#واحدزنجیرزنی_علی_اصغر_ع
#سبک_گل_من_چندی
#تویی_عشق_من
🔘🔘🔘🔘
✅بنداول
تویی عشق من تویی جون من
علی اصغره مولا
تویی بردرده همه ی عشاق
باب الحوائجی آقا
🔘
منودعوت کن براپابوسیت
ای گل لاله ی احساس
کربلاییم کن نینواییم
تورو جان عموت عباس
🔘
یاعلی اصغر (2)آقام علی اصغر (ع)
🔘➖➖➖➖➖➖🔘
✅بنددوم
ای علی اصغر گل شش ماهه
قربان تاب وتو
شده ای عطشان بین این صحرا
مادرقربان لب تو
کم تلظی کن ای عزیز من
در نزد مادر بی شیر
نبود آبی بین این خیمه
دراین صحرای نفس گیر
آه و واویلا (2)واویلتا علی اصغر (ع)
🔘➖➖➖➖➖🔘
✅بندسوم
رفتی از دنیا بالب تشنه
بنگر با چشم ترم من
گو چسان اکنون باکدامین رو
سمت خیمه بروم من
🔘
نفسم برّید تا که سه شعبه
زیرگلوی تو بنشست
زدی دست و پا به روی دستم
از تیرحرمله ی پست
اه واویلا 2 واویلتا علی اصغر (ع)
💠💠8⃣1⃣7⃣💠💠
🔘➖➖➖➖➖🔘
#شاعراستادکربلایی_مجیدمرادزاده
.
✬~✿❁࿐❈~✿❁࿐
.نشرواستفاده ازکلیہ آثاراین کانال نه تنها حرام نیست بلکہ ثواب جاریہ دارد. باذڪر(صلوات)
.
کانال کربلایی مجید مرادزاده
.
#زمزمه_رنجیرزنی_علی_اصغر_ع
#ای_شیرخواره_ی_من
✅بنداول
ای شیرخواره ی من چشماتو وا کن ای اصغر من
کمتر تلظی کن ای عزیزم ای پسرمن
🔘
کاشکی بباره اینجا یه بارون
یا که بیاره آبی عموجون
🔘
لالا کن آروم تو گهواره
کار عموت نشد نداره
🔘
فدای لبات ببین همه خیمه بی تابن
مثل تو همه اهل حرم تشنه ی آبن
😭
کاشکی بباره اینجا یه بارون
یا که بیاره آبی عموجون
😭
لالایی علی علی علی لایی علی جان
🔘➖➖➖➖🔘
✅بنددوم
آه نزن تو پرپر به روی دستام طفل صغیرم
آه نخوردی آبی الهی بابا برات بمیرم
🔘
پاشو که بابات داره میمیره
کاشکی حرمله اتیش بگیره
🔘
سه شعبه چی آورد به سرت
شد پاره پاره اون حنجرت
😭
داغ تو علی تو این دله زار ومحزونه
قنداقه ی تو ای پسرم غرق درخونه
😭
پاشو که بابات داره میمیره
کاشکی حرمله اتیش بگیره
😭
لالایی علی لالا لالایی
💠💠8⃣4⃣1⃣💠💠
🔘➖➖➖➖➖🔘
#سبک_جدید
#شاعراستادکربلایی_مجیدمرادزاده
.
✬~✿❁࿐❈~✿❁࿐
.نشرواستفاده ازکلیہ آثاراین کانال نه تنها حرام نیست بلکہ ثواب جاریہ دارد. باذڪر(صلوات)
.
کانال کربلایی مجید مرادزاده
.
#شب_هفتم
#ماه_محرم
#حضرت_علی_اصغر
#مرثیه
#ترکیب_بند
بر مرکبِ پیمبر اعظم سوار شد
عمامه بست، رو به سوی کارزار شد
زیر عبا گرفت علی را شهِ غریب
با شیرخواره جانب آن قوم خوار شد
گفتند آمده ست به قرآن قسم دهد
پس همهمه گرفت و قُشون بیقرار شد
پس دست بُرد و طفلکِ از حال رفته را
بیرون کشید و خاتم شهر آشکار شد
لب باز کرد تا سخن انشا کند حسین
پس رو برو به مکتبِ داد و هوار شد
چندین سخن ز ماهی و آب فرات کرد
پس با علی سخن ز سر التفاط کرد
...
