eitaa logo
امام حسین ع
22.2هزار دنبال‌کننده
414 عکس
2.1هزار ویدیو
2هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
Fadaeian_Veladat_peyambar_14010721_011.mp3
9.48M
‍ 📃 🖊 🖊 (علیه‌السلام) اگه این حرفمو گوش کنی رفیق بردی بی معطلی اگه یه روز زمین خوردی بگو علی شک نکن تجربه کردمش منه عاصی پهلوون واقعی رو خواستی بشناسی بگو علی اصن گدایی اینجا یه کیفِ دیگه قراره کاش یه نجف برامون خود مولا کنار بزاره تجلی مردونگی و غیرت و ببین اصن بیا بریم نجف ابهت و ببین مولا تو عالم یکیه اونم ابوتراب تاریخ‌و خوب ورق بزن شجاعتو ببین علی والله ۲ علی اومده الحمدالله علی اومده الحمدالله ..... ‍ اگه این حرفمو گوش کنی رفیق بردی بی معطلی یه روز اومد زمین خوردی بگو: علی! بگو: علی! شک نکن تجربه کردمش منه عاصی پهلون واقعی رو خواستی بشناسی بگو: علی! بگو: علی! اصلاً گدایی اینجا یه کِیف دیگه داره میخوام فدا علی شم خدا کنه بذاره خدا ماها رو شیعه کرده قسمت و ببین اصلا بیا بریم نجف اُبُهت و ببین مولا تو عالم یکیه اونم ابوتراب تاریخو زیر و رو کن و شجاعت و ببین علی آقامِ الحمدالله... دلت خواست حالا کامِتو شیرین کن مثل حلواست بگو کامتو شیرین کن بگو: علی! بگو: علی! چند نفر حیدرین تو عالم امکان؟ خدا خیره ما رو خواسته پس همین الان بگو: علی! بگو: علی! روزی ما ردیفِ رکوع هم نمازش الهی من فدایِ دستای چاره سازش بساط ذکر علی، یاعلی فراهمِ ما همه قربون صدقش، بریم بازم کمِ این همه فضل و مرتبت داره علی ببین اینجوریِ که جون میده برای فاطمه علی آقامِ الحمدالله
. به سمت او گشوده ام پنجره‌ی خیال را که محو آسمان کند من شکسته بال را اگر دمی نشان دهد شکوه آن جمال را طلوع بی بدیل را، عروج بی مثال را به عالمی نمی دهم خاطره‌ی وصال را خوشا به حال آن کسی که پیر را شناخته میان ظلمت جهان مسیر را شناخته از آستان چشم او غدیر را شناخته کسی که ذره ای فقط امیر را شناخته شناخته بدون شک خدای ذوالجلال را به من نگاه می کند و آفتاب می شوم اگر چه در حضور او ز شرم آب می شوم هنوز غرق ظلمتم که نور ناب می شوم همین که مست باده‌ی ابوتراب می شوم به شور درمی آورم زبان شعر لال را همین که میخورد گره به چشم او نگاه ها فرار می کنند از برابرش سپاه ها ولی مجال می دهد به خیل روسیاه ها منم منم که سال ها، منم منم ماه ها به شوق او شمرده ام گذشت ماه و سال را دل از زمین بریده و به عشق او هوایی ام دو روز کاظمینی ام، سه روز کربلایی ام اگرچه ساکن قمم، گدای سامرایی ام در تب و تاب مشهدم، مرددم کجایی ام چگونه بازگو کنم جواب این سوال را من از بقیع غربتش به آسمان رسیده ام صفا و مروه دیده ام، گرد حرم دویده ام هیچ کجا برای من که از همه بریده ام مثل نجف نمی شود که بارها چشیده ام در آستان قدسی اش باده‌ی لایزال را خوشا به عشق روی او مجاور حرم شدن در آستان نور با فرشته هم قدم شدن دم از حسین او زدن، جناب محتشم شدن به احترام زینبش تا دم مرگ خم شدن و تا همیشه داشتن حب علی و آل را مسافر نجف چرا بهشت آرزو کند؟ نادعلی بخواند و به سمت قبله رو کند خوشا به حال آنکه با امیر گفتگو کند به شوق او بگرید و از آب آن وضو کند که گریه مست میکند عارف اهل حال را مدام در حریم او چه مستدام می شود به دیدگان اهل دل خواب حرام می شود در این حرم که حجت خدا تمام می شود غلام شاه می شود، شاه غلام می شود و باد می پراکند نسیم اعتدال را بدون اشک جاری اش چشمه روان نمی شود بی نفحات اش عالم پیر جوان نمی شود بهشت بی ولای او نصیبمان نمی شود بدون نام عالی اش اذان، اذان نمی شود کاش دوباره یک نفر صدا کند بلال را چه کرده است اشک او که نیل کم می آورد بت شکنی که پیش او خلیل کم می آورد از آتش عدالتش عقیل کم می آورد برای ادعای خود دلیل کم می آورد مگر علی ندا دهد حی علی الحلال را خوشا سرود «لافتی» به لحن ذوالفقاری اش تمام رشته کوه ها محو بزرگواری اش لباس وصله می زند به جبر اختیاری اش آدم و نوح مفتخر به حسن همجواری اش فدای آن پیمبری که یافت این کمال را کعبه قیام می کند فقط به احترام او وا شده دفتر ازل بعد خدا به نام او بوی بهشت می وزد ز وادی السلام او به کائنات می رسد فیض علی الدوام او همین که وصل می کند حلقه‌ی اتصال را در نفس یتیم ها رایحه‌ی تبسمی گم است در تو کهکشان ولی تو در خدا گمی در دل خاک هستی و در آسمان هفتمی دمی به عرش می روی، دمی میان مردمی ای دو دمت شکافته دایره‌ی محال را نیست به جز ولای او راه نجات دیگری شکر که بعد مرگمان هست حیات دیگری و باز جلوه میکند با جلوات دیگری که در بهشت محضرش با کلمات دیگری وقف رخ علی کنم شعر خجسته فال را از آیه های روشن و نشانه های مستتر پس از «بحار مجلسی» و «الغدیر» معتبر به «شیخ حرّ عاملی» و هرچه کیمیا اثر به محضر «مفید»ها رسیده ایم تا مگر... «شیخ صدوق» وا کند پنجره‌ی «خصال» را من آن یتیم کوفی ام که بی توام یتیم تر... از حسن و حسین تو ندیده ام کریم تر از ازل عاشق توام نه از ازل، قدیم تر کجاست جاده ای از این طریق مستقیم تر؟ رها کنید بعد از این حدیث خط و خال را بی نظر تو هیچ کس اهل نظر نمی شود دل شکسته ات از این شکسته تر نمی شود شفاعت تو شامل آن دو نفر نمی شود «بی همگان به سر شود، بی تو به سر نمی شود» بی تو که می بری فقط از دلمان ملال را اگر نبود نام تو ستاره ای نداشتم برای طبع سوخته شراره ای نداشتم برای شعر جرأت دوباره ای نداشتم ببخش جز سرودن از تو چاره ای نداشتم به آن امید آمدم که این زبان حال را... شاعر: احمد علوی✍ .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. اَللّهُمَّ إِنّى أَعوذُبِكَ مِنْ... أَنْ نَعْضِدَ ظالِما أَوْ نَخْذُلُ مَلْهوفا. خدايا به تو پناه مى‌برم... از اين كه ظالمى را يارى كنيم و يا مظلوم و دلسوخته‌اى را بى‌یاور گذاريم. ✍️ علی بن الحسین 📗 / دعای هشتم .
