.
|⇦•هر آنکه گریه برای تو کرد...
#قسمت_اول #روضه و توسل به حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده #شب_شام_غریبان محرم ۱۴۰۰ به نفس سید رضا نریمانی •✾•
●━━━━━━───────
هر آنکه گریه برای تو کرد آقا شد
کسی که رنگ شما را گرفت زیبا شد
به روسیاه، همیشه تو آبرو دادی
همینکه رود به دریا رسید دریا شد
مگر نه اینکه شفا با دَمِ حسین رسید
گدای خانه ی تو هرکه شد، مسیحا شد
دوباره پرچم سرخت بلند شد آقا
بساط گریه ی ما باز هم مهیّا شد
چه خاطرات خوشی که زروضه ات دارم
همیشه حال خوشم بین روضه پیدا شد
همیشه نام تو را بردم و دلم لرزید
همیشه نام تو را بردم و گره وا شد
همیشه بدرقه ی راه کربلایی ها
دعای مادر پهلو شکسته، زهرا شد
*امشب خیلی زینب، مادر! مادر! گفت... روایت میگه: هر کی میره کربلا، حضرت زهرا سلام الله علیها براش دعا میکنه که میره کربلا، بی بی جان! یه دعایی هم امشب برای ما بکن، اربعین نزدیکه، مزد نوکری ما این ده شب یه سفرِ کربلا باشه... بی بی جان! دست های شکسته رو امشب بالا بیار، برای گریه کن های حسین یه دعا بکن، بگو: خدایا! این نوکرای بچه ام رو ببر کربلا...*
مرا ببر، نبری می روم زدست حسین!
چه می شود بنویسی برات امضا شد؟
#شاعر وحید محمدی
ــــــــــــــــــ
#شام_غریبان_امام_حسین
#روضه_سیدالشهدا_علیه_السلام
#سید_رضا_نریمانی
#شام_غریبان
#ویژه_ایام_محرم
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.👇
14000527-narimani-monajat.mp3
2.67M
.
|⇦•همیشه یاد غمت بی بهانه...
#قسمت_پایانی #روضه و توسل به حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده شب شام غریبان محرم ۱۴۰۰ به نفس سید رضا نریمانی •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
همیشه یاد غمت بی بهانه می بارم
به یاد آن لحظاتی که باز غوغا شد
به یاد آن لحظاتی که نیزه بالا رفت
میان پیکر تو نیزه هایشان جا شد
به یاد آن لحظاتی که سنگ ها بارید
هزار و نهصد و پنجاه جوی خون وا شد
ز بس که زخم بر آن جسم پاره پاره زدند
تنت میانه ی گودال چون معمّا شد
به یاد آن لحظاتی که روی سینه نشست
به یاد آن لحظاتی که با سرت پا شد
#شاعر وحید محمدی
* هلال بن نافع میگه دیدم این لبهای حسین مثل دو تا چوب خشک به هم میخوره، هی داره با صدایِ بی رمق میگه: جگرم داره از تشنگی میسوزه...سپری برداشتم، آب داخلش ریختم تا برایِ عزیزِ زهرا آب ببرم، اون نامرد جلوم رو گرفت، برا کی داری آب میبری؟ گفتم: مگه نمی بینی عزیزِ زهرا تشنه است؟ گفت: نمیخواد آب ببری، من خودم الان سیرابش کردم... یه مرتبه نگاه کردم دیدم از لایِ عباش یه سَرِ بریده درآوُرد...
بی بی زینب رسید، اما دیر رسید، دید عجب غوغایی است، هی صدا میزد: "أ أنتَ أخی؟"...*
به سمتِ گودال از خیمه دویدم من
شمر جلوتربود دیر رسیدم من
سر تو دعوا بود ناله کشیدم من
سر تورو بردن دیر رسیدن من
ــــــــــــــــــــــــ
از صدای اِلیَّ... گفتن تو
جگرم از غمت کباب شده
چند ساعت شبیه عُمری رفت
بدنم را ببین چه آب شده
*نشست کنارِ بدنِ برادرش، حالا تصور کن این صحنه رو...*
نیزهها را یکی یکی ... ای وای
از تنت ای برادرم ... ای وای
چند تا تیر، بد قلق اما
جانِ شیرینِ مادرم ای وای
*کی میگه: شمشیرها و نیزها رو کنار زد؟ نه! همچین که اومد کنار بدنِ داداشش، یکی یکی شمشیرها رو نیزها رو در آوُرد...*
سر نداری به پیکرت اما
چند جمله ز خواهرت بشنو
حرفهایی به قلب من مانده
که نگویم به هیچکس جز تو
خیمهها را یکی یکی گشتم
با همین حال زار و پر دردم
همه را جمع کردم آخر، وای
جز دو تا کودکی که گم کردم
دستهاشان به هم گره کرده
پای یک بوته خار خوابیدند
عاقبت ترس ... یا نمیدانم
آن دم آخری چه میدیدند
من شنیدم که یک نفر میگفت
زدن دختران مباح شده ...
