.
#شور_حضرت_عباس
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آقامی
موردعلاقمی تو
چه مبارکا غمی تو
بیرق اتاقمی تو
ابوفاضل
آه ابوفاضل
خورشید اباعبدالله ماه ابوفاضل
آه ابوفاضل
خوردم زمین رسیدی از راه ابوفاضل
تو آسمونا
عشق پهلوونا
ای ابالفضلِ آذری زبونا
جمله ی اشهدان غیرت الله
خوبه که اضافه شه به اذونا
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آقامی
عشقت از مقدراته
قلبمو کردی احاطه
هدینا الی صراطه
ابوفاضل
آی ابوفاضل
همیشه خیر من و میخوای ابوفاضل
مرد ابوفاضل
معرفت و برام تموم کرد ابوفاضل
به تو سلاما
سایه مستداما
ای ابالفضل کل بامراما
اسمون تکیه به دستای تو داده
وقتی که دستتو بوسیدن اماما
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#علیرضا_دهقانی✍
#شب_نهم_محرم
https://eitaa.com/emame3vom/103983
👇
.
#شور_امام_حسن
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
تو کریمی
نمک زندگی نیستی همه زندگیمی
داشتی با جزامیا رفاقت صمیمی
برکتِ سفره نوکرات از اون قدیمی
آقای سفره دار
سفرهت برقرار
اسمت بیاد وسط
حاتم میره کنار
میخونم از گهواره تا زیر لحد
حسن بن علی بن ابی طالب مدد
با تموم سینه زنات بستیم از قدیم
یه روزی جنت الحسن پرچم میزنیم
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
نور عینی
رحمت واسعه ی قبل امام حسینی
وارث به حق شیر خیبر و حنینی
تو اولین امامزاده ی عالمینی
یا ایهالحبیب
دوست دارم عجیب
اقای بی حرم
یا سیدالغریب
به مقام جُوْن اگه نرسید دستما
ولی خواستی غلام سیاه آقا من هستما
من خودم عابست میشم پیرهن میکنم
حب الحسن اجننی فریاد میزنم
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#علیرضا_دهقانی✍
https://eitaa.com/emame3vom/103985
👇
.
#شور_امام_حسین
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
خدا برای دیدنش لحظه شماری کرده
دنیا رو پیچ ابرو هاش نقشه نگاری کرده
آقام اباالفضل براش طلایه داری کرده
بذار یکم بگم امام حسین چه کاری کرده
اول اکبرو فرستاد پیغمبرو ببینن
قاسمش رفت دل لشکر تا که دلبرو ببینن
علم و داد به اباالفضل یل لشکرو ببینن
علی اصغر و بلند کرد باز حیدرو ببینن
دل و داد دلبری کرد از خدا
داده بهش خون بها
تو دل کرببلا ، حسین
شه قالوا بلا امیر ماسوا
اعلی حضرتا ، حسین
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#شور_حضرت_زینب
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
علی به شکل زن روی زمین قدم میزاره
روز دهم به بعد علم رو تا که بر میداره
تو فن خطبه هاش مثل علی یه پا کراره
به استناد روایت حکم امامت داره
کربلا رو کربلا کرد،دو گلش رو داده هدیه
خطبه خوند با ام کلثوم،زد به ریشه ی امیه
به خدا کنار زینب،شده علامه رقیه
آبروی شامو برده،با سلاح اشک و گریه
به امیران جهان رهبره
به سران برتره
اسدالحیدره ، زینب
ز نبی طینته،به علی زینته
اولیاء حضرته ، زینب
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
اجرای بند ۲ 👇
https://eitaa.com/emame3vom/103987
.
.
