فاطمه بنت اسد سلام الله علیها مى گويد: چندين ماه كه از حمل من مى گذشت، وقتى نزديك بدنيا آمدن على عليه السلام شدم از کنار هر سنگ و كلوخ و درختى كه عبور مى كردم مى شنيدم كه به من مى گفتند:
﴿هَنيئالَك يافاطِمه، بِما خصك الله مِنَ الفَضلِ وَالكرامَة بِحَملك بِالاِمامِ الكَريم﴾
اى فاطمه گوارايت باد، آنچه از فضل و كرامت، كه خدايت بدان اختصاص داده، بخاطر آنكه تو حامل امام كريم هستى.
پيامبراكرم صلی الله علیه وآله به اميرمؤمنان(علیه السلام) فرمود:
علیجان؛ خداوند تبارك و تعالى به من فرمود: اى محمد؛ على را با همه انبياء به طور پنهانى و با تو به طور علنى و آشكار همراه نمودم.
امام صادق علیه السلام در مورد قامت و زیبایی امیرالمؤمنین علی علیه السلام فرمودند:
قامتی میانه، چشمانی دُرشت و در غایت سیاهی، صورتی چون بدر تمام ماه، بدنی تنومند،
بین دو شانهٔ مبارک فراخ و استخوانهای شانه قوی، عضلات ساعد و بازوی شریف قوی و درهم پیچیده، کف دستها محکم و کمی خشن، گردن مبارک چون شمش نقره سفید، بلند پیشانی، محاسن پرپشت، رنگ محاسن و موی سر مبارک سفید «زیرا بعد از شهادت حضرتزهرا سلاماللهعلیها خضاب نمیکردند»، رنگ رخسار سفید آمیخته به سرخی، ساق پاهای استوار و محکم، شکم مبارک بسیار کوچک
چنانچه رسولخدا صلیاللهعلیهوآله وسلم حضرتصادق صلواتاللهعلیه فرمودند:
مَثل عَلی و مَهدی، چونان صالح است که شکمش از زهد به پشت چسبیده بود.
استخوانهای محکم و درشت، بدن شریف سپید و نورانی، شجاع و چونان شیر بیشه و مهربان و لطیف و پیوسته با تبسم.
پیامبر صلیاللهعلیهوآله فرمودند:
هر که میخواهد جمال و زیبایی یوسف، سخاوت ابراهیم، شکوه سلیمان و قدرت داوود را بنگرد به «علي» نظر کند
جدم عبدمناف قمربطحاء بود و علی از او و یوسف و تمام زیبا رویان زیباتر است.
و فرمود: پس هر که میخواهد خدا را ببیند، نظر کند بر وجه علی بن ابیطالب.
رسول خدا صلی الله علیه و آله به حضرت على بن أبي طالب علیه السلام فرمودند:
ای ابوالحسن، اگر ایمان و اعمال خلایق را در یک کفه ترازو نهند و عمل تو را در جنگ احد در كفه دیگر، عمل تو از عمل همه خلایق سنگین تر است.
خدای متعال در روز جنگ احد، به تو بر فرشتگان مقرب مباهات کرد و حجاب ها را از آسمان های هفت گانه برداشت و بهشت و آنچه در آن هست، سوی تو اشراف یافت و پروردگار جهانیان به فعل تو مسرور شد.
خدای متعال به خاطر آن روز، تو را پاداشی می دهد که هر پیامبر و رسول یا هر صدیق و شهیدی به آن غبطه می خورد.
پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله فرمودند:
خداوند پیش از آن که آدم را بیافریند، من و علی و فاطمه و حسن و حسین را آفرید، در آن هنگام نه آسمانی بنا شده بود و نه زمینی گسترده شده بود و نه نوری بود و نه تاریکی و نه خورشیدی و نه ماهی و نه بهشتی و نه جهنمی.
عباس عرض کرد: پس آغاز آفرینش شما چگونه بود ای رسول خدا؟
فرمود: ای عمو! وقتی خداوند خواست ما را بیافریند، کلمه ای سخن گفت و از آن نوری آفرید، سپس کلمه دیگری گفت و از آن روحی آفرید، سپس آن نور را با آن روح درآمیخت و مرا و علی و فاطمه و حسن و حسین را آفرید، ما در آن هنگام که هیچ تسبیحی گفته نمی شد، او را تسبیح میگفتیم و در آن هنگام که هیچ تقدیسی نمی شد، او را تقدیس میکردیم، وقتی خداوند متعال خواست خلق خود را بسازد، نور مرا شکافت و از آن عرش را آفرید، پس عرش از نور من است و نور من از نور خداوند است و نور من از عرش برتر است، سپس نور برادرم علی را شکافت و فرشتگان را از آن آفرید، پس فرشتگان از نور علی اند و نور علی از نور خداوند است و علی از فرشتگان برتر است، سپس نور دخترم را شکافت و آسمانها و زمین را از آن آفرید، پس آسمانها و زمین از نور دخترم فاطمه اند و نور دخترم فاطمه از نور خداوند است و دخترم فاطمه از آسمانها و زمین برتر است، سپس نور فرزندم حسن را شکافت و از آن خورشید و ماه را آفرید، پس خورشید و ماه از نور فرزندم حسن اند و نور حسن از نور خداست و حسن برتر از خورشید و ماه است، سپس نور فرزندم حسین را شکافت و از آن بهشت و پریان سیاه چشم را آفرید، پس بهشت و پریان سیاه چشم از نور فرزندم حسین اند و نور فرزندم حسین از نور خداوند است و فرزندم حسین برتر از بهشت و پریان سیاه چشم است.
