.
#واحد
#امام_حسین علیه السلام
#امام_حسن علیه السلام
نوکرمو
عمریه که خادم این درمو
تا ابد بالا میگیرم سرمو
من غلامم و حسین اربابه
عاشقمو
به گدایی تو من لایقمو
من همون سینه زن سابقمو
لحظه های نوکری نایابه
شده اسمت حک رو عرش اعلی
همه پایین، پرچم ِ تو بالا
ابدوالله ما ننسا حسینا
.........
شاه منی
بخدا دلبر دلخواه منی
تو امید دل گمراه منی
خیلی وقته که تو رو میشناسم
باورمی
خاک پاتمو تو تاج سرمی
من گدازاده تو اهل کرمی
روی اسم تو حسین حساسم
منه مجنون و نکردی رسوا
رو دستت آقا ندیده دنیا
ابدوالله ما ننسا حسینا
.......
سینه زنم
آره مدیون شه بی کفنم
من از این سیاهی دل نمیکنم
روضه ی تو سرپناهم بوده
جار میزنم
به کسی به جز تو رو نمی زنم
عمری نوکر امام ِ حسنم
چون همیشه تکیه گاهم بوده
حسن روضش جنت النعیمه
در خونش بازه و کریمه
بمن لطفش از قدیم ندیمه
#هاشم_محمدی_آرا ✍
محرم ۱۴۴۵
.👇
.
#حضرت_عباس
#شب_نهم_محرم
حس آبی ِموج دریایی
پیش دریا لبت ترک برداشت
اعتبار تمام دریا ها
لحظه های غروب لک برداشت
قول پایان تشنگی دادی
حرف تو معتبر ترین حرف است
آخرین مشک خیمه را امروز
دست بی جان دخترک برداشت
کمرم را شکست پایانت
پیکرت با نسیم می پاشد
با همین وضعیت چگونه تو را
می توانم که بی کمک برداشت
پیکرت را تبرکی بردند
دست تو سهم ساحل دریاست
گرچه چشمت نصیب پیکان شد
گیسوان تو را ملک برداشت
قسمت ماسه های دریا شد
قطره هایی که بین مشکت بود
ولی آن شه پر کلاهت را
پر بی جان شاپرک برداشت
دشت تاریک و چند تا خیمه
آتش و ازدحام بی غیرت
ردّ دستی میان آن شعله
زیور از گوش قاصدک برداشت
لحظه های غروب سردار است
دارد از غصه آب می گردد
چه عروج پر از غمی دارد
عزم رفتن که نم نمک برداشت
#علی_کاوند ✍
#تاسوعا
#حضرت_اباالفضل_علیهالسلام
.
.
#حضرت_عباس
#شب_نهم_محرم
بسم الله الرحمن الرحیم
می چکد آبروش از مشک و
می چکد آب مشک آهسته
مرد گریه نمی کند حالا
مرد می ریزد اشک آهسته
روی شن های خیس ساحل بود
لب خشکیده و ترک دارش
زیر چشمی به مشک زل می زد
آب کم می شود ز مقدارش
قبل ازین ماجرا طلا مي شد
دست میزد اگر به هرچيزي
لیک حالا شد آب آوردن
باعث شرم و آبرو ريزي
پیش ازین اعتبار دریا بود
نبض دریا میان مشتش بود
سر راحت رقیه می خوابید
چون عمو مثل کوه پشتش بود
با چه بغضی به مشک می گوید
اينقدر بی وفا نبودی که
قبل ازین با مرام تر بودي
اهل جور و جفا نبودی که
خاطرت هست که دم خیمه
ما دوتایی چه صحبتي کردیم
عهد بستیم هر چه پیش آمد
دست پر سمت خیمه برگرديم
خاطرت هست اینکه می گفتم
به حرم باید آب برگردد
یک نفر ازمیان ما دو نفر
پیش طفل رباب برگردد
خاطرت هست آب پرکردم
به تو بسیار گوشزد کردم
تو خودت را به خیمه ها برسان
من اگر چه نشد که برگردم
آنطرف تر حسین برمی گشت
ناله از سوز سینه سر می داد
قدّ خم ، دست بر کمر بودن
از چه مرگ بدی خبر مي داد
گفت اطراف علقمه دیدم
چقدر از حسود پر شده بود
گفت حجم سر عمو عباس
از فرود عمود پر شده بود
استخوان ها شکسته شد یعنی
شیر کارش به گرگ افتاده است
بين ابروي خوشگلش دیدم
چه شکافی بزرگ افتاده است
دست ها را یکی یکی ... بعدش
دست ها روی آب افتادند
تیرها مثل گرگ به جان
آرزوی رباب افتادند
قصه ی علقمه بدش اینجاست
حرمله نیزه ای سه پر آورد
آنچنان زد که با دوتا زانو
تیر او را به زور درآورد
بعد از آن اتفاق ها هر روز
چه غمی با رقیه دمساز است
آب از جمع ما عمو را برد
چقدر آب دردسر ساز است
#علی_کاوند ✍
#شب_تاسوعا
#حضرت_اباالفضل_علیهالسلام
.
.
#تک_بیت
#شب_نهم_محرم
قسمت این است که در علقمه تنها باشی
هیچ کس نیست که بعد تو علم بردارد
#علی_کاوند ✍
#تاسوعا
.
Shab07Moharram1402[07].mp3
9.98M
🎙هنوز چشم انتظارم (دم پایانی)
🔺بانوای: حاج میثم مطیعی
🏴 #محرم۱۴۰۲
هنوز چشم انتظارم
برسر آن عهد و آن قرارم
جز تو هوایی به سر ندارم، ای یارم
ای رویای حسنیوسفها یا مهدی
روشن کن چشمان دنیا را یا مهدی
جانا فرمان از تو جان از ما یا مهدی
به عشق تو پابندم، شهید یک لبخندم
إلی متی یا مهدی، أحار فیک یا مهدی
چه سروهای رشیدی
دل ز هزار آرزو بریدند
تا به تماشای تو رسیدند، ای مولا
ای نام تو نقش سربندم یا مهدی
از دنیای بی تو دل کندم یا مهدی
عهد یاری با خون میبندم یا مهدی
برای تو سربازم، به پای تو سر بازم
إلی متی یا مهدی، أحار فیک یا مهدی
دلیل گریه هایم
نام تو زیباترین دعایم
دیدن روی تو خونبهایم، رویایم
می خواند هر خط مقتل ها یا مهدی
ای نامت فریاد عاشورا یا مهدی
بردار از خاک و خون پرچم را یا مهدی
منتقم ثارالله، تو جان بخواه بسم الله
إلی متی یا مهدی، أحار فیک یا مهدی
#امام_زمان
شاعر: دکتر محمدمهدی سیار و میلاد عرفان پور
Amir Boromand - In Avalin Bar Bood.mp3
27.65M
#شب_هشتم_محرم
هر طرف صحرا
پر شده از تنت ولی
دیگه ندارمت ....
کاشکی نمیدیدم
تابوت تو عبام شده
رو دوشمه غمت ...
عزیز من چی شد
صورت ماهتو
تن منظمت ؟
این عبا تو بغل عشق منو داشت
پس چی شد ؟
این عبا جای علی پنج تنو داشت
پس چی شد ؟
عطری
همه جا رهایی علی
کجایی علی
یعنی
وسط عبایی علی
کجایی علی
#سعیده_کرمانی ✍
.
118.7K
#دودمه
تا ابد روشن نمیماند تنور خولیان
راه ایمان روشن است
گرچه خاکستر نشیند روی آیات خدا
نور قرآن روشن است
.....
#دودمه
#سعیده_کرمانی
خواب دشمنهای قرآن را پریشان میکنم
عهد میبندم حسین
کودکم را نذر راه حفظ قرآن میکنم
عهد میبندم حسین
.......
#دودمه
آیه آیه رهنمایی تا که همراهم کنی
راه قرآن راه توست
روی نی قرآن به لب داری که آگاهم کنی
راه قرآن راه توست
........
#دودمه
#سعیده_کرمانی
گرچه قرآن رفت روزی بر فراز نیزهها
راه ایمان روشن است
هرچه دشمن میزند آتش به آیات خدا
نور #قرآن روشن است
#سعیده_کرمانی
4_5940561866316054821.mp3
51.4K
#شب_نهم_محرم
#صلوات_اول_مجلس
✔️ شب نهم شب تاسوعای حسینی ست خدای متعال ان شاءالله به حق آقامون اباالفضل العباس این دسته جمع به زودی زود به کربلای معلی کنار حرم آن حضرت برساند از نزدیک عرض ادب کنیم اجماعا صلوات بلندی ختم کنید.
✔️ شمس جمال دلربای قمر منیر بنی هاشم، علمدار کربلا، وجود نازنین ابالفضل العباس علیه الصلاة و السلام هر چقدر به این آقا ارادت دارید صلوات بلند ختم کنید.
(الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ. وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَالْعَنْ أعْداءَهُم)
.
4_5940561866316054819.mp3
728.7K
#شب_نهم_محرم
#نمونه_شروع_روضه
بسم الله الرحمن الرحيم
( #نمونه_شروع با سلام بر حضرت ابالفضل علیه السلام)
السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْعَبْدُ الصَّالِحُ الْمُطِيعُ لِلَّهِ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَ سَلَّمَ السَّلامُ عَلَيْكَ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ وَ مَغْفِرَتُهُ وَ رِضْوَانُهُ وَ عَلَى رُوحِكَ وَ بَدَنِكَ
🔸بیا یا بـــن الحسن جانم فدایت
🔸تمــــــام زندگی باشد برایت
🔸بیا یا بـن الحسن دردم دوا کن
🔸مرا با دیدنت حاجت روا کن
🔸بیا یا بن الحسن دورت بگردم
🔸بیا تــا دست خالی بر نگردم
اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَهِ وَفی کُلِّ ساعَهٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً.
یا صاحب الزمان...
.
.
#حضرت_عباس
#شب_نهم_محرم
#مناجات_امام_زمان_علیه_السلام
🔸ای وعده ی خدا ز چه تاخیر کرده ای
یابن الحسن...
آقا جان...
🔸دیگر برای آمدنت دیر کرده ای
آقا چرا نمیای پسر فاطمه ...
🔸خورشید اهل بیت طلوعی دوباره کن
ای خورشید پشت ابرها...
امام زمان ...
🔸خورشید اهل بیت طلوعی دوباره کن
🔸عمرم به آخر آمده و دیر کرده ای
شاید حرف دل خیلی از این پیر غلامان ابی عبدالله این باشه...
امام زمان... یوسف فاطمه...
محرم های ما یکی یکی اومدند و رفتند...
عمر ما داره تمام میشه
اما شما نیامدید آقاجانم ...
🔸عمرم به آخر آمده و دیر کرده ای
🔸هر خیمه ای که روضه ی عباس خوانده شد
آقا بیا ببین امشب مجلس ما روضه آقا ابالفضل العباس خونده میشه...
مگه خودتون نفرمودین هرکجا روضه ی عمو جانم اباالفضل باشه من اونجا حضور دارم...
میام میشینم توی مجلس آقا اباالفضل العباس....
یه گوشه ای زار زار برا عمو جانم اشک میریزم...
امشب اینجا هم عزا خانه ی عباس علمدار آقا...
هر کجای عالم هستی...
پسر فاطمه ...
یک عنایتی هم به مجلس ما...
🔸هرخیمه ای که روضه عباس خوانده شد
🔸گریه برای دست علم گیر کرده ای
هرکجا نشستی از همین اول مجلس...
آقات رو صدا بزن ...
امشب باید با امام زمان هم ناله بشیم...
برا آقامون اباالفضل العباس اشک بریزیم...
صداش بزن یابن الحسن...
#مناجات #امام_زمان
👇
.
