eitaa logo
امام حسین ع
22.1هزار دنبال‌کننده
414 عکس
2.1هزار ویدیو
2هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
‍ ‍مدح و توسل بسیار زیبا _ویژۀ آغازِ امامت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و نیمۀ شعبان _ ندیدم شهی در دل آرایی تو به قربانِ اخلاق مولایی تو تو خورشیدی و ذره پرور ترینی فدایِ سجایای زهرایی تو نداری خماری به مشتاقی من ندیدم نگاهی به صهبایی تو نداری خرابی به بی تابی من ندیدم سبویی به مینایی تو نداری به کویت ز من بی نواتر ندیدم کریمی به طاهایی تو نداری گدایی به رسوایی من ندیدم نگاری به زیبایی تو نداری مریضی به بدحالی من ندیدم دمی چون مسیحایی تو نداری غلامی به تنهایی من ندیدم غریبی به تنهایی تو نداری اسیری به شیدایی من ندیدم کسی را به آقایی تو امید غریبانِ تنها کجایی؟ چراغ سرِ قبر زهرا کجایی؟ ... تجلی طاها،گل اشک مولا دل آشفتۀ داغ آن کوچه غم گرفتار گودال خونین دل افکار غم های زینب سیه پوش قاسم،عزادار اکبر گل باغ لیلا پریشان دست علم گیر سقا نفس های سجاد، نواهای باقر دعاهای صادق،کس بی کسی های شب های کاظم حبیب رضا و انیس غریب جوادالائمه تمنایِ هادی ، عزیز دل عسکری پس نگارا بفرما کجایی ، کجایی؟ دلم جز هوایت هوایی ندارد لبم غیر نامت نوایی ندارد وضو و اذان و نماز و قنوتم بدون ولایت صفایی ندارد دلی که نشد خانۀیاس نرگس خراب است و ویران، بهایی ندارد مرا در کمندت بیفکن که دیگر گرفتار عشقت رهایی ندارد خوشا آنکه غیر از ظهورت نگارا شب قدر ، دیگر دعایی ندارد یداللهی و حق به جز دست مشکل گشای تو مشگل گشایی ندارد غلام تو هم از ازل تا قیامت که این بندگی انتهایی ندارد بیا تا جوانم بده رخ نشانم ... که این زندگانی وفایی ندارد نگارا نگاهی که جز نوش لعلت دل زخم خورده دوایی ندارد بیا تا نمردم به فکرِ دوا باش به فکر علاجِ دل بی نوا باش کریما! رحیما! رئوفا! عطوفا! نگارا! بهارا! بیا جان مولا،بیا جان زهرا بیا جان زینب، بیا جان سقا سحر خیز مکه،سحر خیز کوفه،سحر خیز مشهد سحر خیز کرب و بلا و مدینه سحر یادماباش
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
و توسل جانسوز ویژۀ هفتم ماه صفر شهادت کریم آل الله امام حسن مجتبی علیه السلام اجرا شده شبِ نهم ماهِ صفر سال 1397 به نفسِ حاج میثم مطیعی •✾• ┄┅═══••↭••═══┅┄ @emame3vom ┄┅═══••↭••═══┅┄ نشستم گوشه‌ای از سفره‌ی همواره رنگینت چه شوری در دلم افتاده از توصیف شیرینت به عابرها تعارف می‌کنی دار و ندارت را تو آن باغی که می‌ریزد بهشت از رویِ پرچینت کرم یک ذره از سرشار، سرشارِ صفت‌هایت حسن یک دانه از بسیار، بسیارِ عناوینت دهان وا می‌کند عالَم به تشویقِ حسین، امّا دهانِ خاتمِ پیغمبران واشد به تحسینت *همه حسین حسین میگفتند...دو نفر حسن حسن زیر لب میگفتند...یکی جدش پیغمبر...یکی هم مادرش فاطمه...(امشب امام حسن برات کربلا میده...اگه نگیری تقصیر خودته...)* تو دینِ تازه‌ای آورده‌ای از دیدِ این مردم که با یک گُل، کنیزی می‌شود آزاد در دینت *کنیز براش گل اورد فرمود:آزادت کردم.* مُعزالمومنین خواندن، مُذل المومنین گفتن اگر کردند تحسینت، اگر کردند نفرینت برای تو چه فرقی دارد ای «والتین و الزیتون» که می‌چینند مضمونِ آسمان‌ها از مضامینت بگو با آن سفیرانی که هرگز بر نمی‌گشتند *هر چی سفیر میفرستاد،برنمیگشتند. همه میرفتند لشگر معاویه...