.
#زمینه
#زمزمه
#وفات_حضرت_ام_البنین
#سبک_من_دربدر_عشق_ابالفضل_و_حسینم
ای همسر حیدر تو گل باغ ولایی
داری تو به همراه علی قدر و بهایی
ای بانوی حیدر
ای فاطمه مظهر
هستی تو چو زینب
در کرم تو محشر
وای از غم داغت۲
تو آینه ی زینب و زهرای بتولی
مهر تو و حب تو بود مهر قبولی
تو ام بنینی
تو حامی دینی
بر شیعه ی حیدر
تو حبل متینی
وای از غم داغت۲
بر آل علی ام بنین بوده ای حساس
در یاری دین نبوی داده ای عباس
گردیده جدا دست
از پیکر عباس
ناله زد حسینش
با خواهر عباس
وای از غم داغت۲
بشنیده ای در کرب و بلا نقش زمین شد
از کینه و ظلم عدو بشکسته جبین شد
یاری حسین کرد
با تمام هستش
در راه خداوند
داده او دو دستش
وای از غم داغت۲
بشنیده ای افتاده زمین نور دو عینت
بودی همه ی عمر تو گریان حسینت
قاتل ستمگر
سوی او دویده
با خنجر کینه
رأس او بریده
وای از غم داغت۲
راحت شدی بانو و برفتی سوی زهرا
از داغ غمت بزم عزایت شده برپا
ای وارث غم ها
رفتی تو ز دنیا
با رفتنت ای گل
غربت شده معنا
وای از غم داغت۲
جانم به فدای تو و آن قدر رفیعت
شد جنت شیعه به جهان خاک بقیعت
در بین همه خلق
قدر تو نهان است
در بقیع مظلوم
غربتت عیان است
وای از غم داغت۲
#حاج_رضا_یعقوبیان ✍
#سبک_من_دربدر_عشق_اباالفضل_وحسینم
#حضرت_ام_البنین
👇
940.7K
مجلس کامل #حضرت_ام_البنین
#الا_مادربه_قربون_جمالت
#الا_مادر_بقربون_جمالت
#روضه_حضرت_ام_البنین
#زمزمه
عباس
قربون زخم پَر و بالت
ای کربلایی خوش بحالت
دلاورم شیرم حلالت
➰➰➰➰➰➰
عباس دل به قضا قدر سپردی
کاش برا اصغر آب می بردی
خوب شد یه جرعه آب نخوردی
خدا رو شکر فدا شدی تو
سقای کربلا شدی تو
شهید دست جدا شدی تو
➰➰➰➰➰➰
عباس
سرت به روی نیزه ها رفت
سرِ حسینم تا کجا رفت
رقیه تا شام بلا رفت
عباس زینب بهت میگه برادر
به زیر چکمه های لشکر
تو خیمه شد قحطی معجر
➰➰➰➰➰➰
عباس زینب با چشم پُر ستاره
آورد برام یه مشک پاره
بی تو همه شدن آواره
زینب و خنده های شامی
زینب و چشمای حرامی
مونده میون ازدحامی
#حاج_مجتبی_صمدی_شهاب✍
الا مادر به قربون جمالت
رخ چون بدر و ابروی هلالت
شنیدم کام عطشان جان سپردی
گل ام البنین شیرم حلالت
شنیدم دستهایت را بریدند
شنیدم چشم نازت را دریدند
چو طفلان این سخنها را شنیدند
همه از هم خجالت می کشیدند
انیس گریه هایم را گرفتن
توان دست و پایم را گرفتن
کمانی تر شدم از زینب افسوس
سر پیری عصایم را گرفتن
مسلمانان حسین مادر نداره
غریب است و کسی بر سر نداره
ز جور ساربان بی مروّت
دگر انگشت و انگشتر نداره
گل احساس را از من مگیرید
شمیم یاسو را از من نگیرید
همه دار و ندارم را بگیرید
فقط عبّاس را از من مگیرید
تموم زندگیم مال حسینه
دلم همواره دنبال حسینه
کجایید ای شهیدان خدایی
بلا جویان دشت کربلایی
کجایید ای سبک بالان عاشق
پرنده تر ز مرغان هوایی
( حسین جانم ، حسین جانم
حسین جان )
#استاد_درویش 🎤
156K
همان هایی که از حیدر بریدند
حسین بن علی را سر بریدند
اگر غصبِ حق از حیدر نمی شد
حسین بن علی بی سر نمیشد
.
#حضرت_عباس علیه_السلام
#حضرت_ام_البنین علیهاالسلام
🩸ایکاش میدانستم که با دستان ابالفضلم چه کردند ...
از جمله مرثیههای حضرت ام البنین علیهاالسلام این بود که میفرمود:
📋 یا لَیْت شِعْری اَکَما اَخبَروا
بِاَنَّ عبَّاسا مَقْطُوعَ الیَدَیْنِ
▪️ای کاش! میدانستم آیا این خبر درست است که دستهای فرزندم عباس علیهالسلام را از تن جدا کردند یا نه؟!
📚ابصار العین، ص ۶۴
📚معالی السبطین، ص ۴۳۳
✍ آه یا امّ البنین...
همین را فقط عرض کنم که این «دستانِمبارک» نه فقط اشک تمام عالم را جاری نمود؛ بلکه پُشت اباعبدالله الحسین علیهالسلام را هم شکست...
در همان ساعتی که مقاتل نوشتهاند:
🥀 سیدالشهداء علیهالسلام پا در رکاب گذاشت و رو به میدان نمود تا بر بالین برادر حاضر شود؛ که ناگاه ذوالجناح ایستاد و قدم از قدم بر نداشت و سر خود را به جانب حضرت اباعبداللّه علیهالسلام بلند کرد و شروع نمود به گریه و نوحه و زاری کردن و اشاره به جانب زمین مینمود.
🥀 حضرت سیدالشهداء علیهالسلام فهمیدند مطلبی دارد، فرمودند: چه میگویی ای ذوالجناح؟ که ناگاه به قدرت کامله الهی قفل خاموشی از زبان آن حیوان برداشته شد؛ عرض کرد:
📋 یا سَیِّدی اَما تَنْظُرُ اِلَی الأرْضِ؟
▪️ای آقایمن! آیا نگاه نمیکنید به سوی زمین!؟
📋 فَلَمّا نَظَرَ الْحُسَیْنُ علیهالسلام اِلَی الأرْضِ رَأی اَیْدی اَخیهِ الْعَبّاسَ مَقْطُوعَةً وَ فِی التُّرابِ مَوْضُوعَة
▪️همین که حضرت نگاه کرد، دید دستان برادرش عباس قطع شده و بر روی خاک افتاده است.
🥀 حضرت خم شد و آن را برداشت و به سینه خود چسبانید و فرمود:
📋 اَلاْنَ اِنْکَسَرَ ظَهْری وَ قَلَّتْ حیلَتی
▪️الآن دیگر پشتم شکست و بیچاره شدم.
📚 انوار الشهادة،یزدی،ص۱۲۹
📝 شد وقت آنکه در غمِ شَه نوحه سر کنم
از سوزِ آهِ خویش، جهان پُر شرر کنم
چون شاه دید پیکر عباس روی خاک
گفت: ای خدا! چه چاره از این غم دگر کنم؟
خوش گفت آن که گفت چنین این زبانحال
آن را بگویم و غم دل تازه تر کنم:
از من دو دست بر كمر و از تو بر زمين
دست دگر کجاست که خاکی به سر کنم؟!
قامت ز من شكسته و از تو به روی خاك
كو قامتی كه خواهر خود را خبر كنم؟!
عباس! خوش بخواب شدی راحت از جهان
اما بگو چه چاره منِ خون جگر كنم؟!
@Maghaatel
.
.
#حضرت_ام_البنین
#شور
صدقه سر شما کویر دریا شد
کور اسمتون و برد و دید بینا شد
گره کور شدم به شوق دستاتون
که به لطف سفره ی شما گره وا شد
اسمش مثل ، عصای موسی میشه
توی اوج ، درد و گرفتاری ها
ام البنین ، اگه دعا کنه برات
الهم آمین میگه زهرا
امشب باید حاجت بگیرم
تا راضی نشی ازم نمیرم
به حضرت صدیقه بگو که
راضی شه واسه حسین بمیرم
(شما ام بنینی اغیثنی اغیثنی اغیثنی)
به فدای بعضی که توی گلو تونه
وقتی بشیر داره روضه میخونه
ما با روضه های مشک و آب می سازیم
چشم شما برا رباب گریونه
مادر بودی ، شما فقط میفهمی
مادر وقتی ، با بچه شه خوشبخته
وقتی بچه بمیره از بی آبی
خیلی خیلی ، برای مادر سخته
با این که بی آبی شدید شد
اما عباست رو سفید شد
رد سیلی ها واسه وقتی
هستش که عباست شهید شد
(شما ام بنینی اغیثنی اغیثنی اغیثینی)
تکلیف خیمه مثل روز روشن شد
سهم عباس تو که عمود آهن شد
اون معجری که از خاک مبرا بود
مجروح رفت و اومدای دشمن شد
ام البنین، گریه کن از این جای
روضه دیگه ،مصیبت گوداله
ام البنین نگا کن این زخما رو
جای رد کشیدن خلخاله
تن هاشون زیر دست و پا بود
سر هاشون روی نیزه ها بود
زینب رو همسایه اش نمیدید
اونجا بین نامحرما بود
(شما ام بنینی اغیثنی اغیثنی اغیثنی)
#سید_جواد_پرئی✍
#وفات_حضرت_ام_البنین
.👇
.
#زمینه
#وفات_حضرت_ام_البنین
#حضرت_امالبنین_زمینه
همسر حیدر کراری
به امیرالمومنین یاری
ای الگوی وفادارای
مادر قمربنی هاشم علمداری
ای جانم به این رشادت و عزت و غیرت
ای جانم به این صلابت و همت و عفت
ای جانم به این شجاعت و شوکت و صولت
یا ام البنین به شیر پاک تو رحمت
مادر دریا
مادر سقا
مادری کردی
تو مثه زهرا
گفتن عباست
شد شهید اما
گفتی اولادم نذر
ابی عبدالله ابی عبدالله
یاام عباس یاام البنین
.
پای داغ پسرت پیرم
پر چادرت رو میگیرم
شنبه ها سر این سفره
روزیمو مادر از عباس تو میگیرم
ای جانم چهارتا سردار قدر داری
ای جانم چهارتا شیر با جگر داری
کل دنیارو بگردن همه میبینن
یاام البنین فقط خودت قمر داری
بعد عاشورا
از غم مولا
روضه خوندی با
نجمه و لیلا
تو نگفتی از
پسرات اما
گفتی اولادم نذر
ابی عبدالله ابی عبدالله
یاام عباس یاام البنین
#جواد_پورعباسیان ✍
👇
.
#حضرت_ام_البنین
ای مادر آب، آبرویت
ای علقمه، جامی از سبویت
ای زمزمِ اشک ما ز جویت
دریا، دو سه قطرهء وضویت
ای نام تو بهترین سرآغاز
یا ام بنین مرا بخر باز
ای خدمت دوست، سرنوشتت
ای گریه، انارِ فصلِ کشتت
ای خاکِ درِ علی، سرشتت
ای خانهء فاطمه بهشتت
اینگونه شدی عزیز زهرا
گفتی که منم کنیز زهرا
زینب بغلت بهار دارد
در بین مدینه یار دارد
در کوچه حسن قرار دارد
با اذن تو ذوالفقار دارد
عباس نه! پرچم تو بالاست
از بس که غمش حسین زهراست
در لشکر خود امیر داری
جنگندهء بی نظیر داری
شیری و چهار شیر داری
در کرببلا سفیر داری
روزی که عطش کنار دریاست
امیّد حرم به مشک سقاست
صد حیف که علقمه نبودی
در غربت و همهمه نبودی
تنها طرف همه نبودی
همنالهء فاطمه نبودی
آنجا که تبر روی نگین خورد
عباس در علقمه زمین خورد
گهوارهء ماه، تاب میخواست
آن چشم سیاه، خواب میخواست
نوزاد رباب، آب میخواست
حال همه را خراب می خواست
از داغ عمو که با خبر شد
سرباز حسین، تشنه تر شد
در معرکه آمد از عطش گفت...
از اینکه چطور کرده غش گفت...
از خشکی آن صدای خش گفت...
از حرمله و سه شعبه اش گفت...
آن روضهء مقتل مقرم،
باشد شب هفتم محرم!
