eitaa logo
امام حسین ع
18.5هزار دنبال‌کننده
397 عکس
2هزار ویدیو
1.9هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
📝 🖊 | 🖊 ۱۳۹۸ 🖊 "ع" ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ رفتی برادرت تنهاتر شد رفتی مجیب عالم مضطر شد در دل نخلستان تا که علم افتاد خواهرمان زینب بین حرم افتاد زجر شنیدن هلهله ها را آتش خنده ی حرمله ها را خواهرمان دیده به که من گویم دردم | بی تو باید برگردم... 🔗 @emame3vom ای نخل خشک خونین دستت کو؟ ای ماه ام البنین دستت کو ؟ بی تو تک و تنها، در دل این دشتم در پی دست تو روی زمین گشتم لحظه ی دیدن مشک دریده فذق شکسته و دست بریده قامت من خم شد کمرم را خم کردی | به لبم جان آوردی... 🔗 @emame3vom مشک را آوردی تا پای جانت با دست و با کتف و با دندانت این چه بلایی بود بر سرمان آمد بهر تسلایش مادرمان آمد... رفتی و تشنه تر از همه بودی تشنه ی دیدن فاطمه بودی فاطمه هم آمد آمد امّا خیلی دیر | دیده ات را بسته تیر ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📁 کانال رَفَــعَ اَللّٰهٌ رایَــةَ اَلْعَـبّاٰسْ 📝 حاج‌محمودکریمی
. 📝 🖊 | 🖊 🖊 "ع" ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ رفتی برادرت تنهاتر شد رفتی مجیب عالم مضطر شد در دل نخلستان تا که علم افتاد خواهرمان زینب بین حرم افتاد زجر شنیدن هلهله ها را آتش خنده ی حرمله ها را خواهرمان دیده به که من گویم دردم | بی تو باید برگردم... ای نخل خشک خونین دستت کو؟ ای ماه ام البنین دستت کو ؟ بی تو تک و تنها، در دل این دشتم در پی دست تو روی زمین گشتم لحظه ی دیدن مشک دریده فذق شکسته و دست بریده قامت من خم شد کمرم را خم کردی | به لبم جان آوردی... مشک را آوردی تا پای جانت با دست و با کتف و با دندانت این چه بلایی بود بر سرمان آمد بهر تسلایش مادرمان آمد... رفتی و تشنه تر از همه بودی تشنه ی دیدن فاطمه بودی فاطمه هم آمد آمد امّا خیلی دیر | دیده ات را بسته تیر ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 👇
بخش ششم - زمینه ( رفتی برادرت تنهاتر شد ) - حاج محمود کریمی.mp3
22.6M
📝 🖊 | 🖊 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ رفتی برادرت تنهاتر شد رفتی مجیب عالم مضطر شد در دل نخلستان تا که علم افتاد خواهرمان زینب بین حرم افتاد زجر شنیدن هلهله ها را آتش خنده ی حرمله ها را خواهرمان دیده به که من گویم دردم | بی تو باید برگردم... ای نخل خشک خونین دستت کو؟ ای ماه ام البنین دستت کو ؟ بی تو تک و تنها، در دل این دشتم در پی دست تو روی زمین گشتم لحظه ی دیدن مشک دریده فذق شکسته و دست بریده قامت من خم شد کمرم را خم کردی | به لبم جان آوردی... مشک را آوردی تا پای جانت با دست و با کتف و با دندانت این چه بلایی بود بر سرمان آمد بهر تسلایش مادرمان آمد... رفتی و تشنه تر از همه بودی تشنه ی دیدن فاطمه بودی فاطمه هم آمد آمد امّا خیلی دیر | دیده ات را بسته تیر ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ .