eitaa logo
امام حسین ع
18.5هزار دنبال‌کننده
397 عکس
2هزار ویدیو
1.9هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. فرصت پرواز چرا دیگر نمی‌لرزد دل من؟ چرا کم عشق می‌ورزد دل من؟ شهیدان! شرمسارم، فکر کردم به مشتی خاک می‌ارزد دل من :: نمی‌ارزد به مشتی خاک، حتی به مقداری خس و خاشاک حتی دل من سنگ می‌میرد مبادا بماند چشم من نمناک حتی :: غم خود را به مردم می‌فروشد به رنگی از تبسم می‌فروشد دل من، فرصت پرواز خود را به مشتی آب و گندم می‌فروشد :: دل من اهل شیون بود یا نه؟ سزاوار شکستن بود یا نه؟ به جای دل، پرستوی غریبی میان سینۀ من بود یا نه؟ :: نگاهم کی غریب و بی‌وطن شد؟ دلم کی لالۀ خونین بدن شد؟ سر از آوازهایم کی بریدند؟ گلویم کی شهید بی‌کفن شد؟ ✍🏻 🏷 🇮🇷 ................. . ..... جبهه ها یادش بخیر --------- عطر ایثار و شهادت داشت با خود جبهه ها ترجمانی از سعادت داشت با خود جبهه ها هر طرف محرابی از اخلاص می دیدی درآن رنگی از شور عبادت داشت با خود جبهه ها گر به دقّت بنگری سنگر به سنگر هر زمان نسلی از عشق و رشادت داشت با خود جبهه ها تا بماند یادگاری از حضور عاشقان قاب عکسی از ارادت داشت با خود جبهه ها تا بگیرد بوی جنّت از دلیران شهید لاله از باغ سیادت داشت با خود جبهه ها در کنار هر شهید از خاک تا عرش برین شمعی از روز ولادت داشت با خود جبهه ها می کند «یاسر» گواهی هر که شد سنگرنشین عطر ایثار و شهادت داشت با خود جبهه ها ** «یاسر»✍ .................... ......... سبک‌بالان خرامیدند و رفتند مرا بیچاره نامیدند و رفتند سواران لحظه‌ای تمکین نکردند ترحّم بر من مسکین نکردند سواران از سر نعشم گذشتند فغان‌ها کردم، اما برنگشتند اسیر و زخمی و بی دست و پا من رفیقان، این چه سودا بود با من؟... اگر دیر آمدم مجروح بودم اسیر قبض و بسط روح بودم در باغ شهادت را نبندید به ما بیچارگان زان سو نخندید رفیقانم دعا کردند و رفتند مرا زخمی رها کردند و رفتند رها کردند در زندان بمانم دعا کردند سرگردان بمانم شهادت نردبان آسمان بود شهادت آسمان را نردبان بود چرا برداشتند این نردبان را؟ چرا بستند راه آسمان را؟... دلم تا دست بر دامان در زد دو دستی سنگ شیون را به سر زد... چه درد است این که در فصل اقاقی به روی عاشقان در بسته ساقی بر این در،‌ وای من قفلی لجوج است بجوش ای اشک هنگام خروج است در میخانه را گیرم که بستند کلیدش را چرا یا رب شکستند؟!... من آخر طاقت ماندن ندارم خدایا تاب جان کندن ندارم دلم تا چند یا رب خسته باشد؟ در لطف تو تا کی بسته باشد؟ بیا باز امشب ای دل در بکوبیم بیا این‌بار محکم‌تر بکوبیم... بکوب ای دل که غفار است یارم من از کوبیدن در شرم دارم بکوب ای دل که جای شک و ظن نیست مرا هر چند روی در زدن نیست کریمان گر چه ستار العیوب‌اند گدایانی که محجوب‌اند خوب‌اند بکوب ای دل،‌ مشو نومید از این در بکوب ای دل هزاران بار دیگر... اگر آه تو از جنس نیاز است در باغ شهادت باز، باز است... .