سپر کودکان شدم تو ببین
صورتم را، چطور سیاه شده
شعلهها را ز دامن همهی
کودکانت گرفتهام اما
آنقدَر سوخت دستم آخر که
ضعف سختی گرفت جانم را
به خودم آمدم وَ دیدم که
رفته بودم دقایقی از هوش
دختری گفت زیر لب با بغض
عمه مویم نمیکنی خاموش؟
کودکان را چه سخت خواباندم
ولی اما رباب را چه کنم
هر دقیقه ز خواب میپرد و
نالهی آب آب را چه کنم
#شاعر حسین کریمی
*امشب این زن و بچه ها همه بدنشون درد میکنه، گوشاشون درد میکنه، آخه هی می دویدن با شلاق دنبالشون، می اومدن جلوی این بچه ها این مردای گنده با دستای سنگین، بی هوا میزدن تویِ صورتِ بچه ها، آخه بچه وقتی یه مرد میبینه، مخصوصاً اگه بابا نداشته باشه، فکر میکنه اومده کمکش کنه...
میگه: یکی از این بچه ها دامنش آتیش گرفته بود، هی فرار میکرد، یکی از اینها دنبالش میکرد، تا رسید به اون، گفت: آقا! من گوشواره ندارم، گوشواره ام رو یکی دیگه برده، چیزه دیگه ای هم ندارم، دیدم مثل بید بدنش داره میلرزه، گفتم: کاری بهت ندارم، میخواستم دامنت رو خاموش کنم...
میگه:وقتی دید من دلم به رحم اومده، گفت: آقا! شنیدم آب آزاد شده، میشه یه کم آب بهم بدی؟ رفتم یه ظرف آب برداشتم اومدم، فکر کردم تشنه است، دیدم ظرف آب رو گرفت، چرا نمیخوری؟ گفت: اقا شما بلدی گودالِ قتلگاه کدام طرفِ؟کجا میخوای بری؟ برا چی میخوای بری؟
آقا! وقتی دَمِ خیمه بودم، صدایِ بابام رو میشنیدم، هی داره داد میزنه: جگرم داره از تشنگی میسوزه...
ــــــــــــــــــ
#روضه_سیدالشهدا_علیه_السلام
#سید_رضا_نریمانی
#شام_غریبان
#ویژه_ایام_محرم
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.👇
14000527-narimani-roze.mp3
3.04M
|⇦•همیشه یاد غمت بی بهانه...
#قسمت_پایانی #روضه و توسل به حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده شب شام غریبان محرم ۱۴۰۰ به نفس سید رضا نریمانی
.
#زمینه
#عاشورا
#محرم_۱۴۰۱
🖊 #به_قلم_امیر_قربانی_فر
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
داری میری از خیمه ها ، خدا رحم کنه
با این لشکر بی حیا ، خدا رحم کنه
به حالِ زن و بچه ها ، خدا رحم کنه
بیا یکبار دیگه داداش که چشماتو ببینم
یبار دیگه فقط میخام که رو در روت بشینم
حالا که اومده یادمکلام مادرت رو
ببوسم ای حسین جانم خودم این حنجرت رو
الهی که نبینم ، تنت ما بین گودال
بزیر پای مرکب ، نشه جسم تو پامال
"حسین جانم۳ حسین جان"
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
میترسم بریزن سرت ، حسین جان نرو
جلو چشمای خواهرت ، حسین جان نرو
بیان واسه ی حنجرت ، حسین جان نرو
میدونم لشکر کوفه بهت رحمی ندارن
برای کشتنت انگار همه چشم انتظارن
نمیزاره تو رو زنده حسینم دشمن تو
میدونم بوریا میشه کفن واسه تنِ تو
الهی خیر نبینن ، که از تو کینه دارن
میدونم که سرت رو ، برا زینب میارن
"حسین جانم۳حسین جان"
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
چجور التماست کنم ، حسین جان نرو
داری میری اما ببین ، غمِ خواهرو
درآر از تو دستت داداش ، تو انگشترو
میدونم ساربون واسه ت چجور نقشه کشیده
برا انگشترت داداش میشه دستت بریده
یه لشکر منتظر هستن حسینم رو بگیرن
برای من نمیمونه ازت حتی یه پیرهن
برا زینب نمونده ، بغیر از اشک و آهی
میون قتلگاهت ، نیاد مادر الهی
حسین جانم۳ حسین جان
#روز_عاشورا
#روز_دهم_محرم
.