#حضرت_عباس
#شب_نهم_محرم
#روضه_حضرت_عباس_علیه_السلام
🔸ای اهل حرم میرو علمدار نیامد
یا ابوالفضل العباس
🔸ای اهل حرم میرو علمدار نیامد
🔸سقای حرم سید و سالار نیامد
یاابوالفضل العباس
باب الحوائج... اقا جان....
امشب اومدیم در خونه شما اقای من...
آقا امشب کلیمی ها...
امشب مسیحی ها میان در خونتون...
دست خالی ردشون نمیکنی آقا...
من که یه عمره گدای در خونه شمام....
میشه یه نگاهی هم به مجلس ما کنید آقا....
خدا ميدونه ...
اینها همشون عاشق شما هستند...
امشب به عشق ابالفضل اومدند آقا...
به یه امیدی اومدند آقا...
خیلی ها مریض دارند...
گرفتارند...حاجت دارند...
🔸سقای حرم میر و علمدار نیامد
روز عاشورا وقتی صدای غربت ابی عبدالله بلند شد...
ابالفضل العباس سریع خودش رو رسوند کنار برادر...
صدازد آقا جانم...
قَدْ ضَاقَ صَدْرِي
دیگه سینه ام تنگ شده...
دیگه طاقت ندارم صدای غربتت رو بشنوم...
اجازه میدان بده ...
ابی عبدالله فرمودند.. برادرم...
يا أَخِي أَنْتَ صَاحِبُ لِوَائِي
تو علمدار منی ...
تو پرچمدار منی ..
عباسم میخای بری برادرت رو تنها بگذاری...
تمام دلخوشی بچه ها تویی عباسم...
این بچه ها میان نگاه میکنند میبینند...
هنوز خیمه عباس برپاست خوشحال میشند...
فَاطْلُبْ لِهَؤُلَاءِ الْأَطْفَالِ قَلِيلًا مِنَ الْمَاءِ
میخواهی بری اول برا بچه ها آب بیار عباسم...
صدا زد سمعا و طاعتا مولای...
عباس علمدار مشک و گرفت...
حرکت کرد...
اما دید صدای غربت بچه های حسین بلنده...
هی بچها میگن االعطش العطش...
خدا ميدونه چه کرد صدا العطش بچه ها با دل عباس...
رفت به سمت شریعه ی فرات...
دیدن مشک رو پر از آب کرد ...
دست برد زیر آب...
میخواد آب بنوشه اما...
ذَكَرَ عَطَش الحسين و اهل بيته
یادش اومد از لب تشنه ی حسین...
یادش اومد از لب تشنه علی اصغر یادش اومد از لبان تشنه بچه های ابی عبدالله...
آی عباس تو میخای آب بنوشی...
درحالیکه بچه های حسین توی خیمه ها تشنه اند...
صداشون به ناله بلنده...
هی میگن العطش...
برگشت به سمت خیمه ها...
یه نانجیبی خدا لعنتش کنه...
دست راست حضرت رو قطع کرد...
صدا زد...
وَ اللهِ اِنْ قَطَعْتُموا يَميني، اِنّي اُحامي اَبَداً عَنْ ديني
بخدا اگه دست راستم رو قطع کنید من از دینم دست برنمیدارم...
یه نانجیبی هم دست چپ آقا رو قطع کرد...
(یارب مکن امید کسی را تو ناامید)
همه ی امید اباالفضل اینه آب رو به خیمه ها برسونه...
🔸ای مشک تو لااقل وفاداری کن
🔸من دست ندارم تو مرا یاری کن
🔸من وعده آب تو به اصغر دادم
🔸یک جرعه برای او نگهداری کن
چهار هزار نفر کمان دار دور آقا رو گرفتند...
هرکسی تیری از کمان رها میکنه...
یک تیر آمد و به مشک اصابت کرد...
آب روی زمین ریخت...
یا زهراا ... همین جا بود که دیگه امید اباالفضل نا امید شد...
آقا جانم ابالفضل ....اینام امشب به یه امیدی اومدن درخونه ی شما آقا...
فَوَقَف متحیرا
متحیر ایستاد...
دیگه دست دربدن نداره...
آب هم نداره...
با چه رویی برگرده به سمت خیمه ها...