چشم سیاه تو چقدر آب می خورد؟
اصلاً شب سیاه مگر آب می خورد؟
شمر و سنان و اَخنس و خولی بهانه است
قتل پدر ز داغ پسر آب می خورد
ای پاره ی دلم سر دستم تکان مخور
الآن لبت ز تیر سه پر آب می خورد
گفتند آمده ست زرنگی کند حسین
جای تو گفته اند پدر آب می خورد
عباس خفته است که برپاست حرمله
این فتنه از خسوف قمر آب می خورد
یا رب ببین که من جگرم را فروختم
تنها ستاره ی سحرم را فروختم
#محمد_سهرابی
#صلوات
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
#شب_هفتم
#ماه_محرم
#حضرت_علی_اصغر
#مرثیه
#غزل
از سر ظهر دگر حال علی بد شده بود
تشنگی بود که هر آینه بی حد شده بود
آن تلظّی به لبخشک علی ربط نداشت
حسرت تیر سر راه نفس سد شده بود
مادرش منتظر آمدنش با تردید
پدرش دورتر ازخیمه مردد شده بود
رود می خواست خودش را برساند به لبش
الف آب اگر خواست گه مَد شده بود
زخمِ دست پدر امّید به قلبش می داد
فکر می کرد که تیر از بغلت رد شده بود
خاک طاقت نتوانست لب خشک تو را
موجِ مظلومی این قافله ممتد شده بود
عده ای آمده بودند بلا در پیِ شان
وقت ویران شدن خلد مخلد شده بود
صد و ده بار دلم ریخت علی آسان نیست
نیزه ای در پی کشف غم ابجد شده بود
باز بر روی نی آواره صحرا شده است
حیف شد تازهعلیصاحب مرقد شده بود
حیف شش ماهگیاشحیفدل انگیزی او
سر موی پسرم تازه مجعد شده بود
چون عمو تشنه لب از دامن دریا بر گشت
چون عمو نیز سر نیزه زبانزد شده بود
بند قنداقه اگر باز نمی شد بد بود
حیف بود آن همه احساس مقیَّد شده بود
#سید_ابوالفضل_مبارز
#صلوات
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
.
.
#شب_هفتم_محرم
#شب_هفتم
#ماه_محرم
#حضرت_علی_اصغر
#مرثیه
#مثنوی
بس کن رباب نیمهای از شب گذشته است
دیگر بخواب نیمهای از شب گذشته است
کم خیره شو به نیزه، علی را نشان نده
گهواره نیست دست خودت را تکان نده
با دستهای بسته مزن چنگ بر رُخَت
با ناخن شکسته مزن چنگ بر رُخَت
بس کن رباب حرمله بیدار میشود
سهمت دوباره خندۀ انظار میشود
ترسم که نیزه دار کمی جابهجا شود
از روی نیزه رأس عزیزت رها شود
یک شب ندیدهایم که بی غم نیامده
دیدی هنوز زخم گلو هم نیامده
گرچه امید چشم ترت ناامید شد
بس کن رباب یک شبه مویت سپید شد
پیراهنی که تازه خریدی نشان مده
گهواره نیست دست خودت را تکان مده
با خنده خواب رفته تماشا نمیکند
مادر نگفته است و زبان وا نمیکند
بس کن رباب زخم گلو را نشان مده
قنداقه نیست، دست خودت را تکان مده
دیگر ز یادت این غم سنگین نمیرود
آب خوش از گلوی تو پائین نمیرود
بس کن ز گریه حال تو بهتر نمیشود
این گریهها برای تو اصغر نمیشود
#حسن_لطفی
#صلوات
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
#جبل_الصبر_معظم🖤
بی سبب نیست اگر ذکر تو بر لب داریم
یا که ماتم زده هستیم و ز غم تب داریم
روضه و نوحه و گریه ؛و همین رخت عزا
یادگاری ست که از «سیدة زینب» داریم
.
آب در کربلا در خیمه گاه بود
چرا باز تشنه بودند.
✅ پاسخ شبهه :
1⃣موضوع تشنگی امام حسین علیه السلام واصحابشان در کربلا حقیقتی است که مورخان بسیاری ان را نقل کرده اند .
