس⏬⏬⏬
عاقبت زین دارفانی پرکشیدم یاحسین
عشق تو مهرعلی درسینه دارم یاحسین
من دراین وادی غریبم جان زهرا مادرت
هرشب جمعه گذرکن برمزارم یاحسین
امام حسین ع
. #پدر #ترحیم_خوانی #ترکی #_پدر_ مجلس #چهلم پدر بسم الله الرحمن الرحیم یا رحمان یا رحیم بو دنیان
✅در ختم پدر
پندیات ترکی
در فقدان پدر و مادر 🔹
سیف الله آذری
یانمیشام آتش هجرانیوه ایستکلی بابا
دوشموشم غصه لی زندانیوه ایستکلی بابا
بیلمَم آیا نه اولوب باد مخالف اسیلوب
پوزولان صحن گلستانیوه ایستکلی بابا
قاره پوش اولدوم او وقتیکه یتیشدی خبرون
آغلارام محنت هجرانیوه ایستکلی بابا
قلبیمون یوخدی تواناسی یانا فرقتیوه
آند اولا حقّه وئرن جانیوه ایستکلی بابا
قالمیوبدی بو سنان قلبیده بیر ذرّه دؤزوم
طالبم وصلت شایانیوه ایستکلی بابا
آرزو ایلیورم بیرده گورم گول یوزووی
اللریم چاتموری دامانیوه ایستکلی بابا
خوش او گونلر کی گورردیم سنی خندان ائوده
نه گلوبدی لب خندانیوه ایستکلی بابا
ــــــــــــــــــــــــ
🔹 این متن برای شام غریبان،روز سوم،هفتم،چهلم و سالگرد پدر و مادر نیز خوانده میشود
پندیات ترکی
در کنار مزار پدر و مادر و ...
سبک :: دولدوروب جهانی واحسین صداسی...
سیف الله آذری
یاندیروبدی قلبیم
آتش فراقون
دور منی دانیشدیر
اولموشام قوناقون
قالمیشام سنه حسرت
قلبیمی دوتوب محنت
وئر منیم جوابیم ( 2 )
هجر اودوندا سینَم
قاندی سن گئدندن
قلبیم آیریلقدان
یاندی سن گئدندن
دردیوی ئوزوم بیلدیم
قبرون اوستونه گلدیم
وئر منیم جوابیم ( 2 )
.
بیا در علقمه ای بی قرینه
که هستم زائر یاس مدینه
ولیکن من اگر دستی ندارم
که بگذارم به پیش او به سینه
من افتاده از پا چسان برخیزم از جا
کمک کن یابن الزهرا بگردم دور زهرا
طوافم را تماشا کن تماشا
حسین جانم حسین جانم حسین جان
همه از دیده خود خون فشانید
دگر چشم انتظار من نمانید
قسم بر جان طفل شیرخواره
مرا سقای آب آور نخوانید
تب و تابی ندارم دُرّ نابی ندارم
به جز اشک خجالت دگر آبی ندارم
خدا داند دگر خوابی ندارم
حسین جانم حسین جانم حسین جان
ببین ای مشک چشمان تر من
مزن آتش تو از پا تا سر من
نه تنها آبروی من که هستی
تمام آبروی مادر من
به حالم کن نظاره مکن از من کناره
از آن ترسم که ای مشک بمیرد شیرخواره
مزن بر جسم و جان من شراره
حسین جانم حسین جانم حسین جان
استاد سید محسن حسینی
.
بیا مولا بیا مولا که علقمه دارد تماشا
اگر قابل نباشم من بیا به احترام زهرا
کمک کن ای درمان دردم
تا دور مادرت بگردم
حسین حسین حسین حسین جان
ز آه خود ز آه خود پا تا سر من را مسوزان
مرا دیگر مرا دیگر به سوی خیمه بر مگردان
ببین خجالت کرده آبم
شرمنده از طفل ربابم
حسین حسین حسین حسین جان
بگو طفلان بگو طفلان چشم انتظار من نمانند
بگو آن ها بگو آن ها دیگر مرا سقا نخوانند
دیگر تب و تابی ندارم
جز اشک خود آبی ندارم
حسین حسین حسین حسین جان
تماشا کن تماشا کن ای تیر دشمن اشک سقّا
مکن من را تو شرمنده میا به سوی مشک سقّا
با این دل شکسته گویم
که باشد این آب آبرویم
حسین حسین حسین حسین جان
استاد سید محسن حسینی
.
