سلام طبق برنامه ای که داشتیم هر هفته در مورد یکی از فضائل (خوبیهای اخلاقی) یارذائل(بدیهای اخلاقی) مطلب می گذاریم.ممنون که همراه ما هستید.
التماس دعا
اخلاص یکی از فضائل اخلاقی است
اخلاص در عمل یعنی هر عملی فقط برای رضایت خدا باشد نه کس دیگری
مخلص كسی است، كه طاعات عبادات و تمامی اعمال صالح خود را از هرگونه آلودگی و آمیختگی به غیر خدا خالص كرده ، انگیزه ای جز تقرّب به درگاه خدا ندارد. از این رو، فقط به او دل می بندد و تعریف و تكذیب دیگران، در نظرش یكسان است و هدف از عبادت، جلب رضایت خالق است نه كس دیگر.
اگر شما به نماز بایستید تا نماز فریضه یا مستحبی بجای آورید، پس از پایان نماز هرگز از کسی توقع پاداش دادن یا تشکر کردن نخواهید داشت و اگر کسی هم بابت نمازتان از شما تشکر کند که مثلاً به خاطر خواندن نماز ظهر و عصر من از شما تشکر و قدردانی می کنم برای شما خنده دار خواهد بود چون، آن نماز را برای خدا و نه برای تشکر و خوشایند دیگران خوانده بودید. حال اگر ما دیگر کارهایمان را نیز مانند این نماز خواندن، فقط برای رضای خدا انجام دهیم و در دل و زبان هیچ توقع پاداشی و تشکر و شهرت طلبی و رسیدن به نان و نوا نداشته باشیم قطعاً به مرتبه بالای اخلاص رسیده ایم و باید مطمئن باشیم که آن کارها و اعمالمان مقبول درگاه الهی قرار گرفته و خداوند پاداش خوبی به ازای آنها به ما خواهد داد و عملمان ذخیره ای برای روز بازپسین خواهد بود. پس به جرات می توان گفت کسی که طبق فرمول: دوری از نام و نان و تشکر و پاداش کاری را انجام دهد، باید بداند که کارش با اخلاص، قرین است و عملش مرضی رضای رب خواهد بود و خداوند او را در جرگه مخلصین (به کسر لام) وارد خواهد ساخت.
داستان نماز برای سگ
مردی بود که هر کاری می کرد نمی توانست اخلاص خود را حفظ کند و ریاکاری ننماید. روزی چاره ای اندیشید و با خود گفت: «در گوشه شهر، مسجدی متروک وجود دارد که کسی به آن رفت و آمد نمی کند. خوب است شبانه به آن مسجد بروم تا کسی مرا ندیده و خالصانه خدا را عبادت کنم.»
وقتی شب چادرش را روی شهر گستراند. در نیمه های آن، مرد با سکوت و آرامش خاص، مخفیانه نام خدا را بر زبان آورد و نماز را آغاز کرد. هنوز رکعتی نماز نخوانده بود که ناگهان صدایی شنید؛ با خود گفت: «حتماً کسی وارد مسجد شده» بر کیفیت و کمیت عبادتش افزود.
خوشحال از اینکه آن شخص فردا می رود و به مردم می گوید: این آدم چقدر خداشناس و وارسته است که در نیمه های شب به مسجد متروک آمده و مشغول نماز و عبادت است. وقتی هوا روشن شد، به آن کسی که وارد مسجد شده بود، زیر چشمی نگاه کرد. از تعجب دهانش باز ماند. سگ سیاهی که براثر رعد و برق و بارندگی شدید، نتوانسته بود در بیرون بماند به مسجد پناه آورده بود. مرد بر سر و روی خود زد و اظهار تاسف کرد و با خود گفت: «ای نفس! من از ریا گریختم و به مسجد دور افتاده آمدم تا در عبادت خویش احدی را شریک نکنم، اما... وای بر من، چقدر مایه تاسف است که این حالت را پیدا کرده ام.»
#سلام_امام_زمانم ❤️
🌸مهدی نظری به ما عنایت کن
🍃مارا به صراط خود هدایت کن
🌸مهدی! اگر از منتظرانت بودیم
🍃چون دیده ی نرگس نگرانت بودیم
🌸با این همه روسیاهی و سنگدلی
🍃ای کاش که از همسفرانت بودیم
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ🌿
#امام_زمان
@asrar_teb_eslami
🌺🌺🌺🌺