. خواهش عاشقی ایستاده کنار مردم شهر چون همیشه صمیمی و ساده جنگ، تحریم، سیل، ویرانی لحظه‌ای از نفس نیفتاده آه این کربلای چندم اوست ایستاده هنوز فرمانده خیل مردان مرد لشکر او شاید این‌بار سوی ما باشد چشم‌های شهیدپرور او سروها ایستاده می‌میرند ایستاده میانۀ میدان روبه‌روی جهان شمر و یزید مردی از ملت امام حسین مردی از نسل رازهای رشید زینبیه چقدر آرام است او که زانو زده کنار ضریح او که زانو زده به پای علم او که زانو زده میان رواق ایستاده میان صحن حرم ایستاده عمیق می‌خندد نفسی تاب ایستادن نیست وقت دیدار صبح آدینه شرح این شوق را روایت کرد دست خطی کنار آیینه خواهش عاشقی: مرا بپذیر از قدم‌های او نشان دارد کوچه و خاکریز و جاده هنوز در دفاع مقدسی دیگر مرد و مردانه ایستاده هنوز ایستاده میان قدس شریف ✍🏻 ✍ 🏷 🇮🇷
. انالله و اناالیه راجعون به اطلاع می‌رساند، مادر شهید احمد ژولیده و همسر مبارز دیرین فدائیان اسلام حاج رمضان ژولیده و مادر اخوان جانباز حمید و ، کنیز و روضه خوان اهلبیت (ع) مرحومه حاجیه خانم طوبی هنرکار دعوت حق را لبیک گفت مراسم تشییع پیکر پاکش: چهارشنبه ۱۴۰۲/۱/۲ ساعت ۹:۳۰ صبح از خیابان وحدت اسلامی، ابتدای خیابان ۱۵ خرداد غربی، کوچه شهید کرم نمای، بطرف قطعه ۵۵ بهشت زهرا (س) و مراسم ترحیم جمعه ۱۴۰۲/۱/۴ از ساعت ۱۵ تا ۱۷ مسجد ارک تهران .
. 🎤 از بین شادی و غم، غم انتخاب کردیم در باب ترک اولی، کلّی ثواب کردیم از آب نهر کوثر، بر چشم ما خوراندی سجده بخاطر این، چشم پُر آب کردیم هرچند غرق عصیان بودیم، تو ندیدی... تا خوبتر بفهمیم، خیلی خراب کردیم امسال هم گذشت و آقای ما نیامد! بر ما سلام داد و ... او را جواب کردیم ما را بخر دوباره شاید ضرر نکردی ما بدحساب ها هم رویت حساب کردیم گرچه غریبه ها را میشد ز تو بِرانند هم از نجف نرفتیم، هم دَقِّ باب کردیم طعم ضریح مولا، بر جانمان نشسته از احتیاج، تعظیم، بر آن جناب کردیم باید که با چه رویی مهمانی ات بیائیم؟ از لقمه های شبهه، کم اجتناب کردیم لبیکَ داعی الله، لبیکَ یاحسین است چون میزبان حسین است، ما هم شتاب کردیم امیّدواری ما بر این دو دست خالی است چون التماس اصغر، طفل رباب کردیم اینگونه گفت مادر تا آن سه شعبه را دید شش ماهه غنچه ای را اینجا گلاب کردیم هرچند حسین میخواست بر نیزه ها نباشی من با رقیه خانم، او را مجاب کردیم قنداقه دست و پایت را بسته بود مادر با عمه گریه بر تو بین طناب کردیم چه خوب شد ندیدی رخت اسیری ام را با آستین پاره حفظ حجاب کردیم ✍ .👇
تحویل سال و موسم فصل بهار است الطاف حق بر بندگانش بی شمار است نوروز باشد روز خوش عهدی عَجّل ظهورَک مولا یا مهدی نوروز گردد با تو چه بهتر الله اکبر الله اکبر... نوروز یعنی دوری از عصیان و غفلت نوروز یعنی مهربانی و محبت خوش آن دمی که با لطف و احسان از مهر گیریم دست فقیران تا راضی از ما گردد پیمیر الله اکبر الله اکبر... یا رب ببین ما بر درت چون سائلانیم چشم انتظار مهدی صاحب زمانیم به حق زینب آن نور عینت حق شهیدان حق حسینت کن از ظهورش عالم معطر الله اکبر الله اکبر... ✍ ‌👇
تحویل سال و موسم بهار است به این سبک اجرا میشود👇
. ذکر لب ها یا مقلّب می شود استجابت نیز واجب می شود حال و روز دل مناسب می شود همدم آن یار غائب می شود کعبه ی آمال من ، یابن الحسن اَحسنُ الاَحوال من ، یابن الحسن آرزویی بر لب ما مندَرَج روی تار و پود جان ها رَج به رَج حکّ شده با خطّ زرّین حُجَج کاش باشد سال ما ، سال فرج شام ما با جلوه ی تو روز شد این خزان با عشق تو نوروز شد نور تو خورشید راهم می شود پرچم تو سرپناهم می شود هر چه را با تو بخواهم می شود به یقین دفع بلا هم می شود با دعایت می شود سال جدید سال رشد و رونق و سال امید تازه دل با عشق تو دل می شود تو بیایی غصه باطل می شود آیه های نور نازل می شود هفت سین سفره کامل می شود با تو ممکن می شود امر محال ای دعای اوّل تحویل سال تو دعا کن ، ای امید آخرم ‌محترم باشد همیشه این حرم با تلاش و رنج ها ، شد باورم جان بگیرد اقتصاد کشورم ای اصول عشق ، اصل ِ اصل ما ای پدر ، برکت بده بر نسل ما جان عالَم جان جان فاطمه آرزوی هر اذان فاطمه اِرجعی ، سرو جوان فاطمه سفره دار مهربان فاطمه در حقیقت روزی از تو می رسد وعده ی پیروزی از تو می رسد معدن اسرار حقّ ، سرّ مگو ای زلال چشمه ی پاک وضو کی تحقّق می شود با من بگو وصل تو شد آرزوی آرزو در کویر تشنگی باران ِ من نقطه ی آغاز من ، پایان من ذکر ادرکنی ، تمام مکتبم ذکر السّاعه همیشه بر لبم ناله الغوث شد تاب و تبم العجل ای حسرت روز و شبم آرزویم گشته با قلب صبور باشد امسال ای خدا ، سال ظهور ✍ .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. |⇦•بی چاره ام ،دل خسته ام ... ویژۀ اجراشده سال ۱۴۰۱به نفس حاج مهدی رسولی ●━━━━━━─────── بی چاره ام، دل خسته ام، زارم، نزارم باز آمدم چون ابرِ بارانی ببارم قلبِ سیاه و چَشم خشک آورده ام من اشکم نمی آید، گره خورده به کارم غیر از گناه و معصیت انگار اصلاً کاری نمی آید از این چَشمان تارم حرفِ جدایی را نزن، دِق می کنم من من که به جز این خانه جایی را ندارم چیزی به جز بارِ گُنه بر شانه ام نیست بارِ مرا بردار که افتاده بارَم هِی قولِ توبه می دهم اما چه سودی دیگر به قولِ خویش اطمینان ندارم من را بسوزان اعتراضی که ندارم نا اهلم و می دانم اصلاً اهلِ نارَم بَد جور دلتنگ غروب کربلایم ای کاش میشد سر بر آن تربت گذارم این روزها، روضه به پا کردند در من این روزها یادِ لبِ خشک نگارم قربان آن خواهر، که پای نیزه می گفت: حالا ببین بر ناقه ی عریان سوارم یک روز عباسِ علی دور و برم بود حالا به شمر و حرمله افتاده کارم ــــــــــــــــــ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇
14010121eheyat-rasouli-monajat.mp3
932.8K
|⇦•بی چاره ام، دل خسته ام .. ویژۀ ماه مبارک رمضان اجرا شده سال ۱۴۰۱به نفس حاج مهدی رسولی
‌. عمریست گرفتار تب دنیائیم در عین شلوغی جهان تنهائیم عید است ولی بدون شک “آقا جان” در غیبت تان ”بهار”بی معنائیم ✍ .
. پشت نقاب خنده غمت را گریستم چشم انتظار ماندم و تنها گریستم عید آمد است ولی در غیاب تو زیبا ترین”بهار”خدا را گریستم تبعید در کویر درختی که سالهاست در آرزوی خنده دریا گریستم هرگز نخواستم که کسی با خبر شود در خلوتی برای تو شبها گریستم زخم زبان شنیدم و اما به نام عشق بر خنده های مضحک دنیا گریستم من جمعه های دلم را امید وار امن یجیب خوانده ام، اما گریستم ✍ .
. (فریداصفهانی) بخشی از یک شعر بلند ایران سربلند من، ایران سرافزار ایران هوشیار من، ایران هوشمند ... هرچند داغ‌داری و هرچند خسته‌دل هرچند سوگواری و هرچند دردمند تا دشمن حسود تو از خشم جان دهد، با عاشقان سوته‌دل خود بگو بخند خوش باش ای فلات شهیدان! که دیر نیست دستان شرقی تو، بت غرب بشکنند با خاندان عشق تو را چون ارادت است، خوش باش و شاد زی؛ چو شدی آسمان‌پسند ای پرچم بلند تو با عشق، همنشین وی نام سبزپوش تو چون سرو، سربلند! ما گردی از تو را به صبا هم نمی‌دهیم! هستیم همچو کوه بر این گفته، پای‌بند این بوی کربلاست که مستانه می‌وزد از کاکل سپید دماوند تا سهند زلفی ز دختران تو از شانه عفاف بیرون مباد! تا که پلشتان به هم زنند... ایران بی شهید و شهادت چه ظلمتی است یعنی تو را ز وحشت و ظلمت بیاکنند؟ شمعی ز مهر فاطمه در من شکفت و گفت: ایرانیان پاک....(*)، پروانه منند گفتم: ولی گروهی از اینان...، اشاره کرد محتاج توبه‌اند ولی پاک‌دامنند گفتم: ولی گروهی از اینان...، اشاره کرد کم را فروگذار، بسان پاک‌دامنند ... خاتون صبح، زلف سحر شانه کرد و گفت: برخیز خواب‌های تو هم، سایه‌روشنند با اهل شب، حکایت ظلمات تا به کی؟ با اهل روز، قصه خورشید تا به چند... (*شعر از نظر وزنی مخدوش است؛ شاعر محترم، دچار خطا در قرائت شعر شده است) نکته مهم: در جشنواره شعر فجر سال 1401 شاعر انقلاب، آقای قادر طهماسبی(فرید اصفهانی) قبل از قرائت شعر خود این توضیح را ارائه نمود: سال ۱۳۶۹ خوابی دیدم که برایم معما بود و امسال، این معما حل شد. در این محفل، قسمت‌هایی از غزل جدیدم را می‌خوانم تا راه برای کسانی که می‌خواهند از انقلاب دفاع کنند، باز شود. .
