.
السَّلامُ عَلی مَن دَفَنَه اَهلُ القُری
السَّلامُ عَلی المَقطوعِ الوَتینِ
السَّلام عَلی المحامی بلا معینٍ
السَّلام عَلی الشَیبِ الخَضیبِ
السَّلام عَلی الخدِّ التریبِ
السَّلام عَلی البدنِ السَّلیبِ
.امام حسین
از روی دلسوزی دهاتی های اطراف
تاصبح دور پیکر تو گریه کردند
همراه حیوانات صحرا دور گودال
باگریه های مادر تو گریه کردند
*
از تکه های چادری بر خاک پیداست
بازور خواهر را جدا کردند از تو
تا وقت بوده پیکرت را جمع کرده
بر جای دست خواهر تو گریه کردند
*
پیرِ قبیله گفت کی؟سر را بریده
در مکتب ما ذبح کردن حکم دارد
چون گیسوی آشفته گشته وضع رگها
بر حال و روز حنجر تو گریه کردند
دربین پیکرها دوتایش فرق دارد
یک پیکری پامال قدری قد کشیده
آن دیگری پیچیده بین یک عبا بود
بر اربا اربا اکبر تو گریه کردند
**
نزدیک نخلستان صدا آمد بیایید
یک پیکر بی دست اینجا بر زمین است
پای فرات و باصدای موج دریا
بر ساقی آب آور تو گریه کردند
*
پرپشت خیمه مشتی از زنها نشستند
بالای قبر کوچکی که زیر و رو شد
ناخواسته جای رباب دست بسته
بهر علی اصغر تو گریه کردند
*
از راه زین العابدین آمد صدا زد
من صاحب اسرار این گودال هستم
بوسه به بوسه پیکرت را شرح می داد
آنها همه دور و بر تو گریه کردند
*
فرمود مردم تکه بوریا بیارید
باید کنار هم بچینم این بدن را
دیدند پیداکرد یک انگشتِ خونین
بر دست بی انگشتر تو گریه کردند
*
شاعر:
قاسم نعمتی
. #ناحیه #ناحیه_مقدسه
🏴 #ناحیه_مقدسه
أَلسَّلامُ عَلَى الاَْرْواحِ الْمُخْتَلَساتِ
سـلام بر آن ارواحِ (از کالبد) خارج شده
(زیارت #ناحیه مقدسه)
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
تو هم شبیه عمویت صدا بزن پدرت را
نفس بکش؛ برسان تا مدینه نامهبرت را
به سورهی مَدَنی دستِ بیوضوی کسی خورد
همان که آیه به آیه گرفت، موی سرت را
نوشت، با قلمِ نیزه روی مصحفِ جسمت
کسی که داد، به من روضههای معتبرت را
شبیه شیشهی عطری؛ که سنگ خورده شکسته
خدا کند نبَرد باد، تا حرم خبرت را
چرا کشیده شدی آیهی مقطعهی من ؟!
اگر چه قاتلِ تو بُرده است بیشترت را
📔 شعر از رضا قاسمی
◾️▪️▫️▪️◾️
روضه و مقتل بسیار جانسوز_ حضرت رقیه سلام الله علیها
و اسارت خاندان اهل بیت علیه السلام
#گریز_زیارت_ناحیه_مقدسه
میخوام دو سه جمله #ناحیه بخونم روضه م امشب سه پرده داره،ابن مشهدی از علمای بزرگ قرن ۶ کتاب مزار الکبیر داره زیارت ناحیه مقدسه رو نقل کرده؛سیدبن طاووس هم آورده در مصباح الزائر،که ناحیه مقدسه در اون زیارت وصف کرد حال ورود اهلبیت به شام رو... الشام..."
امشب شب حضرت زهراست،آقای ما امام زمان فرمود:"رُفِعَ عَلَى القَنا رَأسُكَ "سرت رو بر روی نیزه ها زدن"وسُبِیَ أهلُكَ كَالعَبیدِ "خانوادت مثل برده ها اسیر کردن"وصُفِّدوا فِی الحَدیدِ"با زنجیر آهن به بند کشیدند*بچه ها روها...دختر بچه ها*"فَوقَ أقتابِ المَطِیّاتِ"روی مرکب های بی جهاز سوار کردند*این یه جمله رو میگم باید داد بزنی*"تَلفَحُ وُجوهَهُم حَرُّ الهاجِراتِ" باد داغ نیم روزی صورتاشون رو میسوزوند*این قدر تو این خرابه موندند"حتی تَقَشَّرت وجوهَهُنَّ "صورتاشون پوست انداخت،صورتاشون همه چرک کرد..." این دخترا صورتاشون مثل برگ گل بود؛وقتی مدینه برگشتند یه مشت پیرزن برگشتند..." دیگه تو خودت بفهم ....
*"یُساقونَ فِی البَراری وَالفَلَواتِ"آقا! در دشت و صحرا بچه هات رو میبردند" أیدیهِم مَغلولَةٌ إلَى الأَعناقِ"دستاشون رو به گردن بسته بودند"یُطافُ بِهِم فِی الأَسواقِ"بازار به بازار دختراتو میبردن*
راستی از سر بازار خبر داری که؟!
