eitaa logo
امام حسین ع
22هزار دنبال‌کننده
414 عکس
2.1هزار ویدیو
2هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
ی حرمله یک تیر مانده بود آن هم نشد حرام ... بماند بقیه اش هر کس که زخمی از علی و ذوالفقار داشت آمد به انتقام ... بماند بقیه اش شمشیرها تمام شد و نیزه ها تمام شد سنگ ها تمام... بماند بقیه اش گویا هنوز باور زینب نمی شود بر سینه ی امام؟ ... بماند بقیه اش پیراهنی که فاطمه با گریه دوخته در بین ازدحام... بماند بقیه اش راحت شد از حسین همین که خیالشان شد نوبت خیام....بماند بقیه اش رو کرد در مدینه که یا ایهاالرسول یافاطمه! سلام ... بماند بقیه اش از قتلگاه آمده شمر و ز دامنش خون علی الدوام ... بماند بقیه اش سر رفت آه، بعد هم انگشت رفت، کاش از پیکر امام ... بماند بقیه اش بر خاک خفته ای و مرا میبرد عدو من میروم به شام ...بماند بقیه اش دلواپسم برای سرت روی نیزه ها از سنگ پشت بام ...بماند بقیه اش دلواپسی برای من و بهر دخترت در مجلس حرام ...بماند بقیه اش حالا قرار هست کجاها رود سرش از کوفه تا به شام ... بماند بقیه اش تنها اشاره ای کنم و رد شوم از آن از روی پشت بام ... بماند بقیه اش قصه به "سر" رسید و تازه شروع شد شعرم نشد تمام ... بماند بقیه اش محمد رسولی . تو نيزه ميخوري تن من درد ميكشد تو تشنه اي و من جگرم داد ميزند هر وقت به قتلگاه تو نزديك ميشوم اين شمر بد دهن به سرم داد ميزند . روز عاشورا تورا زدند نگفتم كه خواهري سخت است مرا زدند تو گفتي برادري سخت است چگونه شمر سرت را شكست من ديدم به رويِ سينه يِ پاكت نشست من ديدم هر آنچه داد زدم كه نبر رسيدم من به خنده داد جوابم دگر بريدم من هنوز در تهِ گودال تار ِ گيسو هست هنوز نيزه شكسته ميان پهلو هست همين كه پيكر تو مورد تهاجم شد ز دست و پا زدنت دست و پايِ من گم شد مرا به حرمله يا شمر يا سنان نسپار مرا به خاطر مادر به ساربان نسپار هاني امير فرجي . . . يكي با نيزه اش از پشت ميزد يكي با چكمه و با مُشت ميزد خودم ديدم سنانِ دائمُ الخَمر حسينم را به قصد كشت ميزد رضا قرباني . گودال قتلگاه دارد سر از تن تو جدا ميكند چرا؟ از پشت گردنِ تو جدا ميكند چرا؟ چيزي نمانده پس به عقيله نگاه كن تا آخرين نفس به عقيله نگاه كن تكليف من پس از تو نگفتي چه ميشود؟ با سر اگر ز نيزه بيفتي چه ميشود؟ بگذار من كتك بخورم تو نفس بگير تاوان هرچه موي سپيد است پس بگير بگذار من كتك بخورم گريه كن حسين از تو چگونه دل ببُرم گريه كن حسين بگذار من كتك بخورم تو بلند شو مثل لبت ترك بخورم تو بلند شو آتش گرفت خيمه به جايي رسيد كار سجاد ناله كرد عليكُنَّ بالفرار . گودال قتلگاه آخر نشد كه عقده از اين دل درآورم موي تورا ز پنجه ي قاتل درآورم گفتم كه نيزه را ز مقابل در آورم جسم تورا ز چنگ اراذل درآورم گودال تنگ و پيكر تو ريز ريز شد با يك لباس چكمه ي قاتل تميز شد هركس دويد گوشه ي گودال برنگشت پيراهن از كشاكش جنجال برنگشت در زير نعل ها تن پامال برنگشت چشم كسي ز غارت خلخال برنگشت خنجر را كشيد و زني التماس كرد يك زن به مرد بد دهني التماس كرد . . نه پيرُهن نه زره نه عبا نه عمامه حسين ِ من چقدر نامرتبت كردند . آنقدر تشنه بود لبهايش دستِ آخر به شمر هم رو زد نفسش را عجيب بند آورد نيزه اي كه سنان به پهلو زد .    گودال قتلگاه سر ِعمامه و عبايت نَه بود دعوا براي پيرُهنت دستهايم بريد وقتيكه تيغ را میكشيدم از بدنت كربلايت چه كرده ميبيني؟؟؟ كه به پيشاني ام پُر از چين است بعد از اين گريه اي نميشنوم گوشم از تازيانه سنگين است حسن لطفي . . . زآتش دلِ من صحبتي نكن نامرد سكوت سبز مرا غيرتي نكن نامرد بزن تمام تنم را كبود كن اما به نام فاطمه بي حرمتي نكن نامرد . . دارم براي رنگِ تنت گريه ميكنم پايِ نفس نفس زدنت گريه ميكنم باور كنيم حرمت تو مستدام بود؟ يا بردن تو بردنِ با احترام بود؟ باور كنيم شأن تورا رَد نكرده است؟ اين بد دهانِ شهر به تو بد نكرده است؟ گرد و غبار، روي تو اي يار ريختند روي سر ِتو از در و ديوار ريختند هرچند بين كوچه تنت را كشيد و بُرد دستِ كسي به رويِ زن و بچه ات نخورد باران تير و نيزه نصيب تنت نشد دست كسي مزاحم پيراهنت نشد اين سينه ات مكان نشست كسي نشد ديگر سر تو دست به دست كسي نشد . . . پيروهن ، تن ، بدن ، برادر ِمن يوسفم خرج چند گرگ شده اين كه وضع گلو بريدن نيست رگ رگت كوچك و بزرگ شده . عاشورا بر پیکر تو، حرامی پست نشست در حین جدا کردن سر، مست نشست با خون خدا، چه بی ادب تا کرده تا آن دم آخر، که نفس هست نشست در مقتل تو، سنگدلان رخنه زدند با تیر و کمان و نیزه و دشنه زدند بر جسم مبارک عزیز زهرا فریاد که اینان، همه بی وقفه زدند . قاتلت سر بريد وقتي كه سينه ي نيزه خورده ات حس داشت قاتلت رفت با سرت آمد حنجر تو هنوز خس خس داشت . لااقل عمامه ي تاج سرم را پس بده مشكِ پاره پاره ي آب آورم را پس بده گوشواره وَ النگوها وَ گردن بندِ من هرچه ميخواهي بگير و معجرم را پس بده
کوتاه کن کلام... بماند بقیّه‌اش مرده است احترام... بماند بقیّه‌اش از تیرهای حرمله یک تیر مانده بود آن هم نشد حرام... بماند بقیّه‌اش هر کس که زخمی از علی و ذوالفقار داشت آمد به انتقام... بماند بقیّه‌اش شمشیرها تمام شد و نیزه‌ها تمام شد سنگ ها تمام... بماند بقیّه‌اش گویا هنوز باور زینب نمی‌شود بر سینۀ امام...؟ بماند بقیّهاش پیراهنی که فاطمه با گریه دوخته در بین ازدحام... بماند بقیّه‌اش راحت شد از حسین همین که خیالشان شد نوبت خیام....بماند بقیّه‌اش سر رفت آه، بعد هم انگشت رفت، کاش از پیکر امام .... بماند بقیّه‌اش بر خاک خفته‌ای و مرا می برد عدو من می روم به شام... بماند بقیّه‌اش دلواپسم برای سرت روی نیزه‌ها از سنگ پشت بام... بماند بقیّه‌اش دلواپسی برای من و بهر دخترت در مجلس حرام... بماند بقیّه‌اش حالا قرار هست کجاها رود سرش؟ از کوفه تا به شام... بماند بقیه اش قصه به "سر" رسید و تازه شروع شد شعرم نشد تمام ... بماند بقیه اش شاعر: محمد رسولی
‍ طشت گذاری ای حسین عاشقلری باشلاندی ایام عزا باغلیون فریاد لبیکیله احرام عزا مرحبا قدرین بولون بو مجلس ماتملرون هیئتیلر جان سیزون جان بوقرا پرچملرون بیز حسیندن آلمشوق عشق و،وفا سرمشکینی ایستیور دشمن آلا بیزدن حسینون عشقینی سعی ایدور وهابی رونقدن سالا هیئتلری شیعنون آدین باترماخدی فقط نیتلری فتنه ایجاد ایلیولر ایندی کم رنگ ایتماقا غربی آیینی بیزیم کشورده فرهنگ ایتماقا مکه ده گوردوز او بی غیرت جماعت نیلدی بی شرافتلر مناده نه جنایت ایلدی آندولا حقه بلا نسل ابو سفیاندولار شیطانی گوزدن سالوبلار مرشد شیطاندولاور فرق مولانی نماز اوسته یارانلاردور بولار دختر پیغمبره سیلی وورانلار دور بولار دین آدیلا شاه دینی اولدورنردی بولار روز عاشورا حسینی اولدورنردی بولار بو شعاری طاق محرابه یازار اهل سجود مرگبر آل امیه مرگبر آل سعود .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امیرالمومنین(ع)عید غدیر -( تا کلّ جهان عاشقِ این عشق شوند ) تا عشق ، به سرزمینِ دل غالب شد معشوق ، علی بن ابیطالب شد تا کلّ جهان عاشقِ این عشق شوند تبلیغِ غدیر خم به ما واجب شد شاعر: .
🏴 السَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا اَبا جَعفَرٍ یا مُحَمَّدَبنَ عَلیٍّ اَیُّهَا التَّقِیُّ الجَواد خون شد از غم دلِ خدا جویم درد بسیار و نیست دارویم می فشانم سرشك و می گویم سینه ای پُر شرار دارم من دل و جانی فكار دارم من دو جهان با تو كار دارم من روزگارم ز غم تباه شده قلبم از معصیت سیاه شده راهِ من منتهی به چاه شده خسته و دلشكسته و زارم گره افتاده است در كارم جز به كویت كجا پناه آرم؟ ای كه روح عبادتی ما را عذر خواهِ قیامتی ما را جانِ زهرا عنایتی ما را تشنه ام تشنه بر من آب بده گنهم را ببر ثواب بده به گدای درت جواب بده دردِ من را دوا كنی چه شود؟ حاجتم را روا كنی چه شود؟ قسمتم كربلا كنی چه شود؟ عزت عالمین می خواهم نجف و كاظمین می خواهم طوفِ قبر حسین می خواهم من كه چون شمع بر فروخته ام از غم غربت تو سوخته ام چشم بر رحمتِ تو دوخته ام همسرت كرد نامراد تو را ساخت مسموم از عناد تو را ای كه خوانده پدر جواد تو را .
    نبوت ناتمام است و علی تنهاست بی زهرا ولایت کشتی گم گشته در دریاست بی زهرا چنان که بی علی زهرا ندارد کفو و همتایی علی آری علی یکتای بی همتاست بی زهرا به قدر قدر و کوثر می خورم سوگند نزد حق که قدر قدر و کوثر هر دو ناپیداست بی زهرا نه جنت را نه کوثر را نه غلمان را نه حورا را نه دنیا را نه عقبی را نخواهم خواست بی زهرا مبادا ناقۀ او پا گذارد دیر در محشر که حتی انبیا را بانگ وانفساست بی زهرا به آیات شفاعت می خورم سوگند در محشر شفاعت را نه مفهوم است و نه معناست بی زهرا به پیشانی اهل جنت این مصراع بنوشته که جنت دوزخ رنج و عذاب ماست بی زهرا 🔸شاعر: ________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 .