در همون حالت تیری آمد و به چشم مبارک....
ای وای... ای وای...
هرچی سر رو حرکت داد این تیر از چشم بیرون نیومد...
سر رو خم کرد...
نانجیب... آنچنان با عمود آهنین بر فرق ابالفضل زد...
صدای ناله اش بلند شد...
(یا اخا ادرک اخاک)
برادر حسین به فریادم برس
یاصاحب الزمان منو ببخشید آقا...
هر کسی از بلندی بر زمین میخوره...
اول کاری که میکنه دستانش را سپر میکنه...
عباس که دست در بدن نداشت...
بمیرم باصورت به زمین افتاد...
تا صدای ابالفضل رو ابی عبدالله شنید...
خودش رو سریع رساند کنار برادر...
خدایا چکار کردن با برادرم...
اومد کنار بدن عباسش نشست...
صدا زد...
🔸گر نخیزی تو زجا کار حسین سخت تر است
برادرم عباسم پاشو ببین دیگه تنها شدم
🔸نگران حرمم آبرویم در خطر است
آی برادر خوبم...
بلند شو ببین بچه ها بهونه ی آب گرفتند
نه... میگن دیگه آب هم نمیخواهیم...
بگید عموجانمون عباس برگرده...
🔸قامت خم شده را هر که ببیند گوید
برادر ببین دیگه قدم خمیده...
🔸بی علمدار شده دست حسین بر کمر است
نگاه کرد به بدن عباسش...
دید دستهای برادر رو قطع کردن...
تیر به چشم عباسش زدند...
عمود آهنین به فرقش زدند...
بدن رو قطعه قطعه کردند...
طاقت نیاورد...
دستهاش رو گذاشت روی کمر...
صدا زد...
اَلآن اِنْکَسَر ظهری، وَقَلَّتْ حیلتی ، وَشَمَتَ بی عدوّی
الان کمرم رو شکستند...
بلند شو عباسم ببین دشمن داره به من میخنده...
🔸تا تو بودی خیمه ها آرام بود
🔸دشمنم در کربلا ناکام بود
🔸تا تو بودی خیمه ها پاینده بود
🔸اصغر ششماهه ی من زنده بود
🔸تا تو رفتی چهره ها نیلی شدند
🔸دستها آماده سیلی شدند
#روضه_حضرت_عباس
👇
460K
#زمینه
#شب_هفتم_محرم ۱۴۴۵ ه.ق
#حضرت_علی_اصغر (ع)
خبر رسیده از راه، دیگه نمیاد علمدار
باید بری تو میدون، مادر علمت رو بردار
سپردمت به بابا، برو خدانگهدار
خدانگهدارت، دست علی همرات
خون علی داری، تو هم تووی رگ هات
حرمله نامرده، حواستو جمع کن
رفتی تو میدون باش، مراقب بابات
فدا سر بابات اگه زد، سه شعبه به حنجر
فدا سر بابات اگه شد، گلوی تو پرپر
فدا سر بابات اگه مرد، تو خیمه یه مادر
لالایی گلم لالایی
رو نیزه، نیزه دارا، سرتو می دن نشونم
نمیشه دیگه مادر، لالایی برات بخونم
حرمله با نگاهاش، آتیش زده به جونم
نترسی از نیزه، مراقبت هستم
اگه بیفتی باز، میفتی توو دستم
رو نیزه ها مادر، هنوز چشات بازه
کاش لااقل می شد، چشاتو می بستم
فدا سر بابات اگه رف، رو نیزه سر تو
فدا سر بابات که شکست، دلِ مادر تو
فدا سر بابات اگه سوخت، موی خواهر تو
لالایی گلم لالایی
#وحید_محمدی✍
#زمینه
#علی_اصغر_زمینه
.