**
سقا و علمدارم من
از عشق تو بیمارم من
زده آه طفلان تو آتش بر همه هستم
تو مزن دگر با کام عطشان بوسه بر دستم
یابن الزهرا یابن الزهرا
سر تا به قدم سوزم و آه و دردم
بر پای تو من سر به سجود آوردم
از بس که خجالت زده طفلانم
می میرم اگر سوی حرم برگردم
سقا ز نفس افتاده
بر من شده خون سجاده
تو بیا ببین در علقمه سوز و گداز من
شده خاک پای مادرت مهر نماز من
یابن الزهرا یابن الزهرا
استاد سید محسن حسینی
*
*******************
ببین تو ای هست من روی زمین هستی ام
گریه کند علقمه بر من و بی دستی ام
بر لب آبم و در غم آبم
من خجل از رخ طفل ربابم
مشک پر از خون دلم پر از شراره مکن
من التماست کنم ز من کناره مکن
ای که تو مثل من نقش زمینی
آبروی من وام البَنّینی
حسین بیا علقمه بوی مدینه گرفت
شکسته سینه سر مرا به دامن گرفت
زائرم و در زیارت بمیرم
کو دو دستم که به سینه بگیرم
ز آهت ای دلبرم شرر به هستم مزن
با لب خشکیده ات بوسه به دستم مزن
تو همه نازی و من همه دردم
من دِگر در حرم بر نمی گردم
استاد سید محسن حسینی
*********************
هم علمدار توام
هم گرفتار توام
یوسف فاطمه من
همه جا یار توام
مادرم ام البنین خون ز دو چشم افشانده
هم چو پروانه مرا دور سرت گردانده
من که در تاب و تبم ساقی تشنه لبم
من که در زمزمه ام
ماه در علقمه ام
گو بدانند همه
عاشق فاطمه ام
من که شرمنده ی تو تا به قیامت هستم
با لب تشنه دگر بوسه مزن بر دستم
من که در تاب و تبم ساقی تشنه لبم
من در آئینه آب
دیده ام طفل رباب
مثل چشمان ترم
بخت من رفته به خواب
من که سر تا به قدم سوزم و آه و دردم
می کشم خجلت اگر سوی حرم برگردم
من که در تاب و تبم ساقی تشنه لبم
آید از گل بویی
آمده بانویی
هم چو مادر از من
می کند دلجویی
بشنو تا که بگویم چه نشانی دارد
روی نیلی شده و قد کمانی دارد
من که در تاب و تبم ساقی تشنه لبم
استاد سید محسن حسینی
*********************
*******************
ای نور چشم فاطمه، بیا به سوی علقمه
ببین که من در پیچ و تابم
لب تشنه در کنار آبم
جانم حسین جانم حسین جان
بیا بیا که علقمه، گرفته بوی فاطمه
من زائر یاس کبودم
به پای او من در سجودم
جانم حسین جانم حسین جان
زیبا گل ام البنین، پرپر شده روی زمین
بیا که تا کنم نگاهت
افتاده دستم سر راهت
جانم حسین جانم حسین جان
یک سو چکیده اشک من، یک سو فتاده مشک من
ببین خجالت کرده آبم
شرمنده از طفل ربابم
جانم حسین جانم حسین جان
تا هستم و تا زنده ام، از روی تو شرمنده ام
مزن تو ای مولی الموالی
ص: 89
بوسه بر این دو دست خالی
جانم حسین جانم حسین جان
ای دلربا ای نازنین، سقای طفلان را ببین
ای دلبرم دلم مسوزان مرا به خیمه بر مگردان
جان حسین جانم حسین جان
استاد سید محسن حسینی
*********************
******************
ای یوسف زهرا من از عشق تو سرمستم از عشق تو سرمستم
گر دیده جدا از هم مشک و علم و دستم مشک و علم و دستم