. عشق يعنى عاشقى كردن به پاى فاطمه مزد آن باشد بدون شك دعاى فاطمه حا و سين و نون يعنى انتهاى عاشقى عين و شين و قاف تازه ابتداى فاطمه موقع خلقت خدا فرمود او مال من و من براى او و اين عالم براى فاطمه لطف مادر بود اينكه نوكر مولا شديم بعد مولا خاك پاى بچه هاى فاطمه - بوسه بر دستش از اين پس برهمه واجب شده ذكر زهرا يا على ابن ابيطالب شده - شعر مادر برد مارا سمت ايوان نجف تا كه بنويسند مارا عبد سلطان نجف عيدى ما از على باشد به دست فاطمه مدح مولا،صحن زهرا،زير باران نجف كعبه با چاكى كه بر سينه زده اثبات كرد با تمام هيبتش دستش به دامان نجف ياعلى گفتيم ما و بعد زهرايى شديم جان زهرا مرتضى و فاطمه جان نجف - شعر من پر زد به ايوان نجف پرواز كرد باز هم نام على در شعر من اعجاز كرد - در هواى تو هميشه ابر بارانى شديم معجزاتت را كه ديديم غرق حيرانى شديم ما نوشتيم از تو مولا مهر زد بر پاى آن هركجا نام تو آمد نيز بارانى شديم هرزمان دلتنگ خاك مضجع پاكت شديم راهىِ دربار سلطان خراسانى شديم خواب ديدم كه مزار گمشده پيدا شده آستان بودى تو ماهم نيز پيشانى شديم - خوب و بد باهم ببين و جنس درهم را بخر مى روى كرب و بلا امشب مارا هم ببر 🔸شاعر: _______________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹
متن شعر فقط حیدر امیر المومنین است علی مصداق قرآن مبین است علی یعسوب دین حبل المتین است پیمبر خاتم و حیدر نگین است علی استاد جبریل امین است ندای آسمان‌ها و زمین است فقط حیدر امیر المومنین است الا ای دشمنان ما حق مداریم همه تسلیم حکم کردگاریم امیر المومنین را دوست داریم به حق مرتضی ما شک نداریم سخن یک جمله باشد آن هم این است: فقط حیدر امیر المومنین است وصی بر حق طاهاست حیدر امام و همسر زهراست حیدر به قرآن مبین معناست حیدر یگانه دلبر دل‌هاست حیدر پیام اولین و آخرین است: فقط حیدر امیر المومنین است علی سر رشته دار عالمین است به ختم المرسلین نور دو عین است امیر مغربین و مشرقین است جهان محتاج فرزندش حسین است حسین بن علی فریادش این است: فقط حیدر امیر المومنین است کسانی که حقیقت را ندیدند به روی خون حق خنجر کشیدند جهنم را به جان خود خریدند زمانی که حسین را سر بریدند بگفتا تا ابد ذکرم همین است: فقط حیدر امیر المومنین است جماعت قبله ام روی اباالفضل دل من عاشق کوی اباالفضل مسیر قلب من سوی اباالفضل نوشته روی بازوی اباالفضل علی ذکر گل ام البنین است: فقط حیدر امیر المومنین است دلم از روز اول مست مهدی است تمام هستی ام در دست مهدی است خود مولا علی پابست مهدی است وتیغ ذو الفقارش دست مهدی است شعار حضرت مهدی چنین است: فقط حیدر امیر المومنین است .
نوحه دهگی محرم 👇 ۹۸ 👇
سربند : نام تو را می برم با ناله و آه صَلّی اللّه علیکَ یا ذَبیحَ الله دل بسته عهد عاشقی با حسین بِاَبي اَنتَ وَ اُمّي یا حسین یا مولا یا مولا یا اباعبدالله...