.
#زمینه
#روز_دهم_محرم #عاشورا
#محرم_۱۴۰۱
🖊 #به_قلم_امیر_قربانی_فر
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
یکی با نیزه میاد ، یکی با خنجر میاد
از بین قتلگاهش ، صدای مادر میاد
عمرثاراللهمون ، دیگه داره سر میاد
حتی اشک دشمنش ، از غربتش درمیاد
بنی ، مادرت برای تو بمیره
بنی ، یکی دست قاتلو بگیره
بنی ، دیگه داره نفسم میگیره
"بنی ، ای حسینم ای غریب مادر "
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
ای لشکر بی حیا همگی حیا کنید
پیش چشم مادرش ، بچه مو رها کنید
خنجر رو از حنجر ، پسرم سوا کنید
کی گفته پای تنش ، هلهله بپا کنید
حسینم ، دست و نزن مقابل من
حسینم ، میشینه داغت رویِ دلِ من
حسینم ، غصه ی تو شده قاتل من
"بنی ، ای حسینم ای غریب مادر "
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
هلهله بپا شده ، کوفه بی حیا شده
تازه انگار عقده شون ، از پدرت وا شده
چقدر تیر و نیزه ، بین تنت جا شده
من بمیرم پسرم ، اینقدر تنها شده
بنی ، تنتو به خاک و خون کشیدن
بنی ، سرتو پیش چشام بریدن
بنی ، مرکبا رو بدنت دویدن
"بنی ، ای حسینم ای غریب مادر "
👇
.
#واحد
#روز_دهم_محرم
#عاشورا
#محرم_۱۴۰۱
🖊 #به_قلم_امیر_قربانی_فر
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
آخ ذوالجناح اومد ، با اشک و آه اومد
بدون بابامون ، به خیمه گاه اومد
نگاش کنید داره ، از غصه جون میده
انگاری مقتل رو ، داره نشون میده
یه قطره آب نمیدن ، از تشنگی نمیره
کسی نِمیره راهِ ، قاتلشو بگیره
بریم به سمت مقتل ، که دیگه خیلی دیره
"ای وای حسین مظلوم"
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
دور و برش ریختن ، روی سرش ریختن
مقابل چشما ی مادرش ریختن
خیلی هراسونم ، آتیش گرفت جونم
بابامونو کشتن ، زنده نمی مونم
به خاک و خون کشیدن ، تموم پیکرش رو
عمه نشون گرفتن ، کوفیا حنجرش رو
مگه ندیدن اونجا ، فاطمه مادرش رو
"ای وای حسین مظلوم"
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
دلاشون از سنگِ ، لبریز نیرنگ
ببینید این لشکر ، چه جوری میجنگه
بغض علی دارن ، از کینه سرشارن
بابامونو اینجا ، زنده نمیزارن
یکی عصا بدستِ ، یکی گرفته شمشیر
بابای مهربونم ، انگار شده زمینگیر
انگاری از تو مقتل ، میاد صدای تکبیر
"ای وای حسین مظلوم"
👇
2. شام غریبان.mp3
3.27M
#نوحه شام_غریبان
#حاج_سید_مجید_بنی_فاطمه
شام غریبان حسین ،
امشب است ،
ساربان ساربان
ناله ی طفلان حسین ،
امشب است
ساربان ساربان
طفل یتیمی ز حسین
گم شده ، ساربان ساربان
مادرش از غُصه دلش خون شده
ساربان ساربان ...
.