eitaa logo
امام حسین ع
19.3هزار دنبال‌کننده
401 عکس
2هزار ویدیو
1.9هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
. 🌺 🌷 هر نفسی که می کشم»عنایتِ پیمبر است «باز دَمی که می دهم»از برکاتِ حیدر است @emame3vom 👉 .
خبری آمده از عالم دیگر، اقرا حضرت باده به نام می و ساغر، اقرا تا شود از نفست عرش معطر، اقرا و خداوند تو را خوانده پیمبر، اقرا *"ساقیا، رونق میخانه مبارک باشد" بر تنت خلعت شاهانه مبارک باشد آیه آیه لب جبریل عسل می ریزد "وجعلناکم نورٌ" ز ازل می ریزد طبع مستانه، غزل پشت غزل می ريزد به زمین "حی علی خیر عمل" می ریزد "اشهد" عشق من انگار به لحن یمنی ست مرجع عاشقی ام راه اویس قرنی ست به دخیلی که زدم با گره ی دستانم پای چشمت "قمر" و "شمس" و "ضحی"می خوانم وقف محراب دو ابروی کمانت جانم عبد ایرانیتان، هموطن سلمانم افتخارم همه این است که در آن وادی تو به یک مرد عجم منصب "منٌّا" دادی شجری طيبه از خانه ی طاها بايد دختری تا که شود همدم بابا بايد پس کنار تو فقط ام ابيها بايد مادرانه بشود مادر دنیا باید و خدا خواسته او صاحب کوثر بشود منکرش نیز بنا بوده که ابتر بشود حضرت ختم رسل لطف کن از شاه بگو تو صراط اللهی از راستی راه بگو ای که خورشيد منی خواهشا ًاز ماه بگو أشهد أن علياً ولی الله بگو *"دست غیب آمد و بر سینه ی نامحرم زد" جان احمد شد علی، جان علی شد احمد...
. آمد از یثرب ندای اقرأ روح الامین آیه های نور نازل گشته بر ،کهف الحصین سجده بر محراب ابروی محمد آمده ختم آل المرسلین از یثرب احمد آمده جمله ارکان جهان استاده بر فرمان او آیه های عشق نازل شد به جان جان او از حرا باران رحمت میرسد اینک ، بخوان بسم ربک ، بسم ربی ، بسم رب دو جهان هل أتی را جرعه جرعه ، نوش جانت میکنند نرم نرم اینک به خالق ، آیه خوانت میکنند مور شد ملک سلیمان ها به خاک پای تو نور شد "إقرأ" میان آیه ی لبهای تو از حرا "إقرأ" به گوش آمد ، جهان آواز کرد جبرییل امشب به بوی پیرنت پرواز کرد خلعت پیغمبری باشد مبارک بر شما رحمت للعالمین از یثرب آمد سوی ما چشمه ی توحید لبهای تو جوشیدن گرفت آیه های رحمت و رأفت خروشیدن گرفت آسمانها نور پاشیدند بر نور خدا منجلی شد کوه نور امروز ، از غار حرا سفره دار خالقی و دست تو حاجت رواست آیه های روشن تو،جلوه ی شمس و ضحی ست عید مبعث ، شد طلوع فجر ختم المرسلین احمد آمد تا که باشد رحمت للعالمین .
. آنکه با غمزه‌‌های گفتارش درس‌آموزِ صد مدرّس بود در نفس‌های آخرِ عمرش قلم و کاغذی طلب بنمود چون که می‌خواست مردمِ دینش نشوند از مسیر حق، گمراه خواست در آخرین وصیت خویش بنویسد: "علی ولی‌الله" ناگهان از میان جمعیت محضر حضرت رسول‌الله یک نفر _آن‌که دانی و دانم_ گفت "ان الرجل لیهجر"... آه او که آیات را نمی‌فهمید گفت قرآن برای ما کافی‌ست او نفهمید که کلام رسول جز کلام خدای سبحان نیست آن رسولی که گفت: ای مردم! یک امانت زِ من کنار شماست اجر پیغمبریِ من، تنها احترامِ به دخترم زهراست چند روزی گذشت... مردی که بر نبی بست تهمتِ هذیان او که قرآن برای او بس بود حمله‌ور شد به کوثر قرآن کوچه آماده، هیزم آماده یک نفس مانده بود تا آتش داد زد: ای اهالیِ خانه یا که بیعت کنید یا آتش... همه گفتند: فاطمه آنجاست گفت: فضه، حسن، علی، یا او، هرکسی پشت درب این خانه‌ست طعمه‌ی آتش است حتی او همه گفتند: محسنش پس چه؟ گفت: فرقی نمی‌کند اصلاً باید این خانه را بسوزانم مرد باشد میانِ آن یا زن چند لحظه سکوت کرد و سپس چند گامی سوی عقب برگشت همه گفتند: منصرف شده است همه گفتند که بخیر گذشت ناگهان باز سمت خانه دوید لگدی زد به در...خدا!... مادر فاطمه بی‌سپر...خدا!... محسن در شده شعله‌ور...خدا!...مادر .