eitaa logo
امام حسین ع
18.6هزار دنبال‌کننده
397 عکس
2هزار ویدیو
1.9هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
. ‍_چکشی این دل بی دلم شده دریای غم تو رفتی دلم این دل بی دلم منتظر نشسته تا بیای از حرم از غمای حسین کوه دردم کاش بشه محرم دورت بگردم آروم آروم دیگه از عاشق پیراهن مشکیمو آماده کردم کاش محرم، بشم زائر دربارت بیام کنار اون ضریح شش گوشت اینقدر در سینه ام … روز عاشورا تو قتلگاه سرم تو … سینه خیز آیم روبه روی گنبد با روی خونی 👇
. رهاش کنید فکری برای تَرَکِ لباش کنید داره مناجات میکنه نگاش کنید نفس نداره یه کاری براش کنید جدا نکن اگه جدا میکنی از قفا نکن این بدنو طعمه ی نیزه ها نکن از سنگ و نیزه و سنان، آشوبه حال قتلگاه افتاده بی رمق عمو، بین گودال قتلگاه پاشو بی حیا رو سینه نشین داره خواهرش می بینه نشین نمیبُره خنجری که به حنجر تو میخوره کُندیِ اون فراتر از تصوره برا چی شمر این همه داره دلهره بگو عمو چطور بریده میشه این گلو عمو چرا تن تو شده زیر و رو عمو دارن میرن سمت حرم عمو عمو ــــــــــــــــــ 👇
. مرثیه شهادت امام حسین (ع) شاعر رسول چهارمحالی(ساقی عطشان) ------------------- حسین جانم ای حسین جانم(2) ----------------------- سرت بر نی ،تنت بر خاک تن پاکت ، شده صد چاک به روی خاک ، علی اکبر فتاده است ،شبه پیغمبر به روی دست،گل شب بو لالایی لالایی،بر او بر گو خدا می دونه غمت آتش زد به جانم زداغ تو مرثیه خوان و روضه خوانم حسین جانم ای حسین جانم(2) ------------------------- به روی زمین ،دست سردارت ابوفاضل ، آن علمدارت گل یاسمن ، قاسمت پرپر شقایق ها ، بر زمین بی سر زند آ تش ، خیمه ها دشمن لشگر کفر است یا که اهریمن بخوان بر نی با لب عطشان قاری قرآن نظر بنما اشک چشمان خواهری گریان حسین جانم ای حسین جانم(2) ----------------------- منم گریان،تویی عطشان تن مجروح،لشگر گرگان منم نوکر ، تویی ارباب منم تشنه ، تویی تو آب منم ذاکر ، تویی مولا نظر بنما ، به ما آ قا زیارت نامه به لب دارم اذن عاشورا بخوانم روضه زداغ تو حضرت دریا حسین جانم ای حسین جانم(2) -------------------------------- ز راه دور ، سلام و سلام مثال مور، سلام و سلام میان این ، همه عاشق به عشقت کن ، مرا لایق تویی تو آن ،شور شیرینم تو هستی آن ، یار دیرینم شب جمعه در حرم بودن آرزوی من سرشک اشکم شده آب هروضوی من حسین جانم ای حسین جانم(2) ----------------------------------- .👇
. زمزمه زیارتی ابا عبدالله الحسین ع شاعر رسول چهارمحالی(ساقی عطشان) ----------------------------------- نوکر چهل ساله ی تو از تو گرفته آبرو بیا نظر کن تو به من سید العطشان تو بگو بیا بیا تو را خریدارم امیرم وبه تونظردارم لحظه ی مرگ منتظرباشید شفاعته همیشه در کارم من عاشق کرب و بلایم(2) ---------------------------------------- عاشق بوی سیبتم تو لشگر حبیبتم کنار اهل حرمت ذاکر یا مجیبتم سینه زن روضه ارباب تشنه لبم مرا تو دریاب کرب وبلا عرش برینه بتاب ای گوهر نایاب من عاشق کرب و بلایم(2) ------------------------------------------- تا اربعین چیزی نمونده عشق تو در سینه نشونده بزار بگم یا اهل العالم منو حسین اینجا رسونده شب های جمعه زائرم من تو روضه ها یه شاعرم من سینه زن ونوحه گرعشق حافظ این شعائرم من من عاشق کرب و بلایم(2) --------------------------------------- .👇
