.
#اشعار_مناجاتی
#مناجات_با_خدا
#زمینه مناجاتی -(من که غیر از خونه ی تو جا ندارم برم )
@emame3vom
من که غیر از خونه ی تو جا ندارم برم
یجوری دل بستم انگار پا ندارم برم
آه
میدونی بنده فراریت
غیر تو هیشکیو نداره
بعد تموم اشتباهاش
میاد به سمت تو دوباره
چه امیدی مگه دارم
به جز چشم خطاپوشت
دستمو باز میگیری تا
بیام بازم تو آغوشت
یه کاری کن برای من
خدای من خدای من
..........
میدونم وضعم خرابه که شدم از تو دور
ولی دارم شوقتو که میشه چشمام نمور
آه
غرق گناهم میدونم
اما تو داری هوامو
امید دارم که بزودی
قبول کنی توبه هامو
آبرومو بخر نگذار
که رسواشم تو این بازار
دوری از تو منو خیلی
میده آزار میده آزار
یه کاری کن برای من
خدای من خدای من
......
جان حیدر جان زهرا تو رو به زینبین...
بگذر از این بی سر و پا تو رو جان حسین
آه
تو رو به حق کسی که
منشأ خیر کثیره
همونی که روز محشر
دست گداشو می گیره
به حق اون شهیدی که
به راه تو گذشت از سر
ببخشم ای خدا امشب
تو رو جانِ علیْ اصغر...
یه کاری کن برای من
خدای من خدای من
شاعر: #گروه_شاعرانه_ها_سبک
🔊 دانلود سبک 👇👇👇
https://emam8.com/upload/sabks/98/4/53957_1398419095643_2496135.mp3
.
#شهادت_امام_موسی_کاظم
#زمینه شهادت امام موسی بن جعفر علیه السلام -(کنج زندونمو بی تاب و مضطرم)
زمینه شهادت امام موسی بن جعفر علیه السلام
کنج زندونمو
بی تاب و مضطرم
کاشکی پیشم بیاد
معصومه دخترم
می باره اشک غم
از چشمای ترم
وارث غربت
زهرا و حیدرم
تو این قفس پر از جراحتمو
مثه کبوتری شکسته پرم
تموم آرزوم همینه فقط
سرم باشه رو پاهای پسرم
از دست یک نامرد
مثل مادرم افتادم از پا
میخونم وای مادر
وقتی دستشو میبره بالا
چشمام بارونی شد
به یاد غم و غصه ی زهرا
بنددوم
دستام یخ کرده و
میلرزه پای من
اینجا تاریکه یا
تار چشمای من
چشمام کم سو شده
زخمیه پیکرم
حال وروز منو
میبینه مادرم
شدم اسیر سندی یهودی
شکسته ساق پامو با لگدش
میاره پیشم اسم مادرمو
امونمو بریده حرف بدش
بسکه ضربه خوردم
نمازام همه شده نشسته
هر صبح و شام حرفه
ناروا دل منو شکسته
از بس آزار دیدم
شدم از زمونه دیگه خسته
بندسوم
روزه میگیرم و
افطارم غم شده
اشک چشمام واسه
زخمم مرهم شده
شاهد غربتم
خونِ رو پیرهنه
دردای تو دلم
آتیشم میزنه
کجای دنیا میندازن تو قفس
پرنده ای رو که شکسته پَره
با ناسزا می سوزونن دلی رو
که از غم جدایی دربدره
چهارده سال توزندون
تو دلم هنوزم پردرده
پیر و زمینگیرم
نفسم دیگه بر نمیگرده
دست سنگین یک
یهودی با صورتم چه کرده
بندچهارم
دست و پام بسته با
زنجیرو آهنه
دشمنبه قصد کشت
روزو شب میزنه
گفتم یا فاطمه
از ضرب بی هوا
میسوزم از عطش
با یاد کربلا
پر از جراحتم شبیه حسین
غریب و بی کسم شبیه حسن
دلم ميخواد بمونه اینجا تنم
بدون سر بدون غسل و کفن
شکر خدا اینجا
ناموسم نشد اسیر دشمن
پیش چشم خواهر
روی نیزه نمیره سرمن
اما تو کربلا
دل عمه مارو سوزوندن
شاعر: #گروه_شاعرانه_ها_سبک
https://emam8.com/upload/sabks/97/1/40001_1397121092756_746560.mp3
👇