مناجات با #امام_حسین(ع)
ما در این درگاه دنبال مقامی نیستیم
ما پی چیزی به غیر از این غلامی نیستیم
با تو ما را می شناسند ای کریم مهربان
بی تو ما نزد کسی اصلا گرامی نیستیم
ما کبوترهای جلد کنج باب القبله ایم
خاک درگاهیم ما، دنبال بامی نیستیم
دست ما پیش کسی جز تو نمی گردد دراز
در گدائی پخته ایم و غرق خامی نیستیم
از ازل مُهر غلامی علی بر ما زدند
ما به جز نام علی دنبال نامی نیستیم
این دهه یاد لبت ما آب کمتر خورده ایم
این دهه ناآشنا با تشنه کامی نیستیم
عاقبت از روضه ی روز دهم دق می کنیم
در رفاقت با تو اهل بی مرامی نیستیم
#وحید_محمدی✍
#امام_حسین_مناجات
#مناجات
.
#واحد
#حضرت_عباس
#سبک_عربی_الی_الله
#ابالفضل_مددی
✅بند اول
اباالفضل مددی اباالفضل
تویی فقط خصم خوارج
سیدی یا باب الحوائج
اباالفضل اباالفضل
تویی شاه قلبم
ماه عالم یا اباالفضل «ع»
تویی میر لشکر پور حیدر
یا اباالفضل «ع»
تویی سر مستور
نور علی نور
یا اباالفضل «ع»
تویی معجز طور امپراطور
یا اباالفضل «ع»
تویی که
در نایاب منی و
تو رگ خواب منی و
آره ارباب منی ابوفاضل «ع»
تویی که
پر پروازه منی و
قبله ی راز منی و
نغمه ی ساز منی ابوفاضل «ع»
به حیدر نور دو عینی
به والله جان زینبینی
یک تنه ارتش حسینی
یا عباس یا عباس«ع»
✅بند دوم
رقیه جانم رقیه جانم رقیه «س»
میخونم با سوز و گریه
زندگیم وقف رقیه:«س»
رقیه رقیه رقیه «س»
جانم به تو قبله ی حاجات
مولاتی عمه ی سادات
رقیه رقیه (س)
تویی زینت روو، دوش سقا یا رقیـــه «س»
تویی جان ارباب، ما رو دریاب یا رقیـــه«س»
تویی که
عشق بابایی و هم
قبله ی دریایی و هم
شبیه زهرایی و هم
یارقیه س
تویی تو
وصله ی جوونمی و
هم دوا و درمونمی و
تو سر وسامونمی و
یا رقیه
به هیشکیم تو ندی حواله
رو سینه م همیشه مداله
رقیه بانوی سه ساله
رقیه رقیه
تویی که اسطوره ی عشقی
تو شاه بانوی دمشقی
رقیه رقیه«س»
#شب_نهم_محرم
#مجیدمرادزاده✍
👇
۲۰۲۳۰۷۲۵_۲۱۵۲۵۵.mp3
4.84M
#نوحه_سنتی
#حضرت_رقیه(س)
تویی که زار و خسته ای رقیه را صدا کن
به گوشه ای نشین و اشک دیده را شفا کن
دوای درد ما همه_گره گشای عالمه
به دوش میر کاروان_دلیل موج پرچمه
به سینه سنگ ماتم حسین زهرا میزنه
من الذی ایتمنی صدای بابا میزنه
الهی اشکی نچکد ز دیده ی یتیمی
الهی از دل برود ماتم دل دو نیمی
شب عزا شب غمه_سه ساله قامتش خمه
به دوش میر کاروان_دلیل موج پرچمه
گل ریاض اطلسی خزان شد از جور و جفا
رخ کبود و قد کمان،شهیده ی شام بلا
سیه بپوش و امشبی ز ماتمش برادر
بخوان به دیده ی تر و بزن به سینه و سر
بیا که باز محرمه_ز دیده اشک نم نمه
به دوش میر کاروان_دلیل موج پرچمه
به زیر گنبد کبود_رقیه ای سه ساله بود
ز دیده هاش ستاره و ز سینه پر ز ناله بود
حکایت و قصه ی ما به سر رسیده امشب
مسافری بی بدن از سفر رسیده امشب
پر از نوا و زمزمه_ز داغ سرو علقمه
به دوش میر کاروان_دلیل موج پرچمه
عنان سر ناقه ی دل به شور و احساس میزنه
به همره یا ابتا صدای عباس میزنه
خرابه را گل زده با اشک دو دیدگانش
اسیری و دربدری برده ز کف امانش
«فرات»و آب زمزمه_که غرق داغ و ماتمه
به دوش میر کاروان_دلیل موج پرچمه
«ذاکرالحسین حاج مهدی بهشتی»
#شب_سوم_محرم
#پنجم_صفر
.