. نوحه لری علی اصغر (ع) شاعر رسول چهارمحالی(ساقی عطشان) نوحه سینه زنی و زنجیر زنی ----------------------------- روله نازارم علی ،گُل بی خارم علی(2) --------------------------- تو کُرِ حِیدر کراری علی ،ذوالفِقار مِنِ بی یاری علی،وارث خینِ علمداری علی،لِشگر دیده ی خینْ باری علی،تو وِ گَهوآره سبک بالی علی،پاسدار مِنی غمخواری علی،بعد عباس کَسْ و کاری علی ----------------------------------- وا لو تِشنه شَهیدی ، تو سی مو نور اُمیدی،تو که شِش ماهه نویدی،تو علمدار رِشیدی،مُونِ بی لِشگر بدیدی،خوتِه سُویِ مُو کِشیدی،سَرِ مو وِ نِی نَدیدی ، وِ ری دَسامْ پَرْ کشیدی --------------------------------- آسمون اِ آسمون،خَررَهْ بِی وِ سَرِمون،روله نازآرم علی ؛ پَرْ کِشی اِز ای جَهونْ،وا یِه تَنِ نیمه جُونْ،اِ اَمونُ و صَدْ اَمون ،رَتْ علی زِ وَرِمُونْ،سیش بیا روضه بَخونْ --------------------------------- تَنِ پاکِ تُوْ وِ خاک ، روله روله گُلِ پاک،بی رُباب سِی تُو هِلاک ، زِ ری دَسام پَر کِشید؛خینِ تو تا اَفلاک ، سینه مونَ چاک چاک ، تونِ هیشتِم مینِ خاک --------------------------------------- روله نازآرم علی ،گُلِ بی خارم علی(2) ««««««««««»»»»»»»»»»»» .👇
PTT-20220801-WA0013.opus
303.1K
نوحه شب چهارم (حر ریاحی) شاعر رسول چهارمحالی(ساقی) ------------------------------ یا حبیبی یا حسین(2) -------------------------- نور چشمان علی و فاطمه بر لبم جاری شده این زمزمه نادِمَم از کرده ام ای مه لقا جان فدایت می کنم در کربلا یا حسین شرمنده ام شد سیه پرونده ام »»»»»»»»»»»»»»» شرم دارم من ز روی زینبت شرمسارم من ز کوی زینبت آمدم هر چند دیر بر درگهت کن قبولم یا حسین اندر رهت یا حسین شرمنده ام شد سیه پرونده ام «««««««««««««««« راه را بستم ولی شرمنده ام غمگسار و بیقرار از کرده ام آمدم من را ببخش ای هل اتی نور چشمان علی شیر خدا یا حسین شرمنده ام شد سیه پرونده ام «««««««««««««««««« جان ناقابل فدایت می کنم در دم مردن صدایت می کنم گو به زینب خواهرت بخشد مرا می شوم من جان نثارت ای شها یا حسین شرمنده ام شد سیه پرونده ام ------------------------------------ یا حبیبی یا حسین(2) ------------------------------------------ شاعر و مداح اهل بیت کربلایی رسول چهارمحالی(ساقی عطشان)
PTT-20220801-WA0021.opus
548.6K
‏زمزمه و مرثیه امام حسین (ع) تو سومین امامی، جواب هر سلامی معنی هر پیامی ، ارباب من حسینم وارث مرتضایی ، وصی مجتبایی ازنسل مصطفایی،ارباب من حسینم خورشیدنیزه هایی،تو شافع جزایی امام و مقتدایی ، ارباب من حسینم حسین حسین حسین جان(2) تو شاه کربلایی،تو کشته ی جفایی ابن خیرالنسایی،ارباب من حسینم تو زمزم و فراتی ، مشعر و عرفاتی رمز آب حیاتی ، ارباب من حسینم تو صومی وصلاتی،خدای حسناتی تو نور پاک ذاتی،ارباب من حسینم حسین حسین حسین جان(2) تونمک روضه ای،تومعک روضه ای تومحک روضه ای،ارباب من حسینم بارونیم از غمت ، سینه زن محرمت نشسته زیرپرچمت،ارباب من حسینم بیا منو جدا کن،یه شب منوصدا کن راهی کربلا کن ، ارباب من حسینم شاعر رسول چهارمحالی(ساقی عطشان)
