.
#نوحه_سنتی
#سوم_امام
در سوم قتل حسین،از بهر دفن شاه دین
آمد به دشت کربلا،امام زین العابدین
بنی اسد حاضر شدند،برای دفن شهدا
بهر شناسایی شان،آمد امام چارمین
توسط بنی اسد،با رهنمایی امام
جسم شهیدان یک به یک،مدفون شدند در آن زمین
جسم حسین صد چاک بود،در بوریا پیچیده شد
شد دفن شاه تشنه کام،به دست فخر الساجدین
تنها شهیدی که شده،مدفون کنار علقمه
باشد اباالفضل رشید،نور دل ام البنین
گوید مقدم ای خدا،به حق خون شهدا
توفیق طاعت کن عطا،بر مؤمنات و مؤمنین
زمینه:این فاطمه خیر النساست،او را میازار ای زمین
#حسین_مقدم
#دفن_شهدای
👇
.
#نوحه_سنتی
#سوم_امام
از جور و جفا تن حسین که چاک چاک است،عریان روی خاک است
سر سبط پیمبر،جدا شده ز پیکر
تا آن که سه روز و شب از این واقعه بگذشت،رفت عدو از آن دشت
سر سبط پیمبر،جدا شده ز پیکر
آمدند بنی اسد کنند همت و یاری،بر خاک سپاری
سر سبط پیمبر،جدا شده ز پیکر
زین العابدین بهر شناسایی ابدان،آمد سوی آنان
سر سبط پیمبر،جدا شده ز پیکر
بر خاک سپردند تمام شهدا را،انوار خدا را
سر سبط پیمبر،جدا شده ز پیکر
زمینه:کافی
#حسین_مقدم
#دفن_شهدا
.👇
.
نوحه سنتی
(ذکر دفن شهدای کربلا)
#دفن_شهدا
#سوم_امام
چارمین امام ما،در کرب و بلا آمد
پیکر شهیدان را،تا به خاک بسپارد
با بنی اسد گفتا،می شناسم آن ها را
خاک هر شهیدی هم،صد لاله به بار آرد
این قبور می گردد،کعبه بهر عاشق ها
هر کسی شود عاشق،سوی این دیار آید
نامه های بسیاری،بر حسین بنوشتند
تا زاده ی پیغمبر،سوی نینوا آمد
الغرض پی تدفین،با بنی اسد اقدام
بنمود و نمودی دفن،تا ز ناله ها کاهد
مدفن شهیدان،این دیار جاوید است
چون حریم این خوبان،مرکز دعا باشد
یا رب بدم المظلوم،بگذر ز خطای ما
بخشای مقدم چون،اشک از مژه می بارد
زمینه:ای تشنه لب عطشان،مظلوم حسینم وای
#حسین_مقدم
👇
.
#زمینه
#شهادت_امام_سجاد
#امام_سجاد_علیه_السّلام
1⃣ بند اول
عقیق سرخِ یمنِ حسینم
یه عمره که سینه زنِ حسینم
بابام تو کربلا و من مدینه
منم که دور از وطنِ حسینم
تو بیداری و خواب گریه میکنم
بی سامون و بی تاب گریه میکنم
با یاد لبای عطشان حسین
وقتی می بینم آب گریه میکنم
گریه میکنم،قلبمونو آزردن
گریه میکنم،چی سر ما آوردن
گریه میکنم،مارو اسیری بردن
أنا بقیّةُ الکرب و بلا
2⃣ بند دوم
سرزده از موی سرم سپیده
شبیه من این همه غم کی دیده
خاطره ای که منو میسوزونه
بزم شرابه و سر بریده
یاد غصّه ی شام گریه میکنم
یاد نذر اطعام گریه میکنم
جای هر خوش اومد شد جواب ما
طعن و لعن و دشنام،گریه میکنم
گریه میکنم،درد بچه ها این بود
گریه میکنم،دستاشون چه سنگین بود
گریه میکنم،دشمن ما بی دین بود
أنا بقیّةُ الکرب و بلا
3⃣ بند سوم
یادم میاد شلوغیِ تو گودال
روضه ی پیکری که شد لگدمال
غمایی که دیدم تو اون چهل روز
برای من گذشت مثِ چهل سال
خاکستر می بینم گریه میکنم
تا معجر می بینم گریه میکنم
توی کوچه ها تا دست هر کسی
انگشتر می بینم گریه میکنم
گریه میکنم،از دنیا شدم بیزار
گریه میکنم،وای از اون همه آزار
گریه میکنم،جای ما نبود بازار
أنا بقیّةُ الکرب و بلا
شعر و سبک: محمدجواد ابوتراب زاده
👇
.
