.
#اصحاب
#جون
#تربتی_خراسانی
#شب_چهارم_محرم
دید چون شاه شهیدان را غریب
داد از کف، «جون»، آرام و شکیب
آمد و افکنْد خود بر پای شه
بوسه زد بر پای گردونسای شه
با تضرّع گفت کای عالمپناه!
چون شود گر بنْگری بر این سیاه؟
این سیه را نیز دِه اذن جهاد
تا که آید روسفید اندر معاد
شاه فرمودش که ای پاکیزهتن!
عقد بیعت بر گرفتم از تو، من
گفت: عمری بندهات، دلخوش نمود
ریزهخوار خوان احسان تو بود
گر چنین روزی ز سختی تن زنم
حاش للَّه! سر مبادا بر تنم!
عاقبت زآن منبع جود و کرم
اذن میدان یافت آن نیکوشِیَم
از شرار تیغ او، جمعی کثیر
شد گریزان جانب «بئسالمصیر»
تا که از بیداد آن قوم پلید
ساغر جام شهادت را چشید
شه چو آمد بر سر بالین او
گفت: «اللّهمّ! بیّض وجهه»
گشت از انفاس شاه دینپناه
آن سعادتمند چون رخشندهماه
باز شه بر آسمان آورد رو
گفت: «اللّهمّ! طیّب ریحه»
«اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَالفَرَج»
«اللهم العَن الجِبت والطّاغوت والنّعثل»
.