PTT-20220801-WA0016.opus
482.8K
شب چهارم حرّبن یزید ریاحی رو سیاه و رو سیاهم یا حسین بی پناه و بی پناهم یا حسین جان زهرا مادرت خیر النسا کن حلالم یا حسین در کربلا نادِم و شرمنده ام (2) راه رابستم به تو سلطان عشق بد نمودم بر تو و ماه دمشق آمدم با خون خود جبران کنم جان فدا در مکتب قرآن کنم نادِم و شرمنده ام (2) اذن میدانم بده طوفان کنم جان فدایت سیّد خوبان کنم اشتباه کردم ولی باز آمدم من به سویت گوهر راز آمدم نادِم و شرمنده ام(2) عفو نما این نوکر شرمنده را مُهر کن تو یا حسین پرونده را میروم میدان به اذن شاه دین میدهم من جان به اذن شاه دین نادِم و شرمنده ام(2) شاعر رسول چهارمحالی(ساقی عطشان)
بسم الله الرحمن الرحیم مثل یک صاعقه تکبیرِ حسن می‌آمد یازده ساله ترین شیرِ حسن می‌آمد بر تن از پیرهن خویش کفن ساخته است او حسینیه‌ای از خشتِ حسن ساخته است رگِ گردن متورم شده یعنی لبیک مُشتهایش متراکم شده یعنی لبیک یازده جرعه‌ی ناب از  یَمِ حیدر خورده است خوب پیداست که بر غیرتِ او برخورده است دست حق بر درِ خیبر بخورد می‌فهمند به رگ غیرت او بَر بخورد می‌فهمند او یتیمی است که نعلین ندارد حتی فکر صد خُم در آن بین ندارد حتی او نمی‌دید که خاری به کف پایش بود دامن پیرهنش زیر قدمهایش بود چند باری به زمین خورد ولی باز دوید تا که زهرا به زمین خورد علی باز دوید خیره چشمانِ تَرَش رو به همان منظره بود دورِ گودال فقط دایره در دایره بود همه با خاطره‌ی بغضِ علی جمع شدند حلقه در حلقه به یک نقطه ؛ ولی جمع شدند حلقه‌ها تنگ‌تر از تنگ‌تر از قبل شده قلب‌ها سنگ‌تر از سنگ‌تر از قبل شده باید از  بینِ همه رد بشود می‌داند نه محال است مردد بشود می‌داند... رد از شد حلقه‌ی پیرانِ عصازن و سپس از وسطِ جمعیتی سنگ به دامن نه فقط سنگ که چوب و شن و آهن بعد از آن سخت دوید از دو سه تا حلقه‌ی اسبان سواری وصدای نفس و شیهه و کوبیدن سُم‌ها همه‌سو هولِ قدم‌ها وعَلَم‌ها به خودش گفت کمی مانده برو  از وسط اینهمه جامانده برو  پیش می‌رفت ولی حلقه‌ی یک لشکر شد متراکم متراکم متراکم‌تر شد داشت از بین همین فاصله‌ها رد می‌شد از دل هلهله‌ها، هروله‌ها رد می‌شد رد شد از حلقه‌ی سرنیزه و از حلقه‌ی شمشیر و کمانگیر و کف پاش پُر از خون و تَنِ کوچک مجروح دوید و  لب گودال رسید و ته  گودل چه دید و... که سنان بود  و سنان داشت نیزه‌ای فاتحه خوان داشت حرمله غرقِ عرق چشم بر آن نیمه‌ جان داشت آخرین تیر خودش را به کمان داشت مادری موی کَنان سینه زنان پیش عمو بود ولی قدِ کمان داشت پدرش بود عمو بود پدرش بر سر او بود... پسر اُفتاد سر اُفتاد چه بد بال و پر اُفتاد  تنی روی تن اُفتاد حسن اُفتاد  راه یک تیرِ سه‌شعبه به دو حنجر اُفتاد ناله‌ای بین گلو بود که زهرا غش کرد او در آغوش عمو بود که زهرا غش کرد کاش جبریل جراحات دو تَن را می‌بست کاش می‌شد که علی  چشم حسن را می‌بست باز  از خاک حسن مادر خود را برداشت شمر تا کُندترین خنجر خود را برداشت... (حسن لطفی ۴۰۱/۰۵/۱۱) .