#شور_حضرت_عباس
پدرش ابوتراب و
مادرش ام بنین
زلزله اومده عباس
پا زده روی زمین
هیبتش ام البنینی،صولتش حیدریه
خیلی حساسه به زهرا،خب پسر مادریه
اباالقربه،کبش الکتیبه
اباالفضله،عشقش عجیبه
شفا میده،درد و طبیبه
حبیبی که،نعم الحبیبه
کفیل ابوالفضل بی بدیل ابوالفضل
حیرت کرده از تو جبرئیل ابوالفضل
بامرام ابوالفضل خوش کلام ابوالفضل
اهل کربلا بهت میگن امام ابوالفضل
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
طالعش ماه عشیره
لقبش ابالادب
پسر حیدر کرار
اومده برید عقب
حافظ خیمه ی زینب،ناصر دین حسین
نمیمونه غصه وقتی،تو رو میبینه حسین
علمداری،شأنت رفیعه
کی مثل تو،انقدر مطیعه
روز محشر،دستت شفیعه
ابوالفضل ای،حامِیْ الشریعه
قمر ابوالفضل،شیر نر ابوالفضل
از ترس تو میندازن سپر ابوالفضل
با وفا ابوالفضل،با صفا ابوالفضل
خانم زینب بهت میگه اخا ابوالفضل
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#محمد_جواد_توحیدی✍
#شب_نهم_محرم
https://eitaa.com/emame3vom/103989
👇
امام حسین ع
. #زمزمه #شب_اول_محرم #زمزمه_شب_اول_محرم #حضرت_مسلم_بن_عقیل ع برس که باید کفنمو ببندی این اولین
.
📋من مَلک بودم و آغوشِ پدر جایم بود
#روضه_حضرت_رقیه (س)
#روضه_امام_حسین (ع)
............................................
من مَلک بودم و آغوشِ پدر جایم بود
دوری از گرمیِ آغوشِ تو بیمارم کرد
من به عمرم سر بازار نرفته بودم
.(دخترا رو میذاشتن تو بازار رو پله مردم ببینن انتخاب کنن!).
شوقِ یه بوسه مرا راهیِ بازارم کرد
خسته بودم به روی ناقه کمی خوابم برد
.(جاش رو دوش عمو عباس بود ).
زَجر از راه رسید و زد و بیدارم کرد
لگدی زد که خدا قسمت کافر نکند
بی تعادل شدم و دست به دیوارم کرد
.(قربونت بریم یا اباعبدالله ، بعد شهادتتم به فکر دخترایی ، آخه دختر فرق داره ، با دختراش حرف میزد چه تو گودی قتلگاه چه بالای نیزه ، وقتی سکینه اومد کنار بدن ارباً اربا ، دید دختر داره قالب تهی میکنه! شروع کرد با دختر حرف زدن : «دخترم سلام منو به شیعیانم برسون ، بگو بابامو تشنه کشتن «شِیعَتِی مَا إِنْ شَرِبْتُمْ ماءَ عَذْبٍ فَاذْکُرُونِی »
کجا دیگه صحبت کرد با دختراش ، ورودی کوفه یه دفعه دید عقیله بنی هاشم الان دیگه رقیه جون میده صدا زد ««یا أخي فاطم الصغیرة کلّمها فقد کاد قلبها ان یذوباً»
با فاطمه حرف بزن ، بالای نیزه نگاه به دخترا میکرد.).
................................................
حاج مسعود پیرایش
👇👇👇
امام حسین ع
. #زمزمه #شب_اول_محرم #زمزمه_شب_اول_محرم #حضرت_مسلم_بن_عقیل ع برس که باید کفنمو ببندی این اولین
.
.
📋دلم بهم گفت / که تو میای به زودی
#زمزمه_حضرت_رقیه
#روضه_حضرت_رقیه (س)
#روضه_امام_حسین (ع)
🏴مراسم عزاداری دهه اول محرم الحرام 1446
............................................
.(بند اول).
دلم بهم گفت
که تو میای به زودی
چه بوسه ها برات فرستادم رو نیزه بودی
به کام تلخم
یه کم عسل می خواستم
دیدم که دخترا بابا دارن ، بغل می خواستم
کبوده صورت من
از دست زجر که بی ادبه
کبوده صورت من
نوازشت رو می طلبه ...
کبوده صورت من
نبوسیدی منو عجبه ... ای بابا
اومدی ، داره تموم میشه نفسام
می بینی ، مزارمه خرابه ی شام
.(بند دوم).
دم غروبه
گلایه هام به چوبه
دیدم با خیزرون یزید روی لبت می کوبه
یه شب نبوده
که راحتم بزارن
شده بابا بخوای ، سر بریده شو بیارن...
مردیم و زنده شدیم
بستن اسیرا رو با طناب
مردیم و زنده شدیم
آوردنت تو بزم شراب
مردیم و زنده شدیم
اذیت شدیم نه مثل رباب ... غمام زیاده
زدنت، بهونه ، دخترت رو گرفت
زدنت، رباب دوید سرت رو گرفت
.(بند سوم).
تنت رو خاکه
ولی سرت رو داری
دم تو گرم، چقد هوای دخترت رو داری
خدا به ماها
تو رو دوباره داده
کم اومدی ولی همین کم از سرم زیاده
انگشتر تو که رفت
انگشت دستتم بریدن
انگشتر تو که رفت
گوشواره از گوشم کشیدن
می فروشم گوشواره ام را اگر پیدا کنم
در عوض انگشتر زیبا برایت می خرم
انگشتر تو که رفت
یه روز خوش چشام ندیدن ...قربون دستت
نفسم ، دست توئه اجازه ی من
رسیدی ، به تشییع جنازه ی من
شاعر : #ناصر_دودانگه
................................................
حاج مسعود پیرایش
👇
.
📋چاره ای نیست / خوشم اگه با سر تو
#زمزمه
#روضه_حضرت_رقیه (س)
#روضه_امام_حسین (ع)
🏴مراسم عزاداری دهه اول محرم الحرام 1446
............................................
.( وقتی اباعبدالله اومد لحظه آخر وداع کنه ، دید با چادرش تو خیمهها داره میچرخه ، تا صداش زد رقیه جان خداحافظ دوون دوون اومد پاهای بابا رو گرفت ، صدا زد بابا : «اَلعَطَش اَلعَطَش »
جیگر اباعبدالله رو سوزوند ، اباعبدالله با یه حالی از خیمه بیرون اومد ، یه وقت دید نازدانه دامن بابا رو گرفته صدا زد دخترم «اِجلِسی عِندَ الخُیمه» برو بشین تو خیمه میرم برات آب میارم .
رفت تا شریعه میخواست مشک و پر آب کنه ، یه تیر به مشک ارباب زدن یکی صدا زد برید به سمت خیمههاش آب رو رو آب ریخت برگشت ، دوباره نازدانه اومد دامن بابا رو گرفت اینجا عمه وارد شد دخترم بیا بریم بابا آب میاره ، گذشت دیگه بابا رو ندید بعضیها میگن غروب عاشورا همراه عمه اومد تو گودی قتلگاه ، هی بهونه بابا رو میگرفت ، هی دنبال بابا میگشت اما بابا رو کجا دید.
یه شب که خوب چشماش میدید نگاه کرد دید سر بالای نیزه آشناست ، نیزه ها رو کنار میزد ، همه خوابن آروم آروم اومد کنار نیزه ، صدا زد تو بابای منی یا نه؟
اینجاشو دشمن داره روایت میکنه میگه : یه وقت نیزه خم شد تا تو صورت دخترک پایین اومد دخترم غصه نخور به زودی میام کنارت
.(بند اول).
چاره ای نیست / خوشم اگه با سر تو
بوسه زدم / به رگای حنجر تو
دست نداری / بخوابونی دختر تو ...
خرده نگیر / نامرتبه موی من
سیلی زدن / اگه کبوده روی من
خورده لگد / تیر می کشه پهلوی من
چی مونده از طفلت جز یه جونه بر لب
کجا بودی زجر اومد سراغم اون شب
کبود منو تحویل داد به عمه زینب ...
.( داره دست میکشه رو سر بریده ، قربونت برم کی گلوتو بریده بابا؟).
اونی که برید گلوتو
.(چه نامرتب بریده).
نمیگفت که من میمیرم
.(بند دوم).
سوغاتی نیست / این گلوی پاره برام
بوسه گرفت / از لبای پاره لبام ....
روم نمیشه / از سر تو چیزی بخوام
مثل منی / از صبح تا غروب زدنت
بد نبودی / ولی تو رو خوب زدنت
فرق تو با / من اینه با چوب زدنت
چطوری زد دندونی برات نمونده ...
چطوری زد چیزی از لبات نمونده
چطوری زد جز خون تو چشات نمونده
.(رقیه روضه میخونه اهل خیمه گریه میکنن ، همه دلشون گرمه آخه دختر بابا داره روضه میخونه ، اما حرفاش تغییر کرد یه دفعه سر بریده صدا زد :«الیه الیه» پاشو بریم رقیه! ).
حالا اومدی
حالا که دیگه رقیه افتاده از پا اومدی
حالا که بار سفر بستم از این دنیا اومدی
عمو عباسو نیاوردی چرا تنها اومدی
ای بابا حکایتی شده مویم / ای بابا شکستگی ابرویم
................................................
حاج مسعود پیرایش
👇
.
📋سلام اگه دلت نمیگیره نگام نکن
#زمینه 1446
#پنجم_صفر
............................................
.(بند اول).
سلام اگه دلت نمیگیره نگام نکن
نگاهی بابا به زخم پاهام نکن
از این اون سیلی خوردم من هر قدم
گوشام نمیشنوه انقدر صدام نکن
مو داشتم منم النگو داشتم
برای داداش اصغرم چقدر آرزو داشتم
میبارم شبا تا صبح بیدارم
همش خجالت کشیدم از این لباس پاره م
نا مهربونا با هم میزدنم
زخمه روی بدنم
خیلی زجر بدش میاد
از این بابا گفتنم
بیابونارو داد زدم کجایی؟
بابا بابا بابا بابایی
.(بند دوم).
یجوری رفتار کردن با دخترا
یه جای سالم نمونده تو پیکرا
نشسته خاک پنجه ی زنای شام
رو تک تک صورتا و رو معجرا
خارم کرد راهی بازارم کرد
خواب تورو میدیدم با سیلی بیدارم کرد
آشفته م تو هر قدم میوفتم
سنان میزد تو گوشم تا اسمتو میگفتم
از شاخه برگای آرزوم و چید
اشک چشممو ندید
دیشب خولی تا سحر
خیلی موهامو کشید
بیا با هم گریه کنیم دوتایی
بابا بابا بابا بابایی
.(بند سوم).
موهات مث نمک رو زخم تازمه
خیمه ی سوختمون چادر نمازمه
به موقع اومدی پیشم بابا حسین
حالا که وقت تشییع جنازمه
زجر دیدم از این و اون رنجیدم
گم شده بودم بابا نگو چقدر ترسیدم
سر حتی شکسته بیشتر حتی
رحمی نکردن بابا به اشک دختر حتی
اشکامو دیدن این خرابه ها
واسه من عذابه ها
اینکه رأس پدرم
تو ظرف شرابه ها
هنوز تو امید دخترایی
بابا بابا بابا بابایی
................................................
حاج مسعود پیرایش
👇
امام حسین ع
🏴 #محرم۱۴۰۲ #واحد #سبک_ثابت #حضرت_رقیه سلام الله علیها #سبک_از_همون_روز_ازل_مأنوسه_با_تو_روزگارم #ب
.
📋 تو سه سالگی شبیه مادرت زهرا خمیدم
#سبک_از_همون_روز_ازل_مأنوسه_با_تو_روزگارم
#واحد #حضرت_رقیه
🏴#پنجم_صفر
............................................
.(بند اول).
تو سه سالگی شبیه مادرت زهرا خمیدم
دوس دارم زودتر بمیرم خیری از دنیا ندیدم
از تمام عُمرِ تو ، تنها سه سالش سهم من شد!
طعم بابا داشتن و اونطور که باید نچشیدم
بابا جونم
سرت رُو که رو نیزه ها دیدم
لُکنت گرفتم خیلی ترسیدم
شبِ بیابون خیلی سرده
بابا جونم
منو زدن اونجا به قصدِ کُشت
با تازیانه و لگد ، با مُشت
چیزی که واسم مونده درده
مث زهرا شکست پهلوم
ابالمظلوم ابالمظلوم
.(بند دوم).
مثل شمعی آب شدم چیزی نمونده از تن من
هر کجا که اِسمتُ و بُردم زدن تو دهن من
تا بهونه می گرفتم می زدن منو دوباره
عمه می گفت نزنید که طاقتِ لگد نداره
باباجونم
نمیدونی چقد کتک خوردم
اگه نبود عمّه که میمُردم
به لطف اونه که من اینجام
باباجونم
با اینکه حال مضطری دارم
ولی هنوزم روسری دارم
درسته که کَم شده موهام
شکست دستم شکست بازوم
ابالمظلوم ابالمظلوم
.(بند سوم).
فکرشم حتی نمیکردم بابا از تو جداشم
بعد تو همراه عمه راهیِ بیابونا شم
خسته شد عمه منو از بس میون راه بغل کرد
لحظه های آخر و میخوام توو آغوش تو باشم
دیگه بابا
رقیه ت اونی که تو دیدی نسیت
به زنده موندنم امیدی نیست
دارم میمیرم توو خرابه
دلم سیر از
این زندگیِ سخت و بی رحمه
اگه لبم شبیه تو زخمه
تأثیر مجلسِ شرابه!
شدم از داشتنت محروم
ابالمظلوم ابالمظلوم
شاعر : #بهمن_عظیمی
................................................
#سبک_من_این_پایین_تو_اون_بالا
حاج مسعود پیرایش
👇
امام حسین ع
. #شور #امام_حسین خون عاشقیه / میجوشه بین/ رگم برات می میرم براتو / خودت میدونی / نگم برات غیر ا
.
📋خون عاشقیه / میجوشه بین/ رگم برات
#شور_امام_حسین
🏴مراسم عزاداری دهه اول محرم الحرام 1446
............................................
.(بند اول).
خون عاشقیه / میجوشه بین/ رگم برات
می میرم براتو / خودت میدونی / نگم برات
غیر از تو کسی منو ، تحویل نمیگیره حسین
بیچاره اونیه که ، واست نمیمره حسین
سلطانا حسین
ضربانا حسین
همه میرن همه فانی ولی مانا حسین
آب و نونم حسین
همه جونم حسین
پدری کردی برا من ، ممنونم حسین
حسین یااباعبدالله…
.(بند دوم).
تصدقت شم/ عینه حبیبت /دو مرتبه
یا مثه حر که /محضر زهرا / مودبه
دنیا بدون تو برام ، مثله جهنمه حسین
جون دادن برای تو ، یک بارش کمه حسین
صیادم حسین
فریادم حسین
تا خرابه ، توام ایعشق / آبادم حسین
طوفان دلم
ایمان دلم
من صدات ، میزنم آقا، بگو جان دلم
شاعر : #حسین_آفتاب✍
................................................
.👇
shab.svoom.moharram-1403-5.mp3
11.56M
🎧 #شور
🔊 | شب سوم محرم الحرام ۱۴۴۶
🎤 #حاج_مسعود_پیرایش
.
#شور
#شب_ششم_محرم
#حضرت_قاسم
بند اول
قاسم کابوسیه واسه دشمنای ابی عبدالله
قاسم یعنی خود حسن مجتبی ابی عبدالله
لرزه به جون دشمنش افتاده
رجز جنگ و وقتی که سر داده
به همه داده نشون توی میدون
به عموش میره مرد حلال زاده
داماد کربلا قاسم قاسم
ای صاحب الوا قاسم قاسم
بازم دوباره شد زنده یاده
حضرت مجتبی قاسم قاسم
بند دوم
قاسم یعنی دلخوشی بچه های ابی عبدالله
قاسم کل عمرش و کرد نذر برای ابی عبدالله
به حسن رفته شجاعت قاسم
کوه و لرزونده صلابت قاسم
پسر شیر جمل تو کولاکی
جون من نذر تو حضرت قاسم
عباس خیمه ها قاسم قاسم
ای شاه با وفا قاسم قاسم
جوری زدی که ازرق هم می گفت
الحق که مرحبا قاسم قاسم
📝 #حسین_عیدی
👇👇
.
#زمینه
#شب_هفتم_محرم
#حضرت_علی_اصغر
بند اول
آرزوهامو دلخوشیامو
همه با دست خودم خاک کردم پشت خیامو
دیدی تو اصغر جلوی لشکر
به چه کنم چه کنم انداخت منو حرمله آخر
واااای
دلم چه بی قراره
آخه شیش ماه دیگه کشتن نداره
مادرش تو خیمه ها چشم انتظاره
علی اصغرم
با چه رویی آخه من باید به سمت خیمه ها برم
علی اصغرم
تو بگو آخه چه خاکی بریزم علی تو سرم
میمیره رباب
وقتی حرمله زمین میریزه روبروش یه مشک آب
میمیره رباب
فهمیدن که آب میخوای کردن تو رو آخ ذره ذره آب
لالا لالا علی علی لالا
بند دوم
ای گل پرپر شیش ماهه اصغر
به خدا سپردمت برو کنار علی اکبر
از هرچی نامرد منت کشیدم
کشتنت کسی نگفت شیش ماه برات زحمت کشیدم
واااای
به غم کردن اسیرم
رحم نکردن به صغیر و به کبیرم
حق دارم اگه از این غصه بمیرم
من دارم گله
سر پیری عصای دست منو گرفته حرمله
من دارم گله
خون تو می ریخت روی زمین اینا میکردن هلهله
ای لالا علی
بستنت رو نیزه تا نیوفتی از اون بالا علی
ای لا لاعلی
خوب نخوابیدی یه چند روزی بخواب رو نیزه ها علی
لالا لالا علی علی لالا
#حسین_عیدی✍
👇👇