.
#نوحه
#شب_پنجم_محرم
#حضرت_عبدالله
(خواهم روم من روسوی میدان
تا جان دهم در راه عمو جان)۲
عمه عمویم بین میدان مانده تنها
با چشم گریان دیده دارد بر حرمها
عبداللهم عبداللهم ابن الکریمم ۲
_________
دور عمویم سگها فراوان
ترسم عمویم ناگه دهد جان
در موج غم افتاده ویاری ندارد
باید روم، دلدار،دلداری ندارد
عبداللهم......
_________
از دست عمه دستش رها شد
عازم بسوی خون خدا شد
بر او هدف میدان وآغوش عمو شد
شیر حسن آماده ی جنگ عدو شد
عبداللهم.....
________
در راه مولا دستش جدا شد
بر سینه ی او جانش فدا شد
یک یا عمو گفت وزاین دنیا رها شد
با تیر کین حرمله سوی خدا شد
عبداللهم......
شاعر:اسماعیل تقوایی✍
👇
.
#نوحه
#شب_پنجم_محرم
#حضرت_عبدالله
می دود رو سوی میدان کودکی از خیمه گاه
چونکه می بیند عمویش مانده بی پشت وپناه
بر لبانش دم بدم
ای عموجان امدم
ای عمو جانم عمو، ای عمو جانم عمو2
____________
دشمن از پیر وجوان هستند سوی او دوان
مردمانی دل سیه با تیر وشمشیر وسنان
دور او غوغا شده
محشری بر پا شده
ای عمو جانم عمو.....
________________
چون عمو بگرفت در آغوش خود عبداللهش
او مهیا شد دهد هم دست هم جان در رهش
عاقبت تیر عدو
داد او را آبرو
ای عمو جانم عمو
_________________
همچو قاسم او چشید از شهد احلی من عسل
شد شهادت بهر این ابن الحسن خیر العمل
عمه اش در خیمه گاه
می کشد از سینه آه
ای عمو جانم عمو..
شعر:اسماعیل تقوایی✍
👇
.
#زمزمه
#شب_پنجم_محرم
#حضرت_عبدالله
عمه عموی من، نشسته بر خاک است
ببین تن پاکش، خونی وصد چاک است
نگاه او باشد سوی حرم عمه
حالت روی او، عمه چه غمناک است
وای عمو جانم، وای عمو جانم، وای عمو جانم، وای عمو جانم2
________________
عمو شده تنها، مقابلش لشگر
حلقه زده دورش، تیغ ونی وخنجر
عمه رهایم کن، روم سوی میدان
فدا کنم جانم، بر پسر حیدر
وای عمو جانم....
_________________
کشید دست خود، روانه شد میدان
عمو گرفت اورا، در بغلش چون جان
مثل عموعباس، بشد جدا دستش
گشت فدا جانش، در بغل جانان
وای عمو جانم
شعر:اسماعیل تقوایی✍
👇
.
#زمزمه
#شب_پنجم_محرم
#حضرت_عبدالله
خدایا عمو زار وتنها شده
اسیری به گرداب غمها شده
نمانده سپاهش،به لب آید آهش امان الامان
خدایا تنش زخمی ازحد فزون
تمام وجودش شده غرق خون
نمانده توانی بهارش خزانی،امان الامان
گروهی به تیغ وخدنگش زنند
گروهی به نیزه به سنگش زنند
حبیب یتیمان،بترسم دهدجان،امان الامان
خدایا ببینم هجوم عدو
عدو بیشمارست وتنها عمو
دویدم به میدان،برایش دهم جان،امان الامان
عمو ای گرفتار رنج ومحن
بسوی تو آمد یتیم حسن
به راه تو نیکو، دهم دست وبا زو امان الامان
شاعر : اسماعیل تقوایی✍
👇
.
#زمینه
#شب_پنجم_محرم
#حضرت_عبدالله
#دستم_تودسته_عمه_بود
〰〰〰〰〰〰〰〰〰
⬛️بند اول
دستم تو دسته عمه بود،اما دلم تو قتلگاه
اگه بمونم میمیرم،اینجا میونه خیمه گاه
صدا عموم داره میآد ، از بینه اون حرومیا
دیدم از پیکرش گذشت،تیزیه سره نیزه ها
آه
غرقه به خون عمو میونه گودال
افتاده بر روی زمین چه بیحال
تنه عموم رو میکنن لگدمال
🔳(واویلتا2)واویلا🔳
⚪️⚪️⚪️
⬛️بند دوم
تنها و بی کس و غریب،غوغا شده دورو برش
با یه خنجر یکی رسید ، برا بریدنه سرش
سنانه پسته نابکار ، میکشیدش به روی خاک
نیزشو هی فرو میکرد،بر اون پیکره چاک وچاک
آه
دستم شده سپر برا عموجان
تو آغوشش جون میدهم من عطشان
شکره خدا میشم جزوه شهیدان
🔳(واویلتا2)واویلا🔳
⚪️⚪️⚪️
⬛️بند سوم
گوشه ی قتلگاه دیدم ، مادری در شیون و شین
میکوبید به سینه میگفت ، مظلوم کربلا حسین
جلوی دیدگانه او ، به عمو ضربه میزدن
نمیدونم چه حالی بود،تا دزدیدن اون پیرهن
آه
نظاره میکنه با دیده ی تر
داره جدا میکنه از بدن سر
دست و پا میزنه غریب مادر
🔳(واویلتا2)واویلا🔳
⚪️⚪️⚪️
⬛️بند چهارم
تا استخوونه من شکست،یادم اومد مدینه رو
بازو وضربه ی غلاف،مسمار و زخمه سینه رو
مغیره با ضرب لگد،مادر رو زد روی زمین
قنفذ میزد فاطمه رو،پیش امیرالمؤمنین
آه
میریزه خون از گوشه ی دهانش
سیلی گرفته قدرت و توانش
کتک میخورد جلوی کودکانش
🔳(واویلتا2)واویلا🔳
✏️ :#الیاس_محمدشاهی
.👇
.
#زمینه
#زنجیر_زنی
#شب_پنجم_محرم
💠💠💠
✔️بنداول
اشک غم توی چشمامه
دست عمه تو دستامه
میروم من سوی میدون
خون حیدر تو رَگهامه
تا که ناله ی غربتت عمو شنیدم
بسوی قلتگاهِ خود عمو دویدم
دوروبَرت یه لشکر
میادصدای مادر
تودستاشون میبینم
نیزه و تیر و خنجر
( یاحسین ای عموجونم )۳
💠💠💠💠💠💠💠💠
✔️بنددوم
غرقِ در سوزم وآهم
کن قبول ای عموجونم
من فدائی این راهم
کن قبول ای عموجونم
همونی که یارمه عمو حسینه
همه ی کس وکارمه عموحسینه
تیر ازِتنت درنَیومد
عمو حلال کن
کاری اَزَم بَرنَیومد
عموحلال کن
( یاحسین ای عموجونم )۳
💠💠💠💠💠💠💠💠
✔️بندسوم
غرقِ درخونه خود گشتم
من یتیمه حسن هستم
نیمه جون توی میدونی
در رهت میدهم دستم
چقدر اِزدِحام شده ، میون گودال
تنت زخمی وکبود ، خونی و پامال
ازخیمه ها تا به عمو
باسر دویدم
صدبارزمین خوردم عمو
تاکه رسیدم
( یاحسین ای عموجونم )۳
💠💠💠💠
✍
#کربلایی_سعید_نوروزیان (خادم الحسین ع)
.👇👇👇
.
#امام_حسین
#شور_احساسی
✔️بنداول
تو دادی آبرو به من
شدم گداو سینه زن
خوشابحال اونا که
به سمت کربلا میرن
تو این دلو هوایی کن
شده خیال من حرم
بهم بده یه کربلا
به حق اشک مادرم
خود تو گفتی یا حسین
که گریه هاتو میخرم
کرم تو اندازه ی دریاس
مهربونیت مثل خود زهراس
دل من آروم میگیره باتو
ضریح تو آقا خیلی زیباس
✔️بنددوم
شاه وکریمی یاحسین
توبی نظیری یاحسین
مولا و سبط حیدری
نعم الامیری یاحسین
دَردوجهان آقایی و
خاک کفِ پای تواًم
مَن والهِ و شِیدائیه
ساقی و سَقای تواًم
تا عمردارم سینه زن و
به زیرسایه ی تواًم
یا حسین سَربَندِ منه ارباب
همچو در صید تو هستم ارباب
یاحسین تَرفَندِ منه ارباب
به ضریح تودلبستم ارباب
✍به قلم:
#کربلایی_مجید_آقاجانی
#کربلایی_سعید_نوروزیان
👇👇
.
#واحد_سنگین
#شب_پنجم_محرم
#حضرت_عبدالله
زبانحال حضرت عبدالله باامام حسین علیه السلام
@@@@@
بنداول
زجابرخیز ای گل زهرا تنت عریان در
دل صحرا
بزن گلچین شاخ وبرگم را رهاکن ازکف
عمویم را
بمیرم من درره جانان مراازغم ها
رها بنما
شوم قربانِ عموجانم رها کن عمه
تو دستم را
زنم نعره بهر جانبازی
بزن تیغت رابه سوی من
بزن خنجر برگلوی من
مزن تیغت برعموی من
عبدالله را چون غمت کشتهِ
ای عموجانم
برنگ خون چون رخت گشتهِ
ای عموجانم
۳(عمو جانم ای عمو جانم)۳
@@@@
بنددوم
شده چشمام عمه بارونی عمو جونم
توی گوداله
رهایم کن تا که پر گیرم بمیرم از جان
زند ناله
شده وقته رزم و پیکارم که امد بابم
کناره شاه
بگوید ای جان جانانم بیا در اغوشِ
ثار الله
ازخیمه تاقتلگاه باسر
امده ام مثل شیره نر
به راه تو دستم و میدم
عمو جانم با چشان تر
شده پیکرتومولاپشت وپناه من
ای عموجانم
شده قتلگاه غریبونه قتلگاه من
ای عمو جانم
۳(عمو جانم ای عمو جانم)۳
@@@@
✍شاعرین :
کربلایی بهنام رضایی
کربلایی سعیدنوروزیان
.👇👇
.
#حضرت_عبدالله
#محرم
#زمینه
بند1⃣
صداتو از گودال عمو شنیدم من
با گریه از خیمه بیرون دویدم من
توی خیمه غوغایی به پا شد وقتی که با صورت خوردی زمین
دست عمه از دستم جدا شد وقتی که باصورت خوردی زمین
تنهاییتو دیدم طاقت نیاوردم
از خیمه ها تا قتلگاه چندبار زمین خوردم
انگار که میبستن راه نفس هامو
انگار میدیدم زیر تیغ و نیزه بابامو
بند2⃣
اومد جلو چشمام یه عالمه روضه
وقتی دیدم پهلوت وا شده با نیزه
یادمه که تو هر فاطمیه مرثیه میخوندی با میخ در
این جراحت حالا جای زخم نیزه ی سنانه یا میخ در
روشن شده واسم راز در و دیوار
اینکه چی بوده روضه ی باز در و دیوار
حالا میفهمم که روضه چه سنگینه
ضربه که محکم تر بشه خورد میشه آیینه
بند3⃣
مثه عمو عباس بریده شد دستم
تا بین سربازات بگم منم هستم
بیشتر از این از من بر نیومد واست کم گذاشتم شرمندتم
واسه اینکه از رو شونه ی تو باری بر نداشتم شرمندتم
شرمنده ام از اینکه رو سینت افتادم
مثل تموم زندگیم زحمت بهت دادم
حالا نفس های تو میشه سنگین تر
کاشکی روی سینت نبودم لحظه ی آخر
شعر: محمدحسین مکارم و احسان نوری
سبک: مهدی زهدی
#شب_پنجم_محرم
.👇
.
#محرم
#شور
#حضرت_زینب
بند1⃣
اون که عطر چادر نمازش شمیم زهرا داره زینبه
اون که خطبه هاش رنگ بوی کلام مولا داره زینبه
اون که بین زنهای بهشت مقام والا داره زینبه
تمثال زهرا پرچم دار توحید
میگم بدونه هیچ تردید
ذرات عالمو اولاد آدم
به فدای دختر خوشید
یک آیه از سوره ی کوثر
آینه ی حضرت مادر
حیدر شده زینت دنیا
زینب شده زینت حیدر
بند2⃣
اون که خیمه ی عاشقی رو دوباره برپا کرده زینبه
اون که تاریخ کربلا رو با روضه احیا کرده زینبه
اون که خاک خشک کویر و با گریه دریا کرده زینبه
ناخدای صبر کربلا زینب
نوح طوفان بلا زینب
ذکر لبهای اصحاب ثارالله
کلنا فداکِ یازینب
زینب محال بشه تکرار
علامه و محرمِ اسرار
بسکه شباهت به علی داشت
باید بگم زینب کرار
بند3⃣
اون که واسه نائب الحسین کار نیابت کرده زینبه
اون که بعد از امام عاشقا کار امامت کرده زینبه
اون که بعد از قیام کربلا خودش قیامت کرده زینبه
مردانه حرفشو رودررو گفته
ماجرا رو موبهمو گفته
بالحن حیدر قراء وکوبنده
توی کوفه اسکتوا گفته
از هیبتش کوفه شده لال
ساکت شده اون همه جنجال
جا داشت به والله که دوباره
نازل میشد سوره زلزال
شعر و سبک: ایمان عاقل
👇