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم عمه محکم گرفته دستش را داشت اما یتیم‌تر می‌شد لحظه لحظه عمو در آن گودال حال و روزش وخیم‌تر می‌شد باورش هم نمی‌شد او باید بنشیند فقط نگاه کند بزند داد... بعدِ هر تیری "ای خدا کاش اشتباه کند" کار او نیست بی عمو ماندن داغ‌ها را الی‌الابد بکشد تا ببیند چه می‌شود باید به نوکِ پایِ خویش قد بکشد ازدحامی میانِ گرد و غبار از حرامی و سنگ و شمشیر است نوک سرنیزه‌های بی احساس با تنی زخم خورده درگیر است تشنه بود و زِ گونه‌ها خونش روی لب‌های آتشین می‌ریخت یک نفر آب می‌خورد پیشش یک نفر آب بر زمین می‌ریخت خواست تا خویش را به سینه کشد تا که شاید رسد به اطفالش یک نفر نیزه‌ای به کتفش کرد رفت و او را کشید دنبالش از همانجا به سنگ اندازان "داد می‌زد تو رو خدا نزنید" وای بر من مگر سر آورید اینقدر تیغ بی هوا نزنید هرچه گلبرگ بر زمین می‌ریخت پخش هر گوشه بوی گُل می‌شد کم‌کم احساس کرد انگاری دست بی جان عمه شُل می‌شد دستِ خود را کشید از آنجا یک نَفَس می‌دوید در گودال از میانِ حرامیان رد شد شمر با او رسید در گودال باز هم پای حرمله وا شد پیچ می‌خورد حنجری ای داد پیش چشم حسن عمو می‌دید بازویش در مقابلش اُفتاد دو گلو را سه‌شعبه با هم دوخت نیزه‌ها هم که از دو سو  رفتند اسبها کارِ خویش را کردند دو بدن بینِ هم فرو رفتند چند ساعت میانِ آن گودال به گمانم قمار می‌کردند فقط عبدلله است شاهد که چند ساعت چکار می‌کردند ... (حسن لطفی) .
. عسل - شکر خدا کند به عشق تو خراب و دربدر شوم برای من پدر شوی ، برای تو پسر شوم یتیم هستم و اگر اسیر هم شوم بد است به فکر خواهر توأم ، مخواه دردسر شوم دوباره پای قنفذی به شعر وا شده عمو اجازه می دهی کمی ، برایتان سپر شوم؟ سه شعبه هاوسنگ ها،سنان وتیغ وکعب نی به روضه ی من آمده ، مقتل ِ معتبر شوم اگر چه کودکم ولی ، خدا کند که قبل تو بریده تر ، بریده سر ، بریده بال و پر شوم نه هجده را نخواستم ، به داغ مادرت قسم خدا کند که هفت سال ، شهید زودتر شوم منم شبیه قاسمم - چه می شود - عسل که نه زبان بریزم و کمی ، برایتان شکر شوم دراز دستی مرا ، ببخش قصد کرده ام ز داغ های مادرت ، کمی شکسته تر، شوم * چه می شود ستاره ای ، به پای تو قمر شود؟ چه می شود یتیمکی ، برای تو پسر شود؟ https://eitaa.com/emame3vom/65680
. با دل زار و ناشکیب عمه بخوان امن یجیب دارم میام عم غریب دارم میام عم غریب تنها شده عموی من کو مسلم وکجاست حبیب دارم میام عم غریب دارم میام عم غریب روی عمو خونی شده عموی من شیب الخضیب دارم میام عم غریب دارم میام عم غریب باصورت افتاده روخاک امان از این خد تریب دارم میام عم غریب دارم میام عم غریب بیا بزن دست مرا شمشیر کشیدی نانجیب دارم میام عم غریب دارم میام عم غریب بااینکه خیلی کوچکم شهادتم شده نصیب دارم میام عم غریب دارم میام عم غریب لشکر شیطان اومده همه با نیرنگ وفریب دارم میام عم غریب دارم میام عم غریب جدا کن ازبدن سرم ای شمر خصم نانجیب دارم میام عم غریب دارم میام عم غریب پیچیده عطر فاطمه قتلگاه داره بوی سیب دارم میام عم غریب دارم میام عم غریب سیدابراهیم علوی ذریه 👇
. حسین مظلوم "ع" ای زاده ی زهرا پسر حیدر کرار ، حسینم گل بی خار ، حسینم گل بی خار آرام دل خسته ام ای ماه شب تار ، حسینم گل بی خار ، حسینم گل بی خار در سینه غم و مهر تو با شیر ز مادر بگرفته ام از روز ازل ای گل احمر جز سوی تو مولا نروم جانب دیگر هستی پسر فاطمه بر من همه جا یار ، حسینم گل بی خار ، حسینم گل بی خار از نور رخت جلوه ی حق بوده پدیدار ، حسینم گل بی خار ، حسینم گل بی خار جانم به فدای تو عزیز دل طاها قربانی راهت شده ششماهه ی زیبا با خون سرت دین خدایت شده احیا شد چشم جهان محو تو و آن همه ایثار ،حسینم گل بی خار ، حسینم گل بی خار قربان وفاداری و لطف و کرم تو سوزد دل من هر شب جمعه ز غم تو اشکم چکد از دیده به پای علم تو بر سر زنم از ماتم عباس علمدار ، حسینم گل بی خار ، حسینم گل بی خار محبوب خداوند کریمی شه ابرار ، حسینم گل بی خار ، حسینم گل بی خار از عشق تو مجنونم و دارم دل شیدا بی تاب و قرارم ز غم اکبر لیلا میل حرم پاک تو دل کرده تمنا کن کرببلا قسمتم ای حجت دادار ، حسینم گل بی خار حسینم گل بی خار ذکر لب هر روز و شب من شده نامت ای کاش زنم پر چو کبوتر سر بامت عمریست شده "سید" بیچاره غلامت دارد ز عزایت دل پر غصه و بیمار ، حسینم گل بی خار ، حسینم گل بی خار .👇
. تقدیم به حضرت عبدالله ابن حسن(ع) برده است بنده سوی مولا هر زمان دست شد واسطه بین زمین و آسمان دست جز از در این آستان خیری ندیده وا کرده هر کس رو به دست این و آن دست در سجده و بر خاک افتادن زبان سر وقت قنوت و ربنا گفتن زبان دست در پهنه تاریخ اگر کنکاش باشد دارد برای ما هزاران داستان دست خیبر برای خود دژ مستحکمی بود تا آن زمان که زد به در یک پهلوان دست اسلام را پیروز میدان کرد حیدر حق زد برای قدرت این بازوان دست جانها به قربان مرام آن که از لطف در اوج قدرت می‌گرفت از ناتوان دست با دست پر برگشته مسکینی که حتی یکبار برده بر در این آستان دست با قصد بیعت سوی او آمد که آن روز انداخت بر دستان مولا ریسمان دست یک روز در جنگ احد آقای عالم تهدید را از جانب مولاش رانده است یک روز حیدر در دفاع از پیامبر امروز عبدالله پای کار مانده است تا گفت پیر کل‌ عالم ینصرونی در بیعتش بالا گرفت این نوجوان دست راه گلو را داشت طی میکرد خنجر سد کرد راه حمله اش را ناگهان دست مانند ابراهیم شد در آزمونش چون سربلند آمد برون از امتحان دست آمد به مهمانی آغوش عمویش هدیه چه آورده برای میزبان؟دست زینب دو دستی بر سرش میزد در آنجا میرفت وقتی سمت چوب خیزران دست . . هر قدر کمتر در غم او زد به سینه روز قیامت بیشتر بیند زیان دست ..
. غزل اول جلسه ای روز عاشق شدن غریبیِ ایّام بودن است حیرانی و بدون سرانجام بودن است مقصود کعبه کرب و بلا رفتن است و بس این حجّ واقعی و در اِحرام بودن است بوسه اگر که لب ، نزند بر ضریح یار معنی دور بودن و ناکام بودن است پُخته شدن ز سوز جگر میشود نصیب چشم بدون اشک همان خام بودن است *خاموش شد چراغ ، نرو که مسیر حق با یار خویش ماندن و همگام بودن است دنیا طلب اگر که شدی *اِبن حُرِ شوی کاین مرزِ خاص بودنت از عام بودن است اینجا برای دیده شدن نوکری نکن جلوه گری به وادی گمنام بودن است در این مسیر چون *حُججی ها قدم بنه که راه وصل غرق در آلام بودن است واقف مگر نبود به احکام ذبح ، شمر این ادّعایِ خادم اسلام بودن است!؟ از پشت سر برید و به او آب هم نداد این روضه داغ سینه ، در اِبهام بودن است با قتل صبر و زجر کُشی شد جدا سرش این شرح مرغ بِسملِ در دام بودن است * اشاره به خاموش کردن چراغ به فرمان امام در شب عاشورا * عبیدالله ابن حرّ جعفی که دعوت امام را نپذیرفت * شهید حججی مدافع حرم مجتبی صمدی شهاب .
. اول جلسه ای دل که عاشق بشود واله و سر گردان است چشم هم در پِیِ این عشق فقط گریان است راه تسکین فراق و غم و محنت اشک است دل که خشکید فقط چارهء آن باران است حلقهء روضهء ارباب بُوَد عرش خدا هر چه فیض است در این دایرهء امکان است شاه و رعیت درِ این خانه همه مُحترمند نوکر این حرم عشق خودش سلطان است این سخن را سرِ بازار محبّت بزنید هر کَسی شد سگِ دربار حسین انسان است کربلا یک کلمه هست ولی در معنا شرح آن باطن آیات همه قرآن است شرح بی تابی زینب شب عاشورا چیست که از این مصرعِ غم بر لب عالم جان است باید امشب به سر و سینه زنان دَم بدهیم امشبی را شه دین در حرمش مهمان است ولی افسوس قرار است ببیند زینب صبح فردا بدنش زیر سُمِ اسبان است بدنش هیچ چه سازد که ببیند به درخت سر بُبریدهء یار است که آویزان است لطمه اینجاست روا، هر که غروب فردا موی زینب بِکِشد پست تر از حیوان است مجتبی صمدی شهاب محرم .
. غزل اول جلسه ای امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف بیا که محفل ما بی تو آسمانی نیست اگر نظر نکنی اشک دیدگانی نیست تو پیر گریهء مایی، مرا دعائی کن که بی دعای تو خیری در این جوانی نیست بهار بودن من دیده های نمناک است به روضه ها که ببارم دگر خزانی نیست چقدر دوری از تو ز گریه دورم کرد برای وسعت این رزق جُز تو بانی نیست شباهت من و تو این لباس مِشکی شد وگرنه بهر رسیدن به تو توانی نیست گذشت هم رمضان و گذشت هم عرفه هنوز غرق گناهم غمم نهانی نیست به دستهای عمویت بگیر دست مرا که بهتر از تو مرا چاره و اَمانی نیست بیا به روضهء دستِ قَلم سراسیمه بیا و روضه بخوان جز تو روضه خوانی نیست بیا بگو که علمدار بر زمین اُفتاد ز چشم پاره بگو قدرت بیانی نیست بگو چه شد که ز پهلو سرش به نیزه نشست که بعد از آن به تن اهل خیمه جانی نیست مگر چه بوده عمودی که بر سرش آمد که بهر ساقیِ طفلان لب و دهانی نیست ز علقمه که می آمد حسین شَک کردند صدا زدند که بابای ما کمانے نیست مجتبی صمدی شهاب محرم .