. ✅بنداول علوی این شبا با تو شدم طرف ببخش هدفم تویی به این هدف ببخش من علی رو خیلی خیلی دوست دارم تو رو صاحب حرم نجف ببخش (بعلی الهی العفو)(4) ✅بنددوم فاطمی خوب میدونم چقدَر پست و بدم با یه دنیایی از امّید اومدم میدمت قسم به حق فاطمه(س) نکنی از در خونت تو ردم عفوکَ بحق زهرا ✅بندسوم حسنی بهترین شبای گریه این شباست ذکر مغفرت همیشه رو لباست مدینه یه دست کارگشا داره که اونم دست امام مجتباست (بحسن الهی العفو)(4) ✅بند چهارم حسینی این شبا شبای عشقه بخدا وقتی می خونیم من اسمه دوا حاجت دلامو نو خدا میده تا قسم میدیم به شاه کربلا (بحسین الهی العفو)(4) ✅بند پنجم حسینی ناله میزنه تو بین الحرمین میگه ای کشته من نور دوعین بمیرم بالب تشنه کشتنت قربون سر بریده ت ای حسین (ع) (بحسین الهی العفو)(4) ✅بند ششم حسینی من بدم بدیمو به خوبا ببخش به همین حال خوش بکا ببخش عمریه گریه کن حسینتم منو به شهید کربلا ببخش (بحسین الهی العفو)(4) ✅بندهفتم امام رضایی سر سفره ی خدا بزرگ شدم پای روضه و دعا بزرگ شدم از همون بچگی با خاطره ی حرم امام رضا بزرگ شدم (برضا الهی العفو)(4) ✅بند هشتم ابالفضلی دم افطار میگیره و قتی صِدا از عطش وقتی که خشک میشه لبا یاد لبهای علمدارمیکنم ساقیه تشنه لبه کرببلا (باالفضل الهی العفو)(4) ✅بندنهم ابالفضلی من میخوام تو بغل یار بمیرم یا حسین گو دم افطار بمیرم من به عشق ساقی تشنه می خوام زیر بیرق علمدار بمیرم (باباالفضل یارب العفو)(4) ✅بنددهم رقیه ای تو خودت نوشتی این حواله رو این سحرهای پر اشک و ناله رو نگیر از سینه ی بی قرار من روضه ی رقیه ی سه ساله رو (برقیه یا رب العفو)(4) ✅بندیازدهم علی اصغری دلِ کی مثل دلِ رباب میشه زمین و زمان سرش خراب میشه مگه شیرخوار چقدَر آب میخوره؟ جگرم داره براش کباب می شه (بعلی اصغر العفو)(4) ✅بنددوازدهم علی اکبری وقتی که چشمای عاشقا تره دلامون روضه خونه یه مادره اما مادرم خودش توکربلا ندبه خونِه روضه های اکبره ✍ 👇
. با هر دم و بازدم علی می‌گوییم بی حسرت و بیش و کم علی می‌گوییم یک عمر علی گفته و إن‌شاءالله در سال جدید هم علی می‌گوییم ✍ .
. راهی که به تو ختم نگردید کج است بی مرحمت تو کار عالم فلج است هرسال، بدون تو شده طی، ای کاش امسال بگویند که است ✍ .
. |⇦•گذشت کن که بسی ... ویژۀ ماه مبارک رمضان اجراشده سال ۱۴۰۱به نفس حاج منصور ارضی ●━━━━━━─────── گذشت کن که بسی اشتباه آوردم دلی شکسته، به شوقِ نگاه آوردم عذابِ بدتر از این، کم محلی ام بکنی مرا ببخش، که بار گناه آوردم رجاءِ لطفِ تو؛ خوف عذاب را کم کرد من از خودم به خودِ تو پناه آوردم تو عفو کردی و من راه خویش کج کردم رها زِ چاله شدم، رو به چاه آوردم زیادی گُنه من کجا و بخشش تو کنار کوه کرم، پرِّ کاه آوردم مرا به موی سفیدم ببخش ربِّ کریم اگرچه سوی تو رویی سیاه آوردم بیا به حقِ علی بی مَعطّلی بخرم کنون که سجده بر این بارِگاه آوردم غلامِ قنبر اویم به فاطمه سوگند ببین عجب قسمی را گواه آوردم علی علی به لبم رو به علقمه کردم شبِ نهم شده و رو، به ماه آوردم شبِ نهم شد و دستم دخیل بی دست است دوباره رو، به علمدارِ شاه آوردم تو ماندی و خبرت را به جای پیکر تو کشان کشان به سوی خیمه گاه آوردم ــــــــــــــــــ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇
14010121eheyat-monajat.mp3
1.34M
|⇦•گذشت کن که بسی .. ویژهٔ ماه مبارک رمضان اجرا شده سال ۱۴۰۱به نفس حاج منصور ارضی
rasouli-roze_1.mp3
845.8K
|⇦•چه‌جوری زدنت... به سلام الله علیها اجراشده ماه مبارک رمضان سال ۱۴۰۱به نفس حاج مهدی رسولی ●━━━━━━─────── امام رضا می فرمودند: مادرم فاطمه، شب اول ماه که‌ میشد، می اومدن بیرون خانه، زیر سقف آسمان ماه رو ببینند. مادر ما تا می اومد بیرون مردم ماه آسمان رو‌ نمی دیدند، نور فاطمه، غلبه ی بر نور ماه داشت. مادرم‌ که ماه رو‌ می دیدند وقتی وارد حجره می شدن تازه مردم ماه رو‌ تو‌ آسمون‌ می دیدند... فاطمه چراغ خانه ی علی بود، فاطمه نور خانه ی علی بود... ما توی دنیا بعد مادرمون فاطمه دیگه روز خوش ندیدیم، دنیا دیگه بعد فاطمه دنیا نیست... مگه مولا نفرمود: فاطمه دیگه بعد تو‌ دنیا، دنیا نمیشه. خدا کنه عُمر علی بعد تو زیاد نباشه "نفسي علی زَفَراتها محبوسةً" دیگه بعد فاطمه دنیا تاریکه، فقط امیدمون اینه پسرش مهدی بیاد، با پسرش بریم‌ مدینه قاتلینش رو‌ از خاک بیرون بکشیم... «نیه وِردیز» نانجیبلر نه ضُلمین اوستونه وردین،نه گناهینه وردون،منم ننم سیزَ نی المیشدی وردین، سیلی وردیز نیه بله بس؟مولا غسلو ورنده بیر باخدو سَسلندی... فاطمه!...* من صف اول هر غزه به میدان رفتم ولی اندازه ی تو زخم‌ ندارم زهرا چه‌جوری زدنت مادرم‌..مادرم..!؟ ــــــــــــــــــ
. آمد رمضان و می‌دهد ماه نوید کز مشرق آرزو گل نور دمید هرکس که نهاد گام در راه علی در خلوت دل به وصل دلدار رسید ✍ .......... . وقتی که سر به زیر نباشم چه فایده بر نفْسِ خود امیر نباشم چه فایده شیطان اگرچه در غل و زنجیر مانده است محتاج یامجیر نباشم چه فایده یک سال پشت سر سپری شد به هر جهت حالا اگر فقیر نباشم چه فایده عمرم گذشت و پشت و پناهی نداشتم امروز مستجیر نباشم چه فایده خِیرِ کَثیر می رسد و در عنایتِ مَنْ یَقْبَلُ الْیَسیر نباشم چه فایده هم چون درخت پر ثمر افتاده ام، ولی پیش خدا حقیر نباشم چه فایده سلطان دوباره از برِ ما می کند عبور افتاده در مسیر نباشم چه فایده عمری ذلیل بودم و حالا اگر عزیز هم چون اَبابَصیر نباشم چه فایده ماه صیام آمد و مشمولِ رحمتِ یَعْفوعَنِ الْکَثیر نباشم چه فایده حالا که سفره پهن شد و میزبان رسید در پای سفره سیر نباشم چه فایده چشمم اگرچه روزیِ اشکش فراهم است در روضه ها بصیر نباشم چه فایده وقتی حسین زخم تنش بی شماره شد با اشک و آه پیر نباشم چه فایده در تنگنای گوشه ی گودال، روز و شب گریان آن اسیر نباشم چه فایده دلخون آن تنی که به دست بنی اسد خوابیده در حصیر نباشم چه فایده ✍ .