#شهادت_امام_سجاد
#امام_سجاد #علیه_السلام
#زمینه
بند1⃣
یادم نمیره
کربلا غوغا بود
محشر کبری بود
دور سر بابام
دعوا بود
به زحمت اومدم دم خیمه
اما چشای من سیاهی رفت
فقط میدیدم وسط گودال
نیزه هایی روکه بالا میرفت
پیچید میون صحرا آه زهرا
آتیش وقتی که رفت از خیمه بالا
موندن بچه ها زیر پای اسبا
میگفتم با حال زار
علیکن باالفرار
بند2⃣
یادم نمیره
انگار سر آوردن
همه چی رو بردن
دلم رو از این غم
آزردن
به عمه گفتم زیر لب آروم
من دیگه دارم میمیرم کم کم
نامحرا دارن میان از دور
گره بزن معجرارو محکم
انگار روی سرم دنیا خراب شد
وقتی که زیر پا گلها گلاب شد
سوختم دل من از غصه کباب شد
میگفتم بی اختیار
علیکن بالفرار
بند3⃣
یادم نمیره
گلامونو چیدن
بچه ها ترسیدن
به اشک چشمامون
خندیدن
صدای پای مرکبا اومد
دنیا برام مثل جهنم شد
خیلی به فکر بوریا بودم
برای پیکری که درهم شد
دیدم پیکری زیر دست و پا بود
گودال تازه شروع ماجرابود
سرها مقابلم رو نیزه ها بود
میخوندم با اضطرار
علیکن بالفرار
شعر و سبک:حسین نوری
👇
#امام_سجاد علیه السلام
#زمینه
بند1⃣
جونم رو لب رسیده هر شب دلخونم
داغم تازه است هنوزم روضه میخونم
عمریه که میسوزه دلم
این روضه ها شده قاتلم
روضهی اون تن بی سرو
روضهی اون دو دست قلم
میباره بارون هرشب از چشم من
از داغ اون یوسف بی پیرهن
که شد پیکرش با خاک و خون کفن
کارم گریه تو روضه های حسین
گریه گریه گریه برای حسین
بند2⃣
افتاد رو خاک صحرا دریا لب تشنه
بوسه میزد به جسمش شمشیر و دشنه
بابامو صد نفر میزدن
اهل حرم به سر میزدن
خواهرامو با کعب نی و
عمه رو با سپر میزدن
انگار که دستی قلب من رو فشرد
وقتی حرمله دستش رو بالا برد
رو نیزه اشک سقا رو درآورد
کارم گریه تو روضه های حسین
گریه گریه گریه برای حسین
بند3⃣
مردم با خاطرات تلخ شهر شام
وای از زخم زبون و سنگ روی بام
مَردم شامیه بی حیا
از کنیزی میگفتن به ما
مارو نشون میدادن به هم
بسه دیگه پناه برخدا
روی زخم تازه نمک پاشیدن
ما گریه کردیم و اونا خندیدن
ما سینه زدیم و اونا رقصیدن
کارم گریه تو روضه های حسین
گریه گریه گریه برای حسین
شعر: حسین نوری
سبک: احسان نوری