#تك ( ان الحسين مصباح الهدى ) مراسم‌‌ عزادارى شب‌ هفتم ماه صفر هيأت‌ راية‌العباس ( عليه‌‌‌السّلام ) با مداحى #كربلايى_حسين_طاهرى شنبه ١٣ مهر ١٣٩٨ 🔸🔸🔸 @emame3vom

#شور ( حيدرى ام عاشق اولاد فاطمه ام ) مراسم‌‌ عزادارى شب‌ هفتم ماه صفر هيأت‌ راية‌العباس ( عليه‌‌‌السّلام ) با مداحى #كربلايى_حسين_طاهرى شنبه ١٣ مهر ١٣٩٨ 🔸🔸🔸 @emame3vom

#واحد ( بر دم مرگ اگر پا به سرم بگذارى ) مراسم‌‌ عزادارى شب‌ هفتم ماه صفر هيأت‌ راية‌العباس ( عليه‌‌‌السّلام ) با مداحى #كربلايى_حسين_طاهرى شنبه ١٣ مهر ١٣٩٨ 🔸🔸🔸 @emame3vom

🏴💔🏴 🎧 #سبک_زمینه👆 🎤حاج مجید #بنی_فاطمه👌 [منم کسی که توکوچه دید] 🔻 #متن_نوحه🔻 🏴 #ــــــــــــــــــــــــــــــــ لخته لخته ی روی لبام پاره پاره ی جگرمه زخم کهنه ی خاطره هام گوشواره ی مادرمه۲ آی روضه خون روضه ی من قصه ی ضرب سیلیه آی گریه کن گریه ی من گریه به روی نیلیه (منم کسی که توکوچه دید منم کسی که توکوچه مرد منم که بادردسر مادرا تاخونه برد)۳ 🏴 #ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ خاک چادر مادرمن بارغصه ی رودلمه دیدن روی قاتل اون عمریه حالا قاتلمه جونم ب لب اومده و دیگه سراومد صبرمن باید مثه فاطمه شم خاکی بمونه قبرمن واااای یه عمرشده که میسوزمو یه عمرشده که میسازمو خداخوبه خواهرم نیاد تشییعه جنازمو (منم کسی که توکوچه دید منم کسی که توکوچه مرد منم کسی که با دردسر مادروتاخونه برد۲) 🏴 #ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ (یاحسین غمت برای من بچه های من برای تو۲) میسپرم به توپسرامو جای من بشن فدای تو این آخرین ازغم تو جاری شده اشک حسن این کفنه آخریه مونده برادر بی کفن تویی بدون کفن حسین۲ سه روز میمونی روخاک دشت یه روز جگرمنو یه روز سرت تومیون تشت منم کسی که توکوچه دید منم کسی که توکوچه مرد منم کسی که بادردسر مادروتاخونه برد 🏴 #ــــــــــــــــــــــــــــــــ ➖ #ماه_صفر🏴 ➖ #امام_حسن ع🏴 ╭┅───────┅╮ 🎤 @emame3vom 🎤 ╰┅───────┅╯

🏴💔🏴 🎧 #سبک_شور 👆 🎤محمدحسین #حدادیان👌 📝 #متن_نوحه 👇 تا میبینم یك زائری راهی كربلا میشه با زیارت نرفته ها دل من هم نوا میشه اگه رفتی زیر قبه حسین  یادم كن اگه رفتی تو بین الحرمین یادم كن میون سینه زنی و شور شین یادم كن یادم كن تو دلمه غم اربابم یادم كن كنار حرم اربابم #التماس_دعا_زائر_كربلا بیخیال دنیا فقط غصه من شده همین نمیشه انگار امسالم كربلا باشم اربعین رسیدی به موكب امام رضا یادم كن شب جمعه رسیدی به قتلگاه یادم كن تل زینبیه و پایین پا یادم کن باز روی لبمه قسم اربابم یادم کن کنارحرم اربابم #التماس_دعا_زائر_کربلا #کربلا🏴 #اربعین🏴 #ماه_صفر🏴 #امام_حسین ع🏴 ╭┅───────┅╮ 🎤 @emame3vom 🎤 ╰┅───────┅╯

سبک پیشنهادی

#مذهبی #کتاب 👈 داستان کریم سیاه در کتاب جرعه ای از کرامات امام حسین علیه السلام، آمده است که آیت الله العظمی سید محمد کاظم طباطبایی یزدی (مشهور به صاحب عروه) یک قطعه کفن برای خودشان خریده بودند. در حرم امیرمؤمنان علیه السّلام همۀ قرآن را بر آن نوشته، سپس در حرم امام حسین(ع) زیارت عاشورا را با تربت بر اطراف آن نوشته بودند. ایشان برای صله ارحام عازم یزد می شوند و در این سفر این کفن را با خودشان به یزد می برند. در شب اول ورودشان به یزد، در منزل یکی از دخترانشان استراحت می کنند. حضرت سیدالشهداء(ع) به خواب ایشان آمده و می فرمایند: یکی از دوستان ما فوت کرده و در مزار یزد منتظر کفن است. ما دوست داریم این کفن به او اهداء شود. ایشان بیدار می شود و می خوابد. دو بار دیگر این رؤیا تکرار می شود! ایشان لباس پوشیده به قبرستان یزد می رود و می بیند شخصی به نام کریم سیاه فوت کرده، او را غسل داده، روی سنگ نهاده، منتظر کفن هستند... تا ایشان می رسد، می گویند: کفن را آوردند. مرحوم یزدی از آن ها می پرسد: شما کی هستید؟! می گویند: همان آقایی که به شما امر فرموده کفن بیاورید، به ما نیز امر فرموده که برای تجهیز و دفن ایشان به این جا بیاییم. @emame3vom مرحوم یزدی می پرسد: این شخص کیست؟ می گویند: او شخصی به نام کریم سیاه است، یک فرد معمولی! ولی عاشق امام حسین(ع) بود. در هر کجا مجلسی به نام امام حسین(ع) برگزار می شد، او بدون هیچ تکلّفی حاضر میشد. 📚 جرعه ای از #کرامات امام حسین ع 📝 نوشته علی اکبر مهدی پور

. #امام_حسن ⚜زمزمه یا زمینه ی روضه ای امام حسن ع: بند اول: با چِشایِ تار و کم سوی خود رو زمینِ کوچه افتاد مادر چادرش خاکی شد راهمونو بسته بود نامردی چون قباله رو نمیداد مادر چادرش خاکی شد چادرش خاکی شد دستایِ یه بی حیا بالا می رفت چادرش خاکی شد مادرم زیر لگد ها می رفت چادرش خاکی شد می تِکوند و سمت بابا می رفت بغضی مونده تویِ این سینه سیلیِ عدو چه سنگینه بند دوم: یه جوری زدن که وقتِ برگشت مادرم فقط زمین میخورد و خونمون رو گم کرد هر چی گفتم که بیا برگردیم اسم باباشو فقط می برد و خونمون رو گم کرد خونمون رو گم کرد به خدا به غیرتم بر خورده خونمون رو گم کرد انگاری ضربه ها به سر خورده خونمون رو گم کرد رد شد از من و به مادر خورده بغضی مونده توی این سینه سیلی عدو چه سنگینه @emame3vom #علی_علی_بیگی