#وفات_حضرت_ام_البنین
#رضا_دین_پرور ✍
.
از غمت ویرانم امّا خانه آبادم حسین
می رسد با ناله اش زهرا به فریادم حسین
می روم آشفته و زخمی سرِ خاک بقیع
می رود تا کربلایت داد و بیدادم حسین
بسکه بین گریه هایم جلوه کرده اسم تو
اسم عباس خودم را بُردی از یادم حسین
آنقدر از خشکی لبهای تو شرمنده ام
یاد خشکی لب سقا نیفتادم حسین
مشک پاره دیدم و گفتم که بیچاره رباب
می زند بر سر رباب تو که نوزادم...حسین
مادرت زهرا به جایم رفت بین علقمه
ای فدای مادر تو چار اولادم حسین
ذره ذره آب شد عباس و آب مشک ریخت
قطعه قطعه ریخت آنجا شاخ شمشادم حسین
من شنیدم فاطمه تا بین آن گودال رفت...
سوخت از ذکر بُنیَّ عالم و آدم حسین
زیر پا ذکر لبت را بی وضو برهم زدند
ای فدای نالهء جدّ تو اجدادم حسین
روی نی با خواهرت رفتی ز کوفه بین شام
معجرش را پاره دیدی در میان ازدحام
#حضرت_ام_البنین_س
#وفات_حضرت_ام_البنین
#رضا_دین_پرور ✍
.
.
#طوفان_الاقصی
دادگاه بزرگ وجدان
غزه در خون خویش غلتان است
دادگاه بزرگ وجدان است
دل من بود زیر بمباران...
سوخت جانم، چه جای کتمان است؟
هر طرف نعش طفلی افتاده
دل من مثل کودکستان است
آی دنیا نگاه کن! دل من
مثل این خانههاست ویران است
مثل آن مادرِ پسرمرده
زلف لالاییاش پریشان است
دل من بسکه خون از او رفتهست
زرد مانند برگریزان است
نیست باریکهای غریب... ببین
غزه دیگر برای من جان است
پرچمی زنده، باد را لرزاند
شک ندارم زمان طوفان است
دل من، رنگ انتقام بزرگ
رنگ خونخواهی شهیدان است
دست و پا می زنند خونخواران
عمر این ظلم رو به پایان است
هان! حقوق بشر چه شد؟! غزه
دادگاه بزرگ وجدان است
✍🏻 #میلاد_عرفانپور
🏷 #مقاومت_اسلامی | #فلسطین | #غزه
🇮🇷
.
#مناجات_انتظار #امام_زمان
با موضوع شهادت #حضرت_ام_البنین علیهاالسلام
ای التیام زخم دل ِ بی قرارها
درمان اشک دیده ی چشم انتظارها
از کودکی به آمدنت دل سپرده ایم
افسوس! از حضور تو فیضی نبرده ایم
جمعه به جمعه در طلبت ندبه خوانده ایم
اما هنوز بر سر راه تو مانده ایم
آقا ببین که منتظرت دل شکسته است
از غصه ی ندیدن روی تو خسته است
آقا نه این که منتظرت ناامید شد
اما ببین تمامی مویش سپید شد
قبل از رسیدن ِ خبر مرگ ِ نوکرت
مولا به او بده خبر درک ِ محضرت
ای باغبان که منتقم یاس احمدی
ایّام فاطمیّه گذشت و نیامدی
امسال هم بدون تو بگذشت روضه ها
در جمع ما نیامدی ای صاحب ِ عزا
آقا هنوز چشم تو دریاست در بقیع
گویا هنوز بزم تو برپاست در بقیع
بر روی خاک، همدم آهی حزین شدی
دردآشنای روضه ی امّ البنین شدی
گویی هنوز ناله ی او می رسد به گوش
بین ِگریز مقتل او می روی ز هوش
در پیش چار نقش ِمزار است محتضر
باریده است پای غمش چشم ِ رهگذر
از بس که روضه را به لب آب برده است
حتماً به دلخوشی، دگر آبی نخورده است
گاهی کشیده با سر ِ انگشت خود علم
در پای آن کشیده دو دست ِ شده قلم
دل را که برده علقمه با حال ِ نیمه جان
با صورتش به روی زمین خورده ناگهان
وقتی که صورتش به روی خاک می رسد
نوبت به روضه ی تن صد چاک می رسد
با پای دل به گوشه ی گودال می رود
در زیر بار ِ لطمه اش از حال می رود
خنجر رسید و حنجر شاهی بریده شد
ام البنین میان عزایش شهیده شد
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
.........
#وفات_حضرت_ام_البنین
.
.
#زمینه
شهادت #حضرت_ام_البنین سلام الله علیها
میگن که دستاتو بریدن
یا اینکه فرقتو دریدن
گلامو از رو شاخه چیدن_باورم نمیشه
اونا که اهل کینه هستن
همونا که حرمت شکستن
دستای زینبم رو بستن_باورم نمیشه
باورم نمیشه،تو علقمه غوغا شد
باورم نمیشه، قد ِ حسینم تا شد
باورم نمیشه،که زینبم تنها شد
با گریه و با غصه همنشینم
"ازین ببعد من اُم ّ بی بَنینم"
.............
میگن رقیه رفت اسارت
به زینبم شده جسارت
گهواره رو بردن به غارت _باورم نمیشه
میگن سرا به نیزه ها شد
قیامتی تو کربلا شد
سر حسین من جدا شد_باورم نمیشه
باورم نمیشه،زینب شده آواره
باورم نمیشه،که پیر شده یکباره
باورم نمیشه،خیالشم دشواره
ام الادب من مادر حزینم
"ازین ببعد من اُم ّ بی بَنینم"
.........
میگن که خیمه شو سوزوندن
رو خاکا بچه شو کشوندن
پیاده حتی میدووندن_باورم نمیشه
میگن تا رفتی سمت گودال
دیدی تنی که شد لگد مال
شبیه زهرا رفتی از حال_باورم نمیشه
باورم نمیشه،اینا چقد نامردن
باورم نمیشه،چقد تو رو آزردن
باورم نمیشه،بی احترامت کردن
من مونس امیر مومنینم
"ازین ببعد من اُم ّ بی بَنینم"
#وفات_حضرت_ام_البنین
#هاشم_محمدی_آرا ✍
👇👇👇
.
#امیرالمؤمنین
از روز ازل شدم ارادتمندش
محتاج نگاه اویم و لبخندش
در دفتر احوال دلم ثبت نشد
«جز مهر علی و یازده فرزندش!»
#رباعی
#جواد_محمدی_دهنوی✍
.
.
■ برای #حضرت_ام_البنین علیها السلام...مادر ابالفضلی های عالم
چگونه وصف کنم، فخر بانوان عرب را
زنی که برده ابالفضل از او به ارث، ادب را
زنی ز قوم رشادت، ز خاندان شجاعت
که شرح داده عقیل از همین قبیل، نسب را
یکی از آنهمه عامر که جدّ مادری اوست
که خود گرفته به بازی سرِ سنان غضب را
بنی کلاب، همان شرزه شیر کز دم شمشیر
به بزم رزم، قفاخور کند سگان عرب را
مگر ز سفره ام البنین مدد شود این طبع
که الکن است قلم گاه مدح، لام لقب را
زنی که بر تن عباس کرده بافه ی غیرت
چنان که یاد علی کرد هر که دید سلب را
مهِ عشیره و عبدلله ست و جعفر و عثمان
هماره چارقد ستر، آن عفیفه ی رب را
یگانه ای ست که بسته ز چارسوی حوادث
چهار فرزندش، راهِ قوم جنگ طلب را
به شرح جنگ ابوفاضلش چه گویمت؟ این بس
که ذوالفقار علی واکند دومرتبه لب را
برید دشمن دون سر، از آن نخیل تناور
که مرگ را خوش می داشت، چون عرب که رطب را
برید دست و نبرید عهد دوست، گواهم
علم که دید یزید و سرود بانگِ عجب را
اگر چه او همه صبر و رضاست، شاکر از آنم
که چشم مادر غیرت ندید بزم طرب را
نگفت جعفر و عباس...گفت وای حسینم
به درک او نرسیدم ز من مپرس سبب را
گریسته ست همه عمر در هوای محرم
چنان که گویی پلکش به صبح دوخته شب را
#مسعود_یوسف_پور ✍
.
