eitaa logo
دوستان امام زمان(عج)
427 دنبال‌کننده
5هزار عکس
3هزار ویدیو
41 فایل
اۍڪــاش‌ڪـه‌انتخاب‌مان‌مهدی‌بود هرپرسش و هرجواب‌مان مهدۍ بود شادمانترین مردم ،بهترین چیزها ندارند،بلکه بهترین برداشت از زندگی دارند. هر هفته با موضوعی اخلاقی ارتباط با مدیر @Y_a_r_a_h_m_a_n لینک کانال https://eitaa.com/joinchat/3961127018C539fa8bf02
مشاهده در ایتا
دانلود
درباره امام موسی کاظم علیه السلام می خوانیم که در هنگام نماز آن قدر خضوع و خشوع و حضور قلب داشت که جز به خدا به هیچ چیز و هیچ کس توجه نداشت حتی اگر از جلو چشم حضرت عبور می کردند و چون علت را سؤال می کردند، می فرمود: إن الّذی کنتُ أصلّی له کان أقرب إلی منهم: آن کس که من برای او به نماز ایستاده بودم، از همه به من نزدیک تر است.
درباره حضرت امام کاظم علیه السلام آمده است که چون به نماز می ایستاد، از هر دو دیدگانش اشک جاری می شد. حضرت بهترین ساعات و پربهاترین اوقات خود را وقتی می دانست که به نماز می ایستاد و با خدای خویش به مناجات می پرداخت و اغلب اوقات خود را به نماز سپری می کرد. به وقت نماز، از چشمان مبارکش اشک جاری می شد و شب ها برای نافله شب بر می خاست و پیوسته نماز می خواند تا وقت نمازصبح و چون از نماز صبح فارغ می شد، باز تا طلوع آفتاب، تعقیبات می خواند و پیوسته در سجود بود و در سجده به تحمید و راز و نیاز با خداوند می پرداخت و زبانش به ذکر و دعا مشغول بود
داستان سفر حج امام موسی کاظم علیه السلام در یکی ازسفرها در راه، حضرت در قادسیه -نزدیک کوفه- منزل کرده بود و شقیق بلخی -یکی از صوفیان آن دوران- و نیز تعدادی دیگر از کسانی که قصد حج داشتند هم بودند. شقیق می بیند که جوانی لاغراندام و گندمگون که لباس پشمین زاهدانه ای به تن دارد، با قیافه ای بسیار روحانی و جذاب در گوشه ای نشسته است. شقیق که امام را نمی شناخت، مجذوب او می شود و در دل به خود می گوید: این جوان حتما یکی از زاهدنمایان است که با این قیافه زاهدانه خود می خواهد مردم را بفریبد و ارتزاقی کند و مخارج حج را به دست آورد. به خدا قسم نزدش می روم و او را سرزنش می کنم. آن گاه نزد او رفتم. همین که چشمش به من افتاد فرمود: شقیق! «اجتنبوا کثیرا من الظّنّ إنّ بعض الظّنّ إثمٌ» (از بسیاری از گمان ها دوری کنید که همانا بعضی از گمان ها گناهاست). سپس مرا واگذاشت و رفت. با خود گفتم کار بزرگی بود. از دل من خبر داد. اسم مرا می دانست و به اسم صدا زد. یقینا این مرد بنده ای صالح است؛ خود را به او برسانم و از خدمتش معذرت خواهی کنم. هر چه عجله کردم به او نرسیدم و از نظرم غایب شد.👇
در منزل گاه بعدی نزد او رفتم. دیدم مشغول نماز است و اعضایش در لرزش و اشک از چشمانش جاری است. گفتم همین است. بروم و از او حلالیت بطلبم. ایستادم تا نمازش تمام شد. به جانب او رفتم. همین که مرا دید، فرمود: شقیق! این آیه را بخوان: «إنّی لَغفّار لمن تاب و آمن و عمل صالحا ثمّ اهتدی»؛ یقینا من آمرزنده کسی هستم که توبه کند و ایمان آورد و کار شایسته انجام دهد و سپس در راه هدایت بماند. آن گاه باز مرا گذاشت و رفت. با خود گفتم این جوان از اولیای بزرگ است. این دومین مرتبه است که از دل من خبر داد. به منزل زباله که رسیدم، دیدم کنار چاه ایستاده و کوزه ای در دست دارد و می خواهد از چاه آب بکشد. دیدم کوزه از دستش به چاه افتاد. سر به آسمان بلند کرد وگفت:👇
أنت ربّی إذا ظمئتُ إلی الماء و قوّتی إذا اردتُ الطّعاما؛ آنگاه که تشنه می شوم، مایه سیراب شدنم تویی و وقتی که غذا می خواهم، نیرو و غذایم تویی. آن گاه گفت جز این کوزه ظرفی ندارم؛ آن را به من برگردان. در این موقع دیدم آب بالا آمد. دست دراز کرد و کوزه را پر از آب کرد و بیرون آورد و با آن وضو گرفت و چهار رکعت نماز خواند. بعد به جانب تل شنی رفت و از آن شن ها با دست مقداری داخل کوزه ریخت و آن را تکان داد و آشامید. جلو رفتم و سلام کردم. جواب مرا داد. عرض کردم از آن چه از کوزه نوشیدی و خدا به تو عنایت کرده، مرا نیز بهره مند فرما. فرمود: شقیق! پیوسته مشمول نعمت های آشکار و پنهان خدا هستیم. به خدا خوش گمان باش. آن گاه کوزه را به دست من داد. آشامیدم، دیدم شربت سوَیق شیرینی است. به خدا قسم تا آن وقت لذیذتر و خوشبوتر از آن نخورده بودم. هم سیر شدم و هم تشنگی من برطرف شد و تا چند روز اشتها به غذا و احتیاج به آب نداشتم. و دیگر او را ندیدم تا وارد مکه شدم. در نیمه شبی در نزدیکی چاه زمزم او رادیدم که مشغول نماز است. با خشوع تمام اشک می ریخت و تا سحرگاه ادامه داد و هنگام اذان صبح به ذکر و تسبیح خدا مشغول شد. پس از اذان، از جای خود حرکت کرد و نماز صبح را خواند و بعد هفت مرتبه گرد خانه خدا گشت و از مسجدالحرام خارج شد. به دنبالش به راه افتادم. وقتی به او رسیدم، دیدم مستمندان و نیازمندان اطرافش را گرفته اند غلامان زیادی در خدمتش کمر بسته اند. مردم که از دور و نزدیک می رسیدند، به او سلام می دادند. به یک نفر که به او نزدیک تر بود گفتم: این آقا کیست؟ گفت: موسی بن جعفر بن محمد بن علی بن الحسین بن علی بن ابی طالب است. به خود گفتم: اگر این شگفتی ها را از کسی جز او می دیدم، تعجب آور بود.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 از خودمان غافل نباشیم، شیطان برایمان برنامه ها دارد‼️ 🎙استاد
💠 روز 💠 💎 سه عمل بُرد - بُرد👌‼️ ◻️با شهوتِ خود مبارزه کن، بر خشمِ خود مسلّط شو و با عادت‌های بدِ خود مخالفت کن تا نفس تو پاکیزه شود، عقلت به کمال برسد و از پاداش پروردگارت بهره کامل ببری. 📚 تصنیف غررالحکم و دررالکلم ص ۲۴۲، ح ۴۹۱۹ ‌
✒️یاد آور 🕯️ 🔮۞فَاقْرَءُوا مَا تَيَسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ۞🔮 «هر قدر می توانید از قرآن بخوانید» _______________________ حتی اگه شده یه آیه باشه یا یه سوره کوچک مثل حمد و توحید فقط قرآن در روز یادت نره رفیق ☺️✋🏼🌹 نماز سروقت بخون شب قبل از خواب بایاد خدا بخواب صبح هم بایاد خدا چشماتو باز کن و روزت رو شروع کن 💖
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
السلام‌علیک‌یا‌ابا‌صالح‌المهدی ≽ ✦السّلامُ عَلَیْڪَ یا صاحِبَ الزَّمانِ ✦اَلسَّلامُ عَلَیْڪَ یا خَلیفَةَ الرَّحْمانِ ، ✦اَلسَّلامُ عَلَیْڪَ یا شَریڪَ الْقُرْآنِ ، ✦اَلسَّلامُ عَلَیْڪَ یا إِمامَ الْإِنْسِ وَالْجانِّ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا