جٵݩم فدٵے مھدے(عج):
#سلام_امام_زمانم🥀
🔅السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْوَلِيُّ النَّاصِحُ...
🌱سلام بر تو ای مولایی که یک لحظه ما را فراموش نمیکنی و دستان مهربانت همیشه پشت و پناه ماست...
┄┅═✧❁✧═┅┄
🌱زمـزمهی لبان من این طلب است از خدا...
کاش شـوم من عاقبت یک نفر از سپاه تو...
#پندانه
✍ زندگی همچون کوهستان است
🔹جوانی با دوچرخهاش به پیرزنی برخورد کرد.
🔸بهجای عذرخواهی و کمککردن به پیرزن شروع کرد به خندیدن و مسخرهکردن. سپس راهش را ادامه داد و رفت.
🔹پیرزن صدایش زد و گفت:
چیزی از تو افتاده است.
🔸جوان به سرعت برگشت و شروع به جستوجو کرد.
🔹پیرزن به او گفت:
مروت و مردانگیات به زمین افتاد. هرگز آن را نخواهی یافت!
🔸زندگی اگر خالی از ادب و احساس و احترام و اخلاق باشد، هیچ ارزشی ندارد.
🔹زندگی حکایت قدیمی کوهستان است! صدا میکنی و میشنوی. پس به نیکی صدا کن، تا به نیکی به تو پاسخ دهد.
*اثر رضایت پدر در قبر* !
آیتالله آقا سیّد جمالالدّین گلپایگانی عارف بزرگی بودند. ایشان میفرمودند: در تخت فولاد اصفهان - که معروف به وادیالسّلام ثانی است، حالات عجیبي دارد و بزرگان و عرفای عظیمالشّأنی در آنجا دفن هستند - جوانی را آوردند. من در حال سیر بودم، گفتند: آقا! خواهش میکنیم شما تلقین بخوانید.
ايشان فرمودند: آن جوان ظاهر مذهبي داشت و خیلی از مؤمنین و متدّینین براي تشييع جنازه او آمده بودند. وقتی تلقین میخواندم، متوجّه شدم که وقتی گفتم: «أفَهِمتَ»، گفت: «لا»، متعجّب شدم! بعد دیدم که دو سه بچّه شیطان دور بدن او در قبر میچرخند و میرقصند!
از اطرافيان پرسیدم: او چطور بود؟ گفتند: مؤمن. گفتم: پدر و مادرش هم هستند. گفتند: بله، ديدم مادر او خودش را میزد و پدرش هم گریه میکرد. پدر را کنار کشيدم و گفتم: قضیه این است.
گفت: من یک نارضایتی از او داشتم. گفتم چه؟ گفت: چون او در چنين زماني (زمان طاغوت) متدیّن بود، به مسجد و پای منبر میرفت و مطالعه داشت، احساس غرور او را گرفته بود و تا من یک چیزی میگفتم، به من میگفت: تو که بیسواد هستی! با گفتن این مطلب چند مرتبه به شدّت دلم شکست!
ايشان ميفرمودند: به پدر آن جوان گفتم: از او راضی شو! او گفت: راضي هستم، گفتم: نه! به لسان جاری کنید که از او راضی هستید - معلوم است که گفتن، تأثير عجیبي دارد. پدر و مادرها هم توجّه کنند، به بچّههایشان بگویند که ما از شما راضی هستیم، خدا اینگونه میخواهد -
وقتي میخواستند لحد را بچینند، ایشان فرمودند: نچینید! مجدّد خود آقا پاي خود را برهنه کردند و به درون قبر رفتند تا تلقین بخوانند.
ايشان ميفرمايند: اين بار وقتی گفتم «أفَهِمتَ»، دیدم لبهایش به خنده باز شد و دیگر از آن بچّه شيطانها هم خبری نبود. بعد لحد را چیدند. من هنوز داخل قبر را میدیدم، دیدم وجود مقدّس اسداللهالغالب، علیبنابیطالب فرمودند: ملکان الهی! دیگر از اینجا به بعد با من است ...
لذا او جواني خوب، متدّین و اهل نماز بود كه در آن زمان فسق و فجور، گناهي نکرده بود امّا فقط با یک حرف خود (تو كه بیسواد هستی) به پدرش اعلان كرد كه من فضل دارم، دل پدر را شکاند و تمام شد! شوخی نگیریم. والله! اين مسئله اينقدر حسّاس، ظریف و مهم است.
گزیده¬ای از کتاب دو گوهر بهشتی آیت الله قرهی
•┈┈••❥•🌺•❥••┈┈•
برای شرکت در مسابقه پیام سنجاق شده وپیامهای بالا وپایین آن را بخونید.
سلام ممنون از دوستانی که همراه ماهستندودرمسابقات شرکت می کنند اجرتون با صاحب الزمان عج
اگر در سوالات با مشکلی روبرو شدید( از نظر تایپ یا اشتباه بودن سوال و.....)حتما اطلاع بدید.ممنونبم
سلام صاحب الزمانیها
امروز روز پایان مسابقه هست دوستانتون را دعوت کنید مخصوصا دانش آموزان
چون شرکت این عزیزان برای ما افتخار است.
از آیت الله بهجت ره پرسیدند
برای زیاد شدن محبت نسبت به
امام زمان عج چه کنیم؟
💠ایشان فرمودن:
گناه نکنید و نماز اول وقت بخوانید.