هر کسی خواست به ماچشم تماشا انداخت ....
*یه پرده دیگه م میخوام بگم:حمیری در قرب الاسناد نوشته؛شیخ صدوق در امالی نوشته؛از امام باقر علیه السلام روایت کردند:(خود آقای ما حاضر بوده؛اسیر کربلا بوده...)" لَمّا قُدِمَ عَلى یَزیدَ بِذَرارِیِّ الحُسَینِ"وقتی بچه های امام حسین رو وارد مجلس یزید کردند" اُدخِلَ بِهِنَّ نَهارا"روز بود،همه میدیدند " مَكشوفاتٍ وُجوهُهُنَّ" صورتاشون باز بود،سرهاشون برهنه بود*وقتی این بچه ها میخواستند وارد بشن شامیا جمع شده بودند"فَقالَ أهلُ الشَّامِ الجُفاةُ:"اون نامرداشون،اون چشم چروناشون،اون حروم لقمه هاشون،یه نگاه کردند،بلند صدا زدند"ما رَأَینا سَبیا أحسَنَ مِن هؤُلاءِ "ما اسیر قشنگ تر از اینا ندیدیم...شما کجایی اید؟!
سکینه صدازد:" نَحنُ سَبایا آلِ مُحَمَّدٍ"ما اسیران،عترت پیغمبریم... پرده پوشان حریم داوریم...*
@emame3vom
پرده ی سوم رو دیگه نمیگم...
سرم رفته از بس توی سر،صداست
سرم رفته از بس سرم داد زدن
نگو که چرا موم سفیده آخه
خودت رو یه لحظه بذار جای من ۲
خواب دیدم که تنت رو زمین
نفس میزدی ... گلوتو برید ...
گریه کردم،همون که زدت
اومد منو زد، موهامو کشید
او می کشید و من می کشیدم
او می دوید و من می دویدم
خدا خواسته من مثل زهرا بشم
زیر کوله بار غمت تا بشم
رمق تو تنم نیست عزیز دلم
ببخشم نمیشه به پات پا بشم
چند روزی هست، میلرزه پاهام
دیگه نمازام، نشسته شده
افتادم من، گمون بکنم
که هردوتا پام، شکسته شده
شاعر: سید جواد پرئی
بانوای حاج میثم مطیعی
#امام_حسین
" روضه از زبان امام زمان(عج) "
امان از بادها... سوزان وزیدند
امان از تیغ ها برّان رسیدند
ألا یا اهلَ العالم جد من را
به روی خاک ها عریان کشیدند
ألا یا اهلَ العالم اهل کوفه
سرش را با لب عطشان بریدند
سواره ده نفر ناپاک زاده
به روی آن تن بی جان دویدند
جسارت بر تنش کردند اما
فقط از رأس او قرآن شنیدند
سرش را داده اند و با بهایش
نمیدانم چقدری نان خریدند؟!
محمد جواد شیرازی
#اباصالح
امام #حسین علیه السلام #عاشورا #ناحیه
مرثیه سرايي حضرت بقية الله الاعظم ارواحنا فداه و عجل الله تعالی فرجه الشریف براي جد مظلومشان در زیارت ناحیه مقدسه
... فلئن اخرتني الدهور، و عاقني عن نصرک المقدور، و لم اکن لمن حاربک محاربا، و لمن نصب لک العداوة مناصبا، فلاندبنک صباحا و مساء، و لابکين لک بدل الدموع دما، حسرة عليک و تأسفا، علي مادهاک تلهفا، حتي اموت بلوعة المصاب، و غصة الاکتياب...
... پس اگر چه زمانه مرا به تأخير انداخت، و مقدرات (الهي) مرا از ياري تو بازداشت؛ و نبودم تا با کسي که با تو جنگيد، بجنگم؛ و با کساني که با تو دشمني کردند، دشمني کنم؛ در عوض هر صبح و شام براي تو ندبه و نوحه سرايي مي کنم، و بجاي اشک برايت خون مي گريم! از روي حسرت و افسوس بر تو و مصيبتهايي که بر تو وارد شد تا هنگامي که از فرط اندوه و مصيبت و غم و غصه جان بسپارم.
به زخم زخم تنت گریه می کنم هر شب
برای پیرهنت گریه می کنم هر شب
شبیهِ سرخیِ خورشیدِ آسمانِ غروب
به دست و پا زدنت گریه می کنم هر شب
به خشکی لب مثل کویرت آقا جان
به خشکی دهنت گریه می کنم هر شب
به پیکری که سه شب روی ریگ صحرا ماند
به جسم بی کفنت گریه می کنم هر شب
به لحظه ای که تنت را گذاشت بین حصیر
به بوریا شدنت گریه می کنم هر شب
اگر شود ز دو دیده دوباره خون جاری
به زخم زخم تنت گریه می کنم هر شب
#ناحیه #ناحیه_مقدسه
.