خیلی غریبی...برادرت فقط یه سفیر فرستاد...بالای دارلاماره گریه میکرد...بهش گفتند:مسلم بَدِه...گریه نکن...گفت:برای خودم گریه نمیکنم...."والله ما لِنَفسی بَکَیتُ و لکن اَبکی لِلحسیَن و آلِ الحسَین..."حسین جان...آقا هر جور حساب میکنم غریب فقط خودتی...غریب فقط خودتی...غریب اونیه که همدم اشک و آهه...دیده که مادرش تو کوچه بی پناهه...حسن...حسن...حسن جان...* بگو با آن سفیرانی که هرگز بر نمی‌گشتند خدا واداشت جبرائیل‌هایش را به تمکینت بگو تا آفتاب از مغربِ دنیا برون آید که سرپیچی نخواهد کرد خورشید از فرامینت بگو تا تیغ بردارد اگر جنگ است آهنگت بگو تا تیغ بگذارد اگر صلح است آیینت خدا حیرانِ شمشیرِ علی در بدر و خندق بود علی حیرانِ تیغِ نهروانت، تیغِ صفینت بگو از زیر پایت جانماز این قوم بردارند *اصحابش می آمدند جانماز از زیر پاش میکشیدند...* محبت کن! قدم بگذار بر چشم محبّینت تو را پایین کشیدند از سرِ منبر که می‌گفتند: چرا پیغمبر از دوشش نمی‌آورَد پایینت درونِ خانه هم مَحرَم نمی‌بینی تحمّل کن که می‌خواهند، ای تنهاترین؛ تنهاتر از اینت تو غم‌هایِ بزرگی در میانِ کوچه‌ها دیدی که دیگر این غمِ کوچک نخواهد کرد غمگینت *چه غم هایی دیدی بین کوچه ها...؟!به هر جا مادری از شوق دست طفلِ خود گیرد/ در این کوچه گرفته طفل،دستِ مادرِ خود را...مادر! داری راه رو اشتباه میری ...* تو غم‌هایِ بزرگی در میانِ کوچه‌ها دیدی *در وسط کوچه تو را میزدند/کاش به جای تو مرا میزدند.../چرا شده گوشه ی چشمت کبود.../به من بگو مگر علی مُرده بود...وای من و وای من و وای من...میخ در و سینه ی زهرای من....* تو غم‌هایِ بزرگی در میانِ کوچه‌ها دیدی که دیگر این غمِ کوچک نخواهد کرد غمگینت از آن پایی که بر در کوفت بر دل داشتی داغی از آن دستانِ سنگین بیشتر شد داغِ سنگینت سرِ راهت می‌آمد آنکه نامش را نخواهم برد برای آنکه عمری تازه باشد زخمِ دیرینت *حسن جان....حسن جان....* برای جاریِ اشکت سراغِ چاره می‌گردی که زینب آمده با چادرِ مادر به تسکینت به تابوتِ تو زخمِ خویش را این قوم خواهد زد چه می‌شد مثل مادر نیمه‌ی شب بود تدفینت *ای کاش شبانه تدفینت میکردند که اینقدر تیر به تابوتت نمیزدند...* صدایت می‌زند اینک یتیمت از دلِ خیمه که او را راهیِ میدان کنی با دست آمینت هزاران بار جان دادی ولی در کربلا آخر در آغوشِ برادر دست و پا زد جانِ شیرینت کدامین دست،دستِ کودکت را بر زمین انداخت؟ "فَاتَّقاهَ الغلام بیَدِه..."دست رو سپر عمو کرد...شمشیر رو به نیت امام حسین پایین آورد "فَاَطنَّها عَلی الجلد... فَاِذا هی المعلَّقَه..."دست به پوست آویزان شد..."وَ نادَی الغلام: یا اُمّاه..."* کدامین دست،دستِ کودکت را بر زمین انداخت؟ همان دستی همان دستی که روزی بوده مسکینت دعا کن زخمِ غم‌هایت بسوزاند مرا یک عمر نصیبم کن نمک از سفره ی همواره رنگینت شاعر_سیدحمیدرضابرقعی# *اگرچه عازم قبر شهید کربلا هستیم/به هر موکب نمک گیر امام مجتبی هستیم...حسن جانم...حسن جانم...حسن جانم....* ┄•┄┅═══••↭••═══┅┄
Shab09Safar1397[01].mp3
5.7M
و توسل جانسوز ویژۀ هفتم ماه صفر شهادت کریم آل الله امام حسن مجتبی علیه السلام اجرا شده شبِ نهم ماهِ صفر سال 1397 به نفسِ حاج میثم مطیعی •✾• ┄┅═══••↭••═══┅┄ @emame3vom
. و توسل جانسوز ویژۀ هفتم ماه صفر شهادت کریم آل الله امام حسن مجتبی علیه السلام اجرا شده ماهِ صفر سال 1397 به نفسِ حاج محمود کریمی •✾• ┄┅═══••↭••═══┅┄ @emame3vom ┄┅═══••↭••═══┅┄ *زینبم!...* تو گرفتی با حسین روی دامن سرمُ من میرم جای شما ببینم مادرمُ پیشِ مادری که با پرِ زخمی پر کشید دلیلِ رفتنشو جز خودم کسی ندید *به هر کی بگم می میره...* مادری که گیسوهاش مو به مو سفید میشد ذره ذره آب میشد...روز به روز شهید میشد *آب شدنِ مادرمُ دیدم...* شاهدِ شکستنش کسی غیرِ من نبود من دیدم که گونه هاش،چه جوری شدن کبود دست سنگین مثل برق، از رویِ سرم گذشت دستِ من به روی خاک پیِ گوشواره میگشت بی صدا گریه میکرد... اسم بابامُ میبرد تا میخواست بلند بشه دوباره زمین میخورد... خوبه که دور و برم پرِ از محارمِ از میونِ همه تون که امشب عازمم سر من رو دامنِ مهربون، برادرمِ قاسمم گریه نکن،اِنقده بالاسرم قاسمم یادت نره تا عمو کنارته سختیایِ زندگی با عمو بهارته قاسمم یه روز میاد که عمو تنها میشه پیشِ چشمِ تو سیاه همه ی دنیا میشه اون روزه که تو باید،جانشین من بشی تویِ میدونِ بلا،یه تنه حسن بشی *حسن شد...یه حسنی...یمن شد...چه عقیق یمنی...همه جاش کبود شد...سر رو برگردوند...* خواهرم گریه نکن...گریه تو بذار کنار همه اشکِ چشمتو،برا کربلا بذار یه روزی تو خاک و خون تنِ بی سر میبینی *فرمود: حسین جان! من الان چشمم رو میبندم و وا میکنم صورت تو رو میبینم.ای قربونِ صورتت...سرمو برمیگردونم عباسم رو میبینم...ای قربونِ عباست...اما یه روز میاد تو چشمتو باز میکنی جلو چشمات خاکه...سر رو برمیگردونی از روی خاک،میبنی بچه هات دارن خودشونو میزنند...این ور برگردونی چکمه ی شمر کنارته...الان اشک منو شما پاک میکنید...قربون صورت خون آلودت،حسین..* یه روزی تو خاک و خون تنِ بی سر میبینی سر یه شیرخواره رو رویِ خنجر میبینی یه روزی که میبینی اوجِ اشک و ناله رو در میاری از آتیش دختر سه ساله رو *یه نگاه به عباس...* زینبم! یه روز از رو نیزه ها جلویِ پایِ حرم میبینی که افتاده سرِ سقایِ حرم... ________ ┄•┄┅═══••↭••═══┅┄
Karimi-Emam-HASAN-1397.mp3
2.69M
|⇦• و توسل جانسوز ویژۀ هفتم ماه صفر شهادت کریم آل الله امام حسن مجتبی علیه السلام اجرا شده ماهِ صفر سال 1397 به نفسِ حاج محمود کریمی •✾• ┄┅═══••↭••═══┅┄ @emame3vom
. 🌷🌷🌷 ✅بنداول بردنه نامت حسن چقدر شیرینه ذکره زیبا ت روی هر لبی می شینه هرکسی مرید توست واللهِ آقا خیرِ این دنیا و اون دنیا می بینه 🌷 حسن ذکر رمز موسی(ع) حسن ورد لب عیسی(ع) حسن پور حضرت زهرا (س) حسن یعنی کل هستیم حسن اوج شور ومستیم حسن یعنی شافعِ عقبا 🌷 امیرقلب من آقام امام حسن (ع) ________________ ✅بنددوم تا میاد اسم حسن گریم می گیره دلم و غصه و درد وغم می گیره ما که جای خود داره روزی هزاربار خود مادرش براش ماتم می گیره حسن یعنی قد خمیده حسن یعنی رنگ پریده حسن یعنی ضربه ی سیلی حسن یعنی چشم گریون حسن یعنی قلب پرخون حسن یعنی صورت نیلی امیرقلب من آقام امام حسن (ع) __________________ ✅بندسوم تا می بینم گنبدو صحن و سرایی تا میشه مرغ دلم کرببلایی یاد غربت امام حسن می افتم تامیشم مسافر امام رضایی نداره حتی رواقی نداره شمع وچراغی بمیرم من چه غریبه آقا کاش با مدد بقیه الله براش بسازیم صحن و بارگاه درست شبیه بارگاه رضا (ع) امیرقلب من آقام3 امام حسن ع ✳️✳️✳️🔴 278 ❌✳️✳️✳️ ________________ .
4_5780581382581387905.mp3
10.32M
بردنه نامت حسن چقدر شیرینه
. 🕊السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین (ع) @emame3vom مرا درد و مرا درمان حسین(ع) اســت مـرا اول مـــــــرا پایان حسین(ع) است دل هر کـس به ایمانی سرشتـــــه مرا هم دین و هم ایمان حسین(ع) است همه عالم به اذن حق تعالــــــــــی چو عبدی سر به فرمان حسین(ع) است بهشت و جنت و فردوس اعــــــلاء همه معلــــــــــول پیمان حسین(ع) است برای هر دلی جانان و جانـــــــــــی مرا هم جان و هم جانان حسین(ع) است عقول جن و انس و هم ملائــــــک به حقِ حق که حیران حسین(ع) است چو خواهم روضه ی رضوان به فردا که من را روضه ی رضوان حسین(ع) است چرا عالم ز جانش نـــــــــــاله دارد مگر او هم پریشان حسین(ع) است اگر خواهی ز حال عبد مســــــکین خوشا حالش که مهمان حسین(ع) است . 🍁🍁🍁🍁🍁🍁
🌺🍃🌼🍃🌺🍃🌼🍃🌺 🏴مصائب_شام 🔹مرثیه خیلی دلش می خواست چون مادر بمیرد چون لاله ای پرپر شود پرپر بمیرد خیلی دلش می خواست با پهلویِ زخمی پهلویِ بابای ٍ بریده سر بمیرد با چادرِ کهنه کفن شد چونکه می خواست با بی کفن همسان شود مضطر بمیرد خیلی خجالت می کشید از عمّه جانش می خواست از شرمندگی دیگر بمیرد در لحظه هایِ پر کشیدن تشنه لب بود می خواست از باباش، عطشان تر بمیرد صدها گله در قلبِ پاکش از عمو داشت می خواست رویِ دستِ آب آور بمیرد از اوجِ عزّت تا کنیزی تجربه کرد می رفت در ویرانه بی شهپر بمیرد هرکس که انکار رقیه کرده بی شک.. در انتهایِ کارِ خود ابتر بمیرد 🔸شاعر: 🔅محسن_راحت_حق __________________ @emame3vom 🌾
بند اول: با چِشایِ تار و کم سوی خود رو زمینِ کوچه افتاد مادر چادرش خاکی شد راهمونو بسته بود نامردی چون قباله رو نمیداد مادر چادرش خاکی شد چادرش خاکی شد دستایِ یه بی حیا بالا رفت چادرش خاکی شد مادرم زیر لگد ها می رفت چادرش خاکی شد می تِکوند و سمت بابا می رفت بغضی مونده تویِ این سینه سیلیِ عدو چه سنگینه بند دوم: یه جوری زدن که وقتِ برگشت مادرم فقط زمین میخورد و خونمون رو گم کرد هر چی گفتم که بیا برگردیم اسم باباشو فقط می برد و خونمون رو گم کرد خونمون رو گم کرد به خدا به غیرتم بر خورده خونمون رو گم کرد انگاری ضربه ها به سر خورده خونمون رو گم کرد رد شد از من و به مادر خورده بغضی مونده توی این سینه سیلی عدو چه سنگینه @emame3vom