48.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#شور
به یاد شهید سلیمانی و ابو مهدی مهندس
کربلایی #جواد_مقدم
📋چشم های کم سوت رو نبند
✔️#سبک_واحد
🎤با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
چشمای کم سوتو نبند ، الهی دردت به سرم
تو خستهای آره ولی ، من از تو هم خستهترم
الهی دردت به سرم، خونجگری خونجگرم
دیدم تو خواب تابوتتو، رو شونه دارم میبرم
میخوای، پاشی نمیتونی
برای کی داری، لالایی میخونی؟
یه روسری بستی دورِ سرت
درد داره کمرت، سوخته بال و پرت، زهرا
سه ماهه که، افتادی نیمهجون
با یه قدّ کمون؛ پیرهنت پرِخون، زهرا
"گریه نکن دنیامو غم میگیره
الهی که علی برات بمیره"
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
کاش میتونستی سرتو، بذاری رو شونهی من
وخیمه حالت فاطمه، که تر شده گونهی من
علیِ مظلومو ببخش، نگار دردونهی من
که خونهی امنی نبود، برای تو خونهی من
اشکهات، دلم رو خون کرده
دلم پر از غصّه، دلت پر از درده
تو رو خدا با غما خو نگیر
از علی رو نگیر؛ دست به پهلو نگیر، زهرا
به جز تو دردم رو به کی بگم؟
حالا داری تو هم، رو میگیری ازم، زهرا
"گریه نکن دنیامو غم میگیره
الهی که علی برات بمیره"
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
علیکَ بِالغریب میگی، داری وصیت میکنی
خوب میدونم دربارهی ٫ چی داری صحبت میکنی
باشه تا زندهام عزیز ٫ هوای زینبو دارم
هر شب بالاسر حسین ٫ یه کاسهی آب میذارم
واسهم، روضه نخون جونم
منم شبیه تو، روضهشو میدونم
میخوای بگم کربلا سرشو
از کجا سرشو، از قفا سرشو، زهرا
رو نیزهها میبَرَن سرشو
میبُرن سرشو؛ میشکنن سرشو، زهرا
"گریه نکن دنیامو غم میگیره
الهی که علی برات بمیره"
〰〰〰〰〰〰〰〰
۵ #فاطمیه
✔️ # باز پخش
📋 #آخه دلت میاد تنهام بذاری
✔️ #سبک_زمینه
🎤 #با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
آخه دلت میاد، آخه دلت میاد تنهام بذاری؟
آخه دلت میاد، ببینی خونه رو تو بیقراری؟
آخه دلت میاد، بگی نمیتونی دووم بیاری؟
آخه دلت میاد، آخه دلت میاد دلم بگیره؟
آخه دلت میاد، جلوی بچهها گریهم بگیره؟
آخه دلت میاد، گُلَمو دست باد ازم بگیره؟
بهخدا چشممون زده مغیره
بهخدا زندگیم داره میپاشه
وقتی که قنفذ این روزا میخنده
تموم طعنهها تو خندههاشه
"یازهرا یازهرا یا زهرا یازهرا"
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
آخه بهم بگو، آخه بهم بگو چی شده بانو
آخه بهم بگو، چرا میگیری از شوهرتم رو؟
آخه بهم بگو، کشیده به کجا گوشهی ابرو
آخه بهم بگو، من که میدونم از لرزش زانو
آخه بهم بگو، چهجوری خونه رو میزنی جارو؟
آخه بهم بگو، چهجوری راه میری با درد پهلو؟
نمیتونم طبیب برات بیارم
به روی من همه درا رو بستن
دیگه نمیذارن زنده بمونی
همونایی که پهلوتو شکستن
"یازهرا یازهرا یازهرا یا زهرا"
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
آخه نفس بکش، آخه نفس بکش جَوون حیدر
آخه نفس بکش، دیگه قسم ندم به جون حیدر
آخه نفس بکش، که داره میبُره امون حیدر
آخه نفس بکش، نگو نمیتونی زنده بمونی
آخه نفس بکش، به خدا فاطمه خیلی جوونی
آخه نفس بکش، اگه برای من دلنگرونی
چرا میگی حسن نره تو کوچه؟
اگه بره یه خواب بد میبینه
چرا جلو حسینت آب نخوردی؟
چرا نره دم تنور بشینه؟
"یا زهرا یا زهرا یازهرا یازهرا"
〰〰〰〰〰〰〰〰
#فاطمیه
۳
.
📋 # به یاد مولا باش تا نگات کنه زهرا
✔️ #سبک_واحد #فاطمیه
🎤 #با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
به یاد مولا باش تا نگات کنه زهرا
خاک دل ما رو کیمیا کنه زهرا
همیشه رو لبهام ٫ بوده در این دنیا
بِنَفْسی أنتِ یا ٫ فاطمة الزهراء
ای شمع محفل خونه، عشقت خشت و گِل خونه
عزرائیلم نمیومد، بیاذنت داخل خونه
ای شأن سورهی کوثر، قوّت شونهی حیدر
آرزومه توی جنت، باشم همسایهتون مادر
"امِّابیها یا فاطمة الزهراء"
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
انیس پیغمبر محور کساء زهرا
ذکر لب حیدر هرصبح و مساء زهرا
زندگی بیروضه ٫ کوه غمه واسم
بهشتِ بیزهرا ٫ جهنمه واسم
جونم مادر به قربونت، شد عرش آیینهبندونت
خندیدی و شده روشن، محشر از برق دندونت
قطره در حسرت دریاست، زندگی بیتو بیمعناست
سر پناهم در این دنیا، چادر حضرت زهراست
"امِّابیها یا فاطمةالزهراء"
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
بالاتر از شأنِ تو روز قیامت نیست
تو خونهداریتم کمتر از نبوّت نیست
فرشتهای امّا ٫ به ظاهرِ انسان
دوسِت دارم مادر ٫ به آیه و قرآن
مستم از بادهی زهرا، هستم در جادهی زهرا
تربیت میشه زینب از، سفرهی سادهی زهرا
ای تاج رو سرم مادر، سفرهدار کَرَم مادر
میسازیم آخرش واسهت، گلدسته و حرم مادر
"امِّابیها یا فاطمةالزهراء"
〰〰〰〰〰〰〰〰
۲
.
📋 # اونی که همیشه دستمو گرفته
✔️ #سبک_شور #فاطمیه
🎤 #با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
اونی که همیشه دستمو گرفته
پای روضهها آورده
غم هر روزمو خورده
'مادر اربابه۳'
اونی که لحظه به لحظه مادرونه
همه جا هوامو داشته
هیچی کم واسهم نذاشته
'مادر اربابه۳'
مادر اربابه
رفیق راهم بوده ، تکیه گاهم بوده
پشت و پناهم بوده ، سوز و آهم بود
طرح قشنگ بارون ، تو نگاهم بوده
دار و ندارم بوده ، اعتبارم بوده
همیشه یارم بوده ، کس و کارم بوده
همدم تنهاییِ دل زارم بوده
"مادر ارباب دوعالم، یازهرا یازهرا یازهرا"
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
اونی که میخره این دوقطره اشکو
توی اون صحرای محشر
میرسه به داد نوکر
'مادر اربابه۳'
اونی که داده به من وعدهی جنت
منو آورده تو هیئت
واسه من کشیده زحمت
'مادر اربابه۳'
مادر اربابه
روزیرسونم بوده ، مهربونم بوده
آروم جونم بوده ، همزبونم بوده
مادری که هر لحظه ٫ نگرونم بوده
سر و سرور مادر ، جمیع محشر مادر
عشق حیدر مادر ، پاک و مطهّر مادر
گره خورده اسمت به قلب نوکر مادر
"مادر ارباب دوعالم، یازهرا یازهرا یازهرا"
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
اونی که واسه منم مادری کرد و
شب و روز حرص منو خورد
بدیمو به روم نیاورد
'مادر اربابه۳'
اونی که مارو سپرده به حسینش
گفته که تو صاحبش باش
پسرم مراقبش باش
'مادر اربابه۳'
مادر اربابه
اون که بزرگم کرده ، دردمو میدونه
میدونه از دست میرم ، روشو برگردونه
میشناستَم اما باز ٫ مادرم میمونه
دست منو میگیره ٫ تا قدم بردارم
خوب میدونه بیعشقش ٫ زارم و بیچارهم
میدونه هرچی دارم ٫ از حسینش دارم
"مادر ارباب دوعالم، یازهرا یازهرا یازهرا"
〰〰〰〰〰〰〰〰
۱
.
#سپهبد_شهید_قاسم_سلیمانی
خاتم سلیمانی
به واژهای نکشیدهست مِنَّت از جوهر
خطی که ساخته باشد مُرکَّب از باور
کنون مرکب من جوهر است و جوهر نیست
به جوش آمده خونم چکیده بر دفتر
به جوش آمده خونم که اینچنین قلمم
دوباره پر شده از حرفهای دردآور
دوباره قصۀ تاریخ میشود تکرار
دوباره قصۀ احزاب باز هم خیبر
دوباره آمدهاند آن قبیلۀ وحشی
که میدرید جگر از عموی پیغمبر
عصای کینه برآورده باز ابوسفیان
دوباره کوفته بر قبر حمزه و جعفر
به هوش باش مبادا که سِحرِمان بکنند
عجوزههای هوس، مُطربان خنیاگر
مباد اینکه بیاید از آن سر دنیا
به قصد مصلحتِ دین مصطفی؛ کافر
چنان مکن که کسان را خیال بردارد
که باز هم شده این خانه بی در و پیکر
به این خیال که مرصاد تیر آخر بود
مباد اینکه بخوابیم گوشۀ سنگر
زمان زمانۀ بیدردی است میبینی
که چشمها همه کورند و گوشها همه کر
هزار دفعه جهان شاهراه ما را بست
هزار مرتبه اما گشوده شد معبر
خوشا به حال شکوه مدافعان حرم
که سر بلند میآیند یکبهیک بیسر
اگر چه فصل خزان است، سبز پوشانیم
برآمد از دل پاییز میوۀ نوبر
به دودمان سیاهی بگو که میباشند
تمام مردم ایران سپاهِ یک لشکر
به احترام کسی ایستادهایم اینک
که رستخیز به پا کرده در دل کشور
نفس نفس همۀ عمر مالک دل بود
کسی که بود به هنگامه، مالک اشتر
بغل گشوده برایش دوباره حاج احمد
رسیده قاسمش از راه، غرق خون، پرپر
به باوری که در اعماق چشم اوست قسم
هنوز رفتن او را نمیکنم باور
چگونه است که ما کشته دادهایم اما
به دست و پا زدن افتاده دشمن مضطر
چگونه است که خورشید ما زمین افتاد
ولی نشسته سیاهی به خاک و خاکستر
چه رفتنیست که پایان اوست بسم الله
چه آخریست که آغاز میشود از سر
جهان به واهمه افتاد از آن سلیمانی
که مانده است به دستش هنوز انگشتر
بدون دست علم میبرد چنان سقا
بدون تیغ به پا کرده محشری دیگر
چنین شود که کسی را به آسمان ببرند
چنین شود که بگوید به فاطمه مادر
قصیده نام تو را برد و اشک شوق آمد
که بیوضو نتوان خواند سوره کوثر
خدا به خواجۀ لولاک داده بود ای کاش،
هزار مرتبه دختر، اگر تویی دختر
میان آتشی از کینه پایمردیِ تو
کشاند خصم علی را به خاک و خاکستر
فقط نه پایۀ مسجد که شهر میلرزید
از آن خطابه، از آن رستخیز، از آن محشر
تمام زندگی تو ورق ورق روضهست
کدام مرثیهات را بیان کنم آخر؟
تو راهیِ سفری و نرفته میبینی
گرفته داغ نبود تو خانه را در بر
تو رفتهای و پس از رفتنت خبر داری
که مانده دیدۀ زینب هنوز هم بر در
کنون به تیرگی ابرها خبر برسد
که زیر سایۀ آن چادر است این کشور
رسیده است قصیده به بیت حسن ختام
امید فاطمه از راه میرسد آخر
#سیدحمیدرضابرقعی
@emame3vom