2⃣طبری نقل می کند که عبیدالله به عمر سعد روز هفتم محرم چنین نامه نوشت:
" میان حسین و یارانش و آب مانع شو و قطره ای از آن نچشند.عمر بن سعد نیز عمرو بن حجاج را با پانصد سوار روانه کرد و بر آب راه فراد فرو امدند تا میان حسین و یارانش و آب مانع شوند .حسین نیز برای انها نفرین کرد"
📚تاریخ طبری ج5 ص412
📚انساب الاشراف ج3 ص389
📚الارشاد ج2 ص86
📚روضه الواعظین ص201
📚اعلام الوری ج1 ص452
📚بحار الانوار ج44 ص389
📚تذکره الخواص ص247
📚تاریخ یعقوبی ج2 ص243
📚الاخبار الطوال ص255
3⃣ با توجه به انچه گذشت مدت زمان محاصره وقطع راه ارتباط با آب از روز هفتم محرم بوده است. دراین فاصله امام از راههای گوناگون آب مورد نیاز اردوی خویش را سعی کرد تامین می کرده است.
4⃣بنابر روایت ابن اعثم وابن شهر آشوب امام در جلوی خیمه چاهی حفر کردند که آب گوارایی داشت.
ابن اعثم می گوید:
"چون عطش بر ایشان غالب گشت تبری برگرفت واز سمت خیمه زنان نوزده گام به سوی قبله رفت وزمین را کند. چشمه آبی ظاهر شد ابی گوارا وشیرین سپس به اصحابش دستور داد آب بخورند ومشک هارا پر کنند"
📚الفتوح،ص893
📚مناقب ال ابی طالب،ج4 ص50
📚مقتل الحسین ج1 ص244
5⃣عبیدالله نامه ای به عمر سعد نوشت:
"اما بعد به من خبر رسیده که حسین ویاران او چاه کنده اند واب بر می دارند لذا آنان را هیچ فرومایگی نیست. چون نامه من رسید حسین ویاران اورا از کندن چاه منع کنی ونگذاری به آب دست یابند ابن سعد تا انجا که شد بر انها سخت گرفت"
📚 همان منابع
6⃣امام علیه السلام در دومین اقدام خود برای دست یابی به آب حضرت عباس را به همراه سی سوار و بیست پیاده مامور کرد تا به شریعه فرات بروند و آب تهیه کنند و انها نیز چنین کردند و آب مورد نیاز امام را تامین کردند"
📚الاخبار الطوال ص255
📚بغیه الطلب ج6 ص2627
📚المنتظم ج5 ص326
📚تاریخ طبری ج5 ص412
📚مقاتل الطالبین ص117
📚انساب الاشراف ج3 ص389
📚تذکره الخواص ص248
📚مقتل الحسین ج5 ص91
7⃣این آب تا شب عاشورا آب مورد نیاز کاروان حسین را تامین کرد تا انکه در شب عاشورا امام حسین علی اکبر را با سی سوار و پیاده برای اوردن آب فرستاد .انها اب را اوردند .امام به یارانش گفت برخیزید و آب بنوشید و وضو بگیرید و غسل کنید و لباسهایتان را بشویید که کفن هایتان می شود"
📚امالی صدوق ص220
📚بحار الانوار ج44 ص316 ح1
8⃣ امام ویارانش از آن آب برای غسل و نوره کشیدن استفاده کردند
📚الملهوف ص154
📚بحار الانوار ج45 ص1
📚تاریخ طبری ج5 ص423
9⃣با اغاز نبرد و کمبود آب عطش بر حسین و یاران شدت گرفت لذا امام حسین دو مرتبه عباس را برای اوردن آب فرستاد اما این مرتبه عباس شهید شد و نتوانست آب مورد نیاز را تهیه کند
📚بحار الانوار ج45 ص41
📚ینابیع الموده ج3 ص67
📚اعیان الشیعه ج1 ص608
📚مناقب ابن شهر اشوب ج4 ص117
🔟امام نیز در روز عاشورا به دنبال یافتن اب بود .اما هرگاه به سوی فرات یورش می برد به او حمله می کردند تا او را از آب بازدارند
📚الفتوح ج5 ص117
📚مقتل الحسین ج2 ص34
واین بود که امام حسین با لب تشنه به شهادت رسید چنان که امام سجاد فرمود:
"این قبر حسین است که او را غریبانه و تشنه کشتند"
الدمعه السابکه ج5 ص11
وفرمود:
" فرزند پیامبر لب تشنه شهید شد"
📚الملهوف ص233
📚مسکن الفواد ص92
📚بحار الانوار ج45 ص149
#پاسخ_به_شبهه
🌐 @emame3vom
#شعر #کودکانه
دویدم و دویدم به کربلا رسیدم
کنار نهر آبی لبای تشنه دیدم💔
یه باغبون خسته بایک دل شکسته
کنار باغ تشنه زانو زده نشسته💔
حسین حسین #حسین_جان(4)
کوچولوی شش ماهه که پاک و بی گناهه
اگر طاقت بیاره عمو جونش تو راهه💔
حسین حسین #حسین_جان(4)
آهای آهای ستاره یه دختر سه ساله
خواب بابا شو دیده اشک میریزه می باره💔
حسین حسین #حسین_جان(4)
امام مظلوم من کاشکی کنارت بودم
وقتی که تنها موندی رفیق و یارت بودم💔
حسین حسین #حسین_جان(4)
Join👇
🆔 @emame3vom
🌷🌷🌷
#شب_هفتم_محرم
#ختم_مجلس
#حضرت_علی_اصغر
#گریز
#رباعی
یک تیر سه شعبه با خودش شر آورد
ساقی حسین را زپا در آورد
در حیرتم آن تیر که سقا را کشت
حالا چه بلایی سر اصغر آورد
#ناشناس
#صلوات
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
#شب_هفتم
#ماه_محرم
#حضرت_علی_اصغر
#گریز
#رباعی
با خیره سری قلب مرا سوختی ای تیر
حلق پسرم را که به هم دوختی ای تیر
یک تیر زدن لیک به قصد دو نشانه
درسی ست که از میخ در آموختی ای تیر
#یاسر_رحمانی
#صلوات
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
#شب_هفتم_محرم
#ماه_محرم
#حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
عجب حال خوشی در روضه ها هست
به قدر وسعت عالم صفا هست
در این شهر سیه رو بین روضه
نفس تنگی نمیگیری هوا هست
به دور هم جمعند عاشقان و
به قدر وُسع عشق است و وفا هست
حرم را در حسینیه ببینید
به هر جا روضه باشد کربلا هست
سگ کهف حریم کربلا شو
فنای جای دگر اینجا بقا هست
اگر داری مریض لا علاجی
بیا روضه بیا دارالشّفا هست
به این خانه بیا تا که ببینی
سر این سُفره شاه است و گدا هست
خضاب دیگران رنگی ندارد
در این وادی زخون آری حنا هست
اگر با گوش دل، دل داده باشی
صدای گریهء یک آشنا هست
هزار و چار صد سال است مهدی(عج)
عزادار غمِ خون خدا هست
روایت از امام صادق(ع) آمد
که گریه بهر جدّم کیمیا هست
خدا این اشک را از ما نگیرد
که هر چه خیر از حال بُکا هست
بخوان ای روضه خوان تا که بگرییم
برای تشنه ای که سر جدا هست
به لطف مادرش زهرا همیشه
میان روضه ها آب و غذا هست
اگر چه آب مهر مادرش بود
ولی شرح غمش پُر ماجرا هست
به منّت بهر طفلش آب خواهد
ز قومی که تماما اشقیا هست
پدر فریاد زد رحمی به طفلم
اگر یک مرد در بین شما هست ...
بگیرد طفل من سیراب سازد
اگر یک ذرّه ای لطف و عطا هست
به جای آب تیر آمد چه تیری
که بهر صید زخمش بی دوا هست
چه تیری اُستخوان حلق بشکست
چنین ذبح عظیمی در کجا هست؟
علی را تا نبیند مادر او
چه جایی بهتر از زیر عبا هست
به حیرانی بابا خنده کردند
بگو آیا که یک ذره حیا هست
الهی مادرش اصلا نبیند
سرِ ششماهه در طشت طلا هست
#مجتبی_صمدی_شهاب
#صلوات
🔹 #اشعارناب_آیینی 🔹
.