. با_شعر روايت شد از حضرت فاطمه حديث شريفی برای همه که روزی حبيب خدا مصطفی ابوالقاسم احمد رسول خدا محمد(ص) شهنشاه دنيا و دين که ما را پدر باشد آن مه جبين قدم رنجه فرمود در خانه ام منور از او گشت کاشانه ام بفرمود يا فاطمه بر تو باد سلام از من ای دخت نيکو نهاد بدو عرض کردم که ای نامور ز من برتو بادا سلام ای پدر سپس گفت آن شاه خوبان به من که ضعفی شده عارضم در بدن بگفتم پدرجان ز ضعف شما نباشد پناهم به غير خدا مرا گفت ای دختر بردبار کسای يمانی ما را بيار بپوشان مرا در کسای يمن بپوشانم او را سراسر بدن چو کردم به رخسار خوبش نگاه رخش می درخشيد مانند ماه درخشيدنی چون مه چارده بر آن ماه هرلحظه کردم نگه چو پوشاندمش جامه را بر بدن پس از ساعتی از در آمد حسن چو فرزند دلبندم از در رسيد سلامی بداد و جوابی شنيد بگفتا که ای مادر مهربان رسد بوی خوش بر مشام آنچنان که گويی بود بوی جدم رسول به پاسخ چنين گفت با وی بتول که ای نور چشمان مادر، حسن بهين ميوه ی نورس قلب من بلی، جد تو رفته زير کسا به زير کسا خفته آن پارسا حسن رفت نزديک جدِّ گرام چنين گفت بعد از ادای سلام که ای جد من ای رسول خدا دهی اِذنم آيم به زير کسا؟ جوابش چنين داد خيرالبشر تو را باد از من سلام ای پسر تويی وارث و صاحب حوض من مجازی که داخل شوی ای حسن به زير عبا رفت آن نور عين پس از ساعتی از در آمد حسين(ع) حسين کرد با مادر خود سلام سپس گفت از مهر آن نيکنام که ای مادر خوب فرخ سرشت مشامم شده پر ز بوی بهشت که گويی در اين کوی جدَّم بود چنين بوی خوش بوی جدَّم بود بگفتا به او مادر: ای نور عين تويی ميوه ی قلب مادر حسين بلي، جدّ والای تو با حسن به زير کسا خفته اند آن دو تن چو بشنيد آن کودک مه لقا چنين پاسخ از مادر باوفا به نزد کسا رفت و گفتا سلام حضور همايون خيرالأنام سپس گفت ای جد والا تبار رسولی که حق کرده ات اختيار مرا می دهي اِذن آيم به پيش؟ پذيری مرا در کسا نزد خويش؟ چنين داد شاهنشه دين جواب سؤال حسين زاده ی بوتراب تورا باد از من سلام ای پسر تويی شافع امتم سر به سر به تحقيق رخصت دهم بر شما که آيی به زير کسا نزد ما حسين شد چو داخل به زير کسا بيامد ز در شير حق مرتضی بگفت السلام عليک يا بتول سلامم به تو باد دخت رسول چو زهرا شنيد از علی اين سخن بگفتا به تو باد ای بوالحسن سلام من ای سرور مؤمنين وصيِّ به حق، ای امام مبين علي گفت ای دخت خيرالأنام رسد بوی خوش مر مرا بر مشام به نزد من اين بوی خوش گوييا نشايد جز از خاتم انبيا که باشد عزيز و دل آرای من اخيّ و پسر عمّ و مولای من بگفتا بلی؛ با حسين و حسن به زير کسا خفته شاه زمن علی با خبر شد چو از ماجرا روان گشت با وجد نزد کسا بگفت السلام ای رسول خدا دهی رخصت آيا ز احسان مرا؟ که با اِذنت ای خاتم انبيا بيايم به پيش تو زير کسا سلام ورا رهبر بی قرين جواب حکيمانه داد اين چنين به تو ای برادر سلام از من است که چشمم به ديدار تو روشن است تويی صاحب سيف و علم و قلم به دست تو باشد لوا و علم به تحقيق رخصت دهم بر علی که باشد علی ذات حق را ولی علی گشت وارد به زير کسا حضور شريف حبيب خدا چو من ديدم اين چار تن رفته اند به زير کسا نزد هم خفته اند روان گشتم از شوق سوی کسا رسيدم به نزديک آن چار تا سپس عرض کردم سلام ای پدر سلام ای پدر ای مرا تاج سر مرا می دهيد اِذن تا با شما شوم ملحق و آيم اندر کسا؟ پدر داد پاسخ به دختر چنين سلام پدر بر تو ای نازنين تويي دختر و پاره ای از تنم کجا ديده و دل ز تو برکنم بيا در برم ای عزيز پدر که ام ابيهايی و خوش سيَر چو زهرا مکين شد به زير کسا کسا عزتی يافت بی انتها محمد(ص)، علی(ع)، فاطمه(س) با حسن(ع) حسين(ع) پنجمی شد در اين انجمن چو رفتند اين پنج تن در کسا کسا شد منور چو عرش خدا رسول خدا از دو سوی کسا سوی آسمان برد دست دعا که يارب ز الطاف بی انتها تو محظوظ کن اهل بيت مرا هم اينان رعايت ز من می کنند هم اين ها حمايت ز من می کنند بود لحم ابدانشان لحم من بود خونشان خون من در بدن اذيت کند هر که اين چار تن اذيت نموده ست بر جان من کسی گر که غمگين کند حالشان مرا کرده غمگين ز احوالشان هر آن کس که جنگ است با اين چهار مرا کرده با جنگ خودشان دچار به صلحم اگر صلح گيرند پيش وگرنه شود خاطر من پريش هر آن کاو نمايد بر آنها ستيز ستيزم به او موقع رستخيز محبّ محبّان آنان منم به خشم بد انديششان دشمنم بود اهل بيت من اين چار تن که روشن ز آنان بود چشم من من از اين چهار؛ اين چهار از منند که پاکيزه گفتار و دل روشنند خدايا به برکات و غفران خود رضای خود و لطف و احسان خود نما شامل حال اين چار تن نظر کن خدايا ز رأفت به من از آن ها پليدی همی دور کن دل و ديده شان را پر از نور کن .
امام حسین ع
. طرف از قمه کشیِ ۴ تا دختر ، فربادِ وا فرهنگا سرداده... البته رسیدگی به معضلات اجتماعی خوبه ، اما ه
پارسال 👆 نسبت به بازی های آنلاین هشدار دادم و امروز خیلی ها حضور جوانان در اغتشاشات رو، ماحصل همین بازی های آنلاین میدونند. "سکوهای اطلاعاتی دشمن در اینترنت " .
وقتی بازی های استراتژیک مثل کالاف و.... دارن فرزندانمون را بعنوان سرباز تربیت میکنن برای منافع استکبار... به همین سادگی به همین مفتی
. به مناسبت (ع) دارد دل تنگم هوای هادی(ع) مستانه می خوانم ثنای هادی (ع) روی نیاز آورده ام به کویش هستم گدای بینوای هادی چنگ توسل میزنم به نامش گردد نصیبم تا عطای هادی چشم انتظار یک نگاه اویم حبل المتین من غبای هادی محشر که میدان شفاعت اوست حاتم بنازد بر عطای هادی از بدو خلقتش  خدا  نهاده هفت آسمان تحتِ لوای هادی بر روی نادم از گنه شود باز درهای رحمت با دعای هادی از بهر  شیعیان جواز جنت باشد برات سامرای هادی یوم شهادتش رسید و گردید اهل ولا غرق عزای هادی هرجا که بزمِ ماتمش به پا شد آنجا بوَد دارالبکای هادی خون بر دل امام عسکری شد محزون نشسته در سرای هادی جان داده در راه خدای عالم جان همه عالم فدای هادی جام شهادت سر کشید و شیعه شد تا ابد مست ولای هادی گرد گنه از چهره میزداید اشکی که میریزد به پای هادی بر قاتلش نفرینِ شیعیان باد بر منکرش لعنِ خدای هادی ✍ .