#شور
#شب_نهم_محرم
#حضرت_اباالفضل_شور
قدم میزنه به مصاف عدو
خاک صفین میشه زیر و رو
داره میجنگه و با علی نمیزنه مو
رجز پسر فاتح خیبرم
یک نفر نه یک لشکرم
کی میتونه بده تشخیص منو با پدرم
یا ابوفاضل 2
قمر بنی هاشم زره به تن کرده
حیدر همراه خودش حیدر آورده
همه میگن که این خط و این نشون
دشمنش یقین به خونه برنمیگرده
جان ابوفاضل پهلوان ابوفاضل
شیر در بیشه ی شیران ابوفاضل
جان ابوفاضل قهرمان ابوفاضل
شیر سرخ عربستان ابوفاضل
جَنَم، ارثِ اولاده حیدره
قمرش فوقِ محشره
از تقابل با ابالفضل عدو در حذره
قَسَم، میخوره به وقار علی
دستشم که ذوالفقاره علی
دوباره اومده میدون یادگار علی
یا ابوفاضل 2
لشکر و زیر نظر گرفته هوشیاره
جنگ تن به تن باهاش معلومه دشواره
پشتِ هر نخلی چن نفر شدن مخفی
همه میگن پسره حیدره کراره
جان ابوفاضل بی کران ابوفاضل
ای وزیر شه خوبان ابوفاضل
جان ابوفاضل جاوِدان ابوفاضل
حمله کرده مثه طوفان ابوفاضل
یا ابوفاضل....
خبر، اومده بجنگه باز قمر
نقشه هاشون شده بی اثر
با نگاهش همه ی لشکر میشه زیر و زبر
جگر، داره و توو چشماش غضبه
پسر قتالُ العربه
از غرورش و غیرتش معلومه با نصبه
یا ابوفاضل 2
قمر بنی هاشم زُلزلتِ الارض
رجزش زلزله و تیغشِ پس لرزه
هر چه قدر هم که حریف تیر و سپر داره
سر شو به باد میده فقط تو یک لحظه
یار ابوفاضل ،علمدار ابوفاضل
وارث احمدِ مختار ابوفاضل
یار ابوفاضل ،فداکار ابوفاضل
کربلا، سید و سالار ابوفاضل
بند اول #محمد_اسداللهی ✍
بند دوم و سوم #میلاد_فریدنیا✍
#حضرت_عباس
.👇
.
#زمزمه
#شب_نهم_محرم
#حضرت_اباالفضل_زمزمه
#تاسوعا_زمزمه
ای وای چقد تیر و چقد نیزه رها کردن
ای وای من دستاتو از پیکر جدا کردن
چشمات به خیمه بود عمود آهنین خوردی
از صورتت معلومه با صورت زمین خوردی
مادرم فاطمه برات میاره مرهم...اخی اباالفضل
برادرم چقد سرت پاشیده از هم...اخی اباالفضل
علم افتاد ،تو افتادی و زینب زمین افتاد
توافتادی و مشک و طفل تشنه لب زمین افتاد
دست تو و امیّد من هر دو بریده شد
انگار تنت خیلی روی خاکا کشیده شد
اصلا نمیشه این بدن به خیمه برگرده
انگار یه لشکر پیکرت رو زیر و رو کرد
چهار هزار نامرد یه مرد وتیر می زدن
ای وای اباالفضل
یک لشکری به یک بدن شمشیر می زدن
ای وای اباالفضل
اونیکه به زمینت با یه ضربه زد...نمی بخشم
اونیکه چشمتو تیر سه شعبه زد...نمی بخشم
#محمدعلی_قاسمی_خادم ✍
#حضرت_عباس
👇