من که غلطان به خون روی زمینم
من گل پرپر ام البنینم
یا حسین یا حسین جانم حسین جان (2)
من با همه می گویم عباس علمدارم عباس علمدارم
تو یوسف زهرایی من بر تو گرفتارم من بر تو گرفتارم
تا ابد می مانم من در علقمه
علقمه می دهد بوی فاطمه
یا حسین یا حسین جانم حسین جان (2)
در علقمه می گویم ای یار تماشایی ای یار تماشایی
والله خجل هستم از منصب سقایی از منصب سقایی
هستم شرمنده ای مولی الموالی
کم بزن بوسه بر دو دست خالی
یا حسین یا حسین جانم حسین جان (2)
استاد سید محسن حسینی
*********************
بچه وقتی گرسنه یا تشنه میشه، اول زار می زنه، زار می زنه، بعد یواش یواش بی حال میشه، فقط لب هاش رو تكون میده، چه خبر بود میان خیمه ی ابی عبدالله؟ كودك شش ماهه رو دست به دست می دادند، هر كی میگفت: من آرومش میكنم، دختر بچه ها می گرفتند، می گفتند: بدین من آرومش میكنم، همهمه و گریه ای افتاد، صدای گریه چون بلند شد ابی عبدالله برگشت، بی بی جان مگه نگفتم آروم گریه كنید.این كیه صدای غربتش می آد؟ این كیه بی یار شده، یاور می خواد؟ گفت :وقتی صدای هل من ناصر ینصرنی تو رو شنید از گهواره خودش رو انداخت پایین، یعنی بابا من هستم. شرح های زیادی برای همین بغل گرفتن حسین گفتند. قنداقه رو داد دست ابی عبدالله، اومد وارد میدان شد، تا اومد با مردم حرف بزنه، نامردی كردند، هنوز كلام امام تمام نشده، یه وقت دید علی یه حركتی كرد، دست و پاش هم كه به قنداقه بسته بود، نگاه كرد دید سر به پوست بدن آویزان شده...حسین.....
با چه رو خیمه برم این سر آویزان را
چه كنم مشكل این حنجر خون ریزان را
به سفیدی گلوی تو كسی رحم نكرد
رسم كوفی است بگیرند هدف مهمان را
پسرم دست و پایی زدی و باز تبسم كردی
پس خدا بوسه زند این دو لب خندان را
گریه بر معجر عمه نرود از یادم
وسط هلهله ها بدرقه كن یاران را
سند مستند كربلا حنجر توست
بُرد مظلومی تو آبروی عدوان را
داره ابی عبدالله می آد سمت خیمه ها، یه وقت دیدن دختر حسین دوید تو خیمه
بچه ها دست بابا خونی شده
گمونم شیخوراه قربونی شده
عباشو طوری رو اصغر كشیده
گمونم خیلی خجالت كشیده
مختار سنگ دل ترین دشمن رو بیرون كشید، گفت:بگو ببینم جایی شد دل تو هم به حال حسین بسوزه، گفت: اول بذار برات بگم امیر، من جزء كسانی بودم كه هر جا حسین از پا نشست، هم دست زدم هم هلهله كردم، اما یه جا شد دل من هم به حالش سوخت، دیدم بچه رو زیر عبا پنهان كرده، سمت خیمه ها نمی آد، نگاه كردم دیدم دم خیمه یه خانمی ایستاده، فهمیدم مادر این بچه است، حسین روش نمیشه سمت خیمه بره. گفت: بگو ببینم نانجیب، خلاصه آقای ما چیكار كرد؟گفت:امیر دیدم اومد پشت خیمه ها رو خاك نشست، بچه رو روی خاك گذاشت، با سر شمشیر یه قبری رو كند، می خواست بی سر و صدا بچه رو دفن كنه، یه وقت خانم هااز خیمه بیرون اومدند،حسین..... صدا ناله ات گره بخوره به ناله ی رباب امشب...حسین.... اشك هاتو روی دست بگیر، دستت رو بالا ببر، بدم المظلوم : اللهم عجل لولیك الفرج
