eitaa logo
امام حسین ع
18.5هزار دنبال‌کننده
397 عکس
2هزار ویدیو
1.9هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
. طرف میگه ما توی اینستاگرام کار فرهنگی میکنیم و با دشمن مقابله میکنیم و .... ولی شاید ندونه ، اون جوانی که فرضاً به نیت استفاده از مطالب ارزشمند شما جذب اینستا شده ، در اوقاتِ فراغتش به جاهای دیگه هم سرزده و گمراه شده. مراقب باشیم که چی رو تبلیغ می کنیم. .
monajat-imam-ali.mp3
6.83M
مولای یا مولای....
. بند🌹 سفره ی خدا به پا شد وقت خلوت و دعا شد دوباره اِغفر لَنا الهی طنین روی لبا شد با دل خون، رسیدم از ره، ببین تو احوالم رنگ حسرت، نشسته روی، تموم اعمالم توبه ی بنده ی بد و قبول کن ای شه مجیر با دست خالی اومدم ولی تو دستمو بگیر 📿 الهی بالکوثر العفو العفو یا مجيب المضطر العفو العفو 📿 بند🌹🌹 غرق ظلمت و سیاهی مثل کفترای چاهی زانو زدم در مقابل تو به نیّت نیم نگاهی سر به زیر و، شکسته بالم، ببین پُر از دردم دیر رسیدم، ولی میدونی، که زار و شرمندم دل گدای خونتو رها کن از غم و محن نبر تو آبرومو ای خدای خوب و ذوالمنن 📿 الهی بالحیدر العفو العفو یا مجيب المضطر العفو العفو 📿 بند🌹🌹🌹 تا همیشه زیر دِینم شیعه ی شه حُنینم نفس نفس توو ماه مبارک به یاد ارباب حسینم با دل خون، میخونم از اون، شهید لب تشنه که تنش موند، به زیرِ فوج، نیزه و دشنه موقع افطار و سحر میریزم اشک نم نم و دلم میگیره حسّ و حا لِ شب های محرّم و الهی بالعطشان العفو العفو یا قدیم الاحسان العفو العفو 🖋 👇
. | (علیه‌السلام) ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ بهشت آرزو کردن اینجا حرومه غبارِ پایِ زائرات آبرومه یه چند وقتیه خلوته کفشداری یه چند وقتیه بغض توی گلومه اگر چه مریضی نفس ها رو بسته غم دوری از تو به دلها نشسته ولی ناامید گناه، یه روزی میبینم که زائر میاد دسته دسته دارم قدر اون روز هارو می‌دونم که کفشا رو از زائرات می‌گرفتم حواسم نبود کی میومد، کی میرفت منم شکر اون روزها رو نگفتم شاید بارها بین اون خیل مهمون یکی بوده که اومدی پیشوازش یکی که برات نور چشمه، عزیزه میشینی پا راز و نیازش، نمازش... @emame3vom یکی که لباساش پر از خاک بوده یکی که دمپایی هاش پاره بوده یکی که پول سالش و جمع کرده به عشق تو بیچاره، آواره بوده یکی که برا دیدنت قرض کرده یکی که هزارتا دل آورده همراش یکی که به راه تو بچش رو داده یکی که با تو رفته از یاد درداش یکی که سلام کرده، کفشش رو داده منم خسته بودم، جوابی ندادم! گمون کرده من بی ادب بودم آقا منم توبه کردم با اون قلب سادم رواقا و صحنا رو هر روز گشتم ولی بین زوار، پیداش نکردم شاید یک شبه اومده، رفته شهرش دیگه بعد اون واقعه عهد کردم: که زائر برام عین صاب‌خونه باشه دلش عین قلب امامم زلاله غم دنیاهم رو دلم مونده باشه منو کم محلی به زائر، محاله https://eitaa.com/emame3vom/59493 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 👇
4_5850502376418445567.mp3
16.41M
(بهشت آرزو کردن اینجا حرومه) مراسم مناجات حرم (عليه‌السّلام) با مداحى شنبه ٦ ارديبهشت ١٣٩٩
