eitaa logo
عاشقانِ امام رضا علیه السلام
2هزار دنبال‌کننده
5.4هزار عکس
2.9هزار ویدیو
7 فایل
زائری بارانی ام، آقـا بـه دادم مـی رسی؟ کپی از مطالب با ذکر صلوات و دعا برای خادمین حلال نوش جونتون 🪴 به دعوت امام رضا علیه السلام به این کانال اومدید پس لفت ندید🪴 ارتباط با مدیر↙️↙️ @kamali220 ادمین تبادل ↙️↙️ @Yare_mahdii313
مشاهده در ایتا
دانلود
🕗 رو بر نگردانم دمی از گنبد و گلدسته‌ات شاها نظرکن گوشه‌ای بر زائر دلخسته‌ات 🤚 @emame_mehraban          🕊🕊🕊🕊
🕗 خورشید عالمِین، همین گنبد‌ِ طلاست بر بام تو دمیده شود صبح دولتم 🤚 @emame_mehraban          🕊🕊🕊🕊
┄┅─✵💝✵─┅┄ الهی... تو را سپاس میگويم از اينکه دوباره خورشيد مهرت از پشت پرده ی تاريکی و ظلمت طلوع کرد و جلوه ی صبح را بر دنيای کائنات گستراند " سلام صبح عالیتان متعالی " @hedye110
تا یخ نزده ریشہ ے ایمان برگرد اے فصل بهـار در زمستان برگرد مردیم از ین بے ڪسے و دربدرے اے صاحـب ذوالفقارو قرآن برگرد سلام بر قطب عالم امکان، صاحب عصر و الزمان💚 @delneveshte_hadis110
گرچه آهو نیستم، اما پر از دلتنگی ام ضامن چشمان آهوها، به دادم میرسی؟ @emame_mehraban            🕊🕊🕊🕊
دوستان عزیز سلام شبتون بخیر عیدتون مبارک از اینکه امروز به علت یه سری مشکلات نبودم عذرخواهی منو بپذیرید🌺🙈
شفای بیمار اعصاب و روان اواسط تابستان بود و وطوفان در بجنورد بیداد می کرد همه مردم از ترس به خانه هایشان پناه برده و درها و پنجره ها را محکم بسته بودند.میوه های درختان تاب تحمل این طوفان را نداشتند و بر زمین می ریختند. وزش چنین طوفان بزرگی آن هم در اواسط تابستان برای اهالی روستا باعث شگفتی بود.گرد و غبارهمه روستا را تیره و تار کرده بود.زهرا در خانه تنها بود از صدای به هم خوردن درها و پنجره ها در میان شاخه های درختان چنان ترسی به دلش افتاده بود که قلبش تند تند می زد.در حالی که زانوهایش را به بغل گرفته بود به گوشه اتاق پناه برده بود و نگاه وحشت زده اش را به پنجره دوخته بود...ادامه مطلب ...👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇 http://sirerazavi.blogfa.com/post/149 🌹 ارسالی یکی از اعضای محترم کانال 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 🪴 🪴 🪴 🪴 @emame_mehraban 🕊🕊🕊🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شفای بیمار دچار سردردمیگرن افسانه سال های زیادی بود که با میگرن دست به گریبان بود.شدت درد چنان بود که آرزوی مرگ می کرد.مدت ها بود خواب با چشمان او قهر بودو گاهی هم از شدت خستگی با کمک دارو و شربت و آمپول لحظه ایی می خوابید.خیلی زود از شدت درد بیدار می شد.شب ۲۳ ماه مبارک رمضان بودافسانه با خدای خود خلوت کرده بود و با دعا و گریه به درد دل با او نشسته بود.گفت خدایا به خودت قسم کاسه صبرم لبریز شده طاقتم طاق شده تحمل این همه درد را ندارم.مگر تو خدای من نیستی چرا مرا از یاد برده ایی؟ من که غیر تو کسی را ندارم...ادامه مطلب ...👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇 http://sirerazavi.blogfa.com/post/150 🌹 ارسالی یکی از اعضای محترم کانال 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 🪴 🪴 🪴 🪴 @emame_mehraban 🕊🕊🕊🕊
موضوع انشاء: خوش بختی … به نام خدا خوش بختی یعنی قلب مادرت بتپد … پایان !!! 💖 💚 @hedye110 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