نسخه خطی کنز جامع الفوائد، بحارالانوار،ج۱۵،ص۱۷،ح
🌷 مراقب دینمان باشیم🌷
بسم الله الرحمن الرحیم
🌼🍃🌼🍃🌼🍃
روزي (عقيل ) برادر (امام علي ) عليه السلام از حضرتش درخواست كمك مالي كرد و گفت : من تنگدستم مرا چيزي بده .
حضرت فرمود : صبر داشته باش تا ميان مسلمين تقسيم كنم ، سهميه ترا خواهم داد . عقيل اصرار ورزيد ، امام به مردي گفت : دست عقيل را بگير و ببر در ميان بازار ، بگو قفل دكاني را بشكند و آنچه در ميان دكان است بردارد . عقيل در جواب گفت : مي خواهي مرا به عنوان دزدي بگيرند .
امام فرمود : پس تو مي خواهي مرا سارق قرار دهي كه از بيت المال مسلمين بردارم و به تو بدهم ؟
عقيل گفت : پيش معاويه مي رويم ، فرمود : خود داني عقيل پيش معاويه رفت و از او تقاضاي كمك كرد . معاويه او را صد هزار درهم داد و گفت : بالاي منبر برو بگو علي عليه السلام با تو چگونه رفتار كرد و من چه كردم .
عقيل بر منبر رفت و پس از سپاس و حمد خدا گفت : مردم من از علي عليه السلام دينش را طلب كردم مرا كه برادرش بود رها كرد و دينش را گرفت ، ولي از معاويه درخواست نمودم مرا بر دينش مقدم داشت .
📚پند تاریخ ج 1 ص 180
🌺الَّلهُمَّ صلِّ عَلی مُحَمَّدٍ و آلِ مُحَمَّد و عجِّل فَرَجَهُم🌺
حسین بن علی علیه السلام فرمود: روزی امیرالمؤمنین علیه السلام در زمین بی آب و علفی، کبکی را مشاهده فرمود. به او فرمود: ای کبک! از چه زمانی در این بیابان هستی و از کجا غذا و آب می آوری؟ پاسخ داد: ای امیرالمؤمنین! من از صد سال پیش در این بیابان هستم. هرگاه گرسنه می شوم، بر شما صلوات می فرستم و سیر می شوم، و هرگاه تشنه شدم، بر کسانی که به شما ستم کردند، لعنت می کنم و سیراب می گردم.
(الخرائج و الجرائح، ج۲، ص۵۶۱)
در راه جنگ نهروان لشكر امیرالمومنین از ديرى مى گذشتند. پير ترسا (راهب مسيحى) بر بالاى دير بود. نعره زد كه اى لشكر، پيشواى خود را بگوييد نزدم آيد. به امام اين خبر را رساندند. امام به طرف راهب آمد و وقتى نزديك شد، راهب عرض كرد: اى سرور لشكر، كجا مى روى؟
امام فرمود: به جنگ دشمنان دين. عرض كرد: در همين جا توقف كن و لشكر خود را بفرما كه متوجه جنگ مخالفان نشوند كه ستاره مسلمانان به خوشبختى نيست و اين ساعت طالع ندارد؛ چند روز صبر كنيد تا كوكب سعد شود، آن وقت حركت كنيد كه پيروز خواهيد شد.
امام فرمود: تو دعوى علم آسمانى مى كنى، مرا از سير فلان ستاره خبر ده؟ عرض كرد: اسمش را نشنيدم؟ امام سوال از ستاره ديگرى كردند، باز ندانست. امام فرمود: تو از آسمان ها علم ندارى، از احوال زمين مى پرسم. آن جا كه ايستاده اى، مى دانى در زير پاى تو چه چيزى مدفون است؟
عرض كرد: نمى دانم. فرمود: ظروفى است؛ و فلان عدد دينارهاى سكه دار و نقش دار در آن مى باشد. عرض كرد: از كجا مى فرمايى؟ فرمود: رسول خدا صلی اللّه علیه وآله مرا خبر داده است. حتى فرموده: تو با اين قوم نهروانيان مى جنگى و از لشكر تو ده نفر كشته و از لشكر دشمن، كمتر از ده نفر فرار كنند.
راهب، متحير شد و تعجب كرد. امام فرمود: زير قدم او را حفر كنيد. پس از كندن آن، ظروف و دينارها كه نشانى هايش را امام فرموده بود، يافتند. پس از مشاهده صدق كلام امام، راهب به دست و پاى حضرت افتاد و مسلمان شد و سپس حضرت متوجه نهروان گرديد.
تحفة المجالس: ص ۱۶۳٫
حضرت صادق علیه السلام از پدران گرامیش علیهم السلام از امیرالمؤمنین علیه السلام نقل می کنند که رسول خدا صلّی الله علیه و آله فرمود: ای علی! همانا ولایت و دوستی با تو، جز با برائت از دشمنانت و برائت از دشمنان امامان از فرزندانت، پذیرفته نمی شود.
كنز الفوائد، ج۲، ص۱۲