. . . | (علیه‌السلام) ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ای دل بشارت می دهم، خوش روزگاری میرسد هم درد و غم طی می شود، هم شهریاری می رسد گر کارگردان جهان، باشد خدای مهربان این کشتی طوفان زده هم بر کناری می رسد ای منتظر! غمگین مشو قدری تحمل بیشتر گردی بپا شد در افق، گوئی سواری می رسد! سایل منال از یار خود گر با تو گاهی تلخ شد کز گل بدان لطف و صفا گه نیش خاری می رسد شاعر: مفتون امینی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 👇
4_5850502376418445566.mp3
13.61M
(اى دل بشارت می‌دهم) مراسم مناجات حرم (عليه‌السّلام) با مداحى شنبه ٦ ارديبهشت ١٣٩٩
. 📃 با این‌‌که پیکر پسرش بوریا شود 🎙 از 🗓 در ۱۴۰۰ 📍 "علیه‌السلام" 🏷 "سلام‌الله‌علیها" با این‌‌که پیکر پسرش بوریا شود عریان به خاک تشنه‌ی صحرا، رها شود با این‌که از قضیّه خبر داشت فاطمه با این‌که درد دست و کمر داشت فاطمه پاشد برای امر مهمّی وضو گرفت آهی کشید و بغض بدی در گلو گرفت صندوقچه‌ی لباس و کفن را که باز کرد نفرین به اهل کوفه و شام و حجاز کرد می‌دید فاطمه، شده پنجاه سال بعد در قتلگاه آمده سرباز ابن‌سعد با نیزه‌اش به‌ روی تن شاه می‌کشید نقشه برای پیرهن شاه می‌کشید زهرا که دید واقعه را سوخت عاقبت با آه و گریه، پیرهنی دوخت عاقبت با بازوی شکسته‌ی خود، روز آخری با چشم نیم‌بسته‌ی خود، روز آخری پیراهن حسین خودش را قواره کرد گریه برای آن بدن پاره‌پاره کرد هر سوزنی که رفت به دستش، دلش گرفت می‌دید نیزه‌ای وسط سینه‌اش نشست پیراهنش همین‌که به زیر گلو رسید در قتلگاه، پنجه‌ی قاتل به مو رسید تا روی پیکر پسرش یک سپاه رفت خولی رسید و فاطمه چشمش سیاه رفت .👇
4_6035087155833865952.mp3
8.16M
١٤٤۲ بامدّاحی: حرم مطهر امام‌رضا (علیه‌السّلام)
‍ . 📃 هوای دلا همه دوباره بارونی شده 🎙 از 🗓 در ۱۴۰۰ 📍 "علیه‌السلام" 🏷 "سلام‌الله‌علیها" هوای دلا، همه دوباره بارونی شده دلتو آماده کن که وقت مهمونی شده می‌شینن همه خلایق سر سفره‌ی خدا شبای ماه رمضونه حرم امام رضا اومده ماه خدا زهرا زده ما رو صدا این‌جا داره نور می‌باره رو سر شب‌زنده‌دارا دلمو ببین که بین غصه‌ها شده اسیر دست خالی اومدم دوباره؛ دستمو بگیر بی‌پناه بودم اگه پیش این آقا نبودم نمی‌خواستی اگه پاک بشم که اینجا نبودم من و این چشم ترم، امشب مناجات حرم برده دلم رو پیش اون‌که با غمش بی‌قرارم می‌دونم پاک می‌کنه گناهو از دل سیاه اشکای خالص این روضه‌های اوّل ماه رمضان اومده و با این مناجات اومدم با عنایت خود مادر سادات اومدم روضه‌ی یاس کبود داغ در و آتیش و دود امشب همه گریه‌ها، نذر فرج یار موعود توی شهری که یه روز پر می‌شد از عطر خدا نفسای کسی‌که رد می‌شد از کوچه‌ی ما حالا امروز میان و خونم‌و آتیش می‌زنن تو رو توی کوچه‌ها روی زمین می‌کشونن داره بارون می‌باره دستات دیگه جون نداره کوچه پر از نامحرمه برگرد که از حاشیه‌ی چادر تو، خون می‌باره داره بارون می‌باره چرا داری از خدا مرگت‌و خواهش می‌کنی وقتی زیر دست و پا منو نوازش می‌کنی اگه یک‌بار دیگه پا شدی از روی زمین اشک بی‌تابی رو توو غیرت این چشما ببین چه شب تاری شده زخمات همه کاری شده کارم تموم شد تا دیدم جای رّد خون تو که روی زمین جاری شده داره بارون می‌باره توی کوچه میارن جونمون‌و رو لبمون پاشو تا آروم بشه گریه‌های زینبمون این نامردا که نموندن زیر دین من و تو چه بلایی میارن سر حسینه من و تو بذا آتیش بگیرم کاشکی همین‌جا بمیرم زهرا حلالم کن اگه رفتم که دیگه بی تو از این خونه بیرون نمیرم https://eitaa.com/emame3vom/59499 👇
4_6035087155833865950.mp3
28.55M