#حضرت_قاسم_علیه_السلام
هم پریشانِ حسینم هم پریشان حسن
ای بقربان حسین و ای بقربانِ حسن
روزِ اول مادرم چشمانِ من را نذر کرد
این یکی آنِ حسین و آن یکی آنِ حسن
هرشبی که فاطمه بر روضههامان میرسَد
هست گریانِ حسین و هست گریانِ حسن
نه که دنیا ، دینمان را هم کریمان میدهند
من که ایمان دارم از اول به قرآنِ حسن
زیرِ ایوانِ نجف دیدم که روزی میرسد
یاحسن جان مینویسم زیرِ ایوانِ حسن
هرکجا رفتم دیدم کار دستِ مجتبی است
بشکند دستم نباشد گر به دامانِ حسن
نه که تنها این دوشب کُلِ محرم میشویم
شب به شب تکیه به تکیه باز مهمانِ حسن
قاسمش وقتی به میدان زد حسین آهسته گفت :
میرود جانِ حسین و میرود جانِ حسن
نعره شد : إن تَنکرونی فأنا ابنُ المُجتبی"
تیغ را چرخاند و گفت این است طوفانِ حسن
شد حسن یک ضربه زد اَزرق همانجا شد دوتا
نعره زد عباس ؛ ای جانم به قربانِ حسن
روضههای ما همه لطفِ امام مجتبی است
شُکر هرشب میروم در زیرِ بارانِ حسن
پیشِ زهرا آبرو داری کنیم و آوریم
هِی گلاب و دسته گُل یادِ یتیمانِ حسن
#شب_ششم_محرم
#حسن_لطفی
▪️◾️◼️⬛️ ⬛️◼️◾️▪️
🎤 #مداح_کربلایی_احمد_نظری
#زنجبر_زنی
دوباره هوای حرم دارم عشق کربوبلا در سرم دارم
اگر چه بدو پست و رو سیه ام چشم به دستان شاه کرم دارم
دیوونه گل دسته های حسین و کبوتر صحن علمدارم
دریا دریا صحرا صحرا چون مجنون از غم لیلا
روز و شب گریه میکنم گریه میکنم تا برم حرم پیش دلبرم
آه کربلا چه خبر از حال و هوای حرم
چه خبر از حرم ارباب بی سرم
چه خبر از پرچم یا لثارات الحسین
چه خبر از شب جمعه بین احرمین
لاله لاله مست و واله چه کردی با اون سه ساله
کربلا شهر آرزو از خودت بگو مشک سقا کو
روز و شب گریه میکنم گریه میکنم تا برم حرم پیش دلبرم
چه کربوبلاست غصه ها داره
یک سفر که بری میشی آواره
چه کربلاست دید یک مادر
رفته بر نوک نی راس شیر خواره
چه کربوبلا ست که دور از چش عباس
دارن میبرن مشک و گهواره
نیزه نیزه بی اندازه رو شمشیر ها خون تازه
از غمت جامه میدرم جامه میدرم تا شوم مثل شاه بی سرم
روز و شب گریه میکنم گریه میکنم تا برم حرم پیش دلبرم
آه کربلا من در تو میبینم سر نعش پدر
دختری با تازیاته میرود سوی سفر
در تو میبینم که سوخته دامن این کودکان
در تو میبینم جثارت کردن یک ساربان
عصر حسرت وقت غارت زینب و فصل اسارت
هر روزم روز عاشوراست یار ماتنهاست در دل صحراست
روز و شب گریه میکنم گریه میکنم تا برم حرم پیش دلبرم
🎤 #مداح_کربلایی_احمد_نظری
#زنجیر_زنی
#نماهنگ
▪️◾️◼️⬛️ ⬛️◼️◾️▪️
4_5805688571687863067.mp3
4.92M
#نماهنگ
#زنجیر_زنی
🎤 #مداح_احمد_نظری
دوباره هوای حرم دارم
عشق کربوبلا در سرم دارم
📋 #ماجرایبخششجوانگنهکار
#متن_روضه / بخش اول صوت
#گریز_به_روضه_امام_حسین (ع)
با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
اون عالم بزگوار میگفت خوابم نمیبرد، تو دل شب پاشدم گفتم برم قبرستان؛ اومدم تو یکی از این قبرستانای بصره همینطور داشتم راه میرفتم، دیدم چهار نفر حمّال زیر یه بدنو گرفتن، (تو دل شب)
با خودم گفتم چه خبره؟! نکنه کشتنش آوردنش اینجا پنهانی خاکش کنن؟!