4_5782632083436344200.mp3
10.22M
#روضه_پایانی #حضرت_ام_البنین یانی
📝 الا مادر به قربون جمالت ...
🎤 حاج محمد فراهانی
🕌 مجمع یاس کبود
📆 یکشنبه ۰۲/۱۰/۰۳
ایام #شهادت_حضرت_ام_البنین
از دو چشم یاس میخوانم بیا
شعری از احساس میخوانم بیا
نیستم قابل ولی ارباب من
روضه عباس میخوانم بیا
............
الا مادر به قربون جمالت
رخ چون بدر و ابروی هلالت
شنیدم کام عطشان جان سپردی
گل ام البنین شیرم حلالت
شنیدم دستهایت را بریدند
شنیدم چشم نازت را دریدند
چو طفلان این سخنها را شنیدند
همه از هم خجالت می کشیدند
...............
دامن کشان رفتی دلم زیر و رو شد
چشم حرامی با حرم روبرو شد
بیا برگرد خیمه ای کس و کارم
منو تنها نگذار ای علمدارم
آب به خیمه نرسید فدای سرت
حسین قامتش خمید فدای سرت
...............
سکینه جان گریه کنه تموم این مسیری
سکینه جان سراغ سقا رو ازم نگیری
سکینه جان من بمیرم ،باید بری اسیری
زینب من بگو همه زیوَرا رو درارن
زینب من گوشوارو انگشترا رو درارن
ایشالله که، کاری دیگه به معجرا ندارن
........
#الا_مادر_بقربون_جمالت
.
#حضرت_ام_البنین
جز با زلال نور الهی نسب نداشت
ذکری به غیر نام علی روی لب نداشت
.
دردی به غیر غربت شاه عرب نداشت
هرگز کسی شبیه به این زن ، ادب نداشت
.
آماده کرده بود سپرهای خویش را
تعلیم داده بود پسرهای خویش را
.
تا پاسدار خیمه ی آل عبا شوند
با راه و رسم عشق و جنون آشنا شوند
.
هم داستان ماه ترین ماه ها شوند
مردان پاکباخته ی کربلا شوند
.
ام البنین که چار یل بی قرینه داشت
تنها مدال عشق علی را به سینه داشت
.
بانوی خانه ای است که هم ایلیایی اند
هم پای تا به سر همگی مصطفایی اند
.
اهل مدینه اند ولی کربلایی اند
از نسل کوثرند سراپا خدایی اند
.
عمری است دل به ساحت خورشید داده است
سرمایه اش محبت این خانواده است
.
تا روز حشر مکتب او مکتب علی ست
لب وا نکرد و دید که جان بر لب علی ست
.
او آشنای تاب و تب هر شب علی ست
با افتخار ، خادمه ی زینب علی ست
.
بر سفره ای که داشت فقط آب و نان جو
لبریز بود از میِ اِیّاکَ نـَعْبُد و …
.
سر مست بود از خمِ اِیّاکَ نَسْتَعین
بی شک رسیده بود به سر منزل یقین
.
ام البنین چه کرد زمانی که شاه دین
یعنی عزیزِ فاطمه افتاد بر زمین …
.
با این که بعد روز دهم یک پسر نداشت
یک لحظه از حسین و حسن دست بر نداشت
.
الحق که جایگاه علی را شناخته
در کوره ی محبت مولا گداخته
.
هرگز به زرق و برق جهان دل نباخته
با نان خشک و خالی این خانه ساخته
.
ما تشنه ایم تشنه ی لحن حماسی اش
صد مرحبا به این همه زهرا شناسی اش
.
از راه دور ، محو تماشای کربلا است
دلواپس عمیق ترین جای کربلا است
.
آموزگار حضرت سقای کربلا است
او مادر شهید ترین های کربلا است
.
این زن که خاک را به نظر کیمیا کند
آیا شود که روزی ما کربلا کند
#وفات_حضرت_ام_البنین
#احمد_علوی ✍
.
4_5782632083436344228.mp3
31.3M
📻 #آموزش_مداحی | نکته ۳ دی ۱۴۰۲
🎤 #دکتر_محمد_فراهانی
🕌 مجمع یاس کبود
🗓 یکشنبه ۰۲/۱۰/۰۳
✅