١٤٤۲ بامدّاحی: حرم مطهر امام‌رضا (علیه‌السّلام)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. وَاسْمَعْ دعایی با تو در دل حرفها مانده وَاسْمَعْ ندایی که صدایم بی صدا مانده اَقْبِل به من حالا که اقبالی برایم نیست در حنجرم وقتی که بغض ربنا مانده دارم فراری می شوم از خود به سوی تو در کشتی این ناخدا تنها خدا مانده ناجی تویی راجی منم در دست های من بی ربنا هایم فقط مشتی هوا مانده وقتی که محرومم کنی روزی نخواهم خورد باید بگیری دست من را که رها مانده پوشانده ای امروز در دنیا عیوبم را اما فَلا تَفْضَحْنیِ روز جزا مانده از تو اگر دورم ولی نزدیک شد مرگم در کوله ام تنها الهی قَدْ دَنا مانده شعبان به پایان آمد و روی لبان من وای من از فریاد لَمْ تَغْفِر لها مانده خوبی تو آمال من را بیشتر کرده است مِنْکَ رَجائی از وَلا تَقْطَع به جا مانده لَمْ تَهْدِنی؟ می خواستی رسوا اگر باشم لم تَهْدِنی؟ وقتی دلیل کربلا مانده یک عمر قَدْ اَفْنَیْتُ عُمری بی حضور تو پس فَاقْبَل عُذری که‌دلیل روضه ها مانده جرم زیادم پیش عفو تو چه ناچیزو تازه عنایات علی موسی الرضا مانده بین جهنم هم تورا فریاد خواهم زد تاثیر اشک شوق در قاموس ما مانده تنها محبت راه ترک معصیت گشته با دوستت دارم جهانی روی پا مانده .
. ﺍَﻟﺴَّﻼﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚِ ﻳﺎ ﺃَﻭَّﻝَ ﺍﻟْﻤُﯚْﻣِﻨﺎﺕِ . زُل میزند با چشمهای تر به مادر هی فاطمه در لحظه ی آخر به مادر سرمایه اش را داد پای دین خدیجه پس در قبالش هدیه شد کوثر به مادر تاریخ می گوید چهل نامرد،در اصل؛ آنجا هجوم آورد یک لشکر به مادر تقسیم شد درد دو عالم بین این دو سیلی به حیدر خورد و میخ در به مادر زهرا هم آخر محسنش را خرج دین کرد مادر به دختر میرود،دختر به مادر از غنچه ای بعد از گذشت این همه سال حالا رسیده یک گل پرپر به مادر ام ابیها نیز ام المومنین شد چون می رسد این ارث از مادر به مادر ام المصائب زینب و مظلوم ارباب آقا به بابا می رود خواهر به مادر در کربلا سیراب گشت و با سه صورت با گریه اش خندید علی اصغر به مادر ________________________ اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا زَوْجَهَ رَسُولِ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا حافِظَهَ دینِ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا اُمَّ المُؤْمِنین ________________________ ............. ﺍَﻟﺴَّﻼﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚِ ﻳﺎ ﺃَﻭَّﻝَ ﺍﻟْﻤُﯚْﻣِﻨﺎﺕِ . اسلام چون که مثل علی و خدیجه داشت حل شد برای عالم و مهدی نتیجه داشت آن بانویی که یکسره عشق پیمبر است آری خدیجه است که امشب به بستر است یک سوره بیش نیست به قرآن سینه اش آن سورهٔ سه آیه مگر غیر کوثر است؟ بانو چه می کشید ز غم های دخترش آنجا که حد فاصل دیوار تا در است بیچاره فاطمه به که گوید ز غصه اش سنگ صبور دختر غمدیده مادر است رنگ از رخ خدیجه به بستر پریده است امشب مسیر روضه به کوچه رسیده است ________________________ اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا زَوْجَهَ رَسُولِ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا حافِظَهَ دینِ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا اُمَّ المُؤْمِنین ________________________ https://eitaa.com/emame3vom/59503 .
. يَا أَوَّلَ الْأَوَّلِينَ وَ يَا آخِرَ الْآخِرِينَ . روزی شعار کُلِ جهان می شود علی طبق حدیث امام زمان می شود علی وقتی که اشهدش بشود مرز شیعگی باور کنید کُلِ اذان می شود علی آدم اگر که فرض شود دین برای آن تن می شود پیمبر و جان می شود علی در عالم مثال اگر رود شیعه را سرچشمه شد نبی جریان می شود علی زهرا اگر حقیقت شب های قدر شد در بین ماه ها رمضان می شود علی ای خوش به حال آنکه به هنگام عقد خویش در سفره اش کلیدِ زبان می شود علی ذکر حسین آخر مجلس که می شود دقت کنی دهان به دهان می شود علی ذکر تمام گریه کنان می شود حسین ذکر تمام سینه زنان می شود علی با کوله بار نان و رطب ها هنوز هم هر شب برای ما نگران می شود علی ________________________ السَّلاَمُ عَلَى مَوْلاَنَا أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ صَاحِبِ السَّوَابِقِ وَ الْمَنَاقِبِ‏ السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا قَائِدَ الْغُرِّ الْمُحَجَّلِينَ‏ ________________________ .
. اللّهمَّ العَن قَتلَة اَميرَالمُومِنين . تا مگر ختم کند فاطمه راهی به علی شب قدر است بخوانید الهی به علی می کند درک پس از سجده خدا را بهتر هرکسی سجده کند چند صباحی به علی تکیه کرده به خودش تاکه چنان کوه شده هرکجا کرده توکل پرِ کاهی به علی شک ندارم وسط باغچه آدم بشود متوسل بشود گر که گیاهی به علی نه ازاو، از کَرَم قنبر او فهمیدم می رسد در دو جهان منسب شاهی به علی بادها میل نجف دارم و دستم خالی ست گله ام را برسانید شفاهی به علی بعد ازآن ضربه و آن تشنگی طولانی نگران گاه به اربابم و گاهی به علی ________________________ السَّلاَمُ عَلَى مَوْلاَنَا أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ صَاحِبِ السَّوَابِقِ وَ الْمَنَاقِبِ‏ السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا قَائِدَ الْغُرِّ الْمُحَجَّلِينَ‏ ________________________ ..
. السَّلامُ عَلَيْكَ يَا أَبَا الْفَضْلِ الْعَبَّاسَ ابْنَ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ . احساس،عباس گفتند در ذیل اله الناس عباس معیار ارباب در مکتب کرب و بلا مقیاس عباس جمع نبوت یعقوب و نوح و موسی و الیاس عباس ذکر عوام و تنها پناه مردمان خاص عباس این مرد بر حق دارد دو ابروی خدا نشناس عباس در دین ارباب توحید علیٍ اکبر و اخلاص عباس در اوج روضه تلفیق بوی سیب و بوی یاس عباس مثل رقیه ذکر تمام بچه ها عباس عباس . هم مو کشیدند هم گوش را با طره ی گیسو کشیدند بر عکس کوفه در کربلا شمشیر را از رو کشیدند ابری شده شط بس که کمان و تیر از هرسو کشیدند از تیرهاشان بالای چشم علقمه ابرو کشیدند فواره زد اشک وقتی که تیر از چشم این آهو کشیدند در وقت غارت بر خاک طفلان عکس یک بازو کشیدند پیراهنت کو ای وای گویا اسب هاشان بو کشیدند قالب شعر: ________________________ اَلسّلامُ عَلیک أیهَا الْعَبْدُ الصّالِحُ الْمُطِیعُ للّه وَلِرَسُولِهِ وَلاِمِیرِالْمُؤمِنِینَ وَالْحَسَنِ وَالْحُسَینِ ________________________ https://eitaa.com/emame3vom/59506
امام حسین ع
. #ماه_رمضان #عطش تشنه لب بودم و از آب لبی تر کردم دیده پر آب شد و با غم دل سر کردم گوئی از فرط
. با توسّل بر علی‌ اصغر در این سال جدید می‌شود حال دلم بهتر در این سال جدید جای‌کم‌کاری‌ خود در طول‌سالی‌که‌گذشت می‌نویسم چارده دفتر در این‌ سال‌ جدید بیشتر نقش شریف "یاعلی" را با وضو می‌تَراشم روی انگشتر در این سال جدید از نجف تا کربلا ؛ مشّایه ؛اِن شاءَ الحُسَین می‌رَوَم با ذکر یاحیدر در این سال جدید مُنتقم از راه اگر آید ؛ مُحَقّق می‌شود شادی صدیقه‌ی‌اطهر در این سال جدید جُزهوای‌وصل‌تو یابن‌الحسن‌شایسته‌است مابَقَی‌را وا کُنَم از سر در این سال جدید از صمیم قلب می‌خواهم نِگارا تا شَوَد ارتباطم با تو مُحکم‌تر در این سال جدید .
. مخصوص در کجایی ای تمام هست ما یابن الحسن ای امید شیعیان ،ذُخر ِخدا یابن الحسن ماه قرآن آمده، ای تالی اش بنما ظهور کن تلاوت با نوای جان فزا یابن الحسن دیده ی آلوده ام،یک لحظه رویت را ندید لایق دیدار خود کن دیده را یابن الحسن من گنه کردم ولی توبه نمودی جای من چشم پوشیدی همیشه از خطا یابن الحسن با نگاه تو رود بالا دعای نوکرت بر ظهور خود تو هم بنما دعا یابن الحسن چشم دریایی بده بر من که در شب های قدر خون بگریم در عزای مرتضی' یابن الحسن اولین مظلوم عالم بود و در بین نماز شد سرش بشکسته از تیغ جفا یابن الحسن در حقیقت کشته ی مسمار درب خانه بود قاتلش شد کوچه و چل بی حیا یابن الحسن غسل بازوی شکسته جان حیدر را گرفت درد هجر فاطمه شد بی دوا یابن الحسن آخرش راحت شد از درد فراق فاطمه با شهادت حاجتش گشته روا یابن الحسن گفته ای هر جا شود حرف از عمویت حاضری پس به بزم روضه ی سقّا بیا یابن الحسن بر زمین خورده به صورت در کنار علقمه چون که دست او شده ازتن جدا یابن الحسن بعد از آن که کشته شد تنها علمدار حسین در یم خون جدّ تو زد دست و پا یابن الحسن ارباً اربا شد تنش با نیزه و شمشیر و تیر پیکرش شد زخمی از سنگ و عصا یابن الحسن رأس او از تن جدا و بر روی سرنیزه رفت پیکرش در بین صحرا شد رها یابن الحسن ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .
. |⇦•ای آشنای عبد گنهکار .. و ویژۀ ماه مبارک رمضان به نفس حاج محمدرضا طاهری ●━━━━━━─────── ای آشنای عبد گنهکار یا مجیر مشکل گشای هرچه گرفتار یا مجیر از من تمام عمر گنه دیدی و گنه شرمنده ام از همین تکرار یا مجیر از بس که تو ندیده گرفتی گناه من بر معصیت نموده ام اصرار یا مجیر دیگر بیا مرا ز حریمت جدا مکن ناز مرا کشیده ای هر بار یا مجیر می ترسم از قیامت و از دوری حسین برگ امان به من بده از نار یا مجیر *خوش به حال اونهایی که از مادرش زهرا امان گرفتن .. گفت هر چی بهش گفتم بیا بریم یه شب جمعه کربلا، گفت اصلاً اعتقاد ندارم به زیارتِ ابی عبدالله .. گفتم بیچاره از دستت میره عمرت داره میگذره، گفت اینا همه خرافاته .. خودم خواستم برم خودم و برسونم شب جمعه حرم امام حسین گفتم برم در خونش یه بار دیگه بهش بگم خوش به حال اونایی که رفیق های اینطوری دارن .. چون چشیده لذت گریه بر ابی عبدالله میگه بزار یک نفر دیگه هم بیارم در خونه ابی عبدالله .. گفت رفتم در زدم باهاش خداحافظی کنم همسرش اومد جلو در گفتم فلانی نیست گفت نه . گفتم کجاست گفت دیشب با عجله بار و بنه مختصری بست گفت دارم میرم کربلا تعجبم کردم گفتم کربلا ؟ اونکه میگفت خرافاته این حرفها ! گفت نمیدونم برو از خودش سوال کن میگه اومدم تو حرم گشتم دیدم تو صحن ابی عبدالله صورت روی خاک گذاشته میگه حسین جان به مادرت زهرا سفارش منم بکن .. گذاشتم گریه هاش تموم شد حال خوشی داشت صورت از خاک برداشت گفتم چی شد؟ کربلایی شدی گفت خدا خیرت بده حرفهای تو انگار اثر کرد دیشب در عالم رویا دیدم هودجی از نور چند سوار در کنارش پشت سرش جلو سرش دارن حرکت میکنن .. گفتم چه خبره یکی گفت خبر نداری نمیدونی چیه ؟! گفتم نه گفت شب جمعه ست .. شبِ زیارتی ابی عبدالله .. اون شخصی که داخل هودجِ مادرش زهراست .. اون که جلو داره حرکت میکنه رسول خداست امیرالمومنین امام حسن همه دارن بدرقه اش میکنن گفت نگاه کردم غرق بودم تو این ماجرا یه وقت دیدم از داخل این هودج نورانی یه برگه هایی رو این بانو داره پخش میکنه اومدم برم یه دونه بردارم جلومو گرفتن گفتن نه این برای زائرهای حسینِ .. گفتم حداقل بهم بگو چی هست ! گفت بهت نشون میدم ولی برای تو نیستش نگاه کردم دیدم با خط زرد نوشته: "اَمانٌ مِنَ النّارِ لِزُوّارِ الْحُسَینِ(ع) فى لَیلَةِ الْجُمُعَةِ "* (1) می ترسم از قیامت و از دوری حسین برگ امان به من بده از نار یا مجیر امشب جواب سوز و نوای مرا بده دیگر برات کرب و بلای مرا بده حسین .... منابع: کرامات الحسينيه، ج 2، ص 152 معالي السبطين ص 89 النجم الثاقب ص 484 مفاتيح الجنان ص 798 ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇
14000205-taheri-mozanjat2.mp3
1.74M
|⇦•ای آشنای عبد گنهکار .. و مناجات با خدا ویژۀ ماه مبارک رمضان به نفس حاج محمدرضا طاهری
4_5929537119058922728.mp3
2M
‍ . و شعر و سبک : کربلایی علی صمدی بند اول : رسید ماه عاشقی رسید ماه بندگی کنار رفت موانع از سر راه بندگی رسید ماه توبه پس الهی العف بگو نیازهای قلبی تو به شاه نجف بگو علی بگو 2 دست تو میره به دعا علی بگو علی بگو 2 تو اوج امواج بلا علی بگو مولای درویشان مرز کفر و ایمان علی امید همه ی مسکینان 2 یا علی یا علی یا مولا .... بند دوم : فقیر اومدم علی پیالم رو پر کنی اسیر اومدم علی که من رو تو حر کنی یتیم اومدم علی بکش دستی رو سرم به جز پیش تو پدر کجا رو دارم برم کجا برم 2 بهتر از اون امارت و صحن و حیاط کجا برم 2 جایی برام نمیشه ایوون طلات ای قدر و تقدیرم ذکر تو تکبیرم بدون عشق تو علی میمیرم 2 یا علی یا علی یا مولا ..... بند سوم : تو این ماه روزه با تمام وجود بخون بخون از شه کرم بخون حا و سین و نون بخون کاف و ها و یا بخون عین و صاد حسین غمت رو فقط بگو به خیر العباد حسین حسین بگو 2 تو روزگی با تشنگی حسین بگو حسین بگو 2 تو سختی های زندگی حسین بگو مولا و فرمانده آقای آزاده دلبره و ارض و سما دلداده 2 یا حسین یا حسین یا مولا .... .
. بدون کربلا... گره افتاد و جاماندیم ای دوست گرفتار بلا ماندیم ای دوست بگو ای همسفر که باورت هست بدون کربلا ماندیم ای دوست شاعر:محمود رفیعی .
. جان پدر.... کجاستی؟ چه سان آسوده بگذارم به بالین بی غمی سر را که همسایه به دل داردغم گلهای پرپر را الا همسایه جان اینک شریک غم بدان مارا که باهم خوانده ایم این قصه های غصه آور را چه فرقی می کند اهواز یا کابل در این قصه که یک درد است وفرقی نیست نام شهر وکشور را چه سان آسوده بنشینم که وقت دردها دیدم به روی شانه ی خود مرهم دست برادر را دوباره تیرهای کینه ی تکفیر خونین کرد تن رنجور مظلومان بی تقصیر وسنگر را غزل آتش به جان دارد از اینکه باز می خواند غزلهای چکیده یک به یک برروی دفتررا چه فرقی می کند وقتی که از یک آستین عمریست چشیده سینه های پرغم ما طعم خنجر را شبیه داد ما ده ها، تماس مانده بی پاسخ و خنجرها که می گیرند از فریاد حنجر را نه این آتش فقط«جان پدر»را سوخت می دانم که سرتا پا گرفته خرمن رویای مادر را نه قلب من، نه قلب تو،که حتی منجنیق ظلم نشانه رفته قلب پرچم الله اکبر را یقین یک روز می آید جواب دادهای ما به دستش دارد آری ذوالفقار عزم حیدر را امام منتقم می آید و بر خاک می مالد به صبح انتقامش صورت خصم ستمگر را احمدرفیعی وردنجانی .