رفتم جلو: -کجا دارین میبرین این بدنو!؟ نکنه کشتینش؟!
گقتن زود قضاوت نکن، مادرش اون جلو داره قبرو آماده میکنه.
رفتم جلوتر دیدم آره؛ یه پیرزنیه، داره قبر میکَنه، آماده میشه...
-چه خبره آی پیرزن!؟ این قبرو برا کی داری آماده میکنی؟ این جنازه کیه این چهار نفر دارن میارنش؟
یه مرتبه زد زیر گریه: من شمارو میشناسم، اگه نمیشناختم برات تعریف نمیکردم.
گفت بگو ببینم آی پیرزن.
گفت بچهی منو همه میشناسنش، اینقد گناه و معصیت کرده بود همه تو گناه و معصیت بچه منو مَثَل میزدن .
وقتی میخواست بمیره یهو به خودش اومد، گفت مادر من خیلی بدبخت و بیچارهم، اگه این مَردُم بفهمن من مُردم منو تو آشغالا میندازن، برا تو هم بد میشه....
گفتم چرا این حرفارو میزنی مادر؟
گفت مادر دارم میمیرم، در خونهی خدا هم توبه کردم، ولی فکر نمیکنم قبول بشه؛ یه درخواستی ازت دارم، وصیت من به توئه...
-چیکار کنم برات مادر؟ هرکاری بگی برات میکنم.
(دیدی این مادرا رو چقدر دلسوزن.
تا میبینن بچهشون عوض شده قربون صدقهش میرن)
-جانم عزیزم، بگو چیکار کنم برات؟
مادرجان، اگه میشه وقتی مُردم یه طناب به پاهام ببند، دور حیات خونه منو بکش رو زمین؛ بگو خدا! این بندهی گنهکارته؛ یه روزی آدم شده که دیگه خیلی دیر شده. الان دستش از دنیا کوتاهه تو بیا دستشو بگیر. خدا بندهی فراریت اومده، تحویلش بگیر...
_دیگه چی؟
مادر جان اگه میشه منو شب ببر دفن کن، خاک کن نمیخوام کسی بفهمه...
اما آی عالِم بزرگوار
(اون پیرزنه داره برا این عالم میگهها)
میگه پاهاشو که بستم، اومدم بکِشم. وصیتش بود، خودم دلم نبود انجام بدم، مادرم، دلم نمیومد.
ولی تا اومدم طنابو بکشم دیدم یهکسی هی بهم میگفت دست بردار ما بخشیدیمش. کی به تو اجازه میده با بنده ما این کارو بکنی؟!
این توبه کرده، مال ماست، ماهم قبولش کردیم، ما کریمیم، ما بخشندهایم...
اما حرف من اینه؛
یکی نبود کربلا به این نامردا بگه این چه کاریه دارین با این بدن میکنین...
(چرا!؟)
آخه اون نانجیب یهو داد زد:
"مَن یَنتَدِبُ لِلحُسین؟"
یه مرتبه ده نفر گفتن ما آمادهایم؛
سواره بر مرکب شدن، نعلارو تازه کردن...
حسین...
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇
📋 #راستومیرودبالاینیزهها
#سبک_روضه / بخش دوم صوت
#روضه_امام_حسین (ع)
با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
لب گودال پیکر افتاده
ته گودال مادر افتاده
روی نیزه یک سر افتاده
دختر افتاده ، مادر افتاده
رأس تو میرود بالای نیزهها
من زار میزنم در پای نیزهها
آه ای ستارهی دنبالهدار من
زخمیترین سرِ نیزه سوار من
از خیمه آمدم اطراف قتلگاه
گفتی که خواهرم برگرد خیمهگاه
بعد از دقایقی دیدم که پیکرش
در خون فتاده و بر نیزهها سرت
"نوحو عَلَی الحسین ، نوحو عَلَی الحسین"
ای بیکفن چه با این پاره تن کنم
با چادرم تو را باید کفن کنم
"یک عبا داشتی و خرج علی اکبر شد
با چه از روی زمین جسم تورا بردارم"
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇
Shabanpoor:
کودک نخورده شیرم / #سبک_تک / حاج ابوذر بیوکافی
کودک نخورده شیرم
خوابو تشنگی بمیرم
از چشات گرفت
ه
با دلم چه کردی مادر
بس که گریه کردی مادر
این صدات گرفته
بسه یکم آروم بگیر ، ای پسرم آروم بگیر
تو گهواره نه لااقل ، تو بغلم آروم بگیر
لالالالا گریه نکن ، جون بابا گریه نکن
ببین رقیه رو گلم ، تو رو خدا گریه نکن
"لای لای لای لای ، به التماس رباب
لای لای لای لای ، ببند چشاتو بخواب"
با دیدن اشکای من
یا نگات به چشمای من
یا به آسمونه
منم مثل تو امیدم
به بارونه آخه شنیدم
خدا روزی رسونه
ببار بارون ببار ، دلمو نکن خون ببار
بیا تا جلو چشم من ، نداره علی جون ببار
ببار آسمون ببار ، به این چشم گریون ببار
از ترک لبهاش ببین ، داره میریزه خون ببار
"بارون بارون، نیای رباب میمیره
بارون بارون، ماهی بی آب میمیره"
واسم آبرو نمونده
چیزی از عمو نمونده
به جز مشک پاره
چی میشه با خنده ی من
نگاه شرمنده ی من
بخندی دوباره
بمیرم برات علی ، دست علی همرات علی
از خیمه ها با قد خم ، داره میاد بابات علی
لالالالا بخواب ، برو گلم اما بخواب
نخوابیدی رو دست من ، تو بغل بابا بخواب
"لای لای لای لای ، خوابیدی انگار علی
"لای لای لای لای ، خدا نگهدار علی"
*شاعر : مجید نصیری
. #شب_هفتم_محرم
بارون بارون ببار از طاق آسمون
زودتر خودت رو برسون
به تشنه های نیمه جون
بارون بارون حرم پُر از تاب و تبه
ببین که چند روز و شبه
اصغر من تشنه لبه
آروم آروم جون میکَنه پیش چِشَم
نذار خجالت بکشم
اینجوری شرمنده بشم
شد آرزوم یکی براش بیاره آب
آخه شیر خواره ی رباب
یه لحظه هم نداره خواب
نمی خوابه ، نمی خوابه ، نمی خوابه
میترسه که خواب ببینه
گهوارشو دارن به غارت میبرن
مادرشو دارن اسارت میبرن
عمه رو با زور و جسارت میبرن
... لای لای لای ، علی لای لای لای ...
بارون بارون شنیدی سقا نمیاد
رفته به دریا نمیاد
به خیمه ی ما نمیاد
بارون بارون به امید فرات نباش
دیگه ببار یواش یواش
ببار و جبران کن براش
آروم آرورم تو گوش اصغرم بخون
دیگه نمیاد عموجون
نگردون اینقدر زبون
شد آرزوم پیدا کنم یه جرعه آب
آخه شیرخواره ی رباب
یه لحظه هم نداره خواب
نمی خوابه ، نمی خوابه ، نمی خوابه
میترسه که خواب ببینه
یکی داره سر باباشو میبُره
دور حرم از هرچی نامحرم پُره
خواهرش از حرمله سیلی میخوره
... لای لای لای ، علی لای لای لای ...
بارون بارون از دل آسمون ببین
چی اومده سر زمین
به دور ما کردن کمین
بارون بارون میبینی التماسمو
دلشوره و هراسمو
حرمله بُرد حواسمو
آروم آروم نم نم ببار و گریه کن
فکر دل رقیه کن
چند قطره ای رو هدیه کن
شد آرزوم حتی شده یه قطره آب
آخه شیرخواره ی رباب
یه لحظه هم نداره خواب
نمی خوابه ، نمی خوابه ، نمی خوابه
میترسه که خواب ببینه
رو نیزه ها میره سر ستاره ها
تو قتلگاه دارن میرن سواره ها
تو خیمه ها غارت شده گوشواره ها
... لای لای لای ، علی لای لای لای ...
#حضرت_علی_اصغر
#شب_هفتم_محرم_1392
#سنگین
#جواد_مقدم
Moghadam-Shab7Moharram1392[04].mp3
17.49M
▪️بارون بارون ببار از طاق آسمون▪️
🎤 سبـک : سـنـگـیـن
🗓مراسم : شب هفتم محرم الحرام