امامشود پایت کشیده)
هم علمدار تو هستم
هم گرفتار تو هستم
ای نگار نازنینم
در کجایی در کجایی
من که پرپر بر زمینم
لاله ی ام البنینم
ای امام محجبینم
در کجایی در کجایی
روزاول مادرم عبد و غلامت خوانده من را
ای به قربان سرت دور سرت گردانده من را
روی تو ماه تمامم – تو امیری من غلامم
ای کمان ابرو ببین بر چشم من تیر آشنا شد
عاقبت ای هست من دستم ز دامانت جداشد
ای حسین جانم(4)
علقمه دارد تماشا
از نفس افتاده سقا
کن نگاهم ای مسیحا
یبن الزهرا – یبن الزهرا
کم بزن مولل موانی
بوسه بر این دست خالی
کشتی از خجلت تو من را
یبن الزهرا یبن الزهرا
ساقی ام اما خجل من تا ابد از کودکانم
از خجالت درکنار علقمه باید بمانم
از دو دیده خون فشانید
دیده بر راهم نمائید
لاله ی زهرا ببین چون لاله ی پژمورده ام من
آنقدر گویم که با صورت زمین خورده ام من
ای حسین جانم(4)
--
سردار لشکرم تو زجا خیزو وخود ببین
دست عدو به سوی حرم در اشاره است
آب آورم تورا به جان سه ساله ام
در بین دشمنان سخن از گوشواره است
--
ای خدا وا کن گره از کار سقا
گردد این آب آبرویم پیش زهرا
ای حسین جان - ای حسین جان
کام اصغر گر ازین آب تر نگردد
به که سقا سوی خیمه بر نگردد
ای حسین جان - ای حسین جان
تا که تیر آمد به قلب مشک اثر کرد
مشک و هم بر حال سقا گریه تر کرد
ای حسین جان - ای حسین جان
--
(تحویلدار)
شکسته شد – ک مر م
چی اومده -به سرم
برادر من پاشو برادر من
-افتادی زمین -حالمو ببین -باوفا علمدارم عباس
گریه کردمو -خندیدن به من -ای همه کس-و کارم
-امید حرم -شده جگرم -مثل مشک تو -پاره پاره
دخترم داره -گریه میکنه -بچه ها عمو آب نداره
دختر شده پریشون - میگه با چشم گریون
ما که دیگه تشنمون نیست – خودتو میخوایم عمو جون
تموم کار حسین - که رفته یار حسین
داداش ابالفضل پاشو داداش ابالفضل
-چشم دشمنا -سوی خیمه ها- نقشه میکشن -واسه اسارت
پاشو از زمین -زینبو ببین -ای خدا عمون- از اسارت
--
ای دست تو دستگیر عالم
وی در رخ تو علی مجسم
دریای عمود مهربانی
تمسال علی ، علی یه ثانی
آرام دل حزین زینب
تو ماهی یو محجبین زینب
* خوش چهره و خوش مرام ، عباس
دریا دلو تشنه کام ، عباس
ای عبد خدا نما ، اباالفضل
دریاب دمی مرا ، ابالفضل
دریاب مرا که تشنه کامم
دریاب مرا خمار جامم
دانی که گر از عطش بمیرم
یک قطره ز دیگری نگیرم
ساقر نزنم ز دست هر کس
من دست تو میشناسمو بس
عمریست که ریزه خوار هستم
من سائل کهنه کار هستم
اما پس از این همه گدایی
کی رسانی ام به پادشاهی
*ترسم که عجل ز در درآید
عمر من خسته بر سرآید
ناکام به قبر سر گذارم
قبر تو ندیده جان سپارم
--
ای خداوند ادب بنده عشق
کشته ی عشق و وفا زنده عشق
ادب و مهر و وفا مدیونت
همتو جود و سخا مرحومت
شرف و غیرت و مهرو احساس
جاودانی ز تو باشد عباس
همه ماهند به رخ هاشمیان
تو مه هاشمیانی ز میان
به تماشای رخت گاه عبور
بسته می شد همه جا راه عبور
بس که ماه رخ تو دل می برد
دل دیوانه و عاقل می برد
عاشقان ریزه خور خوان توان
جمله طفلان دبستان توان
بشریت به تو گوید تحسین
آفرین ای پسرام بنین
ای ز سحبای حسینی سرمست
دست گیری ز همه ای بی دست
--
مزارت عشق را بیتاب کرده فلک را بنده سرداب کرده گواهی می دهد این قبر کوچک که مردی را خجالت آب کرده
-چگویم کوفیان با من چه ها کرد
دو دستم را ز تن از هم جداکرد
نشان تیرشان هم دیده و مشک
عمود اهنین فرقم دوتا کرد
-کنار علقمه غوغاست مادر
سرم بر دامن زهراست مادر
ز پشت پردهی خونین چشمم
رخ نیلی او پیداست مادر
به گوشم می رسد هر دم صدایی
حسینم بعد تو تنهاست مادر
--
***هر كس يه كسي
اي اهل حرم ميرو علمدار نيامد
سقاي حسين سيدوسالار نيامد
مدبون توام اي علمدار
بي تو زنده ام اي علمدار
دستان تو افتاده سر راه برادر
شد مشكو علم پاره چه سو ساقي يه كوثر
مدبون توام اي علمدار
بي تو زنده ام اي علمدار
بي تابمو از ديده ي تو تير درارم
بعد از تو برادر كمر راست ندارم
مدبون توام اي علمدار
بي تو زنده ام اي علمدار
ای اهل حرم میرو علمدار نیامد
سقای حسین سیدو سالار نیامد
--
--
من غرق در احساسم ای مشک
بشنو تو التماسم ای مشک
تو آرزوی کودکان نازنینی
تو آبروی مادرم ام البنینی
مزن به دل شراره
مکن ز من کناره
منتظرت نشسته
یک طفل شیر خواره
بیا تو ای یوسف زهرا
که علقمه دارد تماشا
من یاس پرپر شده ی ام البنینم
من زائر یاس امیرالمومنینم
ای یار بی قرینه
علقمه شد مدینه
دارد شکسته سینه
سر مرا به سینه
ببین امیر لشکر من
خون ریزد ازچشم ترمن
رازی مشو به اشک طفلانم بخندن
رازی مشو دست رقیه را ببندن
چشم پر آب زینب
قلب کباب زینب
شام خراب و زینب
بزم شراب و زینب
--
سقای بریده دست برگرد
پشت پدرم شکست برگرد
رفتی تو و سوز تشنگی رفت
زینب به عزا نشست برگرد
--
با غمت مي خرم آقا خوشي عالم را
و به عالم ندهم تا به ابد اين غم را
چشم بر راه تو و روز نهم هم آمد
قسمتم كرد خدا سينه زدن با هم را
ريشه ي بيرقتان عزتمان بخشيده
از سرم باز مكن سايه ي اين پرچم را
دم من هست حسن بازدمم هست حسين
تا نفس هست نگير از نفسم اين دم را
نمك روضه ما را خود زينب داده
شور ما زنده كند خيل بني آدم را
علم رايت العباس بلندم كرده
مادرت داده به من اين سند محكم را
مادرت جان مرا نذر عمو جانت كرد
حرمم بخش علاجي بكني دردم را
--
(دست تو در دست من امامشود پایت کشیده)
هم علمدار تو هستم
هم گرفتار تو هستم
ای نگار نازنینم
در کجایی در کجایی
من که پرپر بر زمینم
لاله ی ام البنینم
ای امام محجبینم
در کجایی در کجایی
روزاول مادرم عبد و غلامت خوانده من را
ای به قربان سرت دور سرت گردانده من را
روی تو ماه تمامم – تو امیری من غلامم
ای کمان ابرو ببین بر چشم من تیر آشنا شد
عاقبت ای هست من دستم ز دامانت جداشد
ای حسین جانم(4)
علقمه دارد تماشا
از