#امام_رضا_علیه_السلام
دکتر نشست و گفت امروز بدتری/ پس از خدا بخواه طاقت بیاوری
بابا نگاه کرد به بالا و آب شد/ مادر سپرد بغض خودش را به روسری
گفتند ناامید نشو ما نمردهایم/ اینبار میبریم تو را جای بهتری
حالم خرابتر شد و بغضم شکاف خورد/ چرخید چشم خسته من سمت دیگری
دیوار قاب عکس نسیمی وزید و بعد/ افتاد روی گونه من ناگهان پری
خود را کنار عکس کشاندم کشان کشان/ وا کردم از خیال خودم سویتان دری
من بودم و سکوت حرم صحن انقلاب/ تو بودی و نبود به جز من کبوتری
لکنت گرفت قامت من بعد دیدنت/ از هر طرف وزید شمیم معطری
از من عبور کردی و دردم زیاد شد/ گفتم عزیز فاطمه من را نمیبری
گفتی نگاه کن ببینی هر آنچه هست/ دیدم کنار صحن نشسته است مادری
فرمود در حریم منی یا علی بگو/ برخیز تا به گوشه افلاک بنگری
برخواستم دو پای خودم بود در مطب/ گرم قدم زدن شدم و سوی دیگری
تکرار سجده پدری بود و آن طرف / تکرار یا امام رضاهای مادری
دکتر نشست و دست به پاهای من گذاشت/ دکتر به عکس خیره شد و گفت محشری
#حسن_اسحاقی
#صلوات
#یا_